پرش به محتوا

ام‌کلثوم دختر امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۰: خط ۹۰:


===خطبه ام کلثوم در کوفه===
===خطبه ام کلثوم در کوفه===
ام کلثوم از جمله کسانی{{یادداشت|امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س) و فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز در کوفه خطبه خواندند (سید بن طاووس، لهوف، ص۱۸۱).}} است که بعد از [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]]، در [[کوفه]] [[خطبه]] خوانده است.<ref>ابن طاووس، لهوف (۱۳۷۸ش)، ص۱۸۱.</ref>
ام کلثوم از جمله کسانی{{یادداشت|امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س) و فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز در کوفه خطبه خواندند (سید بن طاووس، لهوف، ص۱۸۱).}} دانسته شده که بعد از [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]]، در [[کوفه]]، [[خطبه]] خوانده است.<ref>ابن طاووس، لهوف (۱۳۷۸ش)، ص۱۸۱.</ref>
{{طومار|ارتفاع=۱۴}}
راوی گوید: امّ کلثوم دختر امیرالمؤمنین(ع) در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از پشت پرده هودج این خطبه را در آن روز قرائت کرد:


ای اهل کوفه! بدا به حال شما، چرا حسین را خوار کردید و او را کشتید و اموال او را به غارت بردید و زنان او را اسیر نمودید و آن‌گاه بر او گریه می‌کنید؟ وای بر شما، هلاکت و بدبختی بر شما باد. آیا می‌دانید چه داهیه و کار بزرگی مرتکب شدید و چه جنایتی به گردن گرفتید و چه خون‌هایی به ناحق ریختید و چه پرده‌نشینانی را از پرده بیرون افکندید و چه خانواده‌ای را از زینت و زیور عریان کردید و چه اموالی را به غارت بردید؟ و کسی را کشتید که بعد از رسول خدا(ص) هیچ کس به مقام او نمی‌رسید. رحم از دل‌های شما برداشته شد. «آگاه باشید که حزب خداوند رستگاران‌اند و حزب شیطان زیانکاران».<ref>سوره مجادله، آیه ۱۹.</ref>
به نقل [[سید بن طاووس]] در [[لهوف]]، ام کلثوم درحالی‌که صدایش به گریه بلند بود مردم کوفه را به دلیل کشتن امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت گرفتن اهل بیت او و همچنین غارت اموالش سرزنش کرد و نفرین کرد و در همان حال اشعاری خواند که صدای گریه و ناله از مردم برخاست، به صورتی که هیچ موقع مردم بیش از آن روز گریه نکرده بودند.<ref>سید بن طاووس، لهوف (۱۳۷۸ش)، ص۱۸۴.</ref>
 
او سپس این اشعار را خواند:
 
برادرم را کشتید. وای بر مادرانتان باد! به‌زودی به آتشی گرفتار می‌شوید که شعله‌هایش زبانه می‌کشد. شما خونی را پایمال کردید که خدا و قرآن و پیامبر ریختنش را حرام کردند. شما را به آتش جهنم مژده می‌دهم. هر آینه شما فردای قیامت در ژرفای آتشی خواهید بود که شعله‌هایش برمی‌خیزد. من همواره بر برادرم خواهم گریست. بر بهترین کسی که بعد از پیامبر متولد شد. آری، با اشک چشم فراوان که هرگز انقاع ندارد می‌گریم. این گریه هرگز پایان‌پذیر و خاموش‌شدنی نیست.<ref>قَتلْتُم أخی فویلٌ لأُمّکم * سَتُجزَونَ ناراً حرُّها یتَوقَّدُسَفکتُم دِماءً حَرَّمَ اللّه سَفکها * وَحَرَّمَها القُرآنُ ثُمّ مُحمّدٌألا فَابشِرُوا بِالنّارِ إنّکمُ غَداً * لَفی سَقَرٍ حَقّاً یقیناً تُخَلَّدُواوَإنّی لأبکی فی حَیاتی علی أخی * عَلی خَیرِ مَن بَعَد النّبی سَیولَدُبِدَمعٍ غَریزٍ مُستهلٍّ مُکفکفٍ * علَی الخَدِّ منّی دائماً لَیس یحمدُ</ref>
{{پایان}}
 
راوی می‌گوید: در این هنگام صدای گریه و ناله از مردم برخاست. زن‌ها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره‌های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه» بلند کردند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی نشده بود که مردم بیش از آن روز گریه کرده باشند.<ref>سید بن طاووس، لهوف (۱۳۷۸ش)، ص۱۸۴.</ref>


== راوی احادیث ==
== راوی احادیث ==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۰۸

ویرایش