Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ورقة بن نوفل بن أسد بن عبد العزّی بن قصی<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱؛ ابن قتیبة دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م،ص۵۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref> از طایفه [[قریش]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱،ص۲۵۷؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> عمو<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۷۴؛ موسوی، إیمان أبی طالب، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۲۱، ص۳۸۷.</ref> یا پسر عموی [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] همسر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]]<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۷؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> که اوائل عصر [[نبوت]] رسول اکرم(ص) را درک کرد<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۰.</ref> و بنا به گفتهای نبوت رسول [[خدا]] را به ایشان و همسرش خدیجه بشارت داد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۷؛ ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۵.</ref> و تصدیق نمود.<ref>زندانی، بینات الرسول(ص) و معجزاته، قاهره، ص۲۳.</ref> وی در زمان [[بعثت]] پیامبر(ص)، پیرمردی نابینا بود.<ref> بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۸۴؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref> در مورد [[صحابه]] بودن او اختلاف نظر وجود دارد.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۵؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref> برخی مورخین او را [[صحابه]] پیامبر دانسته که به ایشان مشاوره میداده است.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸،ص:۱۱۵</ref> | ورقة بن نوفل بن أسد بن عبد العزّی بن قصی<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱؛ ابن قتیبة دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م،ص۵۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref> از طایفه [[قریش]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱،ص۲۵۷؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> عمو<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۷۴؛ موسوی، إیمان أبی طالب، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۲۱، ص۳۸۷.</ref> یا پسر عموی [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] همسر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]]<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۷؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> که اوائل عصر [[نبوت]] رسول اکرم(ص) را درک کرد<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۰.</ref> و بنا به گفتهای نبوت رسول [[خدا]] را به ایشان و همسرش خدیجه بشارت داد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۷؛ ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۵.</ref> و تصدیق نمود.<ref>زندانی، بینات الرسول(ص) و معجزاته، قاهره، ص۲۳.</ref> وی در زمان [[بعثت]] پیامبر(ص)، پیرمردی نابینا بود.<ref> بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۸۴؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref> در مورد [[صحابه]] بودن او اختلاف نظر وجود دارد.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۵؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref> برخی مورخین او را [[صحابه]] پیامبر دانسته که به ایشان مشاوره میداده است.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸،ص:۱۱۵</ref> | ||
ورقة بن نوفل، حکیم<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۵۷؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۶.</ref> و از دانایان عرب دانسته شده<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.</ref> و حتی ادعا شده عالمترین فرد در [[مکه]]<ref> مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۱۳۶.</ref> و اعلم زمان خود بود | ورقة بن نوفل، حکیم<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۵۷؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۶.</ref> و از دانایان عرب دانسته شده<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.</ref> و حتی ادعا شده عالمترین فرد در [[مکه]]<ref> مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۱۳۶.</ref> و اعلم زمان خود بود<ref>استرآبادی، آثار احمدی، ۱۳۷۴ش، ص۸۰.</ref> و عالمان زیادی از [[اهل کتاب]] را میشناخت.<ref>ابن اسحاق، سیرة ابن اسحاق، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۳۸؛ صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> او کتاب ادیان را مطالعه میکرد<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> و علاوه بر تسلط به زبان عبری،<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۲۸.</ref> توانایی نوشتن زبان عربی<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۱۸.</ref> به عبری را نیز داشته است<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۰.</ref> و حتی [[انجیل]] را به زبان عبری<ref>صالحی الشامی، سبل الهدی، مقدمه، ۱۴۱۴ق، ص۱۵.</ref> و عربی مینوشت.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۸۴؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۳۹.</ref> | ||
عدهای معتقدند که ورقه به علم [[کهانت]] مهارت داشت.<ref>استرآبادی، آثار احمدی، ۱۳۷۴ش، ص۸۰.</ref> | ورقه را از جمله کسانی دانستهاند که قبل از بعثت پیامبر(ص) ندای هاتفی را شنید که بهترین مردم زمین را [[بحیرا|بحیرای راهب]] و کسی که هنوز نیامده (یعنی پیامبر)، دانسته است.<ref> مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۵، ص۱۲۲.</ref> عدهای معتقدند که ورقه به علم [[کهانت]] مهارت داشت.<ref>استرآبادی، آثار احمدی، ۱۳۷۴ش، ص۸۰.</ref> | ||
وصیتهای اخلاقی او به حضرت خدیجه(س) در منابع بازتاب داشته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۲.</ref> | وصیتهای اخلاقی او به حضرت خدیجه(س) در منابع بازتاب داشته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۲.</ref> | ||
=== وفات === | === وفات === | ||
برای زمان وفات ورقه بن نوفل اختلاف نظر وجود دارد: | |||
عدهای زنده بودن او در زمان بعثت را مورد تردید قرار داده<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref> و معتقدند قبل از [[وحی]] و دعوت پیامبر(ص) از دنیا رفت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۳ به نقل از زهری.</ref> | * '''قبل از بعثت:''' عدهای زنده بودن او در زمان بعثت را مورد تردید قرار داده<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref> و معتقدند قبل از [[وحی]] و دعوت پیامبر(ص) از دنیا رفت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۳ به نقل از زهری.</ref> | ||
* '''قبل از دعوت پیامبر(ص):''' برخی معتقدند که ورقة بن نوفل در زمان [[بعثت]]<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> و قبل از دعوت پیامبر(ص) در سال ۱۲ قبل از [[هجرت به مدینه|هجرت]] از دنیا رفت<ref>صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۵؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۶.</ref> | |||
* '''زنده بودن در زمان دعوت پیامبر(ص):''' عدهای ملاقات او با [[بلال حبشی]] را که در حال شکنجه به دست [[شرک|مشرکان]] بود، دلیلی بر زنده بودن او در زمان دعوت پیامبر(ص) دانستهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۶.</ref> | |||
* '''بعد از هجرت:''' ورقه بعد از هجرت در مسیر [[شام]]، پیامبر(ص) را ملاقات کرد و پیامبر از او خواست در یکی جنگها شرکت کند. ورقه با قبول درخواست ایشان به بلاد لخم و جذام رفت و در آنجا کشته شد و پیامبر برای او رحمت فرستاد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۷ به نقل از واقدی.</ref> | |||
نویسنده کتاب [[انساب الاشراف]] دو قول را برای مکان وفات ورقه مطرح کرده است. او در سفرهای خود به شام درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد و دیگر آنکه وی بعد از بعثت در مکه وفات یافت و در آنجا دفن شد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶.</ref> | نویسنده کتاب [[انساب الاشراف]] دو قول را برای مکان وفات ورقه مطرح کرده است. او در سفرهای خود به شام درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد و دیگر آنکه وی بعد از بعثت در مکه وفات یافت و در آنجا دفن شد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۸۲: | ||
== دین ورقة بن نوفل == | == دین ورقة بن نوفل == | ||
ورقة بن نوفل را [[اهل کتاب]]<ref> زندانی، بینات الرسول(ص) و معجزاته، قاهره،ص۲۳.</ref> و از جمله هدایت یافتگان زمان [[جاهلیت]] دانسته<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۲۵۷؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۴۹۱.</ref> که با دین قوم خود به مخالفت پرداخت<ref>ابن اسحاق، سیرة ابن اسحاق، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۵؛ ابن طاووس، سعد السعود، قم، ص۲۱۵.</ref>و از [[شرک]] و بتپرستی دوری | ورقة بن نوفل را [[اهل کتاب]]<ref> زندانی، بینات الرسول(ص) و معجزاته، قاهره،ص۲۳.</ref> و از جمله هدایت یافتگان زمان [[جاهلیت]] دانسته<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۲۵۷؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۴۹۱.</ref> که با دین قوم خود به مخالفت پرداخت<ref>ابن اسحاق، سیرة ابن اسحاق، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۵؛ ابن طاووس، سعد السعود، قم، ص۲۱۵.</ref>و از [[شرک]] و بتپرستی دوری کرد<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲،ص:۱۲۰؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸،ص:۱۱۵؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref> و دین [[حنیف|حنیف ابراهیم]]<ref>صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۲۶؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۵، ص۱۱۸.</ref> یا دین [[نصرانی]] را برگزید.<ref> ابن قتیبة دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۵۹؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۴۹۱؛ ماوردی، أعلام النبوة، ۱۴۰۹ق، ص۲۳۸؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۰.</ref> عدهای معتقدند که ورقه کشیش بود.<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۴؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶ به نقل از واقدی.</ref> وی ذبح حیوانات دوران جاهلیت را قبول نداشت<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> و [[خمر]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۸۱۹؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۶۵.</ref> و [[ازلام]] را [[حرام]] میدانست.<ref>ابن حبیب، المحبر، بیروت، ص۲۳۷؛ بغدادی، المنمق، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۲.</ref> | ||
در مورد [[اسلام]] آوردن ورقة بن نوفل<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱.</ref> و یا باقی بودن به دین نصرانی اختلاف نظر وجود دارد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۷-۸۸.</ref> عدهای معتقدند وی پس از [[بعثت]] پیامبر(ص)، او را تصدبق کرد و ایمان آورد؛<ref> مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۴؛ ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۰۷.</ref> اما قبل از آغاز دعوت پیامبر(ص)<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۸؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> در حالی که هدایت یافته بود از دنیا رفت<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۵، ص۱۲۲.</ref> و حتی برخی او را محکوم به [[ایمان]] دانسته و اهل [[بهشت]] معرفی کردهاند.<ref> صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۲۶ | در مورد [[اسلام]] آوردن ورقة بن نوفل<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱.</ref> و یا باقی بودن به دین نصرانی اختلاف نظر وجود دارد<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۷-۸۸.</ref> عدهای معتقدند وی پس از [[بعثت]] پیامبر(ص)، او را تصدبق کرد و ایمان آورد؛<ref> مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۴؛ ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۰۷.</ref> اما قبل از آغاز دعوت پیامبر(ص)<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۸؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۱۵.</ref> در حالی که هدایت یافته بود از دنیا رفت<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۵، ص۱۲۲.</ref> و حتی برخی او را محکوم به [[ایمان]] دانسته و اهل [[بهشت]] معرفی کردهاند.<ref> صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> | ||
طبق پارهای از نقلها پیامبر(ص) دیگران را از سب و [[لعن]] ورقه برحذر میداشت.<ref> ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۲؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۷.</ref> | |||
روایاتی نیز مبنی بر تصدیق [[نبوت]] حضرت محمد(ص) و وفات قبل از اظهار به اسلام ورقه وجود دارد<ref>ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶، ج۴۰، ص۴۳۰؛ ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۲.</ref> که برخی این روایات را دلیلی بر ایمان آوردن ورقه دانستهاند.<ref>ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۱-۶۷۲.</ref> {{یادداشت|در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده که من کشیش (ورقه) را در بهشت دیدم که لباس ابریشمی به تن داشت، زیرا او ایمان آورد و رسالت مرا تصدیق نمود.(ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۰.) و حتی نقل شده که پیامبر(ص) وی را در حالیکه لباس سفید به تن داشت در خواب دید و عنوان کرد که اگر او اهل [[جهنم|دوزخ]] بود، لباس دیگری به تن میداشت.(ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶، ج۴۰، ص۴۳۰؛ ابن أثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۶۷۲.)}} | |||
از ورقة بن نوفل اشعاری نقل شده که در آن به تصدیق نبوت پیامبر(ص) میپردازد.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۳؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> برخی با استناد به این اشعار، او را [[اسلام|مسلمان]] دانستهاند.<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۳.</ref> {{یادداشت|نویسنده کتاب سبل الهدی به قول ضعیفی اشاره میکند که ورقه را اولین نفر در میان مردان دانسته که به دین اسلام گروید؛ اما در ادامه معتقد است که او تنها رسالت پیامبر را تصدیق کرد.(صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۰۴.)}} | از ورقة بن نوفل اشعاری نقل شده که در آن به تصدیق نبوت پیامبر(ص) میپردازد.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۱۴۳؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> برخی با استناد به این اشعار، او را [[اسلام|مسلمان]] دانستهاند.<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۳.</ref> {{یادداشت|نویسنده کتاب سبل الهدی به قول ضعیفی اشاره میکند که ورقه را اولین نفر در میان مردان دانسته که به دین اسلام گروید؛ اما در ادامه معتقد است که او تنها رسالت پیامبر را تصدیق کرد.(صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۰۴.)}} | ||
اما برخی معتقدند که ورقه در همان دین مسیحیت از دنیا رفت<ref>ابن حبیب، المحبر، بیروت، ص۱۷۱.</ref> و حتی از ابن عساکر نقل شده، کسی را نمیشناسد که معتقد به ایمان آوردن ورقه باشد.<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۷۵.</ref> | |||
== پیشگوییها == | == پیشگوییها == | ||
خط ۹۶: | خط ۹۹: | ||
در یکی از سفرهای تجاری که پیامبر(ص) با اموال [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] به شام رفت، میسره غلام حضرت خدیجه(ص)، شنیدههایش از راهب مسیحی در ارتباط با حضرت محمد(ص) و مشاهدات خود مبنی بر حرکت دائمی و سایه افکندن دو ابر بر روی سر ایشان را به حضرت خدیجه(س) گزارش کرد و او نیز به اطلاع ورقه رساند. ورقه گفت: اگر این چیزهایی را که میگویی درست باشد، محمد(ص) پیامبر این امت خواهد بود و من میدانستم که این امت انتظار پیامبری را میکشد و اکنون زمان آن فرا رسیده است.<ref> بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۷؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> | در یکی از سفرهای تجاری که پیامبر(ص) با اموال [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] به شام رفت، میسره غلام حضرت خدیجه(ص)، شنیدههایش از راهب مسیحی در ارتباط با حضرت محمد(ص) و مشاهدات خود مبنی بر حرکت دائمی و سایه افکندن دو ابر بر روی سر ایشان را به حضرت خدیجه(س) گزارش کرد و او نیز به اطلاع ورقه رساند. ورقه گفت: اگر این چیزهایی را که میگویی درست باشد، محمد(ص) پیامبر این امت خواهد بود و من میدانستم که این امت انتظار پیامبری را میکشد و اکنون زمان آن فرا رسیده است.<ref> بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۷؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> | ||
در پارهای از نقلها | در پارهای از نقلها آمده که وی بعد از دیدن چند نشانه از پیامبر(ص)، گفت: به [[خدا]] قسم شکی ندارم او همان نبی منتظر است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۱۶۷؛ ابن حیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۶.</ref> | ||
== شاهد بعضی معجزات پیامبر(ص) == | == شاهد بعضی معجزات پیامبر(ص) == | ||
در منابع به برخی از [[معجزات پیامبر(ص)]] که ورقة بن نوفل شاهد آن بود اشاره شده است از جمله: | در منابع به برخی از [[معجزات پیامبر(ص)]] که ورقة بن نوفل شاهد آن بود اشاره شده است از جمله: | ||
ورقه پیامبر(ص) را بعد از دعوت همگانی در راه [[مکه]] دید و از او خواست تا نشانهای از پیامبری خود نشان دهد. پیامبر(ص) نیز از درختی که در آن وادی بود، خواست تا به سمت آنها بیاید و آن درخت به راه افتاد. ورقه با دیدن این صحنه اقرار به پیامبری ایشان نمود.<ref> مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۵، ص۳۴.</ref> | * در زمان کودکی رسول اکرم(ص)، خانواده او در پی حادثهای، ایشان را گم میکنند. ورقه حضرت محمد(ص) را در زیر درختی پیدا کرد که در گذشته در آن وادی درختی وجود نداشت.<ref> مجلسی، حیوة القلوب، ۱۳۸۴، ج۳، ص۱۸۷.</ref> | ||
* ورقه پیامبر(ص) را بعد از دعوت همگانی در راه [[مکه]] دید و از او خواست تا نشانهای از پیامبری خود نشان دهد. پیامبر(ص) نیز از درختی که در آن وادی بود، خواست تا به سمت آنها بیاید و آن درخت به راه افتاد. ورقه با دیدن این صحنه اقرار به پیامبری ایشان نمود.<ref> مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۵، ص۳۴.</ref> | |||
== حضور در مراسم خواستگاری پیامبر(ص) == | == حضور در مراسم خواستگاری پیامبر(ص) == | ||
[[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] با ورقة بن نوفل، برای ازدواج با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] مشورت کرد و او برخلاف عمویش «عمرو بن اسد» پس شنیدن توصیف | [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] با ورقة بن نوفل، برای ازدواج با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] مشورت کرد و او برخلاف عمویش «عمرو بن اسد» پس شنیدن توصیف خدیجه، بلافاصله تأیید کرد.<ref> مهرپویا، محمد(ص)در اروپا، ۱۳۸۲ش، ص۶۳.</ref> | ||
وی در جلسه خواستگاری پیامبر(ص) از حضرت خدیجه(س) حضور داشته و حتی گفته شده که او نماینده حضرت خدیجه(س) بوده است<ref> میرشریفی، پیام آور رحمت، ۱۳۸۵ش، ص۱۵.</ref> و [[ابوطالب]] و خانوادهاش به همراه تنی چند از [[قریش|قریشیان]] برای [[خواستگاری]] از خدیجه(س)، نزد ورقة بن نوفل رفتند<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۷۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۲۱، ص۳۸۷؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۹۸.</ref> ورقه بعد از خطبه خوانی ابوطالب، وصلت با خاندان ایشان را از افتخارات خاندان خود معرفی کرد.<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۷۵؛ ابن أبی جمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۹۸.</ref> | وی در جلسه خواستگاری پیامبر(ص) از حضرت خدیجه(س) حضور داشته و حتی گفته شده که او نماینده حضرت خدیجه(س) بوده است<ref> میرشریفی، پیام آور رحمت، ۱۳۸۵ش، ص۱۵.</ref> و [[ابوطالب]] و خانوادهاش به همراه تنی چند از [[قریش|قریشیان]] برای [[خواستگاری]] از خدیجه(س)، نزد ورقة بن نوفل رفتند<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۷۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۲۱، ص۳۸۷؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۹۸.</ref> ورقه بعد از خطبه خوانی ابوطالب، وصلت با خاندان ایشان را از افتخارات خاندان خود معرفی کرد.<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۷۵؛ ابن أبی جمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۹۸.</ref> | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۷: | ||
[[سید جعفر مرتضی عاملی]] در کتاب [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|الصحیح من سیره النبی الاعظم]] پس از بیان چندین [[حدیث|روایت]] متعارض در این زمینه،<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۲.</ref> بخشی از کتاب را به نقد و بررسی این روایات اختصاص داده است.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۲-۳۱۵.</ref> وی مهمترین سند روایات در این زمینه را که در کتابهای [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] و دیگر مجامع روایی از [[زهری]]، [[عروه بن زبیر]] و [[عایشه]] بوده، مورد بررسی قرار داده و آنها را ضعیف برمیشمارد<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۵.</ref> و در ادامه با اشاره به تناقض آشکار روایات در بیشتر مضمونها، آن را نشانهای از جعل و تحریف عمدی دانسته است.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۵-۲۹۸.</ref> | [[سید جعفر مرتضی عاملی]] در کتاب [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|الصحیح من سیره النبی الاعظم]] پس از بیان چندین [[حدیث|روایت]] متعارض در این زمینه،<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۲.</ref> بخشی از کتاب را به نقد و بررسی این روایات اختصاص داده است.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۲-۳۱۵.</ref> وی مهمترین سند روایات در این زمینه را که در کتابهای [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] و دیگر مجامع روایی از [[زهری]]، [[عروه بن زبیر]] و [[عایشه]] بوده، مورد بررسی قرار داده و آنها را ضعیف برمیشمارد<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۲-۲۹۵.</ref> و در ادامه با اشاره به تناقض آشکار روایات در بیشتر مضمونها، آن را نشانهای از جعل و تحریف عمدی دانسته است.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۵-۲۹۸.</ref> | ||
سید جعفر مرتضی گفته است چگونه ممکن است [[خدا|خداوند]] فردی را مبعوث کند اما خود او نداند که پیامبر است و ناچار از یک زن و یا یک [[نصرانی]] کمک بگیرد؟<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref> وی در ادامه به برخی از [[آیه|آیات قرآن]] اشاره میکند که حکایت از اطمینان قلبی رسول اکرم(ص) دارد.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۹.</ref> در بخش بعدی، زندگی ورقة بن نوفل را مورد بررسی قرار داده و به بسیاری از | سید جعفر مرتضی گفته است چگونه ممکن است [[خدا|خداوند]] فردی را مبعوث کند اما خود او نداند که پیامبر است و ناچار از یک زن و یا یک [[نصرانی]] کمک بگیرد؟<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref> وی در ادامه به برخی از [[آیه|آیات قرآن]] اشاره میکند که حکایت از اطمینان قلبی رسول اکرم(ص) دارد.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۲۹۹.</ref> در بخش بعدی، زندگی ورقة بن نوفل را مورد بررسی قرار داده و به بسیاری از روایات متناقض در مورد زندگی او اشاره میکند.<ref> مرتضی عاملی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۰۲.</ref> | ||
سید جعفر مرتضی علّت به وجود آمدن این نوع داستانها را اموری دانسته است که برخی از آنها عبارتاند از: | سید جعفر مرتضی علّت به وجود آمدن این نوع داستانها را اموری دانسته است که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۸: | ||
* هیکل، محمد حسین، حیاة محمد(ص)، بیجا، بیتا. | * هیکل، محمد حسین، حیاة محمد(ص)، بیجا، بیتا. | ||
* یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،دار صادر، بیتا. | * یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،دار صادر، بیتا. | ||
{{پیامبر اسلام}} | {{پیامبر اسلام}} |