Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۸
ویرایش
imported>Hasaninasab جز (+ رده:مقالههای بدون اولویت (هاتکت)) |
(تغییر آدرس به اصل کتاب) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بهزودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبهرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه! | | جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بهزودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبهرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه! | ||
| خدا دلم را با كشتهشدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد. | | خدا دلم را با كشتهشدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد. | ||
| به خدا قسم | | به خدا قسم بزرگ ما را كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافتهای | ||
|ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخنپرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت. | |ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخنپرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت. | ||
| «زن را با سجعگویی چه كار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟<ref> شیخ مفید، الارشاد، | | «زن را با سجعگویی چه كار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟<ref> شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵- ۱۱۶؛ سید بن طاووس، اللهوف، ص۱۹۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ص۴۷-۴۸.</ref> | ||
|آدرس= | |آدرس= | ||
}} | }} | ||
ابن زیاد در اثنای این گفتوگو هنگامی که سخنان حضرت زینب «جز زیبایی ندیدم! ...، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!» را شنید خشمگین شد و خواست حضر را مؤاخذه کند،[[عمرو بن حریث|عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمیكند. | ابن زیاد در اثنای این گفتوگو هنگامی که سخنان حضرت زینب «جز زیبایی ندیدم! ...، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!» را شنید خشمگین شد و خواست حضر را مؤاخذه کند،[[عمرو بن حریث|عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمیكند. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |