پرش به محتوا

مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== متن مناظره ==
== متن مناظره ==
عبیدالله پرسید: «این زن كه خود را كنار كشیده و دیگر زنان گردش جمع شده‎اند كیست؟»
عبیدالله پرسید: «این زن كه خود را كنار كشیده و دیگر زنان گردش جمع شده‎اند كیست؟» زینب پاسخ نگفت. عبیدالله سؤال خود را تكرار كرد. یكی از كنیزان گفت: «او زینب دختر [[فاطمه(س)|فاطمه]] دختر [[پیامبر اسلام]] است.»
 
{{گفت و گو
زینب پاسخ نگفت. عبیدالله سؤال خود را تكرار كرد. یكی از كنیزان گفت: «او زینب دختر [[فاطمه(س)|فاطمه]] دختر [[پیامبر اسلام]] است.»
|عرض= 80
 
|تراز=وسط
عبیدالله گفت: «ستایش خدا را كه شما خانواده را رسوا ساخت و كشت و نشان داد كه آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود.»
|تورفتگی=10
 
|عنوان=گفتگوی حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد
زینب (س) پاسخ داد: «ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاك گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدكار، دروغ نمی‎گوید، و بد كار ما نیستیم بلكه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست
|'''عبيدالله بن زیاد''' ستایش خدا را كه شما خانواده را رسوا ساخت و كشت و نشان داد كه آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود.
 
| '''زینب''' ستایش خدا را كه ما را به واسطه پیامبر خود (كه از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاك گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدكار، دروغ نمی‎گوید، و بد كار ما نیستیم بلكه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست
عبیدالله گفت: «دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟»
| «دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟
 
| جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به‌زودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبه‌رو می‎كند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!
زینب (س) پاسخ داد: «جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به‌زودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبه‌رو می‎كند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!»
|ابن زیاد از این جملات صریح زینب كبری (س) خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد ولی یكی از حاضران به نام [[عمرو بن حریث|عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمی‎كند. خداوند دلم را با كشته‌شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد.  
 
| به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎ای
ابن زیاد از این جملات صریح زینب كبری (س) خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد ولی یكی از حاضران به نام [[عمرو بن حریث|عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمی‎كند.»
|ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخن‌پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت.
 
| «زن را با سجع گویی چه كار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟<ref> شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص ۴۷۲ و ۴۷۳؛ سید بن طاووس، اللهوف، ص ۱۹۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ص ۴۷ و ۴۸.</ref>
ابن زیاد بار دیگر خطاب به زینب (س) گفت: «خداوند دلم را با كشته‌شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد.»
|آدرس=
 
}}
زینب (س) گفت: «به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎ای
 
پسر زیاد با خشم و استهزا گفت: «این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخن‌پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت.»
 
زینب (س) گفت: «زن را با سجع گویی چه كار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟) <ref> شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص ۴۷۲ و ۴۷۳؛ سید بن طاووس، اللهوف، ص ۱۹۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ص ۴۷ و ۴۸.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==