۱۷٬۷۶۸
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مناظره حضرت زینب | '''مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد'''، گفتوگویی که پس از [[واقعه عاشورا]] بین حضرت زینب و عبیدالله بن زیاد حاکم وقت کوفه صورت گرفت. عبارت معروف '''ما رأیت الا جمیلا''' در این مجلس از سوی حضرت زینب در پاسخ ابن زیاد گفته شده است. | ||
== زمان و مکان == | |||
این مناظره در محرم سال [[سال ۶۱ قمری|۶۱ق]] و پس از واقعه کربلا در [[کوفه]] انجام شد؛ پس از آنکه [[اسرای کربلا|اسرا]] و سرهای [[شهدای کربلا]] را در شهر [[کوفه]] گرداندند، ابن زیاد در کاخ اختصاصی خود نشست و اجازه ورود عوام به مجلس داد. سر [[امام حسین(ع)]] را در برابرش قرار دادند و زنان و کودکان امام حسین(ع) را به مجلس آوردند. حضرت زینب در حالیكه كمارزشترین لباسهای خود را به تن داشت و زنان و كنیزان اطراف او را گرفته بودند، به صورت ناشناس وارد مجلس شد و درگوشهای نشست. | |||
== متن مناظره == | == متن مناظره == | ||
خط ۱۲: | خط ۱۵: | ||
| «دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟ | | «دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟ | ||
| جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بهزودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبهرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه! | | جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بهزودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبهرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه! | ||
| | | خدا دلم را با كشتهشدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشكر سركش او شفا داد. | ||
| به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافتهای | | به خدا قسم مهتر مرا كشتی، نهال مرا قطع كردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این كار مایه شفای توست، همانا شفا یافتهای | ||
|ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخنپرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت. | |ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش [[علی(ع)|علی]] سخنپرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع میگفت. | ||
| «زن را با | | «زن را با سجعگویی چه كار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟<ref> شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، ص ۴۷۲ و ۴۷۳؛ سید بن طاووس، اللهوف، ص ۱۹۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ص ۴۷ و ۴۸.</ref> | ||
|آدرس= | |آدرس= | ||
}} | }} | ||
ابن زیاد در اثنای این گفتگو هنگامی که سخنان حضرت زینب «جز زیبایی ندیدم! آنان كسانی بودند كه خدا مقدّر ساخته بود كشته شوند و آنان نیز اطاعت كرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بهزودی خداوند تو و آنان را (در روز [[رستاخیز]]) با هم روبهرو میكند و آنان از تو، به درگاه خدا شكایت و دادخواهی خواهند كرد، اینك بنگر كه آن روز چه كسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!» را شنید خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد اما[[عمرو بن حریث|عمرو بن حُرَیث]] گفت: «امیر! این یك زن است و كسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمیكند. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
ویرایش