Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۸۰۱
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←مفهومشناسی) |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==اقوال منکران علم ذاتی خداوند== | ==اقوال منکران علم ذاتی خداوند== | ||
گروهی از منکران، علم خداوند به ذاتش را انکار میکنند و عدهای علم او به ذاتش را میپذیرند؛ امّا علم به غیر ذات(موجودات) را نفی میکنند.<ref>ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۷۱-۷۳.</ref>بعضی از این استدلالها عبارتند از: | گروهی از منکران، علم خداوند به ذاتش را انکار میکنند و عدهای علم او به ذاتش را میپذیرند؛ امّا علم به غیر ذات(موجودات) را نفی میکنند.<ref>ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۷۱-۷۳.</ref>بعضی از این استدلالها عبارتند از: | ||
۱-برخی گفتهاند که خداوند علم به ذات خویش ندارد؛ زیرا علم یا از مقوله اضافه است و یا این که عبارت است از حضور صورت شئ معلوم در نزد عالم و در این دو صورت، علم خداوند به ذات خویش محال میباشد؛<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۸۰.</ref>امّا صورت اول محال است؛ زیرا اضافه، وابسته به طرفین است و آن بین یک چیز و خودش قابل تصور نیست. در علم ذات به خودش، طرفین معنا ندارد و فقط سخن از وجود ذات است و امّا در حالت دوم، لازم میآید که صورتی مثل ذات خداوند و مساوی با آن در نزد ذاتش حاضر باشد و این محال است؛<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸.</ref>زیرا واجب تعالی واحد است و وجود دو یا چند [[واجب الوجود]] در عالم، محال است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۲۵.</ref> | |||
'''نقد و بررسی:''' | '''نقد و بررسی:''' | ||
خط ۴۱: | خط ۴۳: | ||
ثانیاً، اساساً علم ذات به خودش، اعم از علم الهی و بشری، از سنخ علم حصولی نیست تا قائل به حضور صورت معلوم نزد عالم بشویم؛ بلکه از سنخ علم حضوری است<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸؛دهقانی و بلانیان، «اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزههایی از فلسفه ملاصدرا»، ص۲۴۹.</ref> و در علم حضوری، ذات مجرد نزد خودش حاضر است و واسطهای در کار نیست.<ref>سبحانی، المحاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۵.</ref> | ثانیاً، اساساً علم ذات به خودش، اعم از علم الهی و بشری، از سنخ علم حصولی نیست تا قائل به حضور صورت معلوم نزد عالم بشویم؛ بلکه از سنخ علم حضوری است<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸؛دهقانی و بلانیان، «اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزههایی از فلسفه ملاصدرا»، ص۲۴۹.</ref> و در علم حضوری، ذات مجرد نزد خودش حاضر است و واسطهای در کار نیست.<ref>سبحانی، المحاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۵.</ref> | ||
۲-خداوند فقط به ذاتش علم دارد و به غیر ذاتش علم ندارد؛ یعنی به معلولهایش علم ندارد؛ زیرا ذات خداوند ازلی است و همه معلولها و مخلوقهای او حادث و غیر ازلی هستند،از طرفی علم، تابع معلوم است و لازم میآید که معلولها و مخلوقات خداوند ازلی باشند و آن محال است. بنابراین خداوند به غیر ذاتش؛ یعنی به معلولها و مخلوقاتش علم ندارد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۷۹؛سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸.</ref> | |||
'''نقد و بررسی:''' | '''نقد و بررسی:''' |