۱۷٬۰۴۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (خلاصهسازی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (خلاصهسازی) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
{{درباره ۲|ماجرای کسر اصنام|مشاهده کاربردهای دیگر آن|کسر اصنام (ابهامزدایی)| }} | {{درباره ۲|ماجرای کسر اصنام|مشاهده کاربردهای دیگر آن|کسر اصنام (ابهامزدایی)| }} | ||
'''ماجرای کَسْرِ اَصْنام''' | '''ماجرای کَسْرِ اَصْنام''' به بر دوش گرفتن [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] برای شکستن بتهای [[کعبه]] اشاره دارد. این ماجرا در منابع [[شیعه]] و [[اهلسنت]] نقل شده است. زمان آن شب [[هجرت]] و یا [[فتح مکه]] دانسته شده است. | ||
این واقعه از [[فضایل امام علی(ع)]] شمرده شده | این واقعه از [[فضایل امام علی(ع)]] شمرده شده است. در برخی از منابع اهل سنت از این حادثه بر لزوم نابودکردن وسایلی که سبب [[گناه]] میشود، استفاده شده است. | ||
==شرح ماجرا== | ==شرح ماجرا== | ||
ماجرای کسر اصنام و یا «حدیث کسر الاصنام» <ref> علامه حلی، نهجالحق، ۱۹۸۲م، ص۲۲۳.</ref> به داستان بر دوش گرفتن [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] برای شکستن بتهای بالای سقف [[کعبه]] اشاره دارد.<ref> مرعشی شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲.</ref> درباره جزئیات این واقعه اختلافاتی وجود دارد. | ماجرای کسر اصنام و یا «حدیث کسر الاصنام» <ref> علامه حلی، نهجالحق، ۱۹۸۲م، ص۲۲۳.</ref> به داستان بر دوش گرفتن [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] برای شکستن بتهای بالای سقف [[کعبه]] اشاره دارد.<ref> مرعشی شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲.</ref> در این واقعه از سرنگونی برخی بتهای مهم مانند بت هبل یاد شده است.<ref> حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳–۴۵۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> البته درباره جزئیات این واقعه اختلافاتی وجود دارد. برپایه پارهای از نقلها، ابتدا علی(ع) خواست تا پیامبر(ص) را بر دوش خود بگذارد؛ اما نتوانست. از اینرو علی(ع) از دوش پیامبر(ص) بالا رفت<ref> نسائی، سنن نسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۲–۱۴۳؛ ابییعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و بتها را از بالای کعبه به زمین انداخت. در گزارش دیگری، از پیشنهاد اولیه امام علی(ع) برای بالا رفتن پیامبر(ص) بر دوش او سخن به میان آمده که حضرت محمد(ص) به علی(ع) یادآور شد چنین کاری از عهده هیچکسی برنمیآید.<ref> بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۷۹-۵۸۰.</ref> به گفته [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]] این مسئله به سبب سنگینی بار [[رسالت]] بوده است.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> همچنین در این باره علل دیگری هم ذکر شده است.<ref> صدوق، معانی الأخبار، ۱۴۰۳ق، ص۳۵۰–۳۵۲؛ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۷۶–۵۷۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۲-۸۴.</ref> بر اساس نقل دیگر پیامبر اکرم(ص) از ابتدا به علی(ع) دستور داد که از دوش او بالا رود.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶، ۱۴۱.</ref> بر پایه روایتی که | ||
درباره چگونگی | همچنین درباره چگونگی پایین آمدن امام علی(ع) از بام کعبه نقلها مختلف است. بر پایه برخی احادیث امام خود را بام کعبه به پایین انداخت.<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸.</ref> گفته شده ارتفاع دیوار کعبه چهل [[ذراع]] {{یادداشت| هر ذراع را از ۴۵ تا ۷۵ سانتیمتر دانستهاند. (عاملی بیاضی، الأوزان و المقادیر، ۱۳۸۱ق، ص۵۶.)}} بوده است.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۴۱.</ref> [[ابن شهر آشوب]] نقل کرده که امام فرمود گویی در هنگام فرود دو بال داشتم.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref> در نقل دیگری، پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: [[جبرئیل]] تو را از بالای کعبه به پایین آورد.<ref> بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۸۰.</ref> | ||
ماجرای کسر اصنام در کتب [[شیعه]]<ref>برای نمونه: ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۴۲؛ مرعشی شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲-۱۶۸.</ref> و [[اهلسنت]]<ref> ابن ابیشیبه، المصنف، ۱۴۲۹ق، ج۱۳، ص۱۴۶–۱۴۷؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۳–۷۴؛ بزار، مسند بزار، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ نسائی، سنن نسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۲–۱۴۳؛ ابییعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲؛ طبری، تهذیب الآثار، مسند علی بن ابیطالب(ع)، بیتا، ص۲۳۶-۲۴۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸، ج۳، ص۶.</ref> | ماجرای کسر اصنام در کتب [[شیعه]]<ref>برای نمونه: ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۴۲؛ مرعشی شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲-۱۶۸.</ref> و [[اهلسنت]]<ref> ابن ابیشیبه، المصنف، ۱۴۲۹ق، ج۱۳، ص۱۴۶–۱۴۷؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۳–۷۴؛ بزار، مسند بزار، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ نسائی، سنن نسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۲–۱۴۳؛ ابییعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲؛ طبری، تهذیب الآثار، مسند علی بن ابیطالب(ع)، بیتا، ص۲۳۶-۲۴۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸، ج۳، ص۶.</ref> نقل شده است. [[عبدالله بن عباس]]،<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶، ۱۴۱.</ref> [[جابر بن عبدالله انصاری]]<ref> حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> و ابومریم<ref>برای نمونه: ابن ابیشیبه، المصنف، ۱۴۲۹ق، ج۱۳، ص۱۴۶–۱۴۷؛ ابن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۳–۷۴؛ بزار، مسند بزار، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ نسائی، سنن نسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۲–۱۴۳؛ ابییعلی، مسند، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> این ماجرا را روایت کردهاند. [[علامه امینی]] در [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]، فهرستی از علمای اهلسنت که این واقعه را گزارش کردهاند، آورده است.<ref> امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۱۸–۲۴.</ref> | ||
==آیات مرتبط== | ==آیات مرتبط== | ||
بعضی از محدثان ماجرای کسر اصنام را سبب نزول آیه «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا»<ref>سوره اسراء، آيه۸۱.</ref> دانستهاند.<ref> حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳–۴۵۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۶.</ref> برخی معتقدند که آیه مذکور در این حادثه توسط پیامبر اسلام(ص) قرائت میشد.<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸؛ ج۳، ص۶.</ref> همچنین آیه ۵۷ [[سوره مریم]] را نیز اشاره به قرار گرفتن امام علی(ع) بر دوش حضرت محمد(ص) دانستهاند.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | بعضی از محدثان ماجرای کسر اصنام را سبب نزول آیه «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا»<ref>سوره اسراء، آيه۸۱.</ref> دانستهاند.<ref> حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۵۳–۴۵۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۶.</ref> برخی معتقدند که آیه مذکور در این حادثه توسط پیامبر اسلام(ص) قرائت میشد.<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۹۸؛ ج۳، ص۶.</ref> همچنین آیه ۵۷ [[سوره مریم]] را نیز اشاره به قرار گرفتن امام علی(ع) بر دوش حضرت محمد(ص) دانستهاند.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==فضیلتشماری== | ==فضیلتشماری== | ||
به دوش گرفتن [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] از فضیلتهای انحصاری علی(ع) دانسته شده است.<ref> نسائی، سنن نسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۲؛ بستی، کتاب المراتب، ۱۴۲۱ق، ص۱۲۴.</ref> حضرت محمد(ص) | به دوش گرفتن [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] از فضیلتهای انحصاری علی(ع) دانسته شده است.<ref> نسائی، سنن نسائی، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۲؛ بستی، کتاب المراتب، ۱۴۲۱ق، ص۱۲۴.</ref> حضرت محمد(ص) پس از این واقعه، [[حضرت ابراهیم(ع)]] را اولین بتشکن و امام علی(ع) را آخرین بتشکن معرفی کرد.<ref> ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۵.</ref> در برخی روایات نیز از علی(ع) به عنوان «کاسِر الاصنام» (شکننده بتها) یاد شده است.<ref> ابن شاذان، الروضة، ۱۴۲۳ق، ص۳۱.</ref> و یا آنکه امام علی(ع) از آن جهت «علی» به معنای بلندمرتبه<ref> راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۵۸۳.</ref> نام گرفته که چون از دوش حضرت محمد(ص) بالا رفته و بتها را شکسته است.<ref> ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۵.</ref> | ||
امام علی (ع) به ماجرای کسر اصنام افتخار میکرد<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶؛ ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۸۵.</ref> و میگفت: که من کسی بودم که بر مهر نبوت پا نهادم.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref> او در [[شورای شش نفره]] که برای تعیین خلیفه پس از [[عمر بن خطاب]] برگزار شد، به این ماجرا اشاره کرد و از حاضران اعتراف گرفت که فرد دیگری چنین فضیلتی نداشته که بر دوش پیامبر(ص) بالا رفته و بتها را بشکند.<ref> طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۳۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۳۳۴، ۳۷۹؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۲۹.</ref> در کتابهای فضیلتنگاری نیز از این ماجرا یاد شده است.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۴۲؛ مرعشی شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲-۱۶۸.</ref> همچنین گفته شده که عمر بن خطاب آرزو میکرد که ای کاش به این افتخار نائل میگشت.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref> | امام علی (ع) به ماجرای کسر اصنام افتخار میکرد<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶؛ ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۸۵.</ref> و میگفت: که من کسی بودم که بر مهر نبوت پا نهادم.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref> او در [[شورای شش نفره]] که برای تعیین خلیفه پس از [[عمر بن خطاب]] برگزار شد، به این ماجرا اشاره کرد و از حاضران اعتراف گرفت که فرد دیگری چنین فضیلتی نداشته که بر دوش پیامبر(ص) بالا رفته و بتها را بشکند.<ref> طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۳۸؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۳۳۴، ۳۷۹؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۲۹.</ref> در کتابهای فضیلتنگاری نیز از این ماجرا یاد شده است.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۴۲؛ مرعشی شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۸، ص۱۶۲-۱۶۸.</ref> و در سرودههای شاعران نیز انعکاس یافته است.<ref> بکری، الأنوار، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۸؛ حر عاملی، إثبات الهداة، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۴۲۴.</ref> همچنین گفته شده که عمر بن خطاب آرزو میکرد که ای کاش به این افتخار نائل میگشت.<ref> ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶.</ref> | ||
==نتایج== | ==نتایج== | ||
بر اساس برخی روایات، شکتن بتها بهدست [[امام علی(ع)]] سبب شد که پس از آن مشرکان بتها را در [[خانه خدا]] قرار ندهند.<ref> ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۵.</ref> | بر اساس برخی روایات، شکتن بتها بهدست [[امام علی(ع)]] سبب شد که پس از آن مشرکان بتها را در [[خانه خدا]] قرار ندهند.<ref> ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۹۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۸۵.</ref> در برخی منابع [[اهلسنت]]، این ماجرا دلیلی بر لزوم نابودکردن وسایلی که سبب [[گناه|عصیان]] [[خداوند]] میشود، ذکر شده است.<ref> طبری، تهذیب الآثار، مسند علی بن ابیطالب(ع)، بیتا، ص۲۳۸-۲۴۰.</ref> | ||
در برخی منابع [[اهلسنت]]، این | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش