پرش به محتوا

ابرهه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹
جز
جزئی
imported>Salvand
جز (←‏معرفی: افزودن عام الفیل)
imported>Salvand
جز (جزئی)
خط ۵۳: خط ۵۳:
ابرهه را همچنین ابو یكسوم‌،<ref>ذهبی، تاریخ ‏الإسلام، ۱۴۰۹ق،‌ ج۱، ص۱۶۴.</ref> صاحب الفیل<ref>سمعانی‏، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۲۰۰.</ref> و ابرهه حبشی<ref name=":42">مقریزی، إمتاع‏ الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۶۸.</ref> می‌خواندند. او پس از ناکامی در نابود کردن [[کعبه]] و شکست در آن واقعه، با جراحتی که برداشته بود، به یمن برده شد و در آنجا مرد.<ref>ابن‌قتیبة، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۶۳۸.</ref> پس از مرگ او، فرزندش یکسوم پادشاه یمن شد.‏<ref name=":02">ابن‌خلدون، تاریخ ‏ابن‌‏خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۷۲.</ref>
ابرهه را همچنین ابو یكسوم‌،<ref>ذهبی، تاریخ ‏الإسلام، ۱۴۰۹ق،‌ ج۱، ص۱۶۴.</ref> صاحب الفیل<ref>سمعانی‏، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۲۰۰.</ref> و ابرهه حبشی<ref name=":42">مقریزی، إمتاع‏ الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۶۸.</ref> می‌خواندند. او پس از ناکامی در نابود کردن [[کعبه]] و شکست در آن واقعه، با جراحتی که برداشته بود، به یمن برده شد و در آنجا مرد.<ref>ابن‌قتیبة، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۶۳۸.</ref> پس از مرگ او، فرزندش یکسوم پادشاه یمن شد.‏<ref name=":02">ابن‌خلدون، تاریخ ‏ابن‌‏خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۷۲.</ref>


== حکومت یمن ==
== حکومت بر یمن ==
حاکم [[حبشه]] دو سپاه را برای تصرف یمن اعزام کرد.<ref name=":52">ابن‌کثیر دمشقی‏، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۰۶.</ref> ابرهه فرمانده یکی از این دو سپاه بود و بر لشکر دیگر، فردی به نام اریاط فرماندهی می‌کرد.<ref name=":52" /> البته براساس برخی نقل‌ها تنها یک سپاه به فرماندهی اریاط به یمن فرستاده شد و ابرهه نیز جزو سپاهیان اریاط بود.<ref>طبری، تاریخ ‏الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۱۲۵.</ref>
حاکم [[حبشه]] دو سپاه را برای تصرف یمن اعزام کرد.<ref name=":52">ابن‌کثیر دمشقی‏، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۰۶.</ref> ابرهه فرمانده یکی از این دو سپاه بود و بر لشکر دیگر، فردی به نام اریاط فرماندهی می‌کرد.<ref name=":52" /> البته بر اساس برخی نقل‌ها تنها یک سپاه به فرماندهی اریاط به یمن فرستاده شد و ابرهه نیز جزو سپاهیان اریاط بود.<ref>طبری، تاریخ ‏الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۱۲۵.</ref>


در نهایت یمن به دست سپاه حبشه فتح شد.<ref name=":62">یعقوبی، تاریخ ‏الیعقوبى، بیروت، ج۱، ص۲۰۰.</ref> پس از گذشت چند سال، اختلافاتی میان اریاط و ابرهه، پدید آمد و هر کدام با طرفدارانی که داشتند به جنگ یکدیگر رفتند.<ref name=":62" /> در نهایت ابرهه، اریاط را کشت و خود حاکم یمن گردید.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۴۱.</ref>
در نهایت یمن به دست سپاه حبشه فتح شد.<ref name=":62">یعقوبی، تاریخ ‏الیعقوبى، بیروت، ج۱، ص۲۰۰.</ref> پس از گذشت چند سال، اختلافاتی میان اریاط و ابرهه، پدید آمد و هر کدام با طرفدارانی که داشتند به جنگ یکدیگر رفتند.<ref name=":62" /> ابرهه، اریاط را کشت و خود حاکم یمن شد.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۴۱.</ref>


کشته شدن اریاط، خشم پادشاه حبشه را به همراه داشت و او تصمیم گرفت با سپاهی حمله کرده و ابرهه را نابود کند.<ref>مسعودی، مروج ‏الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۲.</ref> اما ابرهه هدایا و اموالی را به همراه نامه‌ای برای پادشاه حبشه فرستاد و در آن علاوه بر طلب بخشش، وفاداری و اطاعت از پادشاه حبشه را اعلام کرد.‏<ref name=":12" /> پادشاه حبشه نیز او را بخشید.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۴۲.</ref>
کشته‌شدن اریاط، خشم پادشاه حبشه را به همراه داشت و او تصمیم گرفت با سپاهی حمله کرده و ابرهه را نابود کند.<ref>مسعودی، مروج ‏الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۲.</ref> اما ابرهه هدایا و اموالی را به همراه نامه‌ای برای پادشاه حبشه فرستاد و در آن علاوه بر طلب بخشش، وفاداری و اطاعت از پادشاه حبشه را اعلام کرد.‏<ref name=":12" /> پادشاه حبشه نیز او را بخشید.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۴۲.</ref>


== ساخت کلیسای بزرگ ==
== ساخت کلیسای بزرگ ==
پس از آن‌که ابرهه فهمید در [[مکه]] مکانی وجود دارد که آن‌را [[بیت الله|بیت‌الله]] می‌دانند و عرب‌های بسیاری از جمله یمنی‌ها برای [[زیارت]] به آنجا می‌روند، تصمیم گرفت [[کلیسا|کلیسایی]] در یمن بسازد.<ref>بلاذری، أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۷.</ref> او کلیسای بزرگی ساخت و آن‌را با طلا و جواهرات بسیار تزیین کرد<ref name=":32">بلاذری، أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۷.</ref>  و آن‌را «قلیس» نامید.<ref>ابن‌الكلبى‏، الأصنام، ۱۳۶۴ش، ص۴۶-۴۷.</ref> ابرهه به مردم دستور داد که آن کلیسا را زیارت کنند.<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ۱۹۹۵م، ج۶، ص۲۶۴.</ref>
پس از آنکه ابرهه فهمید در [[مکه]] مکانی وجود دارد که آن را [[بیت الله|بیت‌الله]] می‌دانند و عرب‌های بسیاری از جمله یمنی‌ها برای [[زیارت]] به آنجا می‌روند، تصمیم گرفت [[کلیسا|کلیسایی]] در یمن بسازد.<ref>بلاذری، أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۷.</ref> او کلیسای بزرگی ساخت و آن را با طلا و جواهرات بسیار تزیین کرد<ref name=":32">بلاذری، أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۷.</ref>  و آن را «قلیس» نامید.<ref>ابن‌الكلبى‏، الأصنام، ۱۳۶۴ش، ص۴۶-۴۷.</ref> ابرهه به مردم دستور داد که آن کلیسا را زیارت کنند.<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ۱۹۹۵م، ج۶، ص۲۶۴.</ref>


ابرهه در نامه‌ای به پادشاه حبشه، می‌گوید برای هیچ یک از پادشاهان پیشین چنین کلیسایی وجود نداشته است.<ref>مقریزی، إمتاع‏ الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۸۱.</ref> او در همین نامه هدف از ساخت این کلیسا را چنین می‌داند که عرب‌ها برای حج بدان‌جا بیایند.<ref>ابن‌کثیر دمشقی‏، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> خواسته ابرهه،‌ مورد قبول عرب‌ها قرار نگرفت تا اینکه یکی از اعراب وارد کلیسا شده و محراب آنجا را با مدفوع آلوده کرد. ابرهه با اطلاع از این عمل، قسم خورد [[کعبه]] را نابود کند.<ref name=":32" />
ابرهه در نامه‌ای به پادشاه حبشه، می‌گوید برای هیچ یک از پادشاهان پیشین چنین کلیسایی وجود نداشته است.<ref>مقریزی، إمتاع‏ الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۸۱.</ref> او در همین نامه هدف از ساخت این کلیسا را چنین می‌داند که عرب‌ها برای حج بدان‌جا بیایند.<ref>ابن‌کثیر دمشقی‏، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> خواسته ابرهه،‌ مورد قبول عرب‌ها قرار نگرفت تا اینکه یکی از اعراب وارد کلیسا شده و محراب آنجا را با مدفوع آلوده کرد. ابرهه با اطلاع از این عمل، قسم خورد [[کعبه]] را نابود کند.<ref name=":32" />
کاربر ناشناس