confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''برهان اخلاقی''' از [[برهانهای اثبات خدا|برهانهای خداشناسی]] که درصدد اثبات خداوند با تکیه بر گزارههای اخلاقی مورد قبول همگان است. برهان اخلاقی با تکیه بر تمایل انسان به خوشبختی تمام و کمال و همچنین برتریطلبی، وحدت این دو را خیرِ برتر و خیر برتر را خداوند میداند. خوشبختی و برتریطلبی در این برهان گاه با عنوانهای دیگری نظیر آرمان اخلاقی نیز نام برده میشود. | '''برهان اخلاقی''' از [[برهانهای اثبات خدا|برهانهای خداشناسی]] که درصدد اثبات [[خداوند]] با تکیه بر گزارههای اخلاقی مورد قبول همگان است. برهان اخلاقی با تکیه بر تمایل انسان به خوشبختی تمام و کمال و همچنین برتریطلبی، وحدت این دو را خیرِ برتر و خیر برتر را خداوند میداند. خوشبختی و برتریطلبی در این برهان گاه با عنوانهای دیگری نظیر آرمان اخلاقی نیز نام برده میشود. | ||
این برهان ابتدا در [[مسیحیت|جهان مسیحیت]] توسط ایمانوئل کانت مطرح شد و سپس در کتب دانشمندان [[اسلام|اسلامی]] به گونهای متفاوت راه یافت. در میان عالمان شیعه، [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[عبدالله جوادی آملی]] از این برهان برای اثبات وجود خداوند بهره بردهاند. | این برهان ابتدا در [[مسیحیت|جهان مسیحیت]] توسط ایمانوئل کانت مطرح شد و سپس در کتب دانشمندان [[اسلام|اسلامی]] به گونهای متفاوت راه یافت. در میان عالمان شیعه، [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[عبدالله جوادی آملی]] از این برهان برای اثبات وجود خداوند بهره بردهاند. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
با اینکه گفته شده برهان اخلاقی از ایمانوئل کانت شروع شده است،<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت»، ص۵۳.</ref> اما برخی ریشههای این برهان را در مکالمهای از اِثیفِرون و سقراط {{یادداشت| از سقراط کتابی بجا نمانده و هرآنچه از وی نقل میشود، در آثار و نقل قولهای شاگردان اوست.(«آموزههای اخلاقی سقراط»، تارنمای راسخون)}} دانستهاند.{{مدرک}} در بخشی از این مکالمه که [[افلاطون]] آن را نقل کرده است، سقراط از اثیفرون میپرسد: «آیا پارسایی، به این دلیل نیکوست که [[خدا]] او را دوست دارد یا خدا [[تقوا|پارسایی]] را دوست دارد؛ چون پارسایی نیکوست؟»<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه،ج۱، ص۲۴۸-۲۵۲.</ref> پاسخی که اثیفرون به سقراط میدهد پاسخی است که ریچِلز، فِراکنا، آگوستین و سایر دینباوران غربی آن را پذیرفته و براساس آن برهان اخلاقی را تقریر نمودهاند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۷و۱۴۸.</ref> برخی افلاطون را مبدع این برهان دانستهاند.<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۲)»، ص۵۹.</ref> | با اینکه گفته شده برهان اخلاقی از ایمانوئل کانت شروع شده است،<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت»، ص۵۳.</ref> اما برخی ریشههای این برهان را در مکالمهای از اِثیفِرون و سقراط {{یادداشت| از سقراط کتابی بجا نمانده و هرآنچه از وی نقل میشود، در آثار و نقل قولهای شاگردان اوست.(«آموزههای اخلاقی سقراط»، تارنمای راسخون)}} دانستهاند.{{مدرک}} در بخشی از این مکالمه که [[افلاطون]] آن را نقل کرده است، سقراط از اثیفرون میپرسد: «آیا پارسایی، به این دلیل نیکوست که [[خدا]] او را دوست دارد یا خدا [[تقوا|پارسایی]] را دوست دارد؛ چون پارسایی نیکوست؟»<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه،ج۱، ص۲۴۸-۲۵۲.</ref> پاسخی که اثیفرون به سقراط میدهد پاسخی است که ریچِلز، فِراکنا، آگوستین و سایر دینباوران غربی آن را پذیرفته و براساس آن برهان اخلاقی را تقریر نمودهاند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۷و۱۴۸.</ref> برخی افلاطون را مبدع این برهان دانستهاند.<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۲)»، ص۵۹.</ref> | ||
آگوستین معتقد است، ارزشهای اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با [[خدا| خداوند]] حکایت دارد. او داستان [[ابراهیم (پیامبر)| حضرت ابراهیم(ع)]] و ذبح | آگوستین معتقد است، ارزشهای اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با [[خدا| خداوند]] حکایت دارد. او داستان [[ابراهیم (پیامبر)| حضرت ابراهیم(ع)]] و [[ذبح اسماعیل]] را مثال میزند که چگونه فعلی ناپسند نظیر قتل، میتواند به عملی اخلاقی تبدیل شود.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۸و۱۴۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند [[اخلاق]] بر اساس [[اراده الهی|اراده خداوند]] است و عقل نمیتواند، اراده خداوند را محدود سازد؛ بنابراین اگر خداوند میخواست [[زنا]] یا قتل را مجاز میکرد و اگر چنین میشد، این اعمال غیر اخلاقی نبودند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۹.</ref> | ||
در حقیقت [[نظریه امر الهی]] درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد اثبات وجود خداوند از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> | در حقیقت [[نظریه امر الهی]] درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد اثبات وجود خداوند از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> |