پرش به محتوا

سلونی قبل ان تفقدونی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۴۲: خط ۴۲:


== فضیلت اختصاصی امام علی(ع)==
== فضیلت اختصاصی امام علی(ع)==
به گفته [[ابن مردویه اصفهانی|ابن مَرْدَوَیه اصفهانی]]، [[محدث]] قرن چهارم و پنجم اهل‌سنت، عبارت سلونی قبل ان تفقدونی دلیلی بر عالم‌تر بودن امام علی(ع) نسبت به دیگر [[صحابه]] است.<ref>ابن مردویه اصفهانی، مناقب علی بن ابی‌طالب،‌ ۱۴۲۴ق، ص۸۶و۸۷.</ref> همچنین ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، عالم اهل‌سنت (درگذشته ۷۳۰ق)، در کتاب [[فرائد السمطین]] این عبارت را از فضایل اختصاصی امام علی(ع) دانسته است که دشمنان و مخالفان چاره‌ای جز اعتراف به آن ندارند.<ref> جوینی، فرائد السمطین، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۳۴۰.</ref> از دیدگاه [[سید بن طاووس]] نیز از آنجا که امام علی(ع) این جمله را در حضور مردم و دشمنانش گفته است، نوعی [[تحدی|تَحَدّی]] در علم به شمار می‌رود.<ref> سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۲،‌ ص۵۱۰.</ref> با این حال شمس‌الدین ذَهَبی<ref>ذهبی، المنتقی من منهاج الاعتدال، ص۳۴۲.</ref> و [[ابن تیمیه]]<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۸، ص۵۶و۵۷.</ref> از علمای [[سلفیه|سَلَفیه]]، در ردّ این فضیلت گفته‌اند که علی(ع) چنین جمله‌ای را خطاب به اهل کوفه که مردمی جاهل بودند، به زبان آورده است.
به گفته [[ابن مردویه اصفهانی|ابن مَرْدَوَیه اصفهانی]]، [[محدث]] قرن چهارم و پنجم اهل‌سنت، عبارت سلونی قبل ان تفقدونی دلیلی بر عالم‌تر بودن امام علی(ع) نسبت به دیگر [[صحابه]] است.<ref>ابن مردویه اصفهانی، مناقب علی بن ابی‌طالب،‌ ۱۴۲۴ق، ص۸۶و۸۷.</ref> همچنین ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، عالم اهل‌سنت (درگذشته ۷۳۰ق)، در کتاب [[فرائد السمطین]] این عبارت را از فضایل اختصاصی امام علی(ع) دانسته است که دشمنان و مخالفان چاره‌ای جز اعتراف به آن ندارند.<ref> جوینی، فرائد السمطین، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۳۴۰.</ref> از دیدگاه [[سید ابن طاووس]] نیز از آنجا که امام علی(ع) این جمله را در حضور مردم و دشمنانش گفته است، نوعی [[تحدی|تَحَدّی]] در علم به شمار می‌رود.<ref> سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۲،‌ ص۵۱۰.</ref> با این حال شمس‌الدین ذَهَبی<ref>ذهبی، المنتقی من منهاج الاعتدال، ص۳۴۲.</ref> و [[ابن تیمیه]]<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۸، ص۵۶و۵۷.</ref> از علمای [[سلفیه|سَلَفیه]]، در ردّ این فضیلت گفته‌اند که علی(ع) چنین جمله‌ای را خطاب به اهل کوفه که مردمی جاهل بودند، به زبان آورده است.


بر اساس برخی روایات، [[امام باقر(ع)]]<ref>ابن حیون، شرح الاخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۲.</ref> و [[امام صادق(ع)]]<ref>ابن ابی‌زینب، الغیبة للنعمانی، ۱۳۹۷ق، ص۸۷؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۲۰۰۳م، ج۳، ص۸۲۸؛ قندوزی، ینابیع الموده، دارالاسوه، ج۱،‌ص۲۲۲.</ref> نیز در مواردی جمله «سَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را گفته‌اند. همچنین عبارت «سَلُونِی عَمَّ شِئْتُمْ» از [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز نقل شده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به‌ نیشابوری، صحیح مسلم،‌ دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۳۴.</ref> با این حال عده‌ای از علمای [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند که جز امام علی(ع) کسی این جمله را نگفته است.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۹۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۹۹؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۰؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷،‌ ص۴۶.</ref> البته در برخی منابع اهل‌سنت گفته شده کسی از [[صحابه]] جز علی(ع) چنین سخنی نگفته است.<ref> ابن حنبل، فضائل الصحابة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۴۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۲۰۰۳م، ج۲، ص۳۶۱؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۹۹؛ خوارزمی، المناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۹۰و۹۱.</ref>
بر اساس برخی روایات، [[امام باقر(ع)]]<ref>ابن حیون، شرح الاخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۲.</ref> و [[امام صادق(ع)]]<ref>ابن ابی‌زینب، الغیبة للنعمانی، ۱۳۹۷ق، ص۸۷؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۲۰۰۳م، ج۳، ص۸۲۸؛ قندوزی، ینابیع الموده، دارالاسوه، ج۱،‌ص۲۲۲.</ref> نیز در مواردی جمله «سَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را گفته‌اند. همچنین عبارت «سَلُونِی عَمَّ شِئْتُمْ» از [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز نقل شده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به‌ نیشابوری، صحیح مسلم،‌ دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۳۴.</ref> با این حال عده‌ای از علمای [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند که جز امام علی(ع) کسی این جمله را نگفته است.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۹۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۹۹؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۰؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷،‌ ص۴۶.</ref> البته در برخی منابع اهل‌سنت گفته شده کسی از [[صحابه]] جز علی(ع) چنین سخنی نگفته است.<ref> ابن حنبل، فضائل الصحابة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۴۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۲۰۰۳م، ج۲، ص۳۶۱؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۹۹؛ خوارزمی، المناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۹۰و۹۱.</ref>