۱۶٬۹۸۱
ویرایش
imported>Emadmohseny جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{سوگواری محرم}} | {{سوگواری محرم}} | ||
'''خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا'''. این خطبه در مقابل [[لشکر عمر بن سعد]] ایراد شد. در این خطبه امام پس از معرفی خود، دعوت نامههای کوفیان را علت آمدنش به عراق بیان میکند و با نام بردن بعضی افراد در جبهه مقابل از نامههای آنان نیز خبر میدهد. امام در این خطبه بر عدم بیعت با [[یزید]] اصرار میورزد. | '''خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا'''. این خطبه در مقابل [[لشکر عمر بن سعد]] ایراد شد. در این [[خطبه]] امام پس از معرفی خود، دعوت [[نامههای کوفیان به امام حسین|نامههای کوفیان]] را علت آمدنش به [[عراق]] بیان میکند و با نام بردن بعضی افراد در جبهه مقابل از نامههای آنان نیز خبر میدهد. امام در این خطبه بر عدم [[بیعت]] با [[یزید]] اصرار میورزد. | ||
{{گفت و گو |تراز=چپ|تورفتگی= | {{گفت و گو |تراز=چپ|تورفتگی=۰| شکل بندی جدول = background-color:#FFF8C6; font-size:95% !important; text-align: center| عنوان = خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا|عرض=۴۰| {{حدیث|یا أَهْلَ الْعِرَاقِ <small>(وَ جُلُّهُمْ یسْمَعُونَ)</small> | ||
فَقَالَ | فَقَالَ أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَاتَعْجَلُوا حَتَّی أَعِظَکمْ بِمَا یحِقُّ لَکمْ عَلَی وَ حَتَّی أُعْذِرَ إِلَیکمْ فَإِنْ أَعْطَیتُمُونِی النَّصَفَ کنْتُمْ بِذَلِک أَسْعَدَ وَ إِنْ لَمْ تُعْطُونِی النَّصَفَ مِنْ أَنْفُسِکمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیکمْ ثُمَّ '''لا یکنْ أَمْرُکمْ عَلَیکمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَ لاتُنْظِرُونِ'''<ref>یونس، آیه۷۱</ref>'''إِنَّ وَلِیی اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکتابَ وَ هُوَ یتَوَلَّی الصَّالِحِینَ'''ا<ref>عراف، آیه۱۹۶</ref> | ||
<small> | <small> | ||
(فلمّا سمع أخواته | (فلمّا سمع أخواته کلامه هذا صحن و بکین، و بکی بناته [و] ارتفعت أصواتهن، فأرسل إلیهن أخاه العباس بن علی و علیا ابنه و قال لهما: سکتاهن فلعمری لیکثرن بکاؤهن.)</small><ref>وقعه الطف، ص۲۰۶</ref> | ||
ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ | ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیهِ وَ ذَکرَ الله بِمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیصوَ عَلَی مَلَائِکةِ اللَّهِ وَ أَنْبِیائِهِ فَلَمْ یسْمَعْ مُتَکلِّمٌ قَطُّ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ أَبْلَغُ فِی مَنْطِقٍ مِنْهُ | ||
ثُمَّ قَالَ: | ثُمَّ قَالَ: | ||
أَمَّا بَعْدُ | أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَی أَنْفُسِکمْ وَ عَاتِبُوهَا فَانْظُرُوا هَلْ یصْلُحُ لَکمْ قَتْلِی وَ انْتِهَاک حُرْمَتِی | ||
أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ | أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ الْمُؤْمِنِینَ الْمُصَدِّقِ لِرَسُولِ اللَّهِ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ | ||
أَ وَ | أَ وَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی أَ وَ لَیسَ جَعْفَرٌ الطَّیارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَینِ عَمِّی | ||
أَ وَ لَمْ | أَ وَ لَمْ یبْلُغْکمْ مَا قَالَ رَسُولُ الله لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ | ||
فَإِنْ | فَإِنْ صَدَّقْتُمُونِی بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ مَا تَعَمَّدْتُ کذِباً مُنْذُ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ یمْقُتُ عَلَیهِ أَهْلَهُ | ||
وَ إِنْ | وَ إِنْ کذَّبْتُمُونِی فَإِنَّ فِیکمْ مَنْ لَوْ سَأَلْتُمُوهُ عَنْ ذَلِک أَخْبَرَکمْ سَلُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی وَ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِی وَ سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ السَّاعِدِی وَ زَیدَ بْنَ أَرْقَمَ وَ أَنَسَ بْنَ مَالِک یخْبِرُوکمْ أَنَّهُمْ سَمِعُوا هَذِهِ الْمَقَالَةَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِصلِی وَ لِأَخِی | ||
أَ مَا | أَ مَا فِی هَذَا حَاجِزٌ لَکمْ عَنْ سَفْک دَمِی | ||
فَقَالَ لَهُ شِمْرُ بْنُ | فَقَالَ لَهُ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ هُوَ یعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ إِنْ کانَ یدْرِی مَا تَقَوَّلَ | ||
فَقَالَ لَهُ | فَقَالَ لَهُ حَبِیبُ بْنُ مُظَاهِرٍ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَرَاک تَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی سَبْعِینَ حَرْفاً وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنَّک صَادِقٌ مَا تَدْرِی مَا یقُولُ قَدْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قَلْبِک | ||
ثُمَّ قَالَ لَهُمُ | ثُمَّ قَالَ لَهُمُ الْحُسَینُ(ع) فَإِنْ کنْتُمْ فِی شَک مِنْ هَذَا أَ فَتَشُکونَ أَنِّی ابْنُ بِنْتِ نَبِیکمْ فَوَ اللَّهِ مَا بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ابْنُ بِنْتِ نَبِی غَیرِی فِیکمْ وَ لَا فِی غَیرِکمْ وَیحَکمْ أَ تَطْلُبُونِّی بِقَتِیلٍ مِنْکمْ قَتَلْتُهُ أَوْ مَالٍ لَکمُ اسْتَهْلَکتُهُ أَوْ بِقِصَاصِ جِرَاحَةٍ فَأَخَذُوا لَا یکلِّمُونَهُ | ||
فَنَادَی یا شَبَثَ بْنَ رِبْعِی یا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرَ یا قَیسَ بْنَ الْأَشْعَثِ یا یزِیدَ بْنَ الْحَارِثِ أَ لَمْ تَکتُبُوا إِلَی أَنْ قَدْ أَینَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنَابُ وَ إِنَّمَا تَقْدَمُ عَلَی جُنْدٍ لَک مُجَنَّدٍ | |||
قالوا له: لم نفعل!<ref>وقعة الطف، | قالوا له: لم نفعل!<ref>وقعة الطف، ص۲۰۸</ref> | ||
فَقَالَ لَهُ | فَقَالَ لَهُ قَیسُ بْنُ الْأَشْعَثِ مَا نَدْرِی مَا تَقُولُ وَ لَکنِ انْزِلْ عَلَی حُکمِ بَنِی عَمِّک فَإِنَّهُمْ لَمْ یرُوک إِلَّا مَا تُحِبُّ | ||
فقال الحسین(ع): أنت أخو أخیک [محمد بن الاشعث] أ ترید ان یطلبک بنو هاشم بأکثر من دم مسلم بن عقیل؟!<ref>وقعه الطف،ص۲۰۹</ref> لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِیکمْ بِیدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِیدِ ثُمَّ نَادَی یا عِبَادَ اللَّهِ '''إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکمْ أَنْ تَرْجُمُونِ'''<ref>دخان، آیه۴۴</ref> أَعُوذُ بِرَبِّی وَ رَبِّکمْ مِنْ کلِّ مُتَکبِّرٍ لا یؤْمِنُ بِیوْمِ الْحِسابِ.<ref>ارشاد،ج۲، ص: ۹۸</ref>}} }} | |||
==خطبه در منابع== | ==خطبه در منابع== | ||
این خطبه در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] نقل شدهاست. از منابع شیعه | این خطبه در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] نقل شدهاست. از منابع شیعه میتوان به [[ارشاد مفید|ارشاد]]<ref>ارشاد، ج۲، ص: ۹۶</ref> و [[اعلام الوری باعلام الهدی (کتاب)|اعلام الوری]]<ref>إعلام الوری(ط - القدیمة)، النص، ص: ۲۴۱</ref> [[درالنظیم فی مناقب الائمه اللهامیم (کتاب)|درالنظیم]] شامی<ref> الدرالنظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص: ۵۵۲</ref>اشاره کرد. در [[لهوف]]<ref>اللهوف، ص: ۹۶</ref> و [[مثیر الاحزان و منیر سبل الاشجان (کتاب)|مثیر الاحزان]] [[ابن نما حلی|ابن نما]]<ref>مثیر الأحزان، ص: ۵۴</ref> نیز با تغییراتی این خطبه دیده میشود | ||
طبری،<ref> | طبری،<ref>تاریخ الطبری،ج۵،ص:۴۲۵</ref>ابن اثیر<ref>الکامل،ج۴،ص:۶۱</ref> و ابن جوزی<ref>المنتظم،ج۵،ص:۳۳۹</ref>از اهل سنت نیز در کتابهای تاریخی خود این خطبه را نقل کردهاند. | ||
==متن خطبه== | ==متن خطبه== | ||
===بخش اول: تقاضای صحبت=== | ===بخش اول: تقاضای صحبت=== | ||
:حرف مرا بشنوید و در جنگ و | :حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزی عجله نکنید تا من وظیفه خود را که موعظه و نصیحت شماست انجام دهم، تا علت آمدنم را به این سرزمین توضیح دهم، اگر به سخنم گوش دادید و عذر مرا پذیرفتید و با من از در انصاف و عدل وارد شدید، معلوم میشود راه سعادت و خوشبختی را دریافتهاید و دلیلی برای جنگ با من نخواهید داشت، لکن اگر عذرم را نپذیرفتید و از در انصاف و داد و با من وارد نشدید، آنگاه میتوانید همه دست به دست هم بدهید و بدون مهلت تصمیم باطلتان را اجرا کنید، ولی در این صورت دیگر امر بر شما مشتبه نمانده و پشتیبان من آن خدایی است که قرآن را نازل کرده و یار و یاور نیکوکاران است.» | ||
====گریه اهل حرم==== | ====گریه اهل حرم==== | ||
چون سخن امام به اینجا رسید، | چون سخن امام به اینجا رسید، صدای گریه و شیون از بعضی زنان و اطفال که صدای امام را میشنیدند، بلند شد. لذا امام(ع) سخن خود را قطع کرد و به حضرت [[ابوالفضل العباس|ابوالفضل]] و [[علیاکبر پسر امام حسین|علیاکبر]] دستور داد، بروید زنها را ساکت کنید، «فلعمری لیکثر بکاؤهن؛ به خدا قسم هنوز گریههای بسیاری در پیش دارند.» زنان و کودکان آرام شدند.<ref>وقعه الطف، ص۲۰۶</ref> | ||
===بخش دوم: معرفی خود=== | ===بخش دوم: معرفی خود=== | ||
ای مردم! به من بگویید من چه کسی هستم؟ آنگاه به خود آیید و خویشتن را نکوهش کنید و ببینید آیا کشتن و هتک حرمت من برای شما جایز است؟ مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من فرزند وصی و پسرعموی پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر کسی نیستم که او پیش از همه مسلمانان ایمان آورد؟ و پیش از همه، رسالت پیامبر را تصدیق کرد؟ آیا [[حمزه]] سید الشهداء، عموی پدر من نیست؟ آیا [[جعفر طیار]] عموی خود من نیست؟ | |||
====طرح حدیث پیامبر(ص)==== | ====طرح حدیث پیامبر(ص)==== | ||
مگر شما سخن پیغمبر (ص) را درباره من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتند؟ اگر سخنان مرا تصدیق میکنید، اینها همه حقاند و کوچکترین خلاف | مگر شما سخن پیغمبر(ص) را درباره من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان اهل بهشتند؟ اگر سخنان مرا تصدیق میکنید، اینها همه حقاند و کوچکترین خلاف واقعی، در آنها نیست، زیرا هنوز در طول عمر خود از آن روزی که فهمیدهام خداوند بر دروغگویان غضب کرده و دروغ را به خودش برمیگرداند، هرگز دروغ نگفتهام. | ||
====شاهد گرفتن بر مقام خود==== | ====شاهد گرفتن بر مقام خود==== | ||
و اگر گفتارم را باور ندارید، اینک هنوز | و اگر گفتارم را باور ندارید، اینک هنوز برخی از [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] در قید حیات هستند، میتوانید از آنها بپرسید، از [[جابر بنعبداللّه انصاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[سهل بن سعد ساعدی]]، [[زید بن ارقم]]، [[انس بن مالک]] از اینان بپرسید. اینها همه سخنان پیغمبر را درباره من و برادرم از رسول خدا(ص) شنیدهاند و بدانید همین یک جمله میتواند مانع شما گردد تا دست از کشتن و ریختن خون من بردارید. | ||
====سخن شمر بن ذی الجوشن==== | ====سخن شمر بن ذی الجوشن==== | ||
در این هنگام [[شمر]] متوجه شد ممکن است سخنان امام (ع) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست | در این هنگام [[شمر]] متوجه شد ممکن است سخنان امام(ع) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست کاری کند تا سخنان امام قطع شود. لذا با صدای بسیار بلند فریاد زد و گفت: او خدا را روی یک کلمه عبادت میکند و نمیداند چه میگوید؟ | ||
====پاسخ حبیب بن مظاهر==== | ====پاسخ حبیب بن مظاهر==== | ||
[[حبیب بن مظاهر]] خطاب به شمر گفت: «و لله | [[حبیب بن مظاهر]] خطاب به شمر گفت: «و لله انی اراک تعبد الله علی سبعین حرفاً و أنا أشهد انک صادق ما تدری ما یقول قد طبع لله علی قلبک!؛ به خدا قسم من میبینم که تو خدا را بر هفتاد حرف میپرستی و من شهادت میدهم تو راست میگویی که چیزی نمیفهمی که او چه میگوید، خداوند قلب تو را مهر و موم کرده است». | ||
====ادامه معرفی==== | ====ادامه معرفی==== | ||
اگر در گفتار پیغمبر (ص) درباره من و برادرم شک دارید آیا در این واقعیت هم شک دارید که من فرزند دختر پیغمبر شمایم؟! به خدا قسم در تمام دنیا، نه در میان شما، و نه در غیر میان شما از من، پیغمبر | اگر در گفتار پیغمبر(ص) درباره من و برادرم شک دارید آیا در این واقعیت هم شک دارید که من فرزند دختر پیغمبر شمایم؟! به خدا قسم در تمام دنیا، نه در میان شما، و نه در غیر میان شما از من، پیغمبر فرزندی ندارد، وای بر شما، آیا کسی را از شما کشتهام که در مقابل خون او میخواهید مرا بکشید؟ آیا مال کسی را حیف و میل کردهام؟ یا جراحتی بر کسی وارد ساختهام که میخواهید مجازاتم کنید؟» | ||
===بخش سوم: | ===بخش سوم: نامههای کوفیان=== | ||
در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و | در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و کسی جوابی نداشت، لذا امام به چند نفر از افراد سرشناس که در لشکر [[عمر سعد]] بودند و برایش دعوتنامه نوشته بودند، خطاب کرد و فرمود: «یا [[شبث بن ربعی]]، و یا [[حجار بن ابجر]] و یا [[قیس بن اشعث]] و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الی أن قد اینعت الثمار، و أخضر الجناب و انما تقدم علی جند لک مجنده؟ | ||
ای شبث بن ربعی! وای حجار بن ابجر وای قیس بن اشعث وای [[زید بن حارث]]! مگر شما نبودید برای من نامه نوشتید که: میوههایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانی مجهز و آماده به خدمت وارد خواهی شد. (در انتظار تو دقیقه شماری میکنیم)؟! | |||
این افراد در برابر سخنان امام | این افراد در برابر سخنان امام پاسخی جز انکار نداشتند و لذا گفتند: «فقالوا: لم نفعل؛ ما چنین نامهای به تو ننوشتهایم. | ||
امام (ع) که با انکار آنان روبرو شد با تعجب و | امام(ع) که با انکار آنان روبرو شد با تعجب و شگفتی فرمود: «سبحان لله، بلی ولله لقد فعلتم عجبا! چگونه منکر میشوید به خدا قسم شما برای من نامه نوشتید.» | ||
آنگاه فرمود: «ایها الناس! اذا | آنگاه فرمود: «ایها الناس! اذا کرهتمونی فدعونی، انصرف عنکم الی مأمن من ارض. اگر هم اکنون از آمدنم ناخشنودید بگذارید به هر جایی از دنیا که امن و آرام باشد، بروم.» | ||
===بخش چهارم: اتمام حجت=== | ===بخش چهارم: اتمام حجت=== | ||
در اینجا [[قیس بن اشعث]] گفت: «یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمیکنی؟ با تو به دلخواهت رفتار خواهد کرد و کوچکترین | در اینجا [[قیس بن اشعث]] گفت: «یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمیکنی؟ با تو به دلخواهت رفتار خواهد کرد و کوچکترین ناراحتی متوجه تو نخواهد شد.» | ||
امام (ع) در جواب قیس فرمود: «تو هم مثل برادرت | امام(ع) در جواب قیس فرمود: «تو هم مثل برادرت هستی، میخواهی مردان [[بنیهاشم]] بیش از خون [[مسلم بن عقیل]] را از تو انتقام بگیرند؟ نه به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندهها فرار نمیکنم» | ||
پس از آن آیه [[قرآن]] را که داستان [[حضرت | پس از آن آیه [[قرآن]] را که داستان [[حضرت موسی |حضرت موسی]] را در برابر لجاجت فرعونیان نقل میکند، قرائت فرمود: '''انی عذت بربی و ربکم أن ترجمون'''<ref>دخان، آیه ۲۰ </ref> من به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه میبرم که گفتار مرا قبول نمیکنید، پناه میبرم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر شخص متکبر و سرکشی که بروز ایمان نمیآورد.» (در این هنگام سخن امام به پایان رسید، شتر خود را خواباند.) | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* ابن اثیر، | * ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت،دار صادر -دار بیروت، ۱۳۸۵. | ||
* ابن جوزی، المنتظم | * ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت،دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۲. | ||
* ابن طاووس، | * ابن طاووس، لهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه،فهری زنجانی، جهان، تهران، ۱۳۴۸، چاپ اول. | ||
* ابن نما | * ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، مدرسه امام مهدی، قم، ۱۴۰۶، چاپ سوم. | ||
* شیخ مفید، الإرشاد | * شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳، چاپ اول. | ||
* شامی، یوسف بن حاتم، الدر | * شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۲۰، چاپ اول. | ||
* | * طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، اسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ق، چاپ سوم. | ||
* طبری، | * طبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷. | ||
{{واقعه کربلا}} | {{واقعه کربلا}} |
ویرایش