پرش به محتوا

اباضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
خط ۹۳: خط ۹۳:
*'''جابربن زید''':
*'''جابربن زید''':


ابوالشعثاء [[جابر بن زید|جابربن زید]] ازدی یحْمَدی (یحْمَدی) جَوفی حُرَفی، عالم و محدث و از تابعین است. ظاهراً اصلش از حُرَقهٔ عمان بوده است،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۷۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۳-۲۴۴</ref> مرگ وی را در [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] (۷۱۲م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۲؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۴</ref> یا [[سال ۱۰۳ هجری قمری|۱۰۳ق]] (۷۲۱م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۸۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۲۰۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸</ref> و یا ۱۰۴ق<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸، به نقل از هیثم بن عدی</ref> گفته‌اند.
ابوالشعثاء [[جابر بن زید|جابربن زید]] ازدی یحْمَدی (یحْمَدی) جَوفی حُرَفی، عالم و محدث و از تابعین است. ظاهراً اصلش از حُرَقهٔ عمان بوده است،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۷۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۳-۲۴۴</ref> مرگ وی را در [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] (۷۱۲م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۲؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۴</ref> یا [[سال ۱۰۳ هجری قمری|۱۰۳ق]] (۷۲۱م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۸۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۲۰۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸</ref> و یا [[سال ۱۰۴ هجری قمری|۱۰۴ق]]<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸، به نقل از هیثم بن عدی</ref> گفته‌اند.


::اباضیه جابربن زید را نخستین امام خود دانسته‌اند<ref>بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۲۸-۲۹؛ معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص۵۹، ۶۰؛ نیز نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص۱۷۵</ref>. درجینی در حالی که جابر، ابوبلال مرداس، عبدالله بن اباض و بعضی دیگر از خوارج را با عنوان مشایخ اباضی نیمه دوم قرن اول هجری ذکر می‌کند<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۷</ref>، او را نخستین شیخ از طیقهٔ دوم مشایخ اباضی می‌شمارد<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۰۵-۲۱۴</ref>. شاهد دیگرِ مقبولیتِ وی نزد اباضیان این است که نّفاث بن نصر از میان تمامی کتب کتابخانهٔ خلیفهٔ عباسی (شاید [[مأمون]]) فقط طالب دیوانِ (مجموعهٔ احادیثِ) جابربن زید شد و از آن کتاب که در اختیار اباضیان نبود، نسخه‌ای برداشت<ref>درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۸۰-۸۲؛ بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۴۳</ref>. به‌علاوه نقل احادیث از جابربن زید در میان علمای اباضی امری معمول بوده است<ref>مثلاً نک: جیطالی</ref>.
::اباضیه جابر بن زید را نخستین امام خود دانسته‌اند<ref>بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۲۸-۲۹؛ معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص۵۹، ۶۰؛ نیز نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص۱۷۵</ref>. درجینی در حالی که جابر، ابوبلال مرداس، عبدالله بن اباض و بعضی دیگر از خوارج را با عنوان مشایخ اباضی نیمه دوم قرن اول هجری ذکر می‌کند<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۷</ref>، او را نخستین شیخ از طیقهٔ دوم مشایخ اباضی می‌شمارد<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۰۵-۲۱۴</ref>. شاهد دیگرِ مقبولیتِ وی نزد اباضیان این است که نّفاث بن نصر از میان تمامی کتب کتابخانهٔ خلیفهٔ عباسی (شاید [[مأمون]]) فقط طالب دیوانِ (مجموعهٔ احادیثِ) جابربن زید شد و از آن کتاب که در اختیار اباضیان نبود، نسخه‌ای برداشت<ref>درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۸۰-۸۲؛ بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۴۳</ref>. به‌علاوه نقل احادیث از جابربن زید در میان علمای اباضی امری معمول بوده است<ref>مثلاً نک: جیطالی</ref>.


::انتساب اباضیان به جابر و پیروی آنان از وی مختص به ادوار بعد از او نیست، بلکه در زمان خود وی هم سابقه داشته است. گفته شده که او خود این نسبت را انکار کرده و از اباضیه برائت جسته است.<ref>دربارهٔ این انتساب نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۸۱-۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ۱ (۱)/۴۹۵؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء،ج ۳، ص۸۹؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸</ref>. اباضیان قولی از او در تأیید این انتساب نمی‌آورند.<ref>مثلاً نک: درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۰۵-۲۱۴، معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص۵۹-۶۳، ۱۴۳-۱۵۰، ۲ (۱)/۲۱؛ بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۲۸-۲۹ نیز: بخاری و ابونعیم میگویند از او سخنی در ارتباط با اباضیان نشنیده‌اند.بخاری، التاریخ الکبیر، ۱ (۲)، ۲۰۴ و ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۳، ص۸۵-۹۱</ref> حتی غیراباضیان او را از ائمه اهل سنت شمرده‌اند.<ref>مثلاً: یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۳</ref>
::انتساب اباضیان به جابر و پیروی آنان از وی مختص به ادوار بعد از او نیست، بلکه در زمان خود وی هم سابقه داشته است. گفته شده که او خود این نسبت را انکار کرده و از اباضیه برائت جسته است.<ref>دربارهٔ این انتساب نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۸۱-۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ۱ (۱)/۴۹۵؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء،ج ۳، ص۸۹؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸</ref>. اباضیان قولی از او در تأیید این انتساب نمی‌آورند.<ref>مثلاً نک: درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۰۵-۲۱۴، معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص۵۹-۶۳، ۱۴۳-۱۵۰، ۲ (۱)/۲۱؛ بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۲۸-۲۹ نیز: بخاری و ابونعیم میگویند از او سخنی در ارتباط با اباضیان نشنیده‌اند.بخاری، التاریخ الکبیر، ۱ (۲)، ۲۰۴ و ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۳، ص۸۵-۹۱</ref> حتی غیراباضیان او را از ائمه اهل سنت شمرده‌اند.<ref>مثلاً: یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۳</ref>
۴۴۱

ویرایش