پرش به محتوا

شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جز (←‏فقه: آدرس مطالب)
خط ۵۰: خط ۵۰:
فرقه‌های شیعه به‌رغم اشتراک‌نظر در اصل مهدی موعود، در جزئیات و مصداق آن اختلاف دارند. شیعیان دوازده‌امامی بر این باورند که مهدی پسر امام حسن عسکری، امام دوازدهم و همان مهدی موعود است که در غیبت به‌سر می‌برد.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۰و۲۳۱.</ref> اسماعیلیه محمد مکتوم پسر اسماعیل پسر امام جعفر صادق را مهدی موعود می‌دانند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۵۲.</ref> زیدیه به‌جهت آنکه قیام را از شرایط امام می‌دانند به انتظار و غیبت اعتقاد ندارند.<ref>سلطانی، تاریخ و  عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۱.</ref> آنها هر امامی را مهدی و منجی می‌پندارند.<ref>سلطانی، تاریخ و  عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۴.</ref>
فرقه‌های شیعه به‌رغم اشتراک‌نظر در اصل مهدی موعود، در جزئیات و مصداق آن اختلاف دارند. شیعیان دوازده‌امامی بر این باورند که مهدی پسر امام حسن عسکری، امام دوازدهم و همان مهدی موعود است که در غیبت به‌سر می‌برد.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۰و۲۳۱.</ref> اسماعیلیه محمد مکتوم پسر اسماعیل پسر امام جعفر صادق را مهدی موعود می‌دانند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۵۲.</ref> زیدیه به‌جهت آنکه قیام را از شرایط امام می‌دانند به انتظار و غیبت اعتقاد ندارند.<ref>سلطانی، تاریخ و  عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۱.</ref> آنها هر امامی را مهدی و منجی می‌پندارند.<ref>سلطانی، تاریخ و  عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۴.</ref>


==دیدگاه‌های کلامی مهم==
==دیگر دیدگاه‌های کلامی مهم==
شیعیان ضمن اشتراک با اهل سنت در برخی از اصول عقاید چون [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]]، باورهایی هم دارند که آنها را از همه اهل سنت یا برخی از آنها متمایز می‌کند . آن باورها گذشته از مسئله امامت و عصمت امام، عبارت است از:  [[حسن و قبح عقلی]]، [[تنزیه صفات|تنزیه صفات خدا]]، [[امر بین الامرین|اَمرٌ بَینَ الاَمرَین]]، عدم [[عدالت صحابه]]، [[تقیه]]، [[توسل]] و [[شفاعت]].
شیعیان ضمن اشتراک با دیگر مسلمانان در اصول دین یعنی [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]]، باورهایی هم دارند که آنها را از همه اهل‌سنت یا برخی از آنها متمایز می‌کند. آن باورها گذشته از دو مسئله امامت و مهدویت، عبارت است از:  [[حسن و قبح عقلی]]، [[تنزیه صفات|تنزیه صفات خدا]]، [[امر بین الامرین|اَمرٌ بَینَ الاَمرَین]]، عدم [[عدالت صحابه]]، [[تقیه]]، [[توسل]] و [[شفاعت]].


عالمان شیعه مانند معتزله حسن و قبح را عقلی می‌دانند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۶؛ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۸.</ref> حسن و قبح عقلی به این معنا است که خوب و بد در واقع وجود دارند و اعمال به‌خودی خود یعنی با قطع نظر از اینکه خدا به آنها حکم کند یا خیر، به خوب و بد تقسیم می‌شوند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> این سخن برخلاف دیدگاه اشاعره است که حسن و قبح را شرعی می‌دانند؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> یعنی می‌گویند خوب و بد وجود واقعی ندارد و اعتباری است؛ یعنی هرچه خدا به آن امر کند، خوب است و هرچه از آن نهی کند، بد است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref>
عالمان شیعه مانند معتزله حسن و قبح را عقلی می‌دانند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۶؛ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۸.</ref> حسن و قبح عقلی به این معنا است که خوب و بد در واقع وجود دارند و اعمال به‌خودی خود یعنی با قطع نظر از اینکه خدا به آنها حکم کند یا خیر، به خوب و بد تقسیم می‌شوند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> این سخن برخلاف دیدگاه اشاعره است که حسن و قبح را شرعی می‌دانند؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> یعنی می‌گویند خوب و بد وجود واقعی ندارد و اعتباری است؛ یعنی هرچه خدا به آن امر کند، خوب و هرچه از آن نهی کند، بد است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref>


نظریه «تنزیه صفات»، در مقابل دو دیدگاه «تعطیل» و «تشبیه» قرار دارد که اولی می‌گوید هیچ صفتی را نباید به خدا نسبت داد و دیگری خدا را در این صفات مانند دیگر مخلوقات می‌داند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲و۱۷۳.</ref> طبق مذهب شیعه  می‌توان برخی از صفات مثبت را که درخصوص مخلوقات به‌کار می‌رود، به خداوند نسبت داد، اما نباید او را در نحوه برخورداری از این صفات مانند مخلوقات دانست.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲؛‌ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref> برای مثال باید گفت همان‌طور که انسان علم و قدرت و حیات دارد، خداوند نیز از این صفات برخوردار است، اما علم و قدرت و حیات خداوند، مانند علم و قدرت و حیات انسان نیست.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref>
نظریه «تنزیه صفات»، در مقابل دو دیدگاه «تعطیل» و «تشبیه» قرار دارد که اولی می‌گوید هیچ صفتی را نباید به خدا نسبت داد و دیگری خدا را در این صفات مانند دیگر مخلوقات می‌داند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲و۱۷۳.</ref> طبق مذهب شیعه  می‌توان برخی از صفات مثبت را که درخصوص مخلوقات به‌کار می‌رود، به خداوند نسبت داد، اما نباید او را در نحوه برخورداری از این صفات مانند مخلوقات دانست.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲؛‌ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref> برای مثال باید گفت همان‌طور که انسان علم و قدرت و حیات دارد، خداوند نیز از این صفات برخوردار است، اما علم و قدرت و حیات خداوند، مانند علم و قدرت و حیات انسان نیست.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref>


طبق نظریه اَمرٌ بَینَ الاَمرَین، انسان نه آن‌گونه که معتزله می‌پندارند، موجودی کاملاً مختار است و نه چنان‌که اهل حدیث می‌‌گویند، کاملاً مجبور است؛<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۷.</ref> بلکه انسان در انجام‌دادن افعالش اختیار دارد، اما اراده و قدرتش مستقل نیست و به اراده خدا وابسته است.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۳.</ref> از شیعیان، زیدیان مانند معتزله می‌اندیشند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۳.</ref>
طبق نظریه اَمرٌ بَینَ الاَمرَین، انسان نه آن‌گونه که معتزله می‌پندارند، موجودی کاملاً مختار است و نه چنان‌که اهل حدیث می‌‌گویند، کاملاً مجبور است؛<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۷.</ref> بلکه انسان در انجام‌دادن افعالش اختیار دارد، اما اراده و قدرتش مستقل نیست و به اراده خدا وابسته است.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۳.</ref> از شیعیان، زیدیان مانند معتزله می‌اندیشند.<ref> سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۶.</ref>


شیعیان همچنین برخلاف اهل سنت،<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲.</ref> اعتقاد ندارند که همه صحابه پیامبر عادل‌اند<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۳؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م، ج۱، ص۱۶۱؛ ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۹و۲۱۰.</ref> و می‌گویند صِرف مصاحبت با پیامبر دلیل عدالت نیست.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۳؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م، ج۱، ص۱۶۱.</ref>
شیعیان همچنین برخلاف اهل سنت،<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲.</ref> اعتقاد ندارند که همه صحابه پیامبر عادل‌اند<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۳؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م، ج۱، ص۱۶۱؛ ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۹و۲۱۰.</ref> و می‌گویند صِرف مصاحبت با پیامبر دلیل عدالت نیست.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۳؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م، ج۱، ص۱۶۱.</ref>


شیعیان با برخلاف برخی از اهل سنت، تقیه را جایز می‌دانند؛ یعنی معتقدند در مواردی که ابراز عقیده ممکن موجب شود از جانب مخالفان صدمه ببینیم، می‌توانیم عقیده خود را آشکار نکنیم یا سخن یا کاری برخلاف عقیده خود انجام دهیم.<ref>سبحانی، «تقییه»، ص۸۹۱و۸۹۲.</ref> زیدیان در این زمینه با دیگر شیعیان هم‌داستان نیستند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۷.</ref>  
به‌جز زیدیان،<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۷.</ref> دیگر شیعیان برخلاف برخی از اهل سنت، تقیه را جایز می‌دانند؛ یعنی معتقدند در مواردی که ابراز عقیده ممکن موجب شود از جانب مخالفان صدمه ببینیم، می‌توانیم عقیده خود را آشکار نکنیم یا سخن یا کاری برخلاف عقیده خود انجام دهیم.<ref>سبحانی، «تقیه»، ص۸۹۱و۸۹۲.</ref>


توسل گرچه در دیگر فرق اسلامی هم مفهومی رایج بوده است، نزد شیعه جایگاه مهم‌تری دارد.<ref>پاکتچی، «توسل»، ص۳۶۲.</ref> شیعیان برخلاف برخی از اهل‌سنت ازجمله وهابیان<ref>سبحانی، «توسل»، ص۵۴۱.</ref> مطلوب می‌دانند که انسان برای استجاب دعا و تقرب به خدا اولیای خدا را واسطه قرار دهد.<ref>سبحانی، «توسل»، ص۵۴۰.</ref> توسل با «شفاعت» پیوند محکمی دارد.<ref>پاکتچی، «توسل»، ص۳۶۲.</ref> مراد از به‌گفته شیخ مفید اسن است که شفاعت این است که پیامبر و امامان می‌توانند در روز قیامت شفیع گناهکاران شوند و خدا به واسطه شفاعت آنان بسیاری از گناه‌کاران را از نجات می‌دهد.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۴۷.</ref>
توسل گرچه در دیگر فرق اسلامی هم مفهومی رایج بوده است، نزد شیعه جایگاه مهم‌تری دارد.<ref>پاکتچی، «توسل»، ص۳۶۲.</ref> شیعیان برخلاف برخی از اهل‌سنت ازجمله وهابیان<ref>سبحانی، «توسل»، ص۵۴۱.</ref> مطلوب می‌دانند که انسان برای استجاب دعا و تقرب به خدا اولیای خدا را واسطه قرار دهد.<ref>سبحانی، «توسل»، ص۵۴۰.</ref> توسل با «شفاعت» پیوند محکمی دارد.<ref>پاکتچی، «توسل»، ص۳۶۲.</ref> مراد از توسل به‌گفته شیخ مفید این است که شفاعت این است که پیامبر و امامان می‌توانند در روز قیامت شفیع گناهکاران شوند و خدا به واسطه شفاعت آنان بسیاری از گناه‌کاران را نجات می‌دهد.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۴۷.</ref>


==فقه==
==فقه==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۰۱۹

ویرایش