پرش به محتوا

شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
←‏دیدگاه‌های کلامی مهم: تغییر شماره صفحه یک ارجاع
جز (←‏دیگر باورها: افزودن عنوان)
جز (←‏دیدگاه‌های کلامی مهم: تغییر شماره صفحه یک ارجاع)
خط ۴۵: خط ۴۵:
شیعیان ضمن اشتراک با اهل سنت در برخی از اصول عقاید چون [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]]، باورهایی هم دارند که آنها را از همه اهل سنت یا برخی از آنها متمایز می‌کند . آن باورها گذشته از مسئله امامت و عصمت امام، عبارت است از:  [[حسن و قبح عقلی]]، [[تنزیه صفات|تنزیه صفات خدا]]، [[امر بین الامرین|اَمرٌ بَینَ الاَمرَین]]، عدم [[عدالت صحابه]]، [[تقیه]]، [[توسل]] و [[شفاعت]].
شیعیان ضمن اشتراک با اهل سنت در برخی از اصول عقاید چون [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]]، باورهایی هم دارند که آنها را از همه اهل سنت یا برخی از آنها متمایز می‌کند . آن باورها گذشته از مسئله امامت و عصمت امام، عبارت است از:  [[حسن و قبح عقلی]]، [[تنزیه صفات|تنزیه صفات خدا]]، [[امر بین الامرین|اَمرٌ بَینَ الاَمرَین]]، عدم [[عدالت صحابه]]، [[تقیه]]، [[توسل]] و [[شفاعت]].


عالمان شیعه مانند معتزله حسن و قبح را عقلی می‌دانند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۶؛ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۲.</ref> حسن و قبح عقلی به این معنا است که خوب و بد در واقع وجود دارند و اعمال به‌خودی خود یعنی با قطع نظر از اینکه خدا به آنها حکم کند یا خیر، به خوب و بد تقسیم می‌شوند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> این سخن برخلاف دیدگاه اشاعره است که حسن و قبح را شرعی می‌دانند؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> یعنی می‌گویند خوب و بد وجود واقعی ندارد و اعتباری است؛ یعنی هرچه خدا به آن امر کند، خوب است و هرچه از آن نهی کند، بد است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref>
عالمان شیعه مانند معتزله حسن و قبح را عقلی می‌دانند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۶؛ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۸.</ref> حسن و قبح عقلی به این معنا است که خوب و بد در واقع وجود دارند و اعمال به‌خودی خود یعنی با قطع نظر از اینکه خدا به آنها حکم کند یا خیر، به خوب و بد تقسیم می‌شوند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> این سخن برخلاف دیدگاه اشاعره است که حسن و قبح را شرعی می‌دانند؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref> یعنی می‌گویند خوب و بد وجود واقعی ندارد و اعتباری است؛ یعنی هرچه خدا به آن امر کند، خوب است و هرچه از آن نهی کند، بد است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱.</ref>


نظریه «تنزیه صفات»، در مقابل دو دیدگاه «تعطیل» و «تشبیه» قرار دارد که اولی می‌گوید هیچ صفتی را نباید به خدا نسبت داد و دیگری خدا را در این صفات مانند دیگر مخلوقات می‌داند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲و۱۷۳.</ref> طبق مذهب شیعه  می‌توان برخی از صفات مثبت را که درخصوص مخلوقات به‌کار می‌رود، به خداوند نسبت داد، اما نباید او را در نحوه برخورداری از این صفات مانند مخلوقات دانست.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲؛‌ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref> برای مثال باید گفت همان‌طور که انسان علم و قدرت و حیات دارد، خداوند نیز از این صفات برخوردار است، اما علم و قدرت و حیات خداوند، مانند علم و قدرت و حیات انسان نیست.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref>
نظریه «تنزیه صفات»، در مقابل دو دیدگاه «تعطیل» و «تشبیه» قرار دارد که اولی می‌گوید هیچ صفتی را نباید به خدا نسبت داد و دیگری خدا را در این صفات مانند دیگر مخلوقات می‌داند.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲و۱۷۳.</ref> طبق مذهب شیعه  می‌توان برخی از صفات مثبت را که درخصوص مخلوقات به‌کار می‌رود، به خداوند نسبت داد، اما نباید او را در نحوه برخورداری از این صفات مانند مخلوقات دانست.<ref>ربانی گلپایگانی، درامدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۲؛‌ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref> برای مثال باید گفت همان‌طور که انسان علم و قدرت و حیات دارد، خداوند نیز از این صفات برخوردار است، اما علم و قدرت و حیات خداوند، مانند علم و قدرت و حیات انسان نیست.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۵و۱۲۶.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۰۲۰

ویرایش