پرش به محتوا

عبدالملک بن مروان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷۵: خط ۷۵:


او حدود بیست سال بر کوفه که مرکز انقلاب‌های [[شیعه]] بود، حکومت کرد و ده‌ها هزار شیعه را کشت یا به زندان انداخت. در تاریخ ثبت است که وقتی حجاج وارد کوفه شد، برای خواندن خطبه بر بالای منبر رفت؛ مدتی سکوت کرد، سپس برخواست و گفت: «ای مردم عراق! والله سرهایی را می‌بینم که چون میوه رسیده‌اند و زمان چیدن آنها فرا رسیده و من آنها را می‌چینم و گویا جوشش خون را از میان عمامه‌ها و ریش‌ها می‌بینم»<ref> ابن‌عبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۱۲ </ref> حجاج چنان بر مردم [[عراق]] و [[ایران]] سخت گرفت که سرتاسر این سرزمین آرام شد و هر شورشی به شدت سرکوب می‌شد. تا اینکه در سال ۷۸ ه‍.ق حادثه‌ای رخ دادکه نزدیک بود، بنیان حکومت اموی را از هم بپاشد.
او حدود بیست سال بر کوفه که مرکز انقلاب‌های [[شیعه]] بود، حکومت کرد و ده‌ها هزار شیعه را کشت یا به زندان انداخت. در تاریخ ثبت است که وقتی حجاج وارد کوفه شد، برای خواندن خطبه بر بالای منبر رفت؛ مدتی سکوت کرد، سپس برخواست و گفت: «ای مردم عراق! والله سرهایی را می‌بینم که چون میوه رسیده‌اند و زمان چیدن آنها فرا رسیده و من آنها را می‌چینم و گویا جوشش خون را از میان عمامه‌ها و ریش‌ها می‌بینم»<ref> ابن‌عبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۱۲ </ref> حجاج چنان بر مردم [[عراق]] و [[ایران]] سخت گرفت که سرتاسر این سرزمین آرام شد و هر شورشی به شدت سرکوب می‌شد. تا اینکه در سال ۷۸ ه‍.ق حادثه‌ای رخ دادکه نزدیک بود، بنیان حکومت اموی را از هم بپاشد.
==قیام ابن‌اشعث==
{{اصلی|عبدالرحمن بن محمد بن اشعث}}
در سال ۷۸ ه‍.ق، حجّاج، [[عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] را والی [[سیستان]] کرد. وی رئیس [[قبیله کنده]] از قبایل قدرتمند کوفه بود. حجاج بن یوسف ثقفی به ابن‌اشعث دستور داد رتبیل پادشاه [[کابل]] و مناطق شرق سیستان را تحت فرمان خودش بیاورد. ابن‌اشعث توانست «رتبیل» را به عقب نشینی وادارد اما موفق به فتح کامل آن سرزمین نشد. ابن‌اشعث ادامۀ پیشروی را در مناطق کوهستانی [[افغانستان]] صلاح ندید و به همین خاطر به حجّاج نامه‌ای نوشت و پیشنهاد خود را مطرح کرد. حجاج جواب بسیار تندی به ابن‌اشعث داد و او را تهدید به برکناری کرد.
ابن‌اشعث و یارانش تندی حجّاج را برنتافتند و تصمیم گرفتند که عراق را از چنگ حجّاج خارج کنند. سپاهیان ابن‌اشعث با او بیعت کردند واز همانجا برای جنگ با حجّاج به سمت عراق برگشتند. ابن‌اشعث قبل از اینکه به سمت عراق حرکت کند با «رتبیل» مصالحه کرد مبنی بر اینکه اگر او پیروز شد از رتبیل حمایت کند و در عوض اگر شکست خورد رتبیل او را پناه بدهد.
حجّاج از کار ابن‌اشعث برآشفت و لشکرش را تا [[شوشتر]] آورد و در سال ۸۱ ه‍.ق (۷۰۱ م) از ابن‌اشعث شکست خورد و عقب نشینی کرد. ابن‌اشعث پیروزی‌های خود را ادامه داد و تا کوفه پیشروی کرد. حجاج مجبور شد در محلی به نام دیر قره به انتظار نیروی کمکی بنشیند.
عبدالملک از اغتشاشات عراق به وحشت افتاده بود و ابتدا به ابن‌اشعث پیشنهادهایی را ارائه داد؛ تا او را از ادامۀ جنگ منصرف کند. اما هدف اصلی ابن‌اشعث و یارانش، فتح دمشق و برکناری عبدالملک از خلافت بود. در نتیجه ابن‌اشعث، راهی جز جنگ باقی نگذاشت گویا این تصمیم ابن‌اشعث دور از عقل نبود؛ چراکه لشکر او از شرایط بسیار بهتری برخوردار بود؛ به ویژه، در آن زمان که اکثریت مردم عراق او را حمایت می‌کردند.
سر انجام، در ۱۴ جمادی الآخر سال ۸۲ ه‍.ق (۷۰۱م) دو طرف، در [[دیر الجماجم]] (محلی در هفت فرسخی کوفه) مقابل هم قرار گرفتند. حجاج بن یوسف ثقفی به برخی از سران لشکر ابن‌اشعث وعده‌های بسیار داد و آنها را با خود همراه کرد. و شبی به سپاه ابن‌اشعث شبیخون زد و لشکر ابن‌اشعث، پا به فرار گذاشتند. همین تعقیب و گریز باعث شد تا بسیاری از سپاهیان ابن‌اشعث در نهر غرق شوند و عراق بار دیگر به دست حجّاج برگشت.
ابن‌اشعث به سیستان گریخت و طبق عهدی که با «رتبیل» داشت، نزد او پناهنده شد اما حجّاج دست از او برنداشت و رتبیل را قانع کرد تا ابن‌اشعث را تحویل دهد. وقتی ابن‌اشعث از این قضیه مطلع شد خود را از بالای قصر به پایین انداخت و مُرد.
حجّاج به سرعت توانست آرامش توأم با ترس و وحشت را بر عراق و [[ایران]] بازگرداند. وی [[مهلب بن ابی صفره| مُهلَّب بن ابی صُفره]] را حاکم خراسان کرد و مهلّب را مأمور کرد تا فتوحات را در شرق و به ویژه [[ماوراء النهر]] پیگیری کند. مهلّب شهرهای [[کش]]، [[ختل]] و [[ریخش]] را فتح کرد. اما با این حال، فتوحات در جبهۀ شرقی رونق چندانی نداشت تا اینکه در سال ۸۶ ه‍.ق [[قتیبه بن مسلم باهلی|قُتَیبة بن مسلم باهلی]] -که از سرداران نامی در فتوحات نظامی است- حاکم خراسان شد.


==رخدادهای خارجی==
==رخدادهای خارجی==
۱۳۶

ویرایش