پرش به محتوا

عبدالله بن عمیر کلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مهر]]|روز=[[۴]]|سال=[[۱۳۹۵]]|کاربر=Shamsoddin  }}
[[پرونده:آرامگاه شهدای کربلا2.jpg|بندانگشتی|آرامگاه [[شهدای کربلا]] در [[حرم امام حسین]] (ع)]]
[[پرونده:آرامگاه شهدای کربلا2.jpg|بندانگشتی|آرامگاه [[شهدای کربلا]] در [[حرم امام حسین]] (ع)]]
'''عبدالله بن عُمَیر کَلبی''' از [[شهدای کربلا]] است. او به همراه همسرش [[ام وهب]]، شبانه خود را از [[کوفه]] به سپاه [[امام حسین(ع)]] رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید  [[روز عاشورا]] بود. همسرش ام‌وهب نیز نخستین زنی بود که در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسید.
'''عبدالله بن عُمَیر کَلبی''' از [[شهدای کربلا]] است. او به همراه همسرش [[ام وهب]]، شبانه خود را از [[کوفه]] به سپاه [[امام حسین(ع)]] رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید  [[روز عاشورا]] بود. همسرش ام‌وهب نیز نخستین زنی بود که در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسید.
خط ۱۱: خط ۱۲:
==روز عاشورا==
==روز عاشورا==
در روز عاشورا  که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد. پس از شروع جنگ، «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. در این هنگام عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند و عبدالله را از حمله او آگاه کردند ولی عبدالله متوجه نشد تا اینکه سالم به او رسید و ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و در نتیجه انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند.
در روز عاشورا  که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد. پس از شروع جنگ، «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. در این هنگام عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند و عبدالله را از حمله او آگاه کردند ولی عبدالله متوجه نشد تا اینکه سالم به او رسید و ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و در نتیجه انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند.
=== واکنش همسر ===
در این هنگام همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»'''
پس او نزد زنان بازگشت.<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ نفس المهموم، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref>
===شهادت===
پیش از ظهر عاشورا، [[شمر بن ذی الجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این هنگام [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] به سوی عبدالله بن عمیر حمله کردند و او را کشتند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید از یاران امام حسین بود.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۶</ref>
== رجز ==
== رجز ==
{{شعر2
{{شعر2
خط ۲۰: خط ۲۸:
| ترجمه = اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم. ای امّ‌وهب! من عهده‌دار می‌شوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بنده‌ای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>}}
| ترجمه = اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم. ای امّ‌وهب! من عهده‌دار می‌شوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بنده‌ای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>}}


در این هنگام همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»'''
==شهادت همسر==
پس او نزد زنان بازگشت.<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ نفس المهموم، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref>
 
==شهادت==
پیش از ظهر عاشورا، [[شمر بن ذی الجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این هنگام [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] به سوی عبدالله بن عمیر حمله کردند و او را کشتند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید از یاران امام حسین بود.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۶</ref>
 
==شهادت ام وهب==
پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن  به دستور شمر او را به شهادت رساند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸</ref> گفته‌اند او نخستین زن شهید در واقعه کربلا بود.
پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن  به دستور شمر او را به شهادت رساند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸</ref> گفته‌اند او نخستین زن شهید در واقعه کربلا بود.