۱۶٬۵۸۷
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:آرامگاه شهدای کربلا2.jpg|بندانگشتی|آرامگاه [[شهدای کربلا]] در [[حرم امام حسین]] (ع)]] | [[پرونده:آرامگاه شهدای کربلا2.jpg|بندانگشتی|آرامگاه [[شهدای کربلا]] در [[حرم امام حسین]] (ع)]] | ||
'''عبدالله بن عُمَیر کَلبی''' از [[شهدای کربلا]] است. او | '''عبدالله بن عُمَیر کَلبی''' از [[شهدای کربلا]] است. او به همراه همسرش [[ام وهب]]، شبانه خود را از [[کوفه]] به سپاه [[امام حسین(ع)]] رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید [[روز عاشورا]] بود. همسرش اموهب نیز نخستین زنی بود که در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسید. | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
عبدالله بن عمیر از قبیله | عبدالله بن عمیر از قبیله بنیعُلَیم بود.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹</ref> برخی منابع نام او را وهب بن عبدالله کلبی و برخی دیگر، وهب بن جناب (یا حباب) ذکر کردهاند.<ref>مقتل جامع، ج۱، ص۷۶۵</ref> | ||
==پیوستن به امام حسین(ع)== | ==پیوستن به امام حسین(ع)== | ||
به گزارش ابومخنف هنگامیکه سپاه کوفه در [[نخیله]] آماده جنگ با امام حسین میشد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آنها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ حسین، پسر [[فاطمه]] دختر [[رسول خدا]] میرویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد. | |||
وی نزد همسرش رفت و آنچه شنیده بود به او خبر داد و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹</ref> | وی نزد همسرش رفت و آنچه شنیده بود به او خبر داد و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹</ref> | ||
==روز عاشورا== | ==روز عاشورا== | ||
در روز عاشورا [[عمر سعد]] تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) | در روز عاشورا که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد. پس از شروع جنگ، «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابیسفیان و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. در این هنگام عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمیشناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمیآید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند و عبدالله را از حمله او آگاه کردند ولی عبدالله متوجه نشد تا اینکه سالم به او رسید و ضربهای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و در نتیجه انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربهای او را به قتل رساند. | ||
{{ | == رجز == | ||
{{شعر2 | |||
|خط اول= رجز | |||
|إن تنکرونی فأنا ابن کلب|حسبی ببیتی فی علیم حسبی | |||
|إنی امرؤ ذو مرة و عصب|و لست بالخوار عند النکب | |||
|إنی زعیم لک أم وهب|بالطعن فیهم مقدما و الضرب | |||
|ضرب غلام مؤمن بالرّب | |||
| ترجمه = اگر مرا نمیشناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم. ای امّوهب! من عهدهدار میشوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛ ضربه زدن بندهای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>}} | |||
در این هنگام همسرش اموهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله میخواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و میگفت: تو را رها نمیکنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»''' | در این هنگام همسرش اموهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله میخواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و میگفت: تو را رها نمیکنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»''' | ||
خط ۲۵: | خط ۲۷: | ||
==شهادت ام وهب== | ==شهادت ام وهب== | ||
پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و | پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالیکه سر و صورت عبدالله را پاک میکرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸</ref> گفتهاند او نخستین زن شهید در واقعه کربلا بود. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
خط ۴۷: | خط ۴۳: | ||
[[ur:عبد اللہ بن عمیر کلبی]] | [[ur:عبد اللہ بن عمیر کلبی]] | ||
[[رده:شهدای کربلا]] | [[رده:شهدای کربلا]] | ||
[[رده:اهالی کوفه در قرن1(قمری)]] |
ویرایش