پرش به محتوا

مختار بن ابی‌عبید ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Shamsoddin صفحهٔ مختار بن ابی عبید ثقفی را به مختار بن ابی‌عبید ثقفی که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
|header1 =اطلاعات شناسنامه ای
|header1 =اطلاعات شناسنامه ای
|label2 =نام کامل
|label2 =نام کامل
|data2 ={{{نام کامل|مختار بن ابی عبید بن مسعود ثقفی}}}
|data2 ={{{نام کامل|مختار بن ابی‌عبید بن مسعود ثقفی}}}
|label3 =کنیه
|label3 =کنیه
|data3 ={{{کنیه|ابواسحاق}}}
|data3 ={{{کنیه|ابواسحاق}}}
خط ۳۶: خط ۳۶:
|data21 = {{{اجتماعی|شرکت در قیام مسلم بن عقیل}}}
|data21 = {{{اجتماعی|شرکت در قیام مسلم بن عقیل}}}
|label22 = سیاسی
|label22 = سیاسی
|data22 = {{{سیاسی|انتقام از خون شهدای کربلا}}}
|data22 = {{{سیاسی|انتقام از عاملان واقعه کربلا}}}
|label23 = علمی
|label23 = علمی
|data23 = {{{علمی|}}}
|data23 = {{{علمی|}}}
خط ۴۲: خط ۴۲:
|below =
|below =
}}
}}
'''مختار بن ابی عبید ثَقَفی''' ([[سال ۱ هجری قمری|۱]]-[[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]ق) رهبر یکی از قیام‌ها برای خونخواهی [[امام حسین(ع)]]، از [[تابعین]] و اهل [[طائف]] بود. مختار میزبانی [[مسلم بن عقیل]]، سفیر امام حسین(ع) را در [[کوفه]] بر عهده داشت و تا شهادت مسلم با وی همکاری کرد؛ ولی هنگام [[واقعه کربلا]] در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود.
'''مختار بن ابی‌عبید ثَقَفی''' ([[سال ۱ هجری قمری|۱]]-[[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]ق) رهبر [[قیام مختار]] که برای خونخواهی [[امام حسین(ع)]]. مختار میزبانی [[مسلم بن عقیل]]، سفیر امام حسین(ع) را در [[کوفه]] بر عهده داشت و تا شهادت مسلم با وی همکاری کرد؛ ولی هنگام [[واقعه کربلا]] در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود.


در جریان [[قیام مختار]]، بسیاری از قاتلان و مجرمان [[واقعه عاشورا]] به قتل رسیدند. برخی قیام او را با اذن [[امام زین العابدین(ع)]] می‌دانند. مختار پس از ۱۸ ماه حکومت بر [[کوفه]]، به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. قبری منسوب به او در کنار [[مسجد کوفه]] نزدیک مزار [[مسلم بن عقیل]] قرار دارد.
در قیام مختار، بسیاری از عاملان [[واقعه کربلا]] به قتل رسیدند. برخی قیام او را با اذن [[امام زین‌العابدین(ع)]] می‌دانند. مختار پس از ۱۸ ماه حکومت بر [[کوفه]]، به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. قبری منسوب به او در کنار [[مسجد کوفه]] نزدیک مزار [[مسلم بن عقیل]] قرار دارد.


==نسب، لقب==
==نسب، لقب==
'''مختار بن ابی عبید''' بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیه‌اش ابواسحاق بود.<ref> أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۶</ref> لقب وی کیسان است.<ref> تاریخ طبری، ج۶ص ۷</ref> بعضی گفته‌اند: فرقه [[کیسانیه]] به او منسوب است.<ref>وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج۴ص ۱۷۲.</ref> کیسان به معنای زیرک و باهوش است. به نقل از [[اصبغ بن نباته]] روزی [[حضرت علی(ع)]] مختار را که طفلی کوچک بود، بر زانوی خود نشاند و وی را کیس خطاب کرد.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۲</ref> چون حضرت علی(ع) دو بار وی را کیس خطاب کرد، به کیسان معروف شد. بعضی گفته‌اند لقب کیسان برگرفته از نام یکی از مشاوران و فرماندهان وی است که کنیه‌اش [[ابوعمره کیسان|ابوعمره]] بود.<ref>رجال کشی، ص۱۲۸</ref>
مختار بن ابی‌عبید بن مسعود ثقفی، کنیه‌اش ابواسحاق بود.<ref> أسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۶.</ref> لقب وی کیسان است.<ref> تاریخ طبری، ج۶ص۷</ref> بعضی گفته‌اند: فرقه [[کیسانیه]] به او منسوب است.<ref>وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج۴ص ۱۷۲.</ref> کیسان به معنای زیرک و باهوش است. به نقل از [[اصبغ بن نباته]] روزی [[حضرت علی(ع)]] مختار را که طفلی کوچک بود، بر زانوی خود نشاند و وی را کَیِّس خطاب کرد.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۲</ref> چون حضرت علی(ع) دو بار وی را کیس خطاب کرد، به کیسان معروف شد. بعضی گفته‌اند لقب کیسان برگرفته از نام یکی از مشاوران و فرماندهان وی است که کنیه‌اش [[ابوعمره کیسان|ابوعمره]] بود.<ref>رجال کشی، ص۱۲۸</ref>


مختار اهل [[طائف]]<ref>الطبقات الکبری، بخش الطبقة الخامسة، جزء ۲، ص:۷۹</ref> و از قبیله ثقیف بود. جد وی، [[مسعود ثقفی]] از بزرگان [[حجاز]] بوده و به وی لقب عَظیمُ القَرْیَتَیْن داده بودند.<ref>المعارف، ص۴۰۰</ref>
مختار اهل [[طائف]]<ref>الطبقات الکبری، بخش الطبقة الخامسة، جزء ۲، ص۷۹</ref> و از قبیله ثقیف بود. جد وی، [[مسعود ثقفی]] از بزرگان [[حجاز]] بوده و به وی لقب عَظیمُ القَرْیَتَیْن داده بودند.<ref> المعارف، ص۴۰۰</ref>


پدرش [[ابوعبید ثقفی|ابوعبید]] از بزرگان [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] بود<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷</ref> که پس از درگذشت آن حضرت، در جنگ جسر یکی از جنگ‌های [[قادسیه]] در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] کشته شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۱، ص:۳۵۶</ref>
پدرش [[ابوعبید ثقفی|ابوعبید]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] بود<ref>أسدالغابة، ج‌۴،ص۳۴۷</ref> که در جنگ جسر یکی از جنگ‌های [[قادسیه]] در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] کشته شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۱، ص۳۵۶</ref>


مادر وی [[دومه (مادر مختار)|دومه بنت عمرو بن وهب]] است که [[ابن طیفور]] وی را از صاحبان بلاغت و فصاحت ذکر کرده است.<ref>ریاحین الشریعة، ج۴، ص۲۴۵</ref>
مادر وی [[دومه (مادر مختار)|دومه بنت عمرو بن وهب]] است که [[ابن طیفور]] وی را از صاحبان بلاغت و فصاحت ذکر کرده است.<ref>ریاحین الشریعة، ج۴، ص۲۴۵</ref>


عمویش [[سعد بن مسعود ثقفی]] از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۱، ص:۶۱۶</ref><ref>الإصابة، ج‌۱، ص:۵۶۱</ref>
عمویش [[سعد بن مسعود ثقفی]] از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> الإصابة، ج‌۱، ص۵۶۱</ref>


برادرانش [[وهب بن ابوعبید|وهب]]، [[مالک بن ابوعبید|مالک]]<ref>الفتوح،ج‌۱،ص:۱۳۴</ref> و [[جبر بن ابوعبید|جبر]] هستند که همراه پدرشان در جنگ جسر کشته شدند.<ref>الإصابة،ج‌۱،ص:۵۶۱</ref>
برادرانش [[وهب بن ابوعبید|وهب]]، [[مالک بن ابوعبید|مالک]]<ref>الفتوح، ج‌۱، ص۱۳۴</ref> و [[جبر بن ابوعبید|جبر]] هستند که همراه پدرشان در جنگ جسر کشته شدند.<ref>الإصابة، ج‌۱، ص۵۶۱</ref>


== زندگی‌نامه و فعالیتها==
== زندگی‌نامه و فعالیت‌ها==
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷</ref><ref>الکامل،ج‌۲،ص:۱۱۱</ref>از دوران کودکی مختار اطلاعات موثقی در دست نیست و بیشتر اطلاعاتی که درباره او موجود است، مربوط به دوران قیام و ماجرای خونخواهی امام حسین(ع) است. بنابر این، از وقایع شخصی او کمتر روایتی نقل شده است.
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>أسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۷؛ الکامل، ج‌۲، ص۱۱۱</ref>از دوران کودکی مختار اطلاعات موثقی در دست نیست و بیشتر اطلاعاتی که درباره او موجود است، مربوط به دوران قیام و ماجرای خونخواهی امام حسین(ع) است.
===حضور در جنگ===
===حضور در جنگ===
گفته‌اند که مختار در ۱۳ سالگی در واقعه جسر شرکت داشت. وی در این واقعه پدر و برادرانش را از دست داد. با این که او در این هنگام سن کمی داشت در صدد بود تا وارد میدان شود ولی با ممانعت عمویش سعد بن مسعود مواجه شد.<ref> بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص:۳۵۰ </ref>
گفته‌اند مختار در ۱۳ سالگی در واقعه جسر شرکت داشت. وی در این واقعه پدر و برادرانش را از دست داد. با این که او در این هنگام سن کمی داشت در صدد بود تا وارد میدان شود ولی با ممانعت عمویش سعد بن مسعود مواجه شد.<ref> بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۵۰ </ref>


===حضور در مدائن===
===حضور در مدائن===
{{اصلی|صلح امام حسن}}
{{اصلی|صلح امام حسن}}
در مدائن سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار، از طرف [[حضرت علی(ع)]] حاکم بود، سعد در هنگام درگیری با [[خوارج]]، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین منصوب کرد و برای جنگ با خوارج بیرون رفت.<ref>اخبارالطوال/ترجمه،ص:۲۵۰</ref><ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۱، ص:۶۲۹</ref>
سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار، از طرف [[حضرت علی(ع)]] حاکم مدائن بود، سعد در هنگام درگیری با [[خوارج]]، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین منصوب کرد و برای جنگ با خوارج بیرون رفت.<ref> اخبارالطوال/ترجمه، ص۲۵۰؛ تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۱، ص۶۲۹</ref>


پس از شهادت امام علی (ع)، [[امام حسن (ع)]] در جنگ با معاویه و خیانت برخی یارانش به مدائن پناه آورد. امام حسن (ع) به خانه [[سعد بن مسعود ثقفی]] (عموی مختار) رفت. سعد از جانب امام حکومت مدائن را داشت. بنابر نقلی مختار به سعد گفت:
پس از شهادت امام علی(ع)، [[امام حسن(ع)]] در جنگ با معاویه و خیانت برخی یارانش به مدائن پناه آورد. امام حسن(ع) به خانه [[سعد بن مسعود ثقفی]] (عموی مختار) رفت. سعد از جانب امام حکومت مدائن را داشت. بنابر نقلی مختار به سعد گفت:
::::- می‌خواهی ثروت و شرف نصیب تو گردد؟
::::- می‌خواهی ثروت و شرف نصیب تو گردد؟
:::::- چگونه؟
:::::- چگونه؟
::::- حسن (ع) را دستگیر کن و به [[معاویه]] بسپار و هرچه می‌خواهی بگیر!
::::- حسن(ع) را دستگیر کن و به [[معاویه]] بسپار و هرچه می‌خواهی بگیر!
:::::- [[لعن|لعنت]] خدا بر تو! چه بد مردی هستی! چگونه می‌توانم دخترزاده [[محمد(ص)|پیغمبر]] را به دشمن او بسپارم.<ref>شهیدی، ''تاریخ تحلیلی اسلام''، ص۱۵۹، به نقل از: طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۷، ص۲ و ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۰۴.</ref>
:::::- [[لعن|لعنت]] خدا بر تو! چه بد مردی هستی! چگونه می‌توانم دخترزاده [[محمد(ص)|پیغمبر]] را به دشمن او بسپارم.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص۱۵۹، به نقل از: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۲.</ref>


[[آیت الله خویی]] به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن روایت، آن را غیرقابل اعتماد می‌داند، و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است؛ بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref>اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۲۳۰</ref>
[[آیت‌الله خویی]] به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن روایت، آن را غیرقابل اعتماد می‌داند. به گفته او بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است؛ بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref>اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۰</ref>


===دوره معاویه===
===دوره معاویه===
[[محمد بن احمد ذهبی |شمس الدین ذهبی]] در [[سیر اعلام النبلاء (کتاب)|سیر اعلام النبلاء]] از فعالیت مختار در عصر خلافت [[معاویه]] به نفع امام حسین(ع) خبر می‌دهد، در گزارش ذهبی آمده، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلا، جلد۳، ص۵۴۴</ref>
[[محمد بن احمد ذهبی |شمس‌الدین ذهبی]] در [[سیر اعلام النبلاء (کتاب)|سیر اعلام النبلاء]] از فعالیت مختار در عصر خلافت [[معاویه]] به نفع امام حسین(ع) خبر می‌دهد، در گزارش ذهبی آمده، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۳، ص۵۴۴</ref>


===قیام امام حسین(ع)===
===قیام امام حسین(ع)===
منابع از عدم حضور مختار در [[واقعه کربلا]] خبر می‌دهند و این عدم حضور با اختیار نبوده است. او ابتدا همکاری‌هایی با فرستاده امام حسین(ع) به [[کوفه]] و تحرکاتی علیه [[بنی امیه]] داشته است.
مختار در [[واقعه کربلا]] حضور نداشته است. او ابتدا همکاری‌هایی با فرستاده امام حسین(ع) به [[کوفه]] و تحرکاتی علیه [[بنی امیه]] داشته است.
*'''مسلم(ع) درخانه مختار''': مختار از جمله کسانی بود که به کمک [[مسلم بن عقیل]] شتافت،<ref>الکامل،ج‌۴،ص:۳۶</ref> و مسلم هنگام ورود به کوفه به خانه مختار رفت.<ref>ابن قتیبة الدینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۱</ref> پس از آنکه [[عبیدالله بن زیاد]] از مکان مسلم اطلاع پیدا کرد، مسلم به خانه [[هانی بن عروه]] نقل مکان کرد.<ref>دینوری، ص۲۳۳</ref><ref>مسعودی، ج ۳، ص۲۵۲</ref>
*'''مسلم(ع) در خانه مختار''': مختار از جمله کسانی بود که به کمک [[مسلم بن عقیل]] شتافت،<ref> الکامل، ج‌۴، ص۳۶</ref> و مسلم هنگام ورود به کوفه به خانه مختار رفت.<ref>ابن قتیبة الدینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۱</ref> پس از آنکه [[عبیدالله بن زیاد]] از مکان مسلم اطلاع پیدا کرد، مسلم به خانه [[هانی بن عروه]] نقل مکان کرد.<ref>دینوری، ص۲۳۳؛ مسعودی، ج ۳، ص۲۵۲</ref>
*'''همراهی با مسلم(ع)''': گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که مختار در صدد یاری رساندن به مسلم بود، اما روز [[شهادت]] مسلم، وی به [[خطرنیه]] نقطه‌ای در بیرون کوفه رفته بود تا نیرو جمع آوری کند و هنگامی به [[کوفه]] رسید که مسلم و هانی شهید شده بودند.<ref>أنساب الأشراف،ج‌۶،ص:۳۷۶</ref><ref>تاریخ الطبری، ج‌۵، ص:۵۶۹</ref>
*'''همراهی با مسلم(ع)''': گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که مختار در صدد یاری رساندن به مسلم بود، اما روز [[شهادت]] مسلم، وی به [[خطرنیه]] نقطه‌ای در بیرون کوفه رفته بود تا نیرو جمع‌آوری کند و هنگامی به [[کوفه]] رسید مسلم و هانی شهید شده بودند.<ref>أنساب الأشراف، ج‌۶، ص۳۷۶؛ تاریخ الطبری، ج‌۵، ص۵۶۹</ref>
*'''روز عاشورا در زندان''': پس از شهادت مسلم، [[ابن زیاد]] قصد کشتن مختار را داشت که با وساطت [[عمرو بن حریث]] به وی امان داد، و در این هنگام با تازیانه به چشم مختار کوبید و وی را زخمی نمود و به زندان افکند. مختار تا پایان قیام امام حسین(ع) در زندان بود.<ref>أنساب الأشراف،ج‌۶،ص:۳۷۷</ref><ref>المنتظم،ج‌۶،ص:۲۹</ref>
*'''روز عاشورا در زندان''': پس از شهادت مسلم، [[ابن زیاد]] قصد کشتن مختار را داشت که با وساطت [[عمرو بن حریث]] به وی امان داد، و در این هنگام با تازیانه به چشم مختار کوبید و وی را زخمی کرد و به زندان افکند. مختار تا پایان قیام امام حسین(ع) در زندان بود.<ref>أنساب الأشراف، ج‌۶، ص۳۷۷؛المنتظم، ج‌۶، ص۲۹</ref>
*'''دیدن سر امام حسین(ع)''' هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی رد و بدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه و زاری نموده و بر سر و روی خود زد.<ref>با کاروان حسینی،ج‌۵،ص:۱۴۰</ref>
*'''دیدن سر امام حسین(ع)''' هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی ردوبدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه نموده و بر سر و روی خود زد.<ref>با کاروان حسینی، ج‌۵، ص۱۴۰</ref>


پس از [[واقعه کربلا]] با وساطت [[عبدالله بن عمر]] نزد [[یزید]] آزاد شد، چرا که خواهر مختار یعنی [[صفیه بنت ابوعبید]] همسر عبدالله بن عمر بود.<ref>المنتظم،ج‌۶،ص:۲۹</ref> البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند، و اگر بعد از سه روز در کوفه دیده شد، خونش هدر است.<ref>المنتظم،ج‌۶،ص:۲۹</ref>
پس از [[واقعه کربلا]] با وساطت [[عبدالله بن عمر]] نزد [[یزید]] آزاد شد، چرا که خواهر مختار ([[صفیه بنت ابوعبید]]) همسر عبدالله بن عمر بود.<ref>المنتظم، ج‌۶، ص۲۹</ref> البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند، و اگر بعد از سه روز در کوفه دیده شد، خونش هدر است.<ref> المنتظم، ج‌۶، ص۲۹</ref>


===بیعت با عبدالله بن زبیر===
===بیعت با عبدالله بن زبیر===
مختار ابتدا با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند و به تنهایی کاری انجام ندهد،<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص:۹۰۷</ref> و با او مخالفت نکند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج‌۲،ص:۳۷</ref>
مختار ابتدا با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند و به تنهایی کاری انجام ندهد،<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص۹۰۷</ref> و با او مخالفت نکند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۳۷</ref>


هنگام حمله سپاه [[یزید]] به [[مکه]] و محاصره عبدالله بن زبیر، مختار در کنار وی با یزیدیان جنگید. وقتی عبدالله ادعای خلافت کرد مختار از او کناره گرفت و به کوفه رفت و مقدمات قیام را فراهم نمود.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص:۹۱۰</ref>
هنگام حمله سپاه [[یزید]] به [[مکه]] و محاصره عبدالله بن زبیر، مختار در کنار وی با یزیدیان جنگید. وقتی عبدالله ادعای خلافت کرد مختار از او کناره گرفت و به کوفه رفت و مقدمات قیام را فراهم نمود.<ref> آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص۹۱۰</ref>


ورود مختار به کوفه ۶ ماه پس از هلاکت یزید و در نیمه [[ماه مبارک رمضان]] بود.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص:۴۳</ref>
ورود مختار به کوفه شش ماه پس از درگذشت یزید و در نیمه [[ماه مبارک رمضان]] بود.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۴۳</ref>


ابن زبیر، [[عبدالله بن مطیع]] را به عنوان والی به کوفه فرستاد، مختار با وی جنگید و توانست بر وی غلبه کند.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه،ج‌۲،ص:۹۱۱</ref><ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص:۴۴</ref>
ابن زبیر، [[عبدالله بن مطیع]] را به عنوان والی به کوفه فرستاد، مختار با وی جنگید و توانست بر وی غلبه کند.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص۹۱۱؛ تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۴۴</ref>
===مختار و قیام توابین===
===مختار و قیام توابین===
{{اصلی|قیام توابین}}
{{اصلی|قیام توابین}}
مختار در [[قیام توابین]] شرکت نکرد، چون قیام را بی‌فایده می‌دانست، و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیک‌های رزمی می‌دانست.<ref>المنتظم،ج‌۶،ص:۲۹</ref>
مختار در [[قیام توابین]] شرکت نکرد، چون قیام را بی‌فایده و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیک‌های رزمی می‌دانست.<ref>المنتظم، ج‌۶، ص۲۹</ref> به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند پا پس کشیدند چون وی را در تاکیتک‌های جنگی زبده نمی‌دیدند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۴۳</ref>


به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند پا پس کشیدند چون وی را در تاکیتکهای جنگی زبده نمی‌دیدند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج‌۲،ص:۴۳</ref>
البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۴۴</ref> این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۴۴</ref>


البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج‌۲،ص:۴۴</ref> این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج‌۲،ص:۴۴</ref>
== قیام مختار==
 
== گزارشی از قیام مختار==
{{اصلی|قیام مختار}}
{{اصلی|قیام مختار}}
در چهاردهم [[ربیع الاول]] سال ۶۶ق مختار به خونخواهی [[امام حسین(ع)]] قیام کرد<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص:۴۴</ref> و شیعیان کوفه وی را در این امر همراهی کردند. وی می‌گفت: به خدا سوگند اگر دو سوم [[قریش]] را بکشم تلافی یکی از انگشتان امام حسین(ع) نمی‌شود.<ref>الفخری،ص:۱۲۲</ref>
در چهاردهم [[ربیع الاول]] سال ۶۶ق مختار به خونخواهی [[امام حسین(ع)]] قیام کرد<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج‌۲، ص۴۴</ref> و شیعیان کوفه وی را در این امر همراهی کردند. وی می‌گفت: به خدا سوگند اگر دو سوم [[قریش]] را بکشم تلافی یکی از انگشتان امام حسین(ع) نمی‌شود.<ref> الفخری، ص۱۲۲</ref>


او در این قیام [[شمر بن ذی الجوشن]]، [[خولی بن یزید]]، [[عمر بن سعد]] و [[عبیدالله بن زیاد]] را به قتل رساند.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷ </ref>
او در این قیام [[شمر بن ذی‌الجوشن]]، [[خولی بن یزید]]، [[عمر بن سعد]] و [[عبیدالله بن زیاد]] را به قتل رساند.<ref>أسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۷ </ref>


در این قیام [[ابراهیم بن مالک اشتر]] فرماندهی لشکر را برعهده داشت و او بود که عبیدالله بن زیاد را در [[موصل]] به قتل رساند.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷</ref>
در این قیام [[ابراهیم بن مالک اشتر]] فرماندهی لشکر را برعهده داشت و عبیدالله بن زیاد را در [[موصل]] به قتل رساند.<ref>أسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۷</ref>


وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد [[محمد بن حنفیه]] فرستاد، محمد بن حنفیه مشغول خوردن غذا بود و گفت سپاس خدای را که وقتی سر حسین (ع) را نزد ابن زیاد بردند او مشغول خوردن بود و اینک سر ابن زیاد را نزد ما آوردند و ما چنان حالی داریم.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲،ص:۹۱۳</ref>
وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد [[محمد بن حنفیه]] فرستاد، محمد بن حنفیه مشغول خوردن غذا بود و گفت سپاس خدای را که وقتی سر حسین(ع) را نزد ابن زیاد بردند او مشغول خوردن بود و اینک سر ابن زیاد را نزد ما آوردند و ما چنان حالی داریم.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲،ص۹۱۳</ref>


===شعار===
===شعار===
مختار در این قیام از دو شعار [[یا لثارات الحسین]] و [[یا منصور امت]] بهره جست. وی هنگام پوشیدن لباس رزم با این دو شعار به پیروانشان آغاز قیام را اطلاع داد.<ref>أنساب الأشراف،ج‌۶،ص:۳۹۰؛ تاریخ الطبری،ج‌۶،ص:۲۰؛ الفتوح،ج‌۶،ص:۲۳۳</ref> شعار یا منصور امت ابتدا در [[جنگ بدر]] و شعار یا لثارات الحسین ابتدا در قیام توابین مورد استفاده قرار گرفته بود.<ref>أنساب الأشراف،ج‌۶،ص:۳۷۰</ref>همچنین هنگامی‌که [[عمر بن سعد]] کشته شد، کوفیان ندای یالثارات الحسین سر دادند.<ref>أنساب الأشراف،ج‌۶،ص:۴۰۷</ref>
مختار در این قیام از دو شعار [[یا لثارات الحسین]] و [[یا منصور امت]] بهره جست. وی هنگام پوشیدن لباس رزم با این دو شعار به پیروانشان آغاز قیام را اطلاع داد.<ref>أنساب الأشراف، ج‌۶، ص۳۹۰؛ تاریخ الطبری، ج‌۶، ص۲۰؛ الفتوح، ج‌۶، ص۲۳۳</ref> شعار یا منصور امت ابتدا در [[جنگ بدر]] و شعار یا لثارات الحسین ابتدا در قیام توابین مورد استفاده قرار گرفته بود.<ref>أنساب الأشراف، ج‌۶، ص۳۷۰</ref>همچنین هنگامی‌که [[عمر بن سعد]] کشته شد، کوفیان ندای یالثارات الحسین سر دادند.<ref>أنساب الأشراف، ج‌۶، ص۴۰۷</ref>


===پایان کار مختار===
===پایان کار مختار===
مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و [[آل زبیر]] در [[حجاز]] و اشراف کوفه سرانجام در [[۱۴ رمضان]]<ref>المنتظم،ج‌۶،ص:۶۸</ref> سال [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷ق]] در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷</ref><ref>المعرفةوالتاریخ،ج‌۳،ص:۳۳۰</ref> به دستور مصعب دست مختار را بریده و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به [[دفن]] آن داد.<ref>الکامل،ج‌۴،ص:۲۷۵</ref>
مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و [[آل زبیر]] در [[حجاز]] و اشراف کوفه سرانجام در [[۱۴ رمضان]]<ref>المنتظم،ج‌۶،ص۶۸</ref> سال [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷ق]] در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص۳۴۷</ref><ref>المعرفةوالتاریخ،ج‌۳،ص۳۳۰</ref> به دستور مصعب دست مختار را بریده و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به [[دفن]] آن داد.<ref>الکامل،ج‌۴،ص۲۷۵</ref>


پس از مختار طرفداران وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة،ص:۱۸۲</ref> این کار چنان وحشتناک بود که وقتی [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، مصعب را دید گفت اگر این ۶۰۰۰ نفر گوسفندان پدرت بودند، نباید این کار را انجام می‌دادی.<ref>أنساب‌الأشراف،ج‌۶،ص:۴۴۵</ref>
پس از مختار طرفداران وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة،ص۱۸۲</ref> این کار چنان وحشتناک بود که وقتی [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، مصعب را دید گفت اگر این ۶۰۰۰ نفر گوسفندان پدرت بودند، نباید این کار را انجام می‌دادی.<ref>أنساب‌الأشراف،ج‌۶،ص۴۴۵</ref>
====کشته شدن همسر مختار====
====کشته شدن همسر مختار====
مصعب [[عمره بنت نعمان بن بشیر|عمره]]، دختر [[نعمان بن بشیر]] را، که همسر مختار بن ابی عبیده بود، در تنگنا قرار داد تا از مختار بیزاری جوید اما او نپذیرفت و مصعب گردنش را زد.
مصعب [[عمره بنت نعمان بن بشیر|عمره]]، دختر [[نعمان بن بشیر]] را، که همسر مختار بن ابی عبیده بود، در تنگنا قرار داد تا از مختار بیزاری جوید اما او نپذیرفت و مصعب گردنش را زد.
[[عبدالرحمن بن حسان]] درباره آن زن گفته است:
[[عبدالرحمن بن حسان]] درباره آن زن گفته است:
کشتن و کشته شدن را بر سر ما نوشته اند/ و بر دوشیزگان زیبا، دامن کشیدن و خرام را.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه،ج‌۲،ص:۹۱۳</ref>
کشتن و کشته شدن را بر سر ما نوشته اند/ و بر دوشیزگان زیبا، دامن کشیدن و خرام را.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه،ج‌۲،ص۹۱۳</ref>


در گزارشی آمده مصعب به عمره گفت درباره مختار نظرت چیست؟ گفت وی پرهیزکار بوده و هر روز روزه می‌گرفت، مصعب دستور قتل وی را داد. او اولین زن در اسلام بود که گردنش زده شد.<ref>تاریخ الیعقوبی،ج‌۲،ص:۲۶۴</ref>
در گزارشی آمده مصعب به عمره گفت درباره مختار نظرت چیست؟ گفت وی پرهیزکار بوده و هر روز روزه می‌گرفت، مصعب دستور قتل وی را داد. او اولین زن در اسلام بود که گردنش زده شد.<ref>تاریخ الیعقوبی،ج‌۲،ص۲۶۴</ref>


==انگیزه مختار از قیام==
==انگیزه مختار از قیام==
خط ۱۳۵: خط ۱۳۳:
طبق این گزارش‌ها مختار ۲۰۰۰۰ دینار برای امام فرستاد و امام قبول کرد و با آن خانه [[عقیل بن ابی طالب]] و خانه سایر [[بنی هاشم]] که مخروبه شده بود را بازسازی و تعمیر نمود.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶ </ref>
طبق این گزارش‌ها مختار ۲۰۰۰۰ دینار برای امام فرستاد و امام قبول کرد و با آن خانه [[عقیل بن ابی طالب]] و خانه سایر [[بنی هاشم]] که مخروبه شده بود را بازسازی و تعمیر نمود.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶ </ref>


او همچنین کنیزی را که ۳۰۰۰۰ درهم خریده بود به [[امام سجاد(ع)]] هدیه کرد. [[زید بن علی]] از آن کنیز متولد شد.<ref>مقاتل الطالبیین،ص:۱۲۴</ref>
او همچنین کنیزی را که ۳۰۰۰۰ درهم خریده بود به [[امام سجاد(ع)]] هدیه کرد. [[زید بن علی]] از آن کنیز متولد شد.<ref>مقاتل الطالبیین،ص۱۲۴</ref>


در گزارشی آمده هنگامی که جمعی از سران کوفه خدمت امام سجاد(ع) رسیدند و درباره ماموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود:‌ای عمو اگر غلامی زنگی به ما [[اهل بیت]] [[تعصب]] بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه می‌خواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۶۵ </ref><ref>ریاض الأبرارج‌۱، ص: ۲۹۸</ref>
در گزارشی آمده هنگامی که جمعی از سران کوفه خدمت امام سجاد(ع) رسیدند و درباره ماموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود:‌ای عمو اگر غلامی زنگی به ما [[اهل بیت]] [[تعصب]] بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه می‌خواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۶۵ </ref><ref>ریاض الأبرارج‌۱، ص ۲۹۸</ref>


[[سید ابوالقاسم خویی |آیه الله خویی]]<ref> معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۰</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۶</ref> [[قیام مختار]] را با اذن خاص امام زین العابدین می‌دانند.
[[سید ابوالقاسم خویی |آیه الله خویی]]<ref> معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۰</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۶</ref> [[قیام مختار]] را با اذن خاص امام زین العابدین می‌دانند.
خط ۱۴۷: خط ۱۴۵:


====نجات محمد بن حنفیه====
====نجات محمد بن حنفیه====
[[عبدالله بن زبیر]] پس از آنکه از قیام مختار آگاه شد، محمد بن حنفیه و نزدیکان وی را تحت فشار قرار داد تا با وی [[بیعت]] کنند و آنان را تهدید به سوزاندن نمود، ابن حنفیه نامه‌ای به مختار نوشته و از وی یاری خواست<ref>أخبار الدولة العباسیة، ص:۱۰۰</ref> مختار گروهی ۴۰۰۰ نفری به [[مکه]] فرستاد و آنان را نجات داد.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص:۹۱۱</ref>
[[عبدالله بن زبیر]] پس از آنکه از قیام مختار آگاه شد، محمد بن حنفیه و نزدیکان وی را تحت فشار قرار داد تا با وی [[بیعت]] کنند و آنان را تهدید به سوزاندن نمود، ابن حنفیه نامه‌ای به مختار نوشته و از وی یاری خواست<ref>أخبار الدولة العباسیة، ص۱۰۰</ref> مختار گروهی ۴۰۰۰ نفری به [[مکه]] فرستاد و آنان را نجات داد.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص۹۱۱</ref>
==نظرات==
==نظرات==
===مختار در روایات===
===مختار در روایات===
خط ۱۶۳: خط ۱۶۱:
*از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند.این روایت متهم به ضعف می‌باشد.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref>
*از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند.این روایت متهم به ضعف می‌باشد.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref>
*از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست.<ref>رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref>
*از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست.<ref>رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref>
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم، تا جایگاهمان متزلزل نشود.<ref>علل الشرائع، ج‌۱، ص: ۲۲۱</ref> آیه الله خویی به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن روایت، آن را غیرقابل اعتماد می‌داند، و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref>اعیان الشیعه ج ۷ص ۲۳۰</ref>
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم، تا جایگاهمان متزلزل نشود.<ref>علل الشرائع، ج‌۱، ص ۲۲۱</ref> آیه الله خویی به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن روایت، آن را غیرقابل اعتماد می‌داند، و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref>اعیان الشیعه ج ۷ص ۲۳۰</ref>
*در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار می‌گیرد.<ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص: ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف می‌باشد.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref>
*در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار می‌گیرد.<ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف می‌باشد.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref>


===در نگاه علمای امامیه===
===در نگاه علمای امامیه===
خط ۱۸۶: خط ۱۸۴:
'''موافقان'''
'''موافقان'''


در میان مورخان افرادی نظیر [[عبدالرزاق مقرم]] مختار را از اتهاماتی که به او وارد شده منزه دانسته و همه آنها را دروغ شمرده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص۱۳۵.</ref> [[باقر شریف قرشی]] نیز قیام مختار را جهاد مقدّس دانسته و معتقد است قدرتی که مختار به دنبال آن بوده نه برای جاهطلبی و ریاست، بلکه برای خونخواهی اهلبیت پیامبر(ع) و انتقام از قاتلین او بوده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص: ۱۳۳</ref> در همین راستا [[نجم الدین طبسی]] از نویسندگان معاصر معتقد است که اتهامات مختار نتیجه جو ضد مختاری بوده که [[بنی امیه|امویون]] آن را ساختند. وی روایتی که در آن امام باقر‌(ع) طلب رحمت برای او نموده را بسیار معتبر دانسته و این روایت را به نوعی تایید کارهای مختار در قبال قتل قاتلان امام حسین‌(ع) می‎داند.<ref>[http://velaseddighah.com/fa/?p=2977#more-2977| پایگاه اطلاع رسانی شیخ نجم الدین طبسی]</ref>
در میان مورخان افرادی نظیر [[عبدالرزاق مقرم]] مختار را از اتهاماتی که به او وارد شده منزه دانسته و همه آنها را دروغ شمرده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص۱۳۵.</ref> [[باقر شریف قرشی]] نیز قیام مختار را جهاد مقدّس دانسته و معتقد است قدرتی که مختار به دنبال آن بوده نه برای جاهطلبی و ریاست، بلکه برای خونخواهی اهلبیت پیامبر(ع) و انتقام از قاتلین او بوده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص ۱۳۳</ref> در همین راستا [[نجم الدین طبسی]] از نویسندگان معاصر معتقد است که اتهامات مختار نتیجه جو ضد مختاری بوده که [[بنی امیه|امویون]] آن را ساختند. وی روایتی که در آن امام باقر‌(ع) طلب رحمت برای او نموده را بسیار معتبر دانسته و این روایت را به نوعی تایید کارهای مختار در قبال قتل قاتلان امام حسین‌(ع) می‎داند.<ref>[http://velaseddighah.com/fa/?p=2977#more-2977| پایگاه اطلاع رسانی شیخ نجم الدین طبسی]</ref>


دیدگاه برخی از مورخان نیز تلفیقی از دو نگاه منفی و مثبت به مختار است. به عنوان نمونه [[مهدی پیشوایی]] اعتقاد مختار به ائمه را بیشتر از اعتقاد شیعه سیاسی دانسته و قیام مختار را قیامی شیعی قلمداد کرده که به جهت اعتقادات خود دست به قیام زده اما در عین حال شخصیت مختار را خالی از جاه‌طلبی ندانسته و در برخی موارد افراط‌کاریی‌هایی هم داشته است.<ref>کمال الدین نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[یعقوب جعفری]] نیز این نگاه را دنبال کرده است. او مختار را [[شیعه]] واقعی دانسته که اصل هدف و عقیده او خوب بوده است اما در انتقام زیاده‌روی کرده و منشأ این زیاده روی را روحیه تندروی او دانسته است.<ref>کمال الدین نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی|یوسفی غروی]] نیز مختار را مسلمانی قدرت طلب و سیاسی معرفی کرده و اقدامات او را مورد تأیید ندانسته اما او معتقد است به سبب آنکه ائمه(ع) بر مختار ترحم کردند نمی‌توان او را اهل عذاب دانست.<ref>کمال الدین نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref>
دیدگاه برخی از مورخان نیز تلفیقی از دو نگاه منفی و مثبت به مختار است. به عنوان نمونه [[مهدی پیشوایی]] اعتقاد مختار به ائمه را بیشتر از اعتقاد شیعه سیاسی دانسته و قیام مختار را قیامی شیعی قلمداد کرده که به جهت اعتقادات خود دست به قیام زده اما در عین حال شخصیت مختار را خالی از جاه‌طلبی ندانسته و در برخی موارد افراط‌کاریی‌هایی هم داشته است.<ref>کمال الدین نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[یعقوب جعفری]] نیز این نگاه را دنبال کرده است. او مختار را [[شیعه]] واقعی دانسته که اصل هدف و عقیده او خوب بوده است اما در انتقام زیاده‌روی کرده و منشأ این زیاده روی را روحیه تندروی او دانسته است.<ref>کمال الدین نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی|یوسفی غروی]] نیز مختار را مسلمانی قدرت طلب و سیاسی معرفی کرده و اقدامات او را مورد تأیید ندانسته اما او معتقد است به سبب آنکه ائمه(ع) بر مختار ترحم کردند نمی‌توان او را اهل عذاب دانست.<ref>کمال الدین نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref>
خط ۱۹۵: خط ۱۹۳:


===مختار در نگاه علمای اهل سنت===
===مختار در نگاه علمای اهل سنت===
[[ابن اثیر]] در [[اسد الغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمی‌کند.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص:۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از [[پیامبر(ص)]] جعل شده است که پیامبر(ص) فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد.<ref>الأنساب،ج‌۳،ص:۱۴۰</ref> راوی این روایت [[اسماء دختر ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است.<ref>الاستیعاب،ج‌۳،ص:۹۰۹؛ أسدالغابة،ج‌۳،ص:۱۴۱</ref>
[[ابن اثیر]] در [[اسد الغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمی‌کند.<ref>أسدالغابة،ج‌۴،ص۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از [[پیامبر(ص)]] جعل شده است که پیامبر(ص) فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد.<ref>الأنساب،ج‌۳،ص۱۴۰</ref> راوی این روایت [[اسماء دختر ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است.<ref>الاستیعاب،ج‌۳،ص۹۰۹؛ أسدالغابة،ج‌۳،ص۱۴۱</ref>
به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی، مختار است،<ref>تاریخ الإسلام،ج‌۵،ص:۲۲۶؛ الطبقات الکبری، ج‌۸،ص:۲۰۰</ref> به نظر می‌رسد اولین بار لقب کذاب توسط [[حجاج بن یوسف]] برای مختار به کار رفت و وی مردم را به [[لعن]] [[حضرت علی(ع)]] و مختار امر می‌کرد.<ref>المعرفةوالتاریخ،ج‌۲،ص:۶۱۸</ref><ref> الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۱۶۸</ref>[[تقی الدین احمد مقریزی|مقریزی]] مختار را جزء [[خوارج]] می‌داند.<ref>إمتاع الأسماع،ج‌۱۴،ص:۱۵۷</ref>
به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی، مختار است،<ref>تاریخ الإسلام،ج‌۵،ص۲۲۶؛ الطبقات الکبری، ج‌۸،ص۲۰۰</ref> به نظر می‌رسد اولین بار لقب کذاب توسط [[حجاج بن یوسف]] برای مختار به کار رفت و وی مردم را به [[لعن]] [[حضرت علی(ع)]] و مختار امر می‌کرد.<ref>المعرفةوالتاریخ،ج‌۲،ص۶۱۸</ref><ref> الطبقات الکبری،ج‌۶،ص۱۶۸</ref>[[تقی الدین احمد مقریزی|مقریزی]] مختار را جزء [[خوارج]] می‌داند.<ref>إمتاع الأسماع،ج‌۱۴،ص۱۵۷</ref>


==اتهامات==
==اتهامات==
حکومت مختار در کوفه بود. در شمال آن یعنی [[شام]] [[آل مروان]] حکومت می‌کردند. جنوب یعنی [[حجاز]] در تصرف [[آل زبیر]] بود. هر دو گروه خود را [[خلافت|خلیفه]] می‌دانستند و مختار را جداکننده قسمتی از خلافت خود به شمار می‌آوردند. بدین جهت این دو گروه تا توانستند در نفی مختار برآمده و علیه او حدیث و دروغ جعل کردند. از طرفی علمای مخالف شیعه نیز در طول تاریخ بر این دورغ‌های ساخته شده دامن زدند، که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
حکومت مختار در کوفه بود. در شمال آن یعنی [[شام]] [[آل مروان]] حکومت می‌کردند. جنوب یعنی [[حجاز]] در تصرف [[آل زبیر]] بود. هر دو گروه خود را [[خلافت|خلیفه]] می‌دانستند و مختار را جداکننده قسمتی از خلافت خود به شمار می‌آوردند. بدین جهت این دو گروه تا توانستند در نفی مختار برآمده و علیه او حدیث و دروغ جعل کردند. از طرفی علمای مخالف شیعه نیز در طول تاریخ بر این دورغ‌های ساخته شده دامن زدند، که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
===ادعای نبوت===
===ادعای نبوت===
[[عبدالرحمن بن محمد بن خلدون|ابن خلدون]] مدعی است مختار ادعای [[نبوت]] داشته است.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج‌۱،ص:۳۵۶</ref> این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۶ص۴۰۳ </ref> ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث [[اهل بیت]] این مطلب نمی‌تواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به [[احنف بن قیس]] است،<ref> انساب الاشراف ج ۶ص۴۱۸ </ref> از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز به آن دامن می‌زد.<ref>انساب الاشراف ج۶ص۴۱۸</ref> اکراه [[محمد بن حنفیه]] از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف ج ۳ص ۲۸۷</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است.
[[عبدالرحمن بن محمد بن خلدون|ابن خلدون]] مدعی است مختار ادعای [[نبوت]] داشته است.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج‌۱،ص۳۵۶</ref> این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۶ص۴۰۳ </ref> ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث [[اهل بیت]] این مطلب نمی‌تواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به [[احنف بن قیس]] است،<ref> انساب الاشراف ج ۶ص۴۱۸ </ref> از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز به آن دامن می‌زد.<ref>انساب الاشراف ج۶ص۴۱۸</ref> اکراه [[محمد بن حنفیه]] از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف ج ۳ص ۲۸۷</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است.
===مؤسس کیسانیه===
===مؤسس کیسانیه===
بعضی مختار را مؤسس [[کیسانیه]] می‌دانند و می‌گویند: چون مختار ملقب به کیسان بود پیروانش را کیسانیه می‌گفتند.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه،ج‌۲،ص:۸۲۰</ref>
بعضی مختار را مؤسس [[کیسانیه]] می‌دانند و می‌گویند: چون مختار ملقب به کیسان بود پیروانش را کیسانیه می‌گفتند.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه،ج‌۲،ص۸۲۰</ref>


مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمی‌پذیرد و کیسانی بودن مختار را رد می‌کند،<ref>تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۵و۲۰۶</ref>
مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمی‌پذیرد و کیسانی بودن مختار را رد می‌کند،<ref>تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۵و۲۰۶</ref>
خط ۲۱۳: خط ۲۱۱:
===همسران===
===همسران===
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
*همسر اول: [[ام ثابت بنت سمرة بن جندب|ام ثابت]] دختر [[سمرة بن جندب]] که از وی دو فرزند مختار به نام محمد واسحاق متولد شد.<ref>المعارف،متن،ص:۴۰۲</ref>
*همسر اول: [[ام ثابت بنت سمرة بن جندب|ام ثابت]] دختر [[سمرة بن جندب]] که از وی دو فرزند مختار به نام محمد واسحاق متولد شد.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref>
*همسر دوم: [[عمرة بنت نعمان بن بشیر|عمره]] دختر [[نعمان بن بشیر]] بود، که پس از مختار به دست مصعب کشته شد.<ref>مروج الذهب، ج۳ص ۹۹</ref>
*همسر دوم: [[عمرة بنت نعمان بن بشیر|عمره]] دختر [[نعمان بن بشیر]] بود، که پس از مختار به دست مصعب کشته شد.<ref>مروج الذهب، ج۳ص ۹۹</ref>
*همسر سوم: [[ام زید بنت زید بن سعید|ام زید الصغری]] دختر [[سعید بن زید بن عمرو]].<ref>المحبر،ص:۷۰</ref>
*همسر سوم: [[ام زید بنت زید بن سعید|ام زید الصغری]] دختر [[سعید بن زید بن عمرو]].<ref>المحبر،ص۷۰</ref>
*همسرچهارم:[[أم الولید بنت عمیر بن رباح]]<ref>الطبقات الکبری،ج‌۸،ص:۳۴۶ </ref> وی مادر [[ام سلمه بنت مختار]] بود. این دختر مختار به ازدواج [[عبدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب]] درآمد.<ref>الطبقات الکبری،ج‌۸،ص:۳۴۶</ref>
*همسرچهارم:[[أم الولید بنت عمیر بن رباح]]<ref>الطبقات الکبری،ج‌۸،ص۳۴۶ </ref> وی مادر [[ام سلمه بنت مختار]] بود. این دختر مختار به ازدواج [[عبدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب]] درآمد.<ref>الطبقات الکبری،ج‌۸،ص۳۴۶</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


===فرزندان===
===فرزندان===
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
*[[محمد بن مختار]] که مادرش‌ام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص:۴۰۲</ref>
*[[محمد بن مختار]] که مادرش‌ام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref>
*[[اسحاق بن مختار]] که مادرش‌ام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص:۴۰۲</ref>
*[[اسحاق بن مختار]] که مادرش‌ام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref>
*ام سلمه که مادرش‌ام الولید بود.<ref>الطبقات الکبری،ج‌۸،ص:۳۴۶</ref>
*ام سلمه که مادرش‌ام الولید بود.<ref>الطبقات الکبری،ج‌۸،ص۳۴۶</ref>
*[[عمر بن مختار]] که از شیعیان [[ری]] بود و در آنجا به بزازی مشغول بود. وقتی [[ابومسلم خراسانی]] بر اوضاع مسلط شد وی را والی ری کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة،ص:۲۶۲</ref>
*[[عمر بن مختار]] که از شیعیان [[ری]] بود و در آنجا به بزازی مشغول بود. وقتی [[ابومسلم خراسانی]] بر اوضاع مسلط شد وی را والی ری کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة،ص۲۶۲</ref>
*[[ابوالحکم بن مختار]].<ref> تاریخ الإسلام،ج‌۱۷،ص:۱۰۵</ref>
*[[ابوالحکم بن مختار]].<ref> تاریخ الإسلام،ج‌۱۷،ص۱۰۵</ref>
*[[جبر بن المختار]].<ref>جمهرةأنساب العرب،متن،ص:۲۶۸</ref>
*[[جبر بن المختار]].<ref>جمهرةأنساب العرب،متن،ص۲۶۸</ref>
*[[أمیة بن المختار]]<ref>جمهرةأنساب العرب،متن،ص:۲۶۸</ref>
*[[أمیة بن المختار]]<ref>جمهرةأنساب العرب،متن،ص۲۶۸</ref>
*[[بلال بن مختار]]: شیخ طوسی از شخصی به نام بلال بن مختار نام می‌برد که نام فرزند این بلال نیز مختار بود‌ه‌است.<ref>رجال الطوسی، ص: ۵۶۸</ref> گاهی از وی به نام هلال یاد شده‌است.<ref>رجال الطوسی، ص: ۴۳۷</ref>
*[[بلال بن مختار]]: شیخ طوسی از شخصی به نام بلال بن مختار نام می‌برد که نام فرزند این بلال نیز مختار بود‌ه‌است.<ref>رجال الطوسی، ص ۵۶۸</ref> گاهی از وی به نام هلال یاد شده‌است.<ref>رجال الطوسی، ص ۴۳۷</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۲۳۴: خط ۲۳۲:
===کتاب===
===کتاب===
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
*[[اخذ الثار فی المختار]] نوشته [[لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف|ابی مخنف]] (متوفی [[سال ۱۵۷ هجری قمری|۱۵۷ق]])<ref>الأعلام،ج‌۵،ص:۲۴۵</ref>
*[[اخذ الثار فی المختار]] نوشته [[لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف|ابی مخنف]] (متوفی [[سال ۱۵۷ هجری قمری|۱۵۷ق]])<ref>الأعلام،ج‌۵،ص۲۴۵</ref>
*[[اخبار المختار]] نوشته [[نصر بن مزاحم]] (متوفی ۲۱۲)
*[[اخبار المختار]] نوشته [[نصر بن مزاحم]] (متوفی ۲۱۲)
*اخبارالمختار نوشته [[ابوالحسن مدائنی]] (متوفی ۲۲۵ق)
*اخبارالمختار نوشته [[ابوالحسن مدائنی]] (متوفی ۲۲۵ق)
خط ۳۲۷: خط ۳۲۵:
*مسعودی، علی بن حسین(م ۳۴۶)، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، ‌دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹ق.
*مسعودی، علی بن حسین(م ۳۴۶)، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، ‌دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹ق.
*مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اول، ۱۳۷۴ش.
*مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اول، ۱۳۷۴ش.
*مقریزی، أحمد بن علی(م ۸۴۵) إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
*مقریزی، أحمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
*یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ‌دارصادر، بی‌تا.
*یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ‌دارصادر، بی‌تا.
*جزائری، نعمت‌الله بن عبدالله (۱۱۱۲ق)، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۷ق- ۲۰۰۶م.
*جزائری، نعمت‌الله بن عبدالله، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۷ق- ۲۰۰۶م.
*آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، بیروت،‌ دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
*آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، بیروت،‌ دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
*مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، تحقیق: محمدباقر محمودی/ عبدالزهراء علوی، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
*مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، تحقیق: محمدباقر محمودی/ عبدالزهراء علوی، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
*ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، مشهد، مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۳۹۰ش.
*ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، مشهد، مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۳۹۰ش.