۱۷٬۰۴۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
|below = | |below = | ||
}} | }} | ||
'''مختار بن ابیعبید ثَقَفی''' ([[سال ۱ هجری قمری|۱]]-[[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]ق) رهبر [[قیام مختار]] که برای خونخواهی [[امام حسین(ع)]]. مختار میزبانی [[مسلم بن عقیل]]، سفیر امام حسین(ع) را در [[کوفه]] بر عهده داشت و تا شهادت مسلم با وی همکاری | '''مختار بن ابیعبید ثَقَفی''' ([[سال ۱ هجری قمری|۱]]-[[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]ق) رهبر [[قیام مختار]] که برای خونخواهی [[امام حسین(ع)]] به وقوع پیوست. مختار در [[واقعه کربلا]] میزبانی [[مسلم بن عقیل]]، سفیر امام حسین(ع) را در [[کوفه]] بر عهده داشت و تا شهادت مسلم با وی همکاری کرد سپس عبیدالله بن زیاد او را زندانی کرد از این رو روز عاشورا در [[کربلا]] حضور نداشت. | ||
در قیام مختار، بسیاری از عاملان [[واقعه کربلا]] به قتل رسیدند. برخی قیام او را با اذن [[امام زینالعابدین(ع)]] میدانند. مختار پس از ۱۸ ماه حکومت بر [[کوفه]]، به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. قبری منسوب به او در کنار [[مسجد کوفه]] نزدیک مزار [[مسلم بن عقیل]] قرار دارد. | در قیام مختار، بسیاری از عاملان [[واقعه کربلا]] به قتل رسیدند. برخی قیام او را با اذن [[امام زینالعابدین(ع)]] میدانند. مختار پس از ۱۸ ماه حکومت بر [[کوفه]]، به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. قبری منسوب به او در کنار [[مسجد کوفه]] نزدیک مزار [[مسلم بن عقیل]] قرار دارد. | ||
== | ==نسب و لقب== | ||
مختار بن ابیعبید بن مسعود ثقفی، کنیهاش ابواسحاق بود.<ref> | مختار بن ابیعبید بن مسعود ثقفی، کنیهاش ابواسحاق بود.<ref> ابناثیر، اسدالغابة، ج۴، ص۳۴۶.</ref> لقب وی کیسان (زیرک و باهوش) است.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۷.</ref> به نقل از [[اصبغ بن نباته]] هنگامی که مختار طفلی کوچک بود [[امام علی(ع)]] او را بر زانوی خود نشاند و وی را کَیِّس خطاب کرد.<ref>خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۲.</ref> بعضی گفتهاند لقب کیسان برگرفته از نام یکی از مشاوران و فرماندهان وی است که کنیهاش [[ابوعمره کیسان|ابوعمره]] بود.<ref>رجال کشی، ص۱۲۸.</ref> | ||
مختار اهل [[طائف]]<ref>الطبقات الکبری، بخش الطبقة الخامسة، | مختار اهل [[طائف]]<ref>الطبقات الکبری، بخش الطبقة الخامسة، جزء۲، ص۷۹</ref> و از قبیله ثقیف بود. جد وی، [[مسعود ثقفی]] از بزرگان [[حجاز]] بوده و به وی لقب عَظیمُ القَرْیَتَیْن داده بودند.<ref> المعارف، ص۴۰۰</ref> پدرش [[ابوعبید ثقفی|ابوعبید]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] بود<ref>أسدالغابة، ج۴،ص۳۴۷</ref> که در جنگ جسر از جنگهای [[قادسیه]] در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] کشته شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۱، ص۳۵۶</ref> | ||
پدرش [[ابوعبید ثقفی|ابوعبید]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] بود<ref>أسدالغابة، ج۴،ص۳۴۷</ref> که در جنگ جسر | |||
مادر وی [[دومه (مادر مختار)|دومه بنت عمرو بن وهب]] است که [[ابن طیفور]] وی را از صاحبان بلاغت و فصاحت ذکر کرده است.<ref>ریاحین الشریعة، ج۴، ص۲۴۵</ref> | مادر وی [[دومه (مادر مختار)|دومه بنت عمرو بن وهب]] است که [[ابن طیفور]] وی را از صاحبان بلاغت و فصاحت ذکر کرده است.<ref>ریاحین الشریعة، ج۴، ص۲۴۵</ref> | ||
عمویش [[سعد بن مسعود ثقفی]] از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> الإصابة، ج۱، ص۵۶۱</ref> | عمویش [[سعد بن مسعود ثقفی]] از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> الإصابة، ج۱، ص۵۶۱</ref> برادرانش [[وهب بن ابوعبید|وهب]]، [[مالک بن ابوعبید|مالک]]<ref>الفتوح، ج۱، ص۱۳۴</ref> و [[جبر بن ابوعبید|جبر]] هستند که همراه پدرشان در جنگ جسر کشته شدند.<ref> الإصابة، ج۱، ص۵۶۱</ref> | ||
برادرانش [[وهب بن ابوعبید|وهب]]، [[مالک بن ابوعبید|مالک]]<ref>الفتوح، ج۱، ص۱۳۴</ref> و [[جبر بن ابوعبید|جبر]] هستند که همراه پدرشان در جنگ جسر کشته شدند.<ref>الإصابة، ج۱، ص۵۶۱</ref> | |||
== زندگینامه و فعالیتها== | == زندگینامه و فعالیتها== | ||
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref> | مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>ابن اثیر، اسدالغابة، ج۴، ص۳۴۷.</ref>از دوران کودکی مختار اطلاعات موثقی در دست نیست و بیشتر اطلاعاتی که درباره او موجود است، مربوط به دوران قیام و خونخواهی امام حسین(ع) است. | ||
===حضور در جنگ=== | ===حضور در جنگ=== | ||
گفتهاند مختار در ۱۳ سالگی در واقعه جسر شرکت داشت | گفتهاند مختار در ۱۳ سالگی در واقعه جسر شرکت داشت و در صدد بود تا وارد میدان شود ولی با ممانعت عمویش سعد بن مسعود مواجه شد.<ref> بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۵۰ </ref> | ||
===حضور در مدائن=== | ===حضور در مدائن=== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۴: | ||
سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار، از طرف [[حضرت علی(ع)]] حاکم مدائن بود، سعد در هنگام درگیری با [[خوارج]]، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین منصوب کرد و برای جنگ با خوارج بیرون رفت.<ref> اخبارالطوال/ترجمه، ص۲۵۰؛ تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۱، ص۶۲۹</ref> | سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار، از طرف [[حضرت علی(ع)]] حاکم مدائن بود، سعد در هنگام درگیری با [[خوارج]]، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین منصوب کرد و برای جنگ با خوارج بیرون رفت.<ref> اخبارالطوال/ترجمه، ص۲۵۰؛ تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۱، ص۶۲۹</ref> | ||
[[امام حسن(ع)]] در جنگ با معاویه و خیانت برخی یارانش به مدائن و خانه [[سعد بن مسعود ثقفی]] (عموی مختار) رفت. سعد از جانب امام حکومت مدائن را داشت.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۲.</ref> | |||
===دوره معاویه=== | ===دوره معاویه=== | ||
به گزارش شمسالدین ذهبی، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۳، ص۵۴۴</ref> | |||
===قیام امام حسین(ع)=== | ===قیام امام حسین(ع)=== | ||
مختار در [[ | مختار در [[روز عاشورا]] در کربلا حضور نداشت. البته او با مسلم بن عقیل فرستاده امام حسین(ع) در [[کوفه]] همکاری میکرد و علیه [[بنیامیه]] تحرکاتی داشته است. | ||
*'''مسلم(ع) در خانه مختار''': مختار از | *'''مسلم(ع) در خانه مختار''': مختار از کسانی بود که به کمک [[مسلم بن عقیل]] شتافت،<ref> الکامل، ج۴، ص۳۶</ref> مسلم هنگام ورود به کوفه به خانه مختار رفت.<ref>ابن قتیبة الدینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۱</ref> پس از آنکه [[عبیدالله بن زیاد]] از مکان مسلم اطلاع پیدا کرد، مسلم به خانه [[هانی بن عروه]] نقلمکان کرد.<ref>دینوری، ص۲۳۳؛ مسعودی، ج ۳، ص۲۵۲</ref> | ||
*'''همراهی با مسلم | *'''همراهی با مسلم''': گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که مختار در صدد یاری رساندن به مسلم بود، اما روز [[شهادت]] مسلم، به بیرون کوفه رفته بود تا نیرو جمعآوری کند و هنگامی به [[کوفه]] رسید مسلم و هانی شهید شده بودند.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۳۷۶؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۶۹</ref> | ||
*'''روز عاشورا در زندان''': پس از شهادت مسلم، [[ابن زیاد]] قصد کشتن مختار را داشت که با وساطت [[عمرو بن حریث]] به وی امان داد، و در این هنگام با تازیانه به چشم مختار کوبید و وی را زخمی کرد و به زندان افکند. مختار تا پایان | *'''روز عاشورا در زندان''': پس از شهادت مسلم، [[ابن زیاد]] قصد کشتن مختار را داشت که با وساطت [[عمرو بن حریث]] به وی امان داد، و در این هنگام با تازیانه به چشم مختار کوبید و وی را زخمی کرد و به زندان افکند. مختار تا پایان واقعه کربلا در زندان بود.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۳۷۷؛المنتظم، ج۶، ص۲۹</ref> | ||
*'''دیدن سر امام حسین(ع)''' هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی ردوبدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه نموده و بر سر و روی خود زد.<ref>با کاروان حسینی، ج۵، ص۱۴۰</ref> | *'''دیدن سر امام حسین(ع)''' هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام حسین از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی ردوبدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه نموده و بر سر و روی خود زد.<ref>با کاروان حسینی، ج۵، ص۱۴۰.</ref> | ||
پس از [[واقعه کربلا]] با وساطت [[عبدالله بن عمر]] نزد [[یزید]] آزاد شد، چرا که خواهر مختار ([[صفیه بنت ابوعبید]]) همسر عبدالله بن عمر بود.<ref>المنتظم، ج۶، ص۲۹</ref> البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه | پس از [[واقعه کربلا]] با وساطت [[عبدالله بن عمر]] نزد [[یزید]] آزاد شد، چرا که خواهر مختار ([[صفیه بنت ابوعبید]]) همسر عبدالله بن عمر بود.<ref>المنتظم، ج۶، ص۲۹.</ref> البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند.<ref> المنتظم، ج۶، ص۲۹.</ref> | ||
===بیعت با عبدالله بن زبیر=== | ===بیعت با عبدالله بن زبیر=== | ||
مختار ابتدا با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند و به تنهایی کاری انجام ندهد،<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج۲، ص۹۰۷</ref> و با او مخالفت نکند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۳۷</ref> | مختار ابتدا با [[عبدالله بن زبیر]] بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند و به تنهایی کاری انجام ندهد،<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج۲، ص۹۰۷</ref> و با او مخالفت نکند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۳۷</ref> | ||
در حمله سپاه [[یزید]] به [[مکه]] و محاصره عبدالله بن زبیر، مختار در کنار وی با یزیدیان جنگید. وقتی عبدالله ادعای خلافت کرد مختار از او کناره گرفت و به کوفه رفت و مقدمات قیام را فراهم نمود.<ref> آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج۲، ص۹۱۰</ref> | |||
ورود مختار به کوفه شش ماه پس از درگذشت یزید و در نیمه [[ماه مبارک رمضان]] بود.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۳</ref> | ورود مختار به کوفه شش ماه پس از درگذشت یزید و در نیمه [[ماه مبارک رمضان]] بود.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۳</ref> | ||
ابن زبیر، [[عبدالله بن مطیع]] را به عنوان والی به کوفه فرستاد، مختار با وی جنگید و | ابن زبیر، [[عبدالله بن مطیع]] را به عنوان والی به کوفه فرستاد، مختار با وی جنگید و بر وی غلبه کرد.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج۲، ص۹۱۱؛ تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۴</ref> | ||
===مختار و قیام توابین=== | ===مختار و قیام توابین=== | ||
{{اصلی|قیام توابین}} | {{اصلی|قیام توابین}} | ||
مختار در [[قیام توابین]] شرکت نکرد، چون قیام را بیفایده و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیکهای رزمی میدانست.<ref>المنتظم، ج۶، ص۲۹</ref> به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند پا پس کشیدند | مختار در [[قیام توابین]] شرکت نکرد، چون قیام را بیفایده و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] را ناآشنا با فنون و تاکتیکهای رزمی میدانست.<ref>المنتظم، ج۶، ص۲۹.</ref> به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند پا پس کشیدند.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۳</ref> البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامهای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۴.</ref> این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۴.</ref> | ||
البته وی در حین قیام توابین به زندان | |||
== قیام مختار== | == قیام مختار== | ||
{{اصلی|قیام مختار}} | {{اصلی|قیام مختار}} | ||
در چهاردهم [[ربیع الاول]] سال ۶۶ق مختار به خونخواهی [[امام حسین(ع)]] قیام کرد<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۴</ref> و شیعیان کوفه وی را در این امر همراهی کردند. وی میگفت: به خدا سوگند اگر دو سوم [[قریش]] را بکشم تلافی یکی از انگشتان امام حسین(ع) نمیشود.<ref> الفخری، ص۱۲۲</ref> | در چهاردهم [[ربیع الاول]] سال ۶۶ق مختار به خونخواهی [[امام حسین(ع)]] قیام کرد<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۲، ص۴۴.</ref> و شیعیان کوفه وی را در این امر همراهی کردند. وی میگفت: به خدا سوگند اگر دو سوم [[قریش]] را بکشم تلافی یکی از انگشتان امام حسین(ع) نمیشود.<ref> الفخری، ص۱۲۲</ref> | ||
او در این قیام [[شمر بن ذیالجوشن]]، [[خولی بن یزید]]، [[عمر بن سعد]] و [[عبیدالله بن زیاد]] را به قتل رساند.<ref> | او در این قیام [[شمر بن ذیالجوشن]]، [[خولی بن یزید]]، [[عمر بن سعد]] و [[عبیدالله بن زیاد]] را به قتل رساند.<ref>ابن اثیر، اسدالغابة، ج۴، ص۳۴۷.</ref> | ||
در این قیام [[ابراهیم بن مالک اشتر]] فرماندهی لشکر را برعهده داشت و عبیدالله بن زیاد را در [[موصل]] به قتل رساند.<ref>أسدالغابة، ج۴، ص۳۴۷</ref> | در این قیام [[ابراهیم بن مالک اشتر]] فرماندهی لشکر را برعهده داشت و عبیدالله بن زیاد را در [[موصل]] به قتل رساند.<ref>أسدالغابة، ج۴، ص۳۴۷.</ref> | ||
وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد [[محمد بن حنفیه]] فرستاد، | وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد [[محمد بن حنفیه]] فرستاد، او مشغول خوردن غذا بود. گفت سپاس خدای را که وقتی سر حسین(ع) را نزد ابن زیاد بردند او مشغول خوردن بود و اینک سر ابن زیاد را نزد ما آوردند و ما چنان حالی داریم.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج۲،ص۹۱۳</ref> | ||
===شعار=== | ===شعار=== | ||
مختار در این قیام از دو شعار [[یا لثارات الحسین]] و [[یا منصور امت]] بهره جست. وی هنگام پوشیدن لباس رزم با این دو شعار به پیروانشان آغاز قیام را اطلاع داد.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۳۹۰؛ تاریخ الطبری، ج۶، ص۲۰؛ الفتوح، ج۶، ص۲۳۳</ref> شعار یا منصور امت ابتدا در [[جنگ بدر]] و شعار یا لثارات الحسین ابتدا در قیام توابین مورد استفاده قرار گرفته بود.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۳۷۰</ref>همچنین هنگامیکه [[عمر بن سعد]] کشته شد، کوفیان ندای یالثارات الحسین سر دادند.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۴۰۷</ref> | مختار در این قیام از دو شعار [[یا لثارات الحسین]] و [[یا منصور امت]] بهره جست. وی هنگام پوشیدن لباس رزم با این دو شعار به پیروانشان آغاز قیام را اطلاع داد.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۳۹۰؛ تاریخ الطبری، ج۶، ص۲۰؛ الفتوح، ج۶، ص۲۳۳.</ref> شعار یا منصور امت ابتدا در [[جنگ بدر]] و شعار یا لثارات الحسین ابتدا در قیام توابین مورد استفاده قرار گرفته بود.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۳۷۰</ref>همچنین هنگامیکه [[عمر بن سعد]] کشته شد، کوفیان ندای یالثارات الحسین سر دادند.<ref>أنساب الأشراف، ج۶، ص۴۰۷</ref> | ||
===پایان کار مختار=== | ===پایان کار مختار=== | ||
مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با | مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با [[مروانیان]] در [[شام]]، [[آل زبیر]] در [[حجاز]] و اشراف کوفه سرانجام در [[۱۴ رمضان]]<ref>المنتظم، ج۶، ص۶۸</ref> سال [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷ق]] در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید.<ref>أسدالغابة، ج۴، ص۳۴۷.</ref><ref>المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۳۳۰</ref> به دستور مصعب دست مختار را بریده و به دیوار [[مسجد کوفه]] کوبیدند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به [[دفن]] آن داد.<ref>الکامل، ج۴، ص۲۷۵.</ref> | ||
پس از مختار طرفداران وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد.<ref> | پس از مختار طرفداران وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد.<ref>أخبار الدولة العباسیة، ص۱۸۲</ref> این کار چنان وحشتناک بود که وقتی [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، مصعب را دید گفت اگر این ۶۰۰۰ نفر گوسفندان پدرت بودند، نباید این کار را انجام میدادی.<ref>أنسابالأشراف، ج۶، ص۴۴۵.</ref> | ||
====کشته شدن همسر مختار==== | ====کشته شدن همسر مختار==== | ||
مصعب [[عمره بنت نعمان بن بشیر|عمره]]، دختر [[نعمان بن بشیر]] را، که همسر مختار بن | مصعب [[عمره بنت نعمان بن بشیر|عمره]]، دختر [[نعمان بن بشیر]] را، که همسر مختار بن ابیعبیده بود، در تنگنا قرار داد تا از مختار بیزاری جوید اما او نپذیرفت و مصعب گردنش را زد. | ||
[[عبدالرحمن بن حسان]] درباره آن زن گفته است: | [[عبدالرحمن بن حسان]] درباره آن زن گفته است: | ||
کشتن و کشته شدن را بر سر ما | کشتن و کشته شدن را بر سر ما نوشتهاند/ و بر دوشیزگان زیبا، دامن کشیدن و خرام را.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه، ج۲، ص۹۱۳.</ref> | ||
در گزارشی آمده مصعب به عمره گفت درباره مختار نظرت چیست؟ گفت وی پرهیزکار بوده و هر روز روزه میگرفت، مصعب دستور قتل وی را داد. او اولین زن در اسلام بود که گردنش زده شد.<ref>تاریخ | در گزارشی آمده مصعب به عمره گفت درباره مختار نظرت چیست؟ گفت وی پرهیزکار بوده و هر روز روزه میگرفت، مصعب دستور قتل وی را داد. او اولین زن در اسلام بود که گردنش زده شد.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | ||
==انگیزه مختار از قیام== | ==انگیزه مختار از قیام== | ||
اگر چه شعار مختار در این قیام [[یا لثارات الحسین]] و به انگیزه خوانخواهی از شهدای کربلا صورت گرفت ولی بعضی این شعار را بهانه دانسته و مختار را متهم به سوءاستفاده از این شعار کردهاند | اگر چه شعار مختار در این قیام [[یا لثارات الحسین]] و به انگیزه خوانخواهی از شهدای کربلا صورت گرفت ولی بعضی این شعار را بهانه دانسته و مختار را متهم به سوءاستفاده از این شعار کردهاند. | ||
===رابطه با امام سجاد(ع)=== | ===رابطه با امام سجاد(ع)=== | ||
درباره رابطه امام سجاد(ع) با مختار گزارشها متفاوت است، بعضی از گزارشها حاکی از عدم اقبال امام به مختار است و گویای آن است که امام هدایای مختار را برمیگرداند<ref>بحار الانوار، | درباره رابطه امام سجاد(ع) با مختار گزارشها متفاوت است، بعضی از گزارشها حاکی از عدم اقبال امام به مختار است و گویای آن است که امام هدایای مختار را برمیگرداند<ref>بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۴۴؛ معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۶.</ref> و در مقابل بعضی از گزارشها نشان از تأیید مختار توسط امام دارد. اما با توجه به خفقان ایجادشده توسط [[مروانیان]] و [[آل زبیر]]، امام نمیتوانست مستقیما وارد شود. به همین خاطر محمد بن حنفیه را نماینده خود درباره قیام مختار اعلام نموده و مختار را به وی ارجاع داد.{{مدرک}} | ||
طبق این گزارشها مختار ۲۰۰۰۰ دینار برای امام فرستاد | طبق این گزارشها مختار ۲۰۰۰۰ دینار برای امام فرستاد و با آن خانه [[عقیل بن ابیطالب]] و خانه سایر [[بنیهاشم]] که مخروبه شده بود را بازسازی کرد.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۶.</ref> او همچنین کنیزی را که ۳۰۰۰۰ درهم خریده بود به [[امام سجاد(ع)]] هدیه کرد. [[زید بن علی]] از آن کنیز متولد شد.<ref>مقاتل الطالبیین، ص۱۲۴.</ref> | ||
در گزارشی آمده هنگامی که جمعی از سران کوفه نزد امام سجاد(ع) رفتند و درباره مأموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود: ای عمو اگر غلامی زنگی به ما [[اهلبیت]] [[تعصب]] بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه میخواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۶۵؛ ریاض الأبرار، ج۱، ص۲۹۸.</ref> | |||
[[سید ابوالقاسم خویی |آیهالله خویی]]<ref> معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref> تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[قیام مختار]] را با اذن خاص امام زینالعابدین میدانند. | |||
[[سید ابوالقاسم خویی | | |||
===ارتباط با محمد بن حنفیه=== | ===ارتباط با محمد بن حنفیه=== | ||
بنا به برخی روایات مختار مردم را به امامت [[محمد بن حنفیه]] دعوت میکرده و وی را مهدی نامیده است، اما [[علی بن عیسی اربلی|اِربِلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کَشفُ الغُمّه]] این ارتباط را ظاهری دانسته و عهدهدار شدن رهبری قیام از طرف محمد بن حنفیه را بدلیل موقعیت امام عنوان میکند.<ref>اربلی، کشفه الغمه، ص۲۵۴.</ref> | |||
[[محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری]]، نویسنده [[منتهی المقال فی احوال الرجال|منتهی المقال]] اعتقاد مختار به [[امامت]] محمد بن حنفیه را نمیپذیرد و وی را معتقد به امامت امام سجاد(ع) میداند.<ref>منتهی المقال کمله مختار</ref> | [[محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری]]، نویسنده [[منتهی المقال فی احوال الرجال|منتهی المقال]] اعتقاد مختار به [[امامت]] محمد بن حنفیه را نمیپذیرد و وی را معتقد به امامت امام سجاد(ع) میداند.<ref> منتهی المقال کمله مختار</ref> | ||
====نجات محمد بن حنفیه==== | ====نجات محمد بن حنفیه==== | ||
[[عبدالله بن زبیر]] پس از آنکه از قیام مختار آگاه شد، محمد بن حنفیه و نزدیکان وی را | [[عبدالله بن زبیر]] پس از آنکه از قیام مختار آگاه شد، محمد بن حنفیه و نزدیکان وی را تحتفشار قرار داد تا با وی [[بیعت]] کنند و آنان را تهدید به سوزاندن نمود، ابن حنفیه نامهای به مختار نوشته و از وی یاری خواست<ref>أخبار الدولة العباسیة، ص۱۰۰.</ref> مختار گروهی ۴۰۰۰ نفری به [[مکه]] فرستاد و آنان را نجات داد.<ref>آفرینش و تاریخ/ترجمه، ج۲، ص۹۱۱.</ref> | ||
==نظرات== | ==نظرات== | ||
===مختار در روایات=== | ===مختار در روایات=== | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۳۸: | ||
'''احادیث مدح''' | '''احادیث مدح''' | ||
*از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد.<ref>رجال کشی، | *از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد.<ref>رجال کشی، ص۱۲۷؛ تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۴</ref> | ||
*[[امام باقر(ع)]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و | *[[امام باقر(ع)]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفت خدا پدرت را رحمت کند.<ref>تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵</ref> مامقانی ترحم امام بر مختار را دلیل بر عقیده صحیح مختار دانسته و میگوید: اظهار رضایت و خشنودی ائمه(ع) تابع و فرع بر خشنودی خداست، پس معلوم میشود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است.<ref> تنقیح المقال ج۳ص ۲۰۵.</ref> | ||
*[[امام صادق(ع)]] فرستادن سر [[عبیدالله بن زیاد]] و [[عمر بن سعد]] به [[مدینه]] توسط مختار را باعث شادی [[ | *[[امام صادق(ع)]] فرستادن سر [[عبیدالله بن زیاد]] و [[عمر بن سعد]] به [[مدینه]] توسط مختار را باعث شادی [[اهلبیت]] دانسته و فرمود: | ||
::بعد از [[واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد.<ref>رجال کشی، ص۱۲۷</ref> | ::بعد از [[واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد.<ref>رجال کشی، ص۱۲۷</ref> | ||
'''احادیث ذم''' | '''احادیث ذم''' | ||
*از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند.این روایت متهم به ضعف | *از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف است.<ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref> | ||
*از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ میبست.<ref>رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref> | *از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ میبست.<ref>رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref> | ||
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم، تا جایگاهمان متزلزل نشود.<ref>علل الشرائع، ج۱، | *هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم، تا جایگاهمان متزلزل نشود.<ref>علل الشرائع، ج۱، ص۲۲۱.</ref> آیهالله خویی به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن روایت، آن را غیرقابل اعتماد میداند، همچنین گفته است بر فرض صحت نیز میتوان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۷.</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref>اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۰.</ref> | ||
*در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار میگیرد.<ref>تهذیب | *در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار میگیرد.<ref> تهذیب الأحکام، ج۱، ص۴۶۶.</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref> | ||
===در نگاه علمای امامیه=== | ===در نگاه علمای امامیه=== | ||
برخی از علمای امامیه وی را ستوده، | برخی از علمای امامیه وی را ستوده، عدهای دیگر در مورد مختار توقف کردهاند. | ||
'''موافقان''' | '''موافقان''' | ||
[[ابن نما حلی]] معتقد است سخنان [[امامان شیعه|امامان(ع)]] در مدح و ستایش مختار است. وی بر این عقیده است دعای خیر امام سجاد(ع) برای مختار دلیل واضح و روشنی است که او نزد امام سجاد(ع) از پاکان و خوبان به شمار میآمده است.<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۴۶.</ref> [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] نیز مختار را فردی معتقد به امامت ائمه معصومین(ع) دانسته و معتقد است حکومت وی با اجازه امام بوده است گرچه وثاقت او ثابت نیست. از دیدگاه مامقانی طلب رحمت امام باقر(ع) آنهم سه مرتبه در یک سخن، برای نیکو دانستن شخصیت مختار کفایت | [[ابن نما حلی]] معتقد است سخنان [[امامان شیعه|امامان(ع)]] در مدح و ستایش مختار است. وی بر این عقیده است دعای خیر امام سجاد(ع) برای مختار دلیل واضح و روشنی است که او نزد امام سجاد(ع) از پاکان و خوبان به شمار میآمده است.<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۴۶.</ref> [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] نیز مختار را فردی معتقد به امامت ائمه معصومین(ع) دانسته و معتقد است حکومت وی با اجازه امام بوده است گرچه وثاقت او ثابت نیست. از دیدگاه مامقانی طلب رحمت امام باقر(ع) آنهم سه مرتبه در یک سخن، برای نیکو دانستن شخصیت مختار کفایت میکند.<ref>تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۶.</ref> | ||
[[علامه حلی]] نیز دیدگاه مثبتی به مختار دارد به دلیل آنکه در قسمت اول کتاب خود، مختار را ذکر کرده و از آنجا که او کسی را که | [[علامه حلی]] نیز دیدگاه مثبتی به مختار دارد به دلیل آنکه در قسمت اول کتاب خود، مختار را ذکر کرده و از آنجا که او کسی را که غیرامامی باشد حتی اگر از نظر [[وثاقت]] به حد اعلی و در مدح به سرحد کمال رسیده باشد در کتابش نیاورده است از این رو میتوان احتمال داد مختار از دیدگاه علامه حلی، شیعه امامی محسوب به شمار میآمده است.<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[سید ابن طاووس]] نیز روایات مدح مختار را بر روایات ذم ترجیح داده است.<ref>تنقیح المقال ج۳، ص۲۰۶.</ref> | ||
آیتالله خویی ضمن برشمردن روایات مدح و ذم، اخبار مدح را ترجیح میدهد.<ref>معجم الرجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴.</ref> او قیام مختار را با اذن امام سجاد(ع) دانسته است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref> علامه امینی نیز مختار را از پیشگامان دینداری، هدایت و [[اخلاص]] بر شمرده و معتقد است امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) بر مختار رحمت فرستادهاند. وی معتقد است در میان ائمه، امام باقر(ع) به گونهای بسیار زیبا مختار را مورد ستایش قرار داده است.<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۴۳.</ref> | |||
''' | '''توقفکنندگان''' | ||
[[میرزا محمد استرآبادی]] معتقد است نباید مختار را به بدی یاد کرد در عین حال روایات وی را قابل اعتماد | [[میرزا محمد استرآبادی]] معتقد است نباید مختار را به بدی یاد کرد در عین حال روایات وی را قابل اعتماد نمیداند و در نهایت در مورد او توقف کرده است.<ref>جامع الرواه، ج۲، ص۲۲۱.</ref> [[علامه مجلسی]] نیز ایمان و یقین مختار را کامل ندانسته و اقدامات وی را بدون اجازه امام دانسته است در عین حال معتقد است به دلیل آنکه مختار کارهای نیک زیادی انجام داده است عاقبت به خیر شده است. علامه مجلسی در نهایت تصریح به توقف در مورد مدح یا ذم مختار کرده است.<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۳۹.</ref> | ||
===دیدگاه مورخان معاصر شیعه=== | ===دیدگاه مورخان معاصر شیعه=== | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۷۰: | ||
'''موافقان''' | '''موافقان''' | ||
[[عبدالرزاق مقرم]] مختار را از اتهاماتی که به او وارد شده منزه دانسته و همه آنها را دروغ شمرده است.<ref> پیامدهای عاشورا، ص۱۳۵.</ref> [[باقر شریف قرشی]] نیز قیام مختار را جهاد مقدّس دانسته و معتقد است قدرتی که مختار به دنبال آن بوده نه برای جاهطلبی و ریاست، بلکه برای خونخواهی اهلبیت پیامبر(ص) و انتقام از قاتلان آنها بوده است.<ref>پیامدهای عاشورا، ص۱۳۳.</ref> در همین راستا [[نجمالدین طبسی]] معتقد است که اتهامات مختار نتیجه جو ضد مختاری بوده که [[بنیامیه]] آن را ساختند. وی روایتی که در آن امام باقر(ع) طلب رحمت برای او نموده را بسیار معتبر دانسته و این روایت را به نوعی تأیید کارهای مختار در قبال قتل قاتلان امام حسین(ع) میداند.<ref>[http://velaseddighah.com/fa/?p=2977#more-2977| پایگاه اطلاع رسانی شیخ نجم الدین طبسی]</ref> | |||
دیدگاه برخی از مورخان نیز تلفیقی از دو نگاه منفی و مثبت به مختار است. به عنوان نمونه [[مهدی پیشوایی]] اعتقاد مختار به ائمه را بیشتر از اعتقاد شیعه سیاسی دانسته و قیام مختار را قیامی شیعی قلمداد کرده که به جهت اعتقادات خود دست به قیام زده اما در عین حال شخصیت مختار را خالی از جاهطلبی ندانسته و در برخی موارد افراطکارییهایی هم داشته است.<ref> | دیدگاه برخی از مورخان نیز تلفیقی از دو نگاه منفی و مثبت به مختار است. به عنوان نمونه [[مهدی پیشوایی]] اعتقاد مختار به ائمه را بیشتر از اعتقاد شیعه سیاسی دانسته و قیام مختار را قیامی شیعی قلمداد کرده که به جهت اعتقادات خود دست به قیام زده اما در عین حال شخصیت مختار را خالی از جاهطلبی ندانسته و در برخی موارد افراطکارییهایی هم داشته است.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[یعقوب جعفری]] نیز مختار را [[شیعه]] واقعی دانسته که اصل هدف و عقیده او خوب بوده است اما در انتقام زیادهروی کرده و منشأ این زیاده روی را روحیه تندروی او دانسته است.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی]] نیز مختار را مسلمانی قدرتطلب و سیاسی معرفی کرده و اقدامات او را مورد تأیید ندانسته اما او معتقد است به سبب آنکه ائمه(ع) بر مختار ترحم کردند نمیتوان او را اهل عذاب دانست.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> | ||
'''مخالفان''' | '''مخالفان''' | ||
برخی از مخالفان معتقدند از مجموعه قرائن و سوابق مختار این اطمینان به وجود میآید که مختار شخصیت مثبتی نیست و حرکت او برای کسب قدرت و حکومت بوده است.<ref> | برخی از مخالفان معتقدند از مجموعه قرائن و سوابق مختار این اطمینان به وجود میآید که مختار شخصیت مثبتی نیست و حرکت او برای کسب قدرت و حکومت بوده است.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه محسن الویری، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> آنها قیام مختار را برای مقاصد و اهداف سیاسی خود دانسته و همکاری مختار با مسلم را به خاطر اشتراک در هدف قلمداد کرده نه اشتراک در عقیده. بر اساس دیدگاه آنان، مختار معیارهای یک شیعه عقیدتی را ندارد، از اینرو قیام او یک قیام شیعی به شمار نمیآید.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه محمدرضا بارانی، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> برخی از پژوهشگران تاریخ نیز معتقدند مختار فردی هوشمند با گرایش سیاسی و عنصری جاهطلب بود که به اهل بیت(ع) محبت داشت. بر اساس این دیدگاه مختار امام سجاد(ع) را به عنوان امام قبول نداشته و محمد بن حنفیه را نیز به عنوان انسانی نجاتبخش و امام سیاسی مطرح کرده بود. به تعبیری دیگر مختار از اهلبیت(ع) استفاده ابزاری نموده و قصد داشته از طریق اهل بیت(ع) به اهداف خود دست یابد.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار؛ دیدگاه نعمتالله صفری فروشانی، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> | ||
===مختار در نگاه علمای | ===مختار در نگاه علمای اهلسنت=== | ||
[[ | [[ابناثیر]] در [[اسد الغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمیکند.<ref> أسدالغابة، ج۴، ص۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از [[پیامبر(ص)]] جعل شده است که پیامبر(ص) فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد.<ref>الأنساب، ج۳، ص۱۴۰.</ref> راوی این روایت [[اسماء دختر ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۹؛ أسدالغابة، ج۳، ص۱۴۱.</ref> به گفته اسماء منظور از کذّاب در این روایت، مختار است،<ref>تاریخ الإسلام، ج۵، ص۲۲۶؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۰۰.</ref> به نظر میرسد اولینبار لقب کذاب توسط [[حجاج بن یوسف]] برای مختار به کار رفت و وی مردم را به [[لعن]] [[حضرت علی(ع)]] و مختار امر میکرد.<ref> المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۶۱۸؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۶۸</ref>مقریزی مختار را جزء [[خوارج]] میداند.<ref>إمتاع الأسماع، ج۱۴، ص۱۵۷.</ref> | ||
به گفته اسماء منظور از | |||
==اتهامات== | ==اتهامات== | ||
حکومت مختار در کوفه بود. در | حکومت مختار در کوفه بود. در [[شام]]، [[آل مروان]] حکومت میکردند. [[حجاز]] در تصرف [[آل زبیر]] بود. هر دو گروه خود را [[خلافت|خلیفه]] میدانستند و مختار را جداکننده قسمتی از خلافت خود به شمار میآوردند. بدین جهت این دو گروه تا توانستند در نفی مختار برآمده و علیه او حدیث و دروغ جعل کردند.{{مدرک}} | ||
===ادعای نبوت=== | ===ادعای نبوت=== | ||
[[عبدالرحمن بن محمد بن خلدون|ابن خلدون]] مدعی است مختار ادعای [[نبوت]] داشته است.<ref>تاریخ ابن خلدون/ترجمه | [[عبدالرحمن بن محمد بن خلدون|ابن خلدون]] مدعی است مختار ادعای [[نبوت]] داشته است.<ref> تاریخ ابن خلدون/ترجمه متن، ج۱، ص۳۵۶.</ref> این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجعگونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۶ص۴۰۳ </ref> ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث [[اهلبیت]] این مطلب نمیتواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به [[احنف بن قیس]] است،<ref> انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۸ </ref> از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز به آن دامن میزد.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۸.</ref> اکراه [[محمد بن حنفیه]] از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۷</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است. | ||
===مؤسس کیسانیه=== | ===مؤسس کیسانیه=== | ||
بعضی مختار را مؤسس [[کیسانیه]] میدانند و میگویند: چون مختار ملقب به کیسان بود پیروانش را کیسانیه میگفتند.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه،ج۲،ص۸۲۰</ref> | بعضی مختار را مؤسس [[کیسانیه]] میدانند و میگویند: چون مختار ملقب به کیسان بود پیروانش را کیسانیه میگفتند.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه،ج۲،ص۸۲۰</ref> مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمیپذیرد و کیسانی بودن مختار را رد میکند.<ref>تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۵و۲۰۶</ref> | ||
مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمیپذیرد و کیسانی بودن مختار را رد | |||
آیتالله خویی این اتهام را ساخته علمای [[ملل و نحل]] غیرشیعی میدانسته که استنادشان به روایات مجعول و مردود بوده است و تاریخ تأسیس مذهب کیسانیه را بعد از قتل مختار و درگذشت محمد بن حنفیه میداند.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۲و ۱۰۳</ref> | |||
[[علامه امینی]] نیز انتساب مختار به کیسانیه را نمیپذیرند.<ref>الغدیر، | [[علامه امینی]] نیز انتساب مختار به کیسانیه را نمیپذیرند.<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۴۳.</ref> | ||
==همسرو فرزندان== | ==همسرو فرزندان== | ||
===همسران=== | ===همسران=== | ||
{{ستون-شروع|۲}} | {{ستون-شروع|۲}} | ||
*همسر اول: | *همسر اول: ام ثابت دختر [[سمرة بن جندب]].<ref> المعارف، ص۴۰۲.</ref> | ||
*همسر دوم: | *همسر دوم: عمره دختر [[نعمان بن بشیر]] پس از مختار به دست مصعب کشته شد.<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۹۹.</ref> | ||
*همسر سوم: | *همسر سوم: ام زید الصغری دختر [[سعید بن زید بن عمرو]].<ref>المحبر، ص۷۰</ref> | ||
*همسرچهارم: | *همسرچهارم: ام الولید بنت عمیر بن رباح<ref>الطبقات الکبری،ج۸،ص۳۴۶ </ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۰۴: | ||
*[[محمد بن مختار]] که مادرشام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref> | *[[محمد بن مختار]] که مادرشام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref> | ||
*[[اسحاق بن مختار]] که مادرشام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref> | *[[اسحاق بن مختار]] که مادرشام ثابت بود.<ref>المعارف،متن،ص۴۰۲</ref> | ||
*ام سلمه که مادرشام الولید بود.<ref>الطبقات | *ام سلمه که مادرشام الولید بود.<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۶</ref> او به ازدواج عبدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب درآمد.<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۶.</ref> | ||
*[[عمر بن مختار]] که از شیعیان [[ری]] بود و در آنجا به بزازی مشغول بود. وقتی [[ابومسلم خراسانی]] بر اوضاع مسلط شد وی را والی ری کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة،ص۲۶۲</ref> | *[[عمر بن مختار]] که از شیعیان [[ری]] بود و در آنجا به بزازی مشغول بود. وقتی [[ابومسلم خراسانی]] بر اوضاع مسلط شد وی را والی ری کرد.<ref>أخبارالدولةالعباسیة،ص۲۶۲</ref> | ||
*[[ابوالحکم بن مختار]].<ref> تاریخ الإسلام،ج۱۷،ص۱۰۵</ref> | *[[ابوالحکم بن مختار]].<ref> تاریخ الإسلام،ج۱۷،ص۱۰۵</ref> |
ویرایش