پرش به محتوا

آیه ملک: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۹
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Zakeri
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
| آیات مرتبط=  
| آیات مرتبط=  
}}
}}
'''آیه مُلک'''، آیه ۲۶ [[سوره آل عمران]] است. این آیه مالکیت و فرمانروایی [[خدا]] بر هستی را مورد اشاره قرار داده است. [[مفسران]] معتقدند این آیه به اعای باطل [[اهل کتاب]] که خود را از خاصان خدا می‌پنداشتند پاسخ می‌دهد. آیه بیان می‌کند که بخشیدن و ستاندن حکومت و فرمانروایی و نیز بخشیدن عزت و به ذلت کشاندن به دست خدا است و خداوند است که هر خیری را عطا می‌کند.  
'''آیه مُلک'''، آیه ۲۶ [[سوره آل عمران]] است. این آیه مالکیت و فرمانروایی [[خدا]] بر هستی را مورد اشاره قرار داده است. [[مفسران]] معتقدند این آیه، به اعای باطل [[اهل کتاب]] که خود را از خاصان خدا می‌پنداشتند، پاسخ می‌دهد. آیه بیان می‌کند که بخشیدن و ستاندن حکومت و فرمانروایی و نیز بخشیدن عزت و ذلت به دست خداوند است و اوست که هر خیری را عطا می‌کند. برخی از مفسران بر این عقیده‌اند که بخشیدن حکومت به ظالمان نیز توسط خدا انجام می‌پذیرد اما به این معنا نیست که حکومت حاکمان ظالم مورد تأیید و رضایت خداوند است.  
 
[[شأن نزول]] آیه در پاسخ به [[منافقان]] است که وعده [[پیامبر(ص)]] را در مورد این‌که به زودی [[ایران]] و روم زیر پرچم [[اسلام]] خواهند رفت، بسیار اغراق‌آمیز دانستند.
برخی از مفسران بر این عقیده‌اند که بخشیدن حکومت به ظالمان نیز توسط خدا انجام می‌پذیرد اما به این معنا نیست که حکومت حاکمان ظالم مورد تأیید و رضایت خداوند است.  
[[شأن نزول]] آیه در پاسخ به [[منافقان]] است که وعده [[پیامبر (ص)]] در مورد این که به زودی [[ایران]] و روم زیر پرچم [[اسلام]] خواهد رفت را بسیار اغراق آمیز دانستند.


==متن و ترجمه==
==متن و ترجمه==
خط ۳۰: خط ۲۸:
|تراز=وسط
|تراز=وسط
|عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۲۶)}}
|عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۲۶)}}
|بگو بار خدايا تويى كه فرمانفرمايى، هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى فرمانروايى را باز ستانى و هر كه را خواهى عزت بخشى و هر كه را خواهى خوار گردانى همه خوبي‌ها به دست تواست و تو بر هر چيز توانايى (۲۶)}}
|بگو بار خدایا تویی که فرمانفرمایی، هر آن کس را که خواهی فرمانروایی بخشی و از هر که خواهی فرمانروایی را باز ستانی و هر که را خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی همه خوبی‌ها به دست تواست و تو بر هر چیز توانایی (۲۶)}}


==محتوای آیه==
==محتوای آیه==
[[آیه]] ۲۶ [[سوره آل عمران]] به آیه مُلک معروف است. این آیه و آیه بعد از آن مالکیت و فرمانروایی [[خداوند]] بر هستی را مورد توجه قرار داده است. [[آیت الله مکارم شیرازی]] می‌گوید خداوند در این آیه و آیه بعد از آن ادعای باطل [[اهل کتاب]] (یهود و نصارا) را رد می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۰.</ref> در آیات قبلی سوره آل عمران بیان شده است که یهود و نصارا خود را از خاصان پروردگار می‌پنداشتند و مدعی بودند حاکمیت و مالکیت برای آنها است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۰.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز این دو آیه را با آیات قبل [[سوره آل عمران]] که درباره اهل کتاب بود مرتبط می‌داند و معتقد است این دو آیه  تهدید یهود به عذاب دنیا و [[آخرت]] را در بر دارد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref>
[[آیه]] ۲۶ [[سوره آل عمران]] به آیه مُلک معروف است. این آیه و آیه بعد از آن، مالکیت و فرمانروایی [[خداوند]] بر هستی را مورد توجه قرار داده است. [[آیت‌الله مکارم شیرازی]] می‌گوید خداوند در این آیه و آیه بعد از آن، ادعای باطل [[اهل کتاب]] (یهود و نصارا) را رد می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۰.</ref> در آیات قبلی سوره آل عمران بیان شده که یهود و نصارا خود را از خاصان پروردگار می‌پنداشتند و مدعی بودند حاکمیت و مالکیت برای آن‌ها است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۰.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز این دو آیه را با آیات قبل [[سوره آل عمران]] که درباره اهل کتاب بود، مرتبط می‌داند و معتقد است این دو آیه  تهدید یهود به عذاب دنیا و [[آخرت]] را در بر دارد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref>


هم‌چنین وی می‌گوید خداوند در این آیه [[پیامبر (ص)]] و هرکس دیگر را امر می‌کند تا به خدا که تمامی خیرها به دست او است پناهنده شوند و خود را در معرض افاضه او قرار دهند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref>
هم‌چنین وی می‌گوید خداوند در این آیه [[پیامبر (ص)]] و هرکس دیگر را امر می‌کند تا به خدا که تمامی خیرها به دست اوست پناهنده شوند و خود را در معرض افاضه او قرار دهند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref>


==خدا مالک ملک‌ها است==
==خدا مالک ملک‌ها است==
علامه طباطبایی می‌گوید غرض سوره آل عمران از آغاز سوره این است که بفهماند خداوند خالق عالم است و تدبیر عالم به دست او است و آن‌چه در این دو آیه مورد اشاره قرار گرفته هماهنگ با همین غرض سوره است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref> وی در توضیح خلاصه آن‌چه آیه به آن دلالت دارد می‌گوید خدای سبحان هم پادشاه عالم است و هم مالک آن، و هر آن‌چه تصور شود مالک آن خدا است و تمام عالم از او است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref>  
علامه طباطبایی می‌گوید غرض سوره آل عمران از آغاز سوره، این است که بفهماند خداوند خالق عالم است و تدبیر عالم به دست او است و آن‌چه در این دو آیه مورد اشاره قرار گرفته، هماهنگ با همین غرض سوره است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref> وی در توضیح خلاصه آن‌چه آیه به آن دلالت دارد می‌گوید خدای سبحان، هم پادشاه عالم است و هم مالک آن، و هر آن‌چه تصور شود مالک آن خدا است و تمام عالم از او است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref>  


اما در تفسیر عبارت مالک الملک دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد که [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] به آنها اشاره کرده‌اند. برخی آن را مالک بندگان و آن‌چه دارا هستند معنی کرده‌اند و برخی هم مالک امر دنیا و [[آخرت]]، گروهی نیز آن را مالک [[نبوت]] تفسیر می‌کنند.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۲۹، طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۲۷.</ref>
اما در تفسیر عبارت مالک الملک، دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد که [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] به آن‌ها اشاره کرده‌اند. برخی آن را مالک بندگان و آن‌چه دارا هستند، معنی کرده و برخی هم مالک امر دنیا و [[آخرت]]، گروهی نیز آن را مالک [[نبوت]] تفسیر می‌کنند.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۲۹، طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۲۷.</ref>


===بخشیدن و ستاندن فرمانروایی===
===بخشیدن و ستاندن فرمانروایی===
پس از آن‌که فرمانروایی خداوند بر هستی مورد اشاره قرار گرفت در ادامه آیه آمده است که خدا به هرکس بخواهد فرمانروایی می‌دهد و از هر کس بخواهد می‌ستاند. ابوحیان اندلسی دیدگاه [[معتزله]] را در این مورد متفاوت از [[اهل سنت]] دانسته و می‌گوید معتزله معتقدند خداوند پادشاهی را به هرکس که استحقاق آن را داشته باشد می‌دهد اما حکومت حاکمان ستمگر توسط خدا به آنها داده نمی‌شود.<ref>اندلسی، البحر المحیط، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۸۶ـ۸۷.</ref>  
پس از آن‌که فرمانروایی خداوند بر هستی مورد اشاره قرار گرفت، در ادامه آیه آمده که خدا به هرکس بخواهد فرمانروایی می‌دهد و از هر کس بخواهد می‌ستاند. ابوحیان اندلسی دیدگاه [[معتزله]] را در این مورد متفاوت از [[اهل سنت]] دانسته و می‌گوید معتزله معتقدند خداوند پادشاهی را به هرکس که استحقاق آن را داشته باشد، می‌دهد اما حکومت حاکمان ستمگر توسط خدا به آن‌ها داده نمی‌شود.<ref>اندلسی، البحر المحیط، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۸۶ـ۸۷.</ref>  
ظاهر برخی از روایات نیز به این مطلب دلالت دارد. [[کلینی]] در کتاب [[الکافی]] از [[امام صادق (ع)]] روایت کرده است که آن حضرت در پاسخ به این سوال که آیا خداوند به [[بنی امیه]] پادشاهی داد؟ فرمود این‌گونه نیست. خدا مُلک را برای ما [[اهل بیت]] قرار داده بود که بنی امیه آن را غصب کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۶.</ref>
ظاهر برخی از روایات نیز به این مطلب دلالت دارد. [[کلینی]] در کتاب [[الکافی]] از [[امام صادق (ع)]] روایت کرده است که آن امام در پاسخ به این سؤال که آیا خداوند به [[بنی امیه]] پادشاهی داد؟ فرمود این‌گونه نیست. خدا مُلک را برای ما [[اهل بیت]] قرار داده بود که بنی امیه آن را غصب کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۶.</ref>


اما [[علامه طباطبایی]] می‌گوید بخشیدن پادشاهی توسط خداوند طبق مصلحت است و در هر حال حکومت و پادشاهی چه خوب و چه بد از ناحیه خدا است و این فتنه‌ای است که خدا بندگانش را به وسیله آن می‌آزماید.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref>
اما [[علامه طباطبایی]] می‌گوید بخشیدن پادشاهی از جانب خداوند طبق مصلحت است و در هر حال حکومت و پادشاهی چه خوب و چه بد از ناحیه خدا است و این فتنه‌ای است که خدا بندگانش را به وسیله آن می‌آزماید<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و این که در آیه آمده هر که را بخواهد پادشاهی می‌بخشد و از هر که بخواهد باز می‌گیرد معنایش این نیست که خدا کارهایش را دل‌بخواهی انجام می‌دهد؛ بلکه می‌خواهد بگوید اگر خدا پادشاهی می‌دهد یا آن را می‌گیرد این کارها را با خواست خود انجام می‌دهد و کسی او را مجبور به کاری نمی‌کند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref> مکارم شیرازی نیز معتقد است این آیه یک مفهوم کلی دارد که طبق آن تمام حکومت‌های خوب و بد با خواست خداوند به حکومت دست یافته‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲.</ref>  
و این که در آیه آمده هر که را بخواهد پادشاهی می‌بخشد و از هر که بخواهد باز می‌گیرد معنایش این نیست که خدا کارهایش را دل بخواهی انجام می‌دهد بلکه می‌خواهد بگوید اگر خدا پادشاهی می‌دهد یا آن را می‌گیرد این کارها را با خواست خود انجام می‌دهد و کسی او را مجبور به کاری نمی‌کند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref> مکارم شیرازی نیز معتقد است این آیه یک مفهوم کلی دارد که طبق آن تمام حکومت‌های خوب و بد با خواست خداوند به حکومت دست یافته‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲.</ref>  


'''خواست خداوند و حاکمان ظالم'''
'''خواست خداوند و حاکمان ظالم'''


این که حکومت‌های بد از ناحیه خدا است به این معنا نیست که حکومت حاکمان ظالم مورد تأیید و رضایت خداوند است. [[مکارم شیرازی]] می‌گوید خداوند عوامل و اسبابی را برای رسیدن به حکومت در این دنیا قرار داده است. حال اگر ستمگرانی در دنیا از آن اسباب استفاده کرده و به حکومت رسیدند و ملت‌ها به آن تن دادند و حکومت آنها را تحمل کردند این نتیجه اعمال خود آن ملت‌ها است ولی اگر ملت‌ها آن عوامل و اسباب را از دست ستمگران گرفته و به دست صالحان دادند، حكومت‏‌هاى عادلانه‌‏اى به وجود می‌آید. کوتاه سخن آن‌که خداوند در این دنیا اسباب را آفریده و این ملت‌ها هستند که چگونگی استفاده از آن اسباب را تعیین می‌کنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲ـ۴۹۳.</ref>
این که حکومت‌های بد از ناحیه خداست، به این معنا نیست که حکومت حاکمان ظالم مورد تأیید و رضایت خداوند است. [[مکارم شیرازی]] می‌گوید خداوند عوامل و اسبابی را برای رسیدن به حکومت در این دنیا قرار داده است؛ حال اگر ستمگرانی در دنیا از آن اسباب استفاده کرده و به حکومت رسیدند و ملت‌ها به آن تن دادند و حکومتِ آن‌ها را تحمل کردند، این نتیجه اعمال خود آن ملت‌ها است ولی اگر ملت‌ها آن عوامل و اسباب را از دست ستمگران گرفته و به دست صالحان دادند، حكومت‏‌هاى عادلانه‌‏اى به وجود می‌آید. کوتاه سخن آن‌که خداوند در این دنیا اسباب را آفریده و این ملت‌ها هستند که چگونگی استفاده از آن اسباب را تعیین می‌کنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲ـ۴۹۳.</ref>


===بخشیدن و ستاندن عزت و ذلت===
===بخشیدن و ستاندن عزت و ذلت===
در توضیح این بخش از آیه در [[تفسیر المیزان]] آمده است عزت تنها از آن خدا است و غیر خدا هر کس سهمی از عزت داشته باشد خداوند به او ارزانی داشته است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۲.</ref> اما در توضیح این که خدا چگونه بندگان خود را عزت می‌بخشد و یا به ذلت می‌کشاند ابوحیان اندلسی می‌گوید خداوند در امور دینی با کمک رساندن به [[مؤمنان]] برای غلبه کردن بر دشمنان و نیز با مدح کردن مؤمنان به آن‌ها عزت می‌بخشد و در امور دنیا با بخشیدن مال و هیبت، عزت می‌دهد و [[ایمان]] و [[کفر]] است که باعث عزت یا ذلت می‌شود.<ref>اندلسی، البحر المحیط، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۸۷.</ref>
در توضیح این بخش از آیه در [[تفسیر المیزان]] آمده که عزت تنها از آن خداست و غیر خدا هر کس سهمی از عزت داشته باشد، خداوند به او ارزانی داشته است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۲.</ref> اما در توضیح این که خدا چگونه بندگان خود را عزت می‌بخشد و یا به ذلت می‌کشاند ابوحیان اندلسی می‌گوید خداوند در امور دینی با کمک رساندن به [[مؤمنان]] برای غلبه کردن بر دشمنان و نیز با مدح کردن مؤمنان به آن‌ها عزت می‌بخشد و در امور دنیا با بخشیدن مال و هیبت، عزت می‌دهد و [[ایمان]] و [[کفر]] است که باعث عزت یا ذلت می‌شود.<ref>اندلسی، البحر المحیط، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۸۷.</ref>


اقوال دیگر در مورد این بخش آیه را [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در تفسیر [[مجمع البیان]] آورده است. برخی معتقدند منظور از آن عزت بخشیدن به مؤمنان با مدح و ثناگویی آن‌ها و به ذلت کشاندن [[کافران]] با گرفتن [[جزیه]] از آن‌ها است.
اقوال دیگر در مورد این بخش آیه را [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در تفسیر [[مجمع البیان]] آورده است. برخی معتقدند منظور از آن عزت بخشیدن به مؤمنان با مدح و ثناگویی آن‌ها و به ذلت کشاندن [[کافران]] با گرفتن [[جزیه]] از آن‌ها است.
خط ۶۱: خط ۵۸:


===منشأ خیر===
===منشأ خیر===
در توضیح جمله بیدک الخیر (همه خوبی‌ها به دست تو است) گفته شده است که هر خیری تنها به دست خداوند و منتهی به او است و خداوند است که هر خیری را عطا می‌کند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۴.</ref> [[شیخ طوسی]] می‌گوید علت این که در این آیه تنها از خیر یاد شده و از شر (که آن هم به خدا منتسب است) ذکری به میان نیامده آن است که آیه برای ترغیب و توجه مؤمنان به خدا است و در ترغیب تنها ذکر خیر شایسته است.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۳۱.</ref>
در توضیح جمله بِیَدِکَ الْخَیْر (همه خوبی‌ها به دست تو است) گفته شده که هر خیری تنها به دست خداوند و منتهی به اوست و خداوند است که هر خیری را عطا می‌کند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۴.</ref> [[شیخ طوسی]] می‌گوید علت این که در این آیه تنها از خیر یاد شده و از شر (که آن هم به خدا منتسب است) ذکری به میان نیامده، آن است که آیه برای ترغیب و توجه مؤمنان به خداست و در ترغیب، تنها ذکر خیر شایسته است.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۳۱.</ref>


مکارم شیرازی می‌گوید از این جمله استفاده می‌شود که هم عزت و هم ذلت، هم بخشیدن حکومت و هم گرفتن آن هر کدام در جای خود خیر است. با این توضیح که مثلا جانیان و بدکاران خیرشان در آن است که زندانی باشند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۱.</ref>
مکارم شیرازی می‌گوید از این جمله استفاده می‌شود که هم عزت و هم ذلت، هم بخشیدن حکومت و هم گرفتن آن هر کدام در جای خود خیر است. با این توضیح که مثلا جانیان و بدکاران خیرشان در آن است که زندانی باشند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۱.</ref>
خط ۶۷: خط ۶۴:


==شأن نزول==
==شأن نزول==
[[شأن نزول]] آیه به دو صورت بیان شده است. برخی نزول آیه را هنگام [[فتح مکه]] می‌دانند و برخی هنگام حفر خندق در [[غزوه احزاب]] را وقت نزول آیه می‌دانند. اما در هر دو نقل از این جریان سخن به میان آمده که [[پیامبر (ص)]] به [[مسلمانان]] وعده داد که به زودی [[ایران]] و روم زیر پرچم [[اسلام]] در خواهند آمد. [[منافقان]] این وعده را بسیار اغراق آمیز دانستند تا این‌که آیه ملک نازل شد و ملک و پادشاهی را به دست خداوند دانست.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۱۰۲ـ۱۰۴.</ref>
[[شأن نزول]] آیه به دو صورت بیان شده است. برخی نزول آیه را هنگام [[فتح مکه]] می‌دانند و برخی هنگام حفر خندق در [[غزوه احزاب]] را وقت نزول آیه می‌دانند. اما در هر دو نقل از این جریان سخن به میان آمده که [[پیامبر (ص)]] به [[مسلمانان]] وعده داد که به زودی [[ایران]] و روم زیر پرچم [[اسلام]] در خواهند آمد. [[منافقان]] این وعده را بسیار اغراق‌آمیز دانستند تا این‌که آیه ملک نازل شد و ملک و پادشاهی را به دست خداوند دانست.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۱۰۲ـ۱۰۴.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۷۷۰

ویرایش