کاربر ناشناس
قزلباش: تفاوت میان نسخهها
جز
منابع
imported>Hamedona جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Hamedona جز (منابع) |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[شاه اسماعیل دوم|اسماعیل]] فرزند تهماسب در نبردها به پیروزیهایی دست یافت که وی را در دیده قزلباشان، به قهرمان تبدیل کرد<ref>شاه اسماعیل دوم صفوی، ص ۲۸</ref> و سرانجام، [[شاه تهماسب]] او را از خراسان فراخواند و در قلعه قهقهه حبس کرد.<ref>عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۲۱۶ و خلاصه التواریخ، ج۱، ص ۳۸۵</ref> با درگذشت شاه تهماسب، اختلاف میان امیران قزلباش بر سر جانشینی بالا گرفت. تا این که اسماعیل میرزا پس از ۲۰ سال، از حبس آزاد شد و در قزوین به تخت سلطنت نشست.<ref>عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۲۹۶؛ احسن التواریخ، ص ۶۶۶ – ۶۷۲</ref> این بار پادشاه صفوی بود که محور اختلاف با علما، قزلباشان و مردم شد چون رویکردهای مخالف با تشیع از خود بروز داد.<ref>عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۲۱۴؛ خلاصة التواریخ، ج۲، ص ۶۴۸</ref> | [[شاه اسماعیل دوم|اسماعیل]] فرزند تهماسب در نبردها به پیروزیهایی دست یافت که وی را در دیده قزلباشان، به قهرمان تبدیل کرد<ref>شاه اسماعیل دوم صفوی، ص ۲۸</ref> و سرانجام، [[شاه تهماسب]] او را از خراسان فراخواند و در قلعه قهقهه حبس کرد.<ref>عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۲۱۶ و خلاصه التواریخ، ج۱، ص ۳۸۵</ref> با درگذشت شاه تهماسب، اختلاف میان امیران قزلباش بر سر جانشینی بالا گرفت. تا این که اسماعیل میرزا پس از ۲۰ سال، از حبس آزاد شد و در قزوین به تخت سلطنت نشست.<ref>عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۲۹۶؛ احسن التواریخ، ص ۶۶۶ – ۶۷۲</ref> این بار پادشاه صفوی بود که محور اختلاف با علما، قزلباشان و مردم شد چون رویکردهای مخالف با تشیع از خود بروز داد.<ref>عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۲۱۴؛ خلاصة التواریخ، ج۲، ص ۶۴۸</ref> | ||
با قتل [[شاه اسماعیل دوم|اسماعیل دوم]]، قزلباشان، از جانشینی خدابنده که نابینا و ضعیف بود، حمایت کردند. خدابنده نیز از شیراز به قزوین آمد و برای جلب حمایت امیران قدرتمند قزلباش، خزائن شاه تهماسب را به آنان بخشید. وی با ناتوانی بر مسند حکومت تکیه زد و امور مملکت در دست امیران جاهطلب قزلباش بود چنانکه هر طایفهای از امرای قزلباش یکی از پسران خدابنده را دستاویز مقاصد سیاسی خود برای رسیدن به قدرت و سرکوب رقیبانشان قرار دادند. | با قتل [[شاه اسماعیل دوم|اسماعیل دوم]]، قزلباشان، از جانشینی [[شاه محمد خدابنده|خدابنده]] که نابینا و ضعیف بود، حمایت کردند. خدابنده نیز از شیراز به قزوین آمد و برای جلب حمایت امیران قدرتمند قزلباش، خزائن شاه تهماسب را به آنان بخشید. وی با ناتوانی بر مسند حکومت تکیه زد و امور مملکت در دست امیران جاهطلب قزلباش بود چنانکه هر طایفهای از امرای قزلباش یکی از پسران خدابنده را دستاویز مقاصد سیاسی خود برای رسیدن به قدرت و سرکوب رقیبانشان قرار دادند. | ||
در سال ۹۹۶ قمری، عباس به کمک مرشد قلیخان استاجلو در قزوین بر تخت سلطنت نشست. داعیه امراء قزلباش و تمایلات آنها به گریز از مرکز، تجزیه حاکمیت صفوی را وعده میداد و جنبشها و قیامهای مختلف در گوشه و کنار مملکت موجودیت حکومت فرزندان شیخ صفی را به چالش میکشید. [[شاه عباس اول|شاه عباس یکم]] در اقدامی ویژه، یک نیروی نظامی نوینی از گرجیان را در عرض طبقات قدیمی قزلباش فراهم کرد و به قدرت و تمرکز حکومت افزود. | در سال ۹۹۶ قمری، عباس به کمک مرشد قلیخان استاجلو در قزوین بر تخت سلطنت نشست. داعیه امراء قزلباش و تمایلات آنها به گریز از مرکز، تجزیه حاکمیت صفوی را وعده میداد و جنبشها و قیامهای مختلف در گوشه و کنار مملکت موجودیت حکومت فرزندان شیخ صفی را به چالش میکشید. [[شاه عباس اول|شاه عباس یکم]] در اقدامی ویژه، یک نیروی نظامی نوینی از گرجیان را در عرض طبقات قدیمی قزلباش فراهم کرد و به قدرت و تمرکز حکومت افزود. |