Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←راسخون فی العلم) |
|||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
بیشتر علمای [[اهل سنت]] قایلند که متشابه را تنها خدا میداند و باید در [[آیه|آیات]] متشابه توقف کرد و راسخان در علم، تنها علمشان به تأویل قرآن به این جا منتهی میشود که بگویند ما [[ایمان]] آوردیم.<ref>صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۲۸۲.</ref> | بیشتر علمای [[اهل سنت]] قایلند که متشابه را تنها خدا میداند و باید در [[آیه|آیات]] متشابه توقف کرد و راسخان در علم، تنها علمشان به تأویل قرآن به این جا منتهی میشود که بگویند ما [[ایمان]] آوردیم.<ref>صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۲۸۲.</ref> | ||
اکثر عالمان شیعه و برخی عالمان [[اهل سنت]] <ref group="یادداشت"> مانند مجاهد (م ۱۰۳) (قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، ص۲۱۷) ابوالحسن اشعری (م ۳۶۰)، ابواسحاق شیرازی (م ۴۷۶) و امام الحرمین جوینی (م ۴۷۸). در قرون اخیر بسیاری از [[اهل سنت]] این نظریه را پذیرفتهاند، (صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۲۸۲)</ref> «الراسخون فی العلم» را عطف به «الله» دانسته و آنها را عالم به تأویل متشابهات میدانند و استدلال کردهاند که اگر راسخان در علم مانند سایر مردم علم به [[تأویل]] نداشتند چرا قرآن آنها را تمجید کرده است. علامه [[سید محمدحسین طباطبائی]] واو را استیناف دانسته وگفته که آیه مردم را در برابر ایات متتشابه دو دسته کرده دستهای که در دل هایشان زیغ(انحراف) است و فقط برای فتنه انگیزی از آیات متشابه پیروی می کنند و دستهای که راسخان در علم هستند و در برابر آیات متشابه تسلیمند و به آنها ایمان دارند. و اگر این آیه دلالت بر علم راسخان به تأویل آیات متشابه نکند دلیل بر نفی علم آنها نیست و می تواند آیات دیگر این علم برای آنان اثبات کند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۷-۲۸، نشر اعلمی، بیروت، ۱۳۹۱ق.</ref> شیعیان بر اساس برخی | اکثر عالمان شیعه و برخی عالمان [[اهل سنت]] <ref group="یادداشت"> مانند مجاهد (م ۱۰۳) (قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، ص۲۱۷) ابوالحسن اشعری (م ۳۶۰)، ابواسحاق شیرازی (م ۴۷۶) و امام الحرمین جوینی (م ۴۷۸). در قرون اخیر بسیاری از [[اهل سنت]] این نظریه را پذیرفتهاند، (صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۲۸۲)</ref> «الراسخون فی العلم» را عطف به «الله» دانسته و آنها را عالم به تأویل متشابهات میدانند و استدلال کردهاند که اگر راسخان در علم مانند سایر مردم علم به [[تأویل]] نداشتند چرا قرآن آنها را تمجید کرده است. علامه [[سید محمدحسین طباطبائی]] واو را استیناف دانسته وگفته که آیه مردم را در برابر ایات متتشابه دو دسته کرده دستهای که در دل هایشان زیغ(انحراف) است و فقط برای فتنه انگیزی از آیات متشابه پیروی می کنند و دستهای که راسخان در علم هستند و در برابر آیات متشابه تسلیمند و به آنها ایمان دارند. و اگر این آیه دلالت بر علم راسخان به تأویل آیات متشابه نکند دلیل بر نفی علم آنها نیست و می تواند آیات دیگر این علم برای آنان اثبات کند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۷-۲۸، نشر اعلمی، بیروت، ۱۳۹۱ق.</ref> شیعیان بر اساس برخی احادیث درباره [[علم امام]] منظور از راسخان در علم را [[اهل بیت]] میدانند.<ref>بحرانی، البرهان، ج۱، ص۵۹۷-۵۹۹.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |