کاربر ناشناس
محکم و متشابه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi (←پانویس) |
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{بهبود منبع}} | |||
{{تفسیر}} | {{تفسیر}} | ||
'''محكم و متشابه''' يكي از مباحث پيچيدۀعلوم قرآن است. اين بحث از نخستين ايام رواج دانش كتاب الهي در كانون هاي علمي و اجتماعي جامعه مسلمين مطرح شد و همواره در بارۀ آن بحث و گفتگو و نقد و بررسي انجام گرفت. | '''محكم و متشابه''' يكي از مباحث پيچيدۀعلوم قرآن است. اين بحث از نخستين ايام رواج دانش كتاب الهي در كانون هاي علمي و اجتماعي جامعه مسلمين مطرح شد و همواره در بارۀ آن بحث و گفتگو و نقد و بررسي انجام گرفت. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۳: | ||
=== متشابه در لغت === | === متشابه در لغت === | ||
راغب اصفهانی در معنای لغوی متشابه میگوید: الشَبَه و الشُبَه و الشبیه، از یک ریشه معنا میدهد و به معنای تماثل و همانند است. مماثله در کیفیت مانند: رنگ، طعم، ماده. در مسایل غیر حسی مانند عدالت و ظلم نیز مماثلت و همانندی به کار برده میشود. و شبهه را از این باب شبه میگویند که میان دو چیز تمییز حاصل نمیگردد و عیناً یا معناً با هم تشابه دارند و در قرآن آمده است: {{متن قرآن| | راغب اصفهانی در معنای لغوی متشابه میگوید: الشَبَه و الشُبَه و الشبیه، از یک ریشه معنا میدهد و به معنای تماثل و همانند است. مماثله در کیفیت مانند: رنگ، طعم، ماده. در مسایل غیر حسی مانند عدالت و ظلم نیز مماثلت و همانندی به کار برده میشود. و شبهه را از این باب شبه میگویند که میان دو چیز تمییز حاصل نمیگردد و عیناً یا معناً با هم تشابه دارند و در قرآن آمده است: {{متن قرآن|وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا|سوره= بقره|آیه= ۲۵}}؛ درباره توصیف روزیهای بهشت که در رنگ و شکل و کمال شبیهاند. {{متن قرآن|مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ|سوره= انعام|آیه= ۹۹}} میوهها و نعمت هایی مانند و نامانند. {{متن قرآن|إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا|سوره= بقره|آیه= ۷۰}} گاوها برای ما متشابه شدند. {{متن قرآن|تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ|سوره= بقره|آیه= ۱۱۸}} در گمراهی و نادانی دلهایشان به تشابه افتاد. یا آمده است: {{متن قرآن|فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ|سوره= رعد|آیه= ۱۶}} | ||
فیروزآبادی (م ۸۱۷هـ) در معنای متشابه میگوید: «متشابه آن چیزی است که ظاهرش از مراد، خبر نمیدهد»<ref>فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، ج۳، ص۲۹۳</ref> و متشابه در قرآن را به این دلیل متشابه میگویند که به خاطر تشابهش تفسیر آن مشکل شده است.<ref>راغب، مفردات القرآن، ص۴۴۳، ماده شبه</ref> | فیروزآبادی (م ۸۱۷هـ) در معنای متشابه میگوید: «متشابه آن چیزی است که ظاهرش از مراد، خبر نمیدهد»<ref>فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، ج۳، ص۲۹۳</ref> و متشابه در قرآن را به این دلیل متشابه میگویند که به خاطر تشابهش تفسیر آن مشکل شده است.<ref>راغب، مفردات القرآن، ص۴۴۳، ماده شبه</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
== محکم و متشابه در قرآن == | == محکم و متشابه در قرآن == | ||
در یک توصیف کلی قرآن تمام [[آیه|آیات]] خود را محکم معرفی کرده است. در [[سوره هود|سورۀ هود]] میفرماید: {{متن قرآن| | در یک توصیف کلی قرآن تمام [[آیه|آیات]] خود را محکم معرفی کرده است. در [[سوره هود|سورۀ هود]] میفرماید: {{متن قرآن|كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ|سوره= هود|آیه= ۱}}. و در این زمینه استثنایی قایل نشده و با این وصف، تمام قرآن را ستوده است. اما در جای دیگر تمام کتاب را متشابه معرفی کرده است: {{متن قرآن|اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ|سوره= [[سوره زمر|زمر]]|آیه= ۲۳}}. این تشابه به چه معناست و آیا در برابر آن معنای محکم است و یا معنای دیگری دارد؛ به ویژه آن که در [[سوره آل عمران|سورۀ آل عمران]] توصیف دیگری از آیات به دست میدهد که هم معنا بودن متشابه را دشوار میکند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ|سوره= آل عمران|آیه= ۷}}. در این آیه، خداوند تصریح میکند برخی آیات خداوند محکم، و برخی از آنان متشابه است. و تشابه در این آیه به گونهای توصیف شده که موجب سوء استفادۀ کژدلان و فتنه انگیزان و تأویل سازان دروغین میگردد، لذا با محکم و متشابه دو آیه پیشین ناسازگار است؛ زیرا اولاً، در آن دو آیه همه قرآن محکم و متشابه معرفی شده بود. ثانیا، تشابه در سوره زمر، امری مثبت و از امتیازهای نیک قرآن محسوب شده بود، چنانکه محکم بودن تمام قرآن نیز از امتیازهای نیک به شمار آمده بود. | ||
{{جمع شدن}} | {{جمع شدن}} | ||
به همین دلیل، قرآن پژوهان از دیر ایام به توجیه و جمع میان آیات اقدام کرده و احتمالهای مختلفی دادهاند کهگاه با معنای واژگانی آن، ناسازگار است، و اصطلاح جدیدی پدید آوردهاند. در اینجا به سه احتمال اشاره میکنیم. | به همین دلیل، قرآن پژوهان از دیر ایام به توجیه و جمع میان آیات اقدام کرده و احتمالهای مختلفی دادهاند کهگاه با معنای واژگانی آن، ناسازگار است، و اصطلاح جدیدی پدید آوردهاند. در اینجا به سه احتمال اشاره میکنیم. | ||
۱. این که بگوییم تشابه در قرآن به یک معناست و منظور از تشابه همان معنای تماثل و همانندی است. محکم هم به معنای اتقان و غیرقابل افساد و تردیدناپذیر است. لذا اگر گفته میشود قرآن متشابه است، یعنی همه آیات شبیه به یکدیگر و هم ریشه است و از نظر دعوت و پیام و جهت گیری کلی تفاوتی ندارد. یکدستی و یگانگی در تمام آیات قرآن حاکم است. به همین دلیل قرآن در تعبیر دیگری میفرماید: {{متن قرآن| | ۱. این که بگوییم تشابه در قرآن به یک معناست و منظور از تشابه همان معنای تماثل و همانندی است. محکم هم به معنای اتقان و غیرقابل افساد و تردیدناپذیر است. لذا اگر گفته میشود قرآن متشابه است، یعنی همه آیات شبیه به یکدیگر و هم ریشه است و از نظر دعوت و پیام و جهت گیری کلی تفاوتی ندارد. یکدستی و یگانگی در تمام آیات قرآن حاکم است. به همین دلیل قرآن در تعبیر دیگری میفرماید: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۸۲}}. و اگر قرآن با هم شبیه و متماثل است، یعنی در لحن و گفته همانند است: «یشبه بعضه ببعض و یصدق بعضه بعضاً» هر آیه معاضد آیه دیگر است. [[علی(ع)|امیر مؤمنان علی(ع)]] در توصیف قرآن میفرماید: {{حدیث|إنّ الکتاب یصدّق بعضه بعضاً و إنّه لااختلاف فیه، فقال سبحانه: «وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراً}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸، چاپ صبحی صالح</ref> | ||
بنابر این تفسیر، قرآن هم محکم و متقن است و هم شبیه به یکدیگر است. و اگر در سورۀ آل عمران این تقسیم انجام گرفته، نه از این باب است که قرآن بر دو بخش است، بلکه از این جهت است که فتنه گران و کژ اندیشان از تشابهها و پیامهای همانند قرآن خوب بهره برداری نمیکنند و در پی فتنه جویی و تأویلهای غلط هستند و اگر قرآن کریم و یا برخی از آیات آن دو پهلو و اشتباه برانگیز باشد، چگونه {{متن قرآن| | بنابر این تفسیر، قرآن هم محکم و متقن است و هم شبیه به یکدیگر است. و اگر در سورۀ آل عمران این تقسیم انجام گرفته، نه از این باب است که قرآن بر دو بخش است، بلکه از این جهت است که فتنه گران و کژ اندیشان از تشابهها و پیامهای همانند قرآن خوب بهره برداری نمیکنند و در پی فتنه جویی و تأویلهای غلط هستند و اگر قرآن کریم و یا برخی از آیات آن دو پهلو و اشتباه برانگیز باشد، چگونه {{متن قرآن|عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ|سوره= شعراء|آیه= ۱۹۵}} و {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ|سوره= نحل|آیه= ۸۹}}است و چگونه وسیله هدایت و کتاب نور و رحمت است. | ||
۲. احتمال دیگر این که معنای محکم و متشابه در [[سوره هود|سورۀ هود]] و [[سوره زمر|زمر]] به معنایی باشد که در سورۀ آل عمران مطرح شده است و محکم در این سوره معنای واضح و غیرمخفی در عبارت و ظاهر کلمات و در مقوله تفسیر باشد و متشابه به معنای مشتبه و غیر ظاهر و نیازمند تأویل. در این صورت، هم همه قرآن ظاهرش مستحکم و تردیدناپذیر است و هم باطن آن تأویل پذیر و اشتباه برانگیز است. | ۲. احتمال دیگر این که معنای محکم و متشابه در [[سوره هود|سورۀ هود]] و [[سوره زمر|زمر]] به معنایی باشد که در سورۀ آل عمران مطرح شده است و محکم در این سوره معنای واضح و غیرمخفی در عبارت و ظاهر کلمات و در مقوله تفسیر باشد و متشابه به معنای مشتبه و غیر ظاهر و نیازمند تأویل. در این صورت، هم همه قرآن ظاهرش مستحکم و تردیدناپذیر است و هم باطن آن تأویل پذیر و اشتباه برانگیز است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
۳. محکم و متشابه در سورۀ هود و زمر به معنای اتقان و طبق ریشه لغوی آن است. اما متشابهات در سورۀ آل عمران غیر از متشابه است و محکم و متشابه از احکام و تشابه خاصی و محدوده معینی سخن میگوید که با آن دو متفاوت است، و این تفاوت به دلیل قرینهای است که در این آیه بکار رفته و بعداً توضیح میدهیم. | ۳. محکم و متشابه در سورۀ هود و زمر به معنای اتقان و طبق ریشه لغوی آن است. اما متشابهات در سورۀ آل عمران غیر از متشابه است و محکم و متشابه از احکام و تشابه خاصی و محدوده معینی سخن میگوید که با آن دو متفاوت است، و این تفاوت به دلیل قرینهای است که در این آیه بکار رفته و بعداً توضیح میدهیم. | ||
[[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضی عبدالجبار اسدآبادی معتزلی]] (م ۴۱۵) در جمع میان این سه آیه این گونه تفصیل داده است: آن چه خداوند در سورۀ هود گفته نه به معنای محکم در سورۀ آل عمران است، بلکه منظور استحکام بخشیدن آیات در باب [[اعجاز]] و دلالت بر کلام است، به گونهای که خلل در آن وارد نشود. به این معنا حتی آیات متشابه نیز محکم است و از این جهت میان هیچ یک از آیات خداوند، فرق گذاشته نشده است و دلالت بر [[نبوت]] [[پیامبر]] و هدایت مؤمنان دارد و لذا آیه زمر که میگوید: {{متن قرآن| | [[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضی عبدالجبار اسدآبادی معتزلی]] (م ۴۱۵) در جمع میان این سه آیه این گونه تفصیل داده است: آن چه خداوند در سورۀ هود گفته نه به معنای محکم در سورۀ آل عمران است، بلکه منظور استحکام بخشیدن آیات در باب [[اعجاز]] و دلالت بر کلام است، به گونهای که خلل در آن وارد نشود. به این معنا حتی آیات متشابه نیز محکم است و از این جهت میان هیچ یک از آیات خداوند، فرق گذاشته نشده است و دلالت بر [[نبوت]] [[پیامبر]] و هدایت مؤمنان دارد و لذا آیه زمر که میگوید: {{متن قرآن|اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا|سوره=زمر| آیه= ۲۳}} تشابه به معنای غیر ظاهر و نیازمند تأویل نیست، بلکه منظور از تشابه، تساوی در صفات و مقصود قرآن است. یعنی خداوند کتابی را با بهترین سخن نازل کرده که آیات آن از نظر پیام و دلالت بر مقصود یکسان و هماهنگ است.<ref>قاضی عبدالجبار، متشابه القرآن، ج۱، ص۲۱، تحقیق محمد عدنان زر زور، قاهره، مطبعه نصر، ۱۳۸۶ق</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] از تفصیل میان این دو دسته از آیات بهره دیگری برده است. او میگوید: مراد از احکام و محکم در سورۀ هود مربوط به پیش از نزول است. چون در عالم ملک و ملکوت تجزی و تبعیض نیست، لذا وصف قرآن به محکم بودن تمام آیاتش آمده است، اما همین که نزول یافت و پاره پاره شد، برخی از آنها محکم میماند و برخی متشابه میگردد.<ref>المیزان، ج۳، ص۲۰، چاپ بیروت، ۱۳۹۱ق</ref> | [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] از تفصیل میان این دو دسته از آیات بهره دیگری برده است. او میگوید: مراد از احکام و محکم در سورۀ هود مربوط به پیش از نزول است. چون در عالم ملک و ملکوت تجزی و تبعیض نیست، لذا وصف قرآن به محکم بودن تمام آیاتش آمده است، اما همین که نزول یافت و پاره پاره شد، برخی از آنها محکم میماند و برخی متشابه میگردد.<ref>المیزان، ج۳، ص۲۰، چاپ بیروت، ۱۳۹۱ق</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۲: | ||
== تحقیق و جمع بندی مسأله == | == تحقیق و جمع بندی مسأله == | ||
بر اساس تلقیهای گزارش شده و نقد آنها، متشابه [[آیه|آیهای]] است که مراد آن برای غالب افهام مردم مشتبه است، چون در مرتبهای از بیان قرار دارد که با محدودۀ حسی و قالب ذهنی سادۀ آنان، قابل درک نیست. در حالی که آیات محکم و دلایل عقلی آن، معانی بلند را در مرتبهای قرار میدهد که متأمل در آیات دریابد که آنچه از ظاهر کلام برداشت میکند منظور نیست(جهت سلبی معنای محکم). به عنوان نمونه وقتی خداوند میفرماید: {{متن قرآن| | بر اساس تلقیهای گزارش شده و نقد آنها، متشابه [[آیه|آیهای]] است که مراد آن برای غالب افهام مردم مشتبه است، چون در مرتبهای از بیان قرار دارد که با محدودۀ حسی و قالب ذهنی سادۀ آنان، قابل درک نیست. در حالی که آیات محکم و دلایل عقلی آن، معانی بلند را در مرتبهای قرار میدهد که متأمل در آیات دریابد که آنچه از ظاهر کلام برداشت میکند منظور نیست(جهت سلبی معنای محکم). به عنوان نمونه وقتی خداوند میفرماید: {{متن قرآن|الرَّحْمَـٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ|سوره= [[سوره طه|طه]]|آیه= ۵}}، در مرحله اول برای شنوندۀ ظاهربین این سؤال مطرح است که منظور از در استوا بودن [[خداوند]] یعنی چه؟ آیا خداوند مانند پادشاهان روی تخت خود مینشیند و فرمان میدهد؟ ظاهر آیه از نظر مفهوم و واژگان مشکلی ندارد، مشکل در فهم عقلانی آن است. لذا وقتی آیه دیگری میگوید:{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ|سوره= [[سوره شوری|شوری]]|آیه= ۱۱}}، ذهن همان آیه را به گونهای دیگر تفسیر میکند و استواییت خداوند را از مقولههای مادی و بشری خارج و به مرتبهای جز مخلوقات تفسیر میکند. دلالت آیه اول و ظهور آن از بین نمیرود، تصحیح میشود و از اشتباه و شبه خارج میشود. این عمل گاه با دلیل عقلی نسبت به آیه صورت میگیرد، چون تجسم خداوند جل جلاله محال است. خداوند جا و مکان ندارد تا بر روی تخت و در عرش بنشیند، لذا مدلول استوا، تسلط بر جهان و احاطه بر خلق معنا میشود. نمونه دیگر، آیه شریفه {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌإِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ|سوره= [[سوره قیامت|قیامت]]|آیه= ٢٢ - ٢٤}} است. خداوند در قیامت دیده میشود، اما بر شنونده مشتبه میشود که آیا خداوند با همین چشم حسی دیده میشود؟ اگر خدا احد است، صمد است، لم یلد و لم یولد است، اگر خدا همتا ندارد، قابل رؤیت مادی نیست، پس این آیه چه میگوید؟ آیهای دیگر این اشتباه را تصحیح میکند: {{متن قرآن|لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ١٠٣}} در این جاست که روشن میشود منظور از نظر، دیدن حسی نیست، به همین دلیل نقش محکم، نقش سلبی است، چون کلام متشابه را از اشتباه و افساد بیرون میآورد و شنونده را بر حذر میدارد. | ||
{{جمع شدن}} | {{جمع شدن}} | ||
یکی از قرآن پژوهان معاصر توضیحی میدهد که ابعاد دیگر این بحث را روشن میکند و زمینه محدود کردن دایره متشابه را فراهم میکند او مینویسد: | یکی از قرآن پژوهان معاصر توضیحی میدهد که ابعاد دیگر این بحث را روشن میکند و زمینه محدود کردن دایره متشابه را فراهم میکند او مینویسد: | ||
خط ۸۹: | خط ۹۰: | ||
::به عبارت دیگر، تشابه از ناحیه دلالت لفظ بر معنا حاصل نشده است؛ زیرا آیه متشابه بر معنای معین عرفی دلالت دارد و قابل تمسک است. به همین دلیل، قابل استناد و تمسک برای ایجاد فتنه است. اگر لفظی بر معنایی دلالت نداشته باشد، قابل استناد و اعتماد نیست و دیگران به آن اعتنایی ندارند.<ref>حکیم محمد باقر، علوم القرآن، ص۱۶۹-۱۷۲، قم، المجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق</ref> | ::به عبارت دیگر، تشابه از ناحیه دلالت لفظ بر معنا حاصل نشده است؛ زیرا آیه متشابه بر معنای معین عرفی دلالت دارد و قابل تمسک است. به همین دلیل، قابل استناد و تمسک برای ایجاد فتنه است. اگر لفظی بر معنایی دلالت نداشته باشد، قابل استناد و اعتماد نیست و دیگران به آن اعتنایی ندارند.<ref>حکیم محمد باقر، علوم القرآن، ص۱۶۹-۱۷۲، قم، المجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق</ref> | ||
این تفسیر از تشابه با مثالی که آورده شد کاملاً روشن میشود، چون (در مثال اول) ظاهر کلام در {{متن قرآن| | این تفسیر از تشابه با مثالی که آورده شد کاملاً روشن میشود، چون (در مثال اول) ظاهر کلام در {{متن قرآن|الرَّحْمَـٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ|سوره= [[سوره طه|طه]]|آیه= ۵}} روشن است و معنای لغوی آن مشخص است، منتها مفهوم و مصداق این استواییت در مورد خداوند مبهم است. به همین دلیل متشابه است و محکم چنین نقشی ایفا میکند که مصداق معینی را برای معنا به ارمغان آورد. به همین جهت، در این تفسیر [[تفسیر|مفسر]] نمیخواهد که علاقه میان لفظ و مفهوم واژگانی را کاوش کند، و در صدد آن نیست که اگر شک در اصل وجود علاقه میان لفظ و مفهوم لغوی حاصل شد بگوید متشابه شده، یا اگر لفظ در دو معنا استعمال شد، بگوید پس متشابه شده؛ زیرا اگر چه در این موارد، کلام مبهم و مجمل است و حتی لفظاً تشابه لغوی نام میگیرد،<ref>سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳ ص۱۱ و ۴۳۴، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم انتشارات رضی</ref> اما از مدار بحث محکم و متشابه خارج است چون با قرینهای که در خود آیه است، یا کاوشی که در لغت میشود دلالت آن آشکار میشود، اما در جایی که لفظ و معنا مشخص است، ولی نوعی از مصداق آشکار نیست، محکم آن مصداق را با جهت سلبی آشکار میکند. خداوند در آیه ۷ آل عمران میفرماید: {{متن قرآن|فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ|سوره= آل عمران|آیه= ٧}} مفهوم اتباع تنها در حالتی منطبق میشود که لفظ در معفوم لغوی تمام بشود و از این جهت برای اخذ و عمل به آن مشکلی وجود نداشته باشد، اما در صورتی که لفظ، مشترک باشد و در یک معنا ظهور نداشته باشد، عمل کردن بر آن اتباع نیست، بلکه متابعت هوا و رأی شخصی است و ارتباطی به بحث ما ندارد و متابعت از متشابه نیست. | ||
بنابراین، تشابه از ناحیۀ اختلاط و تردید در معانی لفظ و مفهوم لغوی حاصل نمیگردد؛ زیرا فرض کردیم که برای لفظ، مفهوم لغوی معینی وجود دارد و از این جهت ابهامی ندارد. | بنابراین، تشابه از ناحیۀ اختلاط و تردید در معانی لفظ و مفهوم لغوی حاصل نمیگردد؛ زیرا فرض کردیم که برای لفظ، مفهوم لغوی معینی وجود دارد و از این جهت ابهامی ندارد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۲: | ||
نکته دیگر آن که میان محکم و متشابه تعارض مفهومی نیست؛ زیرا آیه متشابه دلالت بر مفهوم لغوی باطل ندارد. متشابه دلالت بر مفهوم صحیح دارد، اما انطباق آن بر موضوع خاص و مصداق معینی است که شبهه انگیز است و محکم این شبهه را برطرف میکند. | نکته دیگر آن که میان محکم و متشابه تعارض مفهومی نیست؛ زیرا آیه متشابه دلالت بر مفهوم لغوی باطل ندارد. متشابه دلالت بر مفهوم صحیح دارد، اما انطباق آن بر موضوع خاص و مصداق معینی است که شبهه انگیز است و محکم این شبهه را برطرف میکند. | ||
به عبارت دیگر، کار محکم پیشگیری از تأویلهای باطل و ارجاع به اصلی است که صحیح و مطابق با عقل است؛ زیرا از آیه ۷ آل عمران استفاده میشود که تنها متابعت کژدلان از متشابه نیست و یافتن تأویل خاص هم هست: {{متن قرآن| | به عبارت دیگر، کار محکم پیشگیری از تأویلهای باطل و ارجاع به اصلی است که صحیح و مطابق با عقل است؛ زیرا از آیه ۷ آل عمران استفاده میشود که تنها متابعت کژدلان از متشابه نیست و یافتن تأویل خاص هم هست: {{متن قرآن|ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ|سوره= آل عمران|آیه= ۷}}. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
در پایان، این نکته یادآوری شود که مسأله محکم و متشابه دو صفت اضافی هستند، به این معنا که ممکن است آیهای از جهتی محکم باشد و از جهتی متشابه و برعکس. به همین جهت ما بر خلاف [[راغب اصفهانی]] که محکم و متشابه را به چند دسته تقسیم میکند و یک قسم را متشابه علیالاطلاق میداند،<ref>راغب مفردات، ص۴۴۴، واژه شبه، تحقیق داودی</ref> ما متشابه علی الاطلاق در قرآن نداریم، گر چه مانعی ندارد که ما محکم علی الاطلاق داشته باشیم.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۶۷</ref> | در پایان، این نکته یادآوری شود که مسأله محکم و متشابه دو صفت اضافی هستند، به این معنا که ممکن است آیهای از جهتی محکم باشد و از جهتی متشابه و برعکس. به همین جهت ما بر خلاف [[راغب اصفهانی]] که محکم و متشابه را به چند دسته تقسیم میکند و یک قسم را متشابه علیالاطلاق میداند،<ref>راغب مفردات، ص۴۴۴، واژه شبه، تحقیق داودی</ref> ما متشابه علی الاطلاق در قرآن نداریم، گر چه مانعی ندارد که ما محکم علی الاطلاق داشته باشیم.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۶۷</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۰: | ||
== اهل بیت و محکم و متشابه == | == اهل بیت و محکم و متشابه == | ||
در کلمات [[اهل بیت(ع)]] سخنان بسیاری در اشاره به موضوع محکم و متشابه آمده است. بخش زیادی از این [[روایات]] ناظر به تقسیمبندی قرآن و لزوم آگاهی [[تفسیر|مفسر]] از مقولههای متفاوت آن است. یکی از تقسیمها، اشتمال قرآن به احکام (اوامر و نواهی) [[ناسخ و منسوخ]] و قصص و امثال است و جزو آنها محکمات ومتشابهات قرآن است. در این دسته از اخبار، پذیرفته شده که بخشی از قرآن اختصاص به متشابهات دارد: عن أبی عبدالله(ع) {{حدیث| | در کلمات [[اهل بیت(ع)]] سخنان بسیاری در اشاره به موضوع محکم و متشابه آمده است. بخش زیادی از این [[روایات]] ناظر به تقسیمبندی قرآن و لزوم آگاهی [[تفسیر|مفسر]] از مقولههای متفاوت آن است. یکی از تقسیمها، اشتمال قرآن به احکام (اوامر و نواهی) [[ناسخ و منسوخ]] و قصص و امثال است و جزو آنها محکمات ومتشابهات قرآن است. در این دسته از اخبار، پذیرفته شده که بخشی از قرآن اختصاص به متشابهات دارد: عن أبی عبدالله(ع) {{حدیث|إن القرآن زاجر و آمر، یأمر بالجنة و یزجر عن النار و فیه محکم و متشابه...}}<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱ ص۵۹۸، ح ۷، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۱۵ ق، به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۴۵۱</ref> | ||
حتی در مواردی مصادیق متشابهات معین شده است، مانند آنچه از [[امام باقر(ع)]] نقل شده که منسوخات از متشابهات و ناسخها از محکمات هستند.<ref>همان، ح ۱</ref> و باز روایاتی داریم که ثابت میکند که اگر در روایاتی آمده منسوخات از متشابهات است، به عنوان مصداق است؛ زیرا ناسخ و منسوخ یکی از اقسام قرآن شمارش شده و محکم و متشابه قسم دیگر، و معنا ندارد ناسخ و منسوخ از اقسام محکم و متشابه باشد. در آن جا که امام میگوید: «متشابهات منسوخات هستند، گر چه مصداقی از متشابهات را ذکر میکند، ولی در حقیقت روش عمل محکم را نشان میدهد که با وجود ناسخ، زمینه عمل منسوخ از بین میرود. از این گذشته، از این خبر استفاده میشود که متشابهات اختصاصی به اعتقادات نداشته و حتی در مواردی که احکام، منسوخ شدهاند میتواند در دایرۀ محکمات و متشابهات قرار گیرد. | حتی در مواردی مصادیق متشابهات معین شده است، مانند آنچه از [[امام باقر(ع)]] نقل شده که منسوخات از متشابهات و ناسخها از محکمات هستند.<ref>همان، ح ۱</ref> و باز روایاتی داریم که ثابت میکند که اگر در روایاتی آمده منسوخات از متشابهات است، به عنوان مصداق است؛ زیرا ناسخ و منسوخ یکی از اقسام قرآن شمارش شده و محکم و متشابه قسم دیگر، و معنا ندارد ناسخ و منسوخ از اقسام محکم و متشابه باشد. در آن جا که امام میگوید: «متشابهات منسوخات هستند، گر چه مصداقی از متشابهات را ذکر میکند، ولی در حقیقت روش عمل محکم را نشان میدهد که با وجود ناسخ، زمینه عمل منسوخ از بین میرود. از این گذشته، از این خبر استفاده میشود که متشابهات اختصاصی به اعتقادات نداشته و حتی در مواردی که احکام، منسوخ شدهاند میتواند در دایرۀ محکمات و متشابهات قرار گیرد. | ||
البته در برخی از مأثورات منسوب به [[ابن عباس]] آمده بود که محکم و متشابه فرقشان در امکان عمل و عدم امکان عمل است. این مضمون در روایات اهل بیت(ع) هم رسیده<ref>نک: طبری، تفسیر جامع البیان، ج۳، ص۲۳۵</ref> و شاید منظور از قابل عمل نبودن به خاطر مشتبه بودن آنها است، چنانکه در برخی روایات آمده است: {{حدیث| | البته در برخی از مأثورات منسوب به [[ابن عباس]] آمده بود که محکم و متشابه فرقشان در امکان عمل و عدم امکان عمل است. این مضمون در روایات اهل بیت(ع) هم رسیده<ref>نک: طبری، تفسیر جامع البیان، ج۳، ص۲۳۵</ref> و شاید منظور از قابل عمل نبودن به خاطر مشتبه بودن آنها است، چنانکه در برخی روایات آمده است: {{حدیث|سئل ابوعبدالله عن المحکم و المتشابه فقال: «المحکم ما یعمل به و المتشابه ما أشتبه علی جاهله}}<ref>بحرانی، البرهان، ج۱، ص۵۹۹، ح ۱۰</ref> به همین دلیل، اگر رفع اشتباه شد و مربوط به اصول عقاید نبود، قابل عمل خواهد شد. | ||
نکته دیگری که باز در این روایات قابل توجه است، بیان [[امام علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]] در وصف قرآن است. آن حضرت متشابهات را در برابر غوامض قرآن قرار داده است به این معنا که هر جا جمله، مبهم و یا مجمل است و از نظر مفهوم آشکار نیست، غامض نامیده میشود، بلکه غامضات قرآن پلهای از مبهمات بالاتر هستند، اما با این همه، در برابر متشابهات هستند؛ زیرا متشابهات در جایی است که شبهه برانگیز است: {{حدیث| | نکته دیگری که باز در این روایات قابل توجه است، بیان [[امام علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]] در وصف قرآن است. آن حضرت متشابهات را در برابر غوامض قرآن قرار داده است به این معنا که هر جا جمله، مبهم و یا مجمل است و از نظر مفهوم آشکار نیست، غامض نامیده میشود، بلکه غامضات قرآن پلهای از مبهمات بالاتر هستند، اما با این همه، در برابر متشابهات هستند؛ زیرا متشابهات در جایی است که شبهه برانگیز است: {{حدیث|کتاب ربکم مبیناً حلاله و حرامه، و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائمه و خاصه و عامه و عبره و أمثاله و مرسله و محدوده و محکمه و متشابه، مفسراً جملته و مبیناً غوامضه}}<ref>نهج البلاغه، خطبه۱</ref> | ||
از نکات جالب دیگری که در روایات اهل بیت رسیده، مسأله چگونگی برخورد با متشابهات است. برخی گمان میکنند که در برخی از این روایات نهی شده که فرد در برابر مشابهات توقف کند و در اطراف آیه تأمل نکند و حقایق قرآن را نشناسد و برعکس، از پیش خود تأویلاتی بیاورد، [[امام صادق(ع)]] میفرماید: {{حدیث| | از نکات جالب دیگری که در روایات اهل بیت رسیده، مسأله چگونگی برخورد با متشابهات است. برخی گمان میکنند که در برخی از این روایات نهی شده که فرد در برابر مشابهات توقف کند و در اطراف آیه تأمل نکند و حقایق قرآن را نشناسد و برعکس، از پیش خود تأویلاتی بیاورد، [[امام صادق(ع)]] میفرماید: {{حدیث|انّما هلک الناس فی المتشابه؛ لأنهم لم یقفوا علی معناه و لم یعرفوا حقیقته فوضعوا له تأویلات من عند انفسهم بآرائهم و استغنوا بذلک عن المسأله الأوصیاء...}}<ref>وسائل الشیعة (آل البیت)، ج۲۷، ص۲۰۰ و ۲۰۱، ح۶۲</ref> | ||
استفاده دیگری که از بخشی از روایات میشود، مربوط به مواردی از موضوعات قرآن است که به عنوان متشابه توضیح داده شده، مانند آنچه [[نعمانی]] در تفسیر آیه {{متن قرآن|يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ|سوره= نحل|آیه= ٩٣}} و معنای «فتنه» از امیرمؤمنان(ع) نقل میکند. از این روایات استفاده میشود که بحث متشابه بحث لغوی و تشابه لفظی نیست، بحث مصداق و تجدید معنایی است که با آیات دیگر معین میشود، چون معنای فتنه و إضلال روشن بوده، اما مصداق و برداشت خارجی از آن شبهه انگیز و مشتبه کننده بوده و حضرت توضیح داده است. | استفاده دیگری که از بخشی از روایات میشود، مربوط به مواردی از موضوعات قرآن است که به عنوان متشابه توضیح داده شده، مانند آنچه [[نعمانی]] در تفسیر آیه {{متن قرآن|يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ|سوره= نحل|آیه= ٩٣}} و معنای «فتنه» از امیرمؤمنان(ع) نقل میکند. از این روایات استفاده میشود که بحث متشابه بحث لغوی و تشابه لفظی نیست، بحث مصداق و تجدید معنایی است که با آیات دیگر معین میشود، چون معنای فتنه و إضلال روشن بوده، اما مصداق و برداشت خارجی از آن شبهه انگیز و مشتبه کننده بوده و حضرت توضیح داده است. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۴: | ||
== شناخت آیات متشابه == | == شناخت آیات متشابه == | ||
یکی از مباحثی که مربوط به متشابه است و به مناسبت [[حجیت ظواهر]] هم مطرح شده است، <ref>نک: بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱، ص۳۱ (مقدمه سوم)؛ خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، ص۲۷۱، بیروت، دارالزهراء، چاپ پنجم، ۱۴۰۸ق</ref> این است که چون در قرآن متشابه آورده شده قابل معرفت و استناد نیست و خداوند گفته است: {{متن قرآن| | یکی از مباحثی که مربوط به متشابه است و به مناسبت [[حجیت ظواهر]] هم مطرح شده است، <ref>نک: بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱، ص۳۱ (مقدمه سوم)؛ خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، ص۲۷۱، بیروت، دارالزهراء، چاپ پنجم، ۱۴۰۸ق</ref> این است که چون در قرآن متشابه آورده شده قابل معرفت و استناد نیست و خداوند گفته است: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا|ترجمه= با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند. [آنان كه] مىگويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست.|سوره= آل عمران|آیه= ۷}} پس باید در بخش متشابهات، قرآن قابل شناخت نباشد و لذا باید تعبد کرد و ایمان آورد. | ||
اگر چنین باشد: | اگر چنین باشد: | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۲: | ||
ثانیاً، مباین با آن دسته از آیاتی است که قرآن را کتاب مبین، هدایت، شفا و نور معرفی میکند. | ثانیاً، مباین با آن دسته از آیاتی است که قرآن را کتاب مبین، هدایت، شفا و نور معرفی میکند. | ||
ثالثاً، معارض با [[روایات|روایاتی]] است که میگوید قرآن به گونهای است که نمیتواند مبهم باشد و کسی نمیتواند ادعا کند که قرآن قابل دانستن نیست.<ref>آیاتی که محکم و نص نیستند از دو حال خارج نیستند، یا مشکل آنها مربوط به لفظ و معنا و جهات ادبی است که باید طبق قواعد تفسیر ابهام و اجمال آن را برطرف کرد یا متشابه است و باید به محکمات و راسخان در علم مراجعه کرد.</ref> {{حدیث| | ثالثاً، معارض با [[روایات|روایاتی]] است که میگوید قرآن به گونهای است که نمیتواند مبهم باشد و کسی نمیتواند ادعا کند که قرآن قابل دانستن نیست.<ref>آیاتی که محکم و نص نیستند از دو حال خارج نیستند، یا مشکل آنها مربوط به لفظ و معنا و جهات ادبی است که باید طبق قواعد تفسیر ابهام و اجمال آن را برطرف کرد یا متشابه است و باید به محکمات و راسخان در علم مراجعه کرد.</ref> {{حدیث|إن رجلا قال له: أنت الذی تقول لیس شیء مِن کتاب الله الا معروف؟ قال لیس هکذا قلت: إنما قلت لیس شیء من کتاب الله الا علیه دلیل ناطق عن الله فی کتابه مما لا یعلمه الناس. إنّ للقرآن ظاهراً و باطناً و ناسخاً و منسوخاً و محکماً و متشابهاً و سنناً و امثالاً و فصلاً و وصلاً و أحرفاً و تصریفاً، فَمَن زَعَمَ أنّ الکتاب مبهمٌ فقد هَلَک و أهلک}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۴۱، ح ۳۹، تهران، مکتبه اسلامیه، به نقل از محاسن</ref> | ||
===اقوال مختلف دربارۀ معنای آیه === | ===اقوال مختلف دربارۀ معنای آیه === | ||
به همین دلیل، یکی از مباحثی که قرآن پژوهان در مسأله محکم و متشابه مطرح نمودهاند و تأثیر بسزایی در فهم معنای متشابه و تلقی صحیح از آن دارد و مسأله قابل شناخت بودن قرآن را روشن میکند، همین بحث است که آیا «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» عطف به «وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ» است تا راسخان در علم هم بتوانند از متشابه آگاه باشند یا استیناف است تا راسخان در علم، تأویل متشابهات ندانند و ایمان میآورند و میگویند: | به همین دلیل، یکی از مباحثی که قرآن پژوهان در مسأله محکم و متشابه مطرح نمودهاند و تأثیر بسزایی در فهم معنای متشابه و تلقی صحیح از آن دارد و مسأله قابل شناخت بودن قرآن را روشن میکند، همین بحث است که آیا «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» عطف به «وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ» است تا راسخان در علم هم بتوانند از متشابه آگاه باشند یا استیناف است تا راسخان در علم، تأویل متشابهات ندانند و ایمان میآورند و میگویند: آمنا به کل من عند ربنا؛ در این زمینه سه قول وجود دارد: | ||
۱- بیشتر علمای [[اهل سنت]] قایلند که متشابه را تنها خدا میداند و باید در [[آیه|آیات]] متشابه توقف کرد و راسخان در علم، تنها علمشان به تأویل قرآن به این جا منتهی میشود که بگویند ما [[ایمان]] آوردیم.<ref>صبحی صالح، مباحث فی علوم القران، ص۲۸۲</ref> | ۱- بیشتر علمای [[اهل سنت]] قایلند که متشابه را تنها خدا میداند و باید در [[آیه|آیات]] متشابه توقف کرد و راسخان در علم، تنها علمشان به تأویل قرآن به این جا منتهی میشود که بگویند ما [[ایمان]] آوردیم.<ref>صبحی صالح، مباحث فی علوم القران، ص۲۸۲</ref> | ||
این دیدگاه در روایات و [[تفسیر]] اهل سنت به [[ابن عباس]] و [[عایشه]] نسبت داده شده و گفته شده است که آنها فراز | این دیدگاه در روایات و [[تفسیر]] اهل سنت به [[ابن عباس]] و [[عایشه]] نسبت داده شده و گفته شده است که آنها فراز وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ از آیه را با فاصله قرائت میکردهاند.<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور فی التفسیر المأثور، ج۲، ص۱۵۰ به نقل از ابو داود در مصاحف و ابن انباری در کتاب اضداد، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق</ref> | ||
حتی در میان قدمای اهل سنت کسانی مانند مالک (م ۱۷۹ق) معتقد بودند که باید معرفت متشابهات را به خدا واگذار کرد، به همین دلیل هنگامی که از وی دربارۀ استوای خدا بر عرش سؤال میشود، تعجب میکند و این سؤال را [[بدعت]] میداند.<ref>حمید لحمر، الامام مالک مفسراً، ص۲۷۵، به نقل از قاضی عیاض، در شفا</ref> | حتی در میان قدمای اهل سنت کسانی مانند مالک (م ۱۷۹ق) معتقد بودند که باید معرفت متشابهات را به خدا واگذار کرد، به همین دلیل هنگامی که از وی دربارۀ استوای خدا بر عرش سؤال میشود، تعجب میکند و این سؤال را [[بدعت]] میداند.<ref>حمید لحمر، الامام مالک مفسراً، ص۲۷۵، به نقل از قاضی عیاض، در شفا</ref> | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
منبع مقاله: [http://www.ayazi.net/index.php/2012-07-08-07-13-32/2012-10-28-14-32-04/2012-12-23-09-49-47/81-2013-03-25-05-21-58 سید محمد علی ایازی]. | |||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
[[رده:علوم قرآن]] | [[رده:علوم قرآن]] | ||
[[رده:اصطلاحات قرآنی]] | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] |