پرش به محتوا

محکم و متشابه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fouladi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fouladi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


ابن منظور در [[لسان العرب]] نیز در ضمن همین ماده می‌گوید: أحکمت الشیء، فاستحکم و احتکم و استحکم، وثق. آن را محکم کرد تا استحکام پیدا نمود و محکم گردید. امری را چنان انجام داد که بتوان به آن اطمینان کرد.
ابن منظور در [[لسان العرب]] نیز در ضمن همین ماده می‌گوید: أحکمت الشیء، فاستحکم و احتکم و استحکم، وثق. آن را محکم کرد تا استحکام پیدا نمود و محکم گردید. امری را چنان انجام داد که بتوان به آن اطمینان کرد.
{{جمع شدن}}
 
محکم، بنابر ریشه یابی نخست، جنبۀ سلبی پیدا می‌کند و مانند «‌حکمت الدابه و أحکمت‌» است؛ یعنی حیوان را محکم بست و برای او ایجاد مانع کرد. حکم که فصل وجدا انداختن بین دو چیز است نیز امر نفیی است. حاکم که از ظلم دیگران مانع می‌شود و میان متخاصمین جدایی می‌اندازد و فصل خصومت می‌کند با این جهت گیری و معنای سلبی، سازش دارد. به همین دلیل، برخی از مفسران مانند [[فخر رازی]] معنای محکم و مشتقاتش را به جهت سلبی آن بر گردانده‌اند و گفته‌اند: «‌محکم، یعنی کاری که از انداس و ضایع شدنش جلوگیری شود».<ref>نک: فخر رازی، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر) ج۷، ص۱۷۹؛ رشید رضا، المنار، ج۳، ص۱۶۳؛ زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۲۸۹، بیروت، دارالکتب العلمیه</ref>
محکم، بنابر ریشه یابی نخست، جنبۀ سلبی پیدا می‌کند و مانند «‌حکمت الدابه و أحکمت‌» است؛ یعنی حیوان را محکم بست و برای او ایجاد مانع کرد. حکم که فصل وجدا انداختن بین دو چیز است نیز امر نفیی است. حاکم که از ظلم دیگران مانع می‌شود و میان متخاصمین جدایی می‌اندازد و فصل خصومت می‌کند با این جهت گیری و معنای سلبی، سازش دارد. به همین دلیل، برخی از مفسران مانند [[فخر رازی]] معنای محکم و مشتقاتش را به جهت سلبی آن بر گردانده‌اند و گفته‌اند: «‌محکم، یعنی کاری که از انداس و ضایع شدنش جلوگیری شود».<ref>نک: فخر رازی، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر) ج۷، ص۱۷۹؛ رشید رضا، المنار، ج۳، ص۱۶۳؛ زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۲۸۹، بیروت، دارالکتب العلمیه</ref>
[[راغب اصفهانی]] (م ۵۰۲) در [[مفردات فی غریب القرآن|مفردات]] نیز گفته است: «احکم أصله، یعنی منع أصله لاصلاح و لجام را حکمه الدابه می‌گویند. حکمت السفیه و أحکمته، جلو سفیه را گرفتم». لذا راغب معنای نفیی (سلبی) را از معنای محکم می‌گیرد، گر چه به آن تصریح نمی‌کند، اما وقتی به محکم در کلام خدا می‌رسد می‌گوید: «‌کلامی که مانع از ایجاد شبهه و تردید در لفظ و معنای آن باشد‌»<ref>راغب، مفردات القرآن، ص۲۴۹، «‌ماده حکم‌» تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالقلم</ref>
[[راغب اصفهانی]] (م ۵۰۲) در [[مفردات فی غریب القرآن|مفردات]] نیز گفته است: «احکم أصله، یعنی منع أصله لاصلاح و لجام را حکمه الدابه می‌گویند. حکمت السفیه و أحکمته، جلو سفیه را گرفتم». لذا راغب معنای نفیی (سلبی) را از معنای محکم می‌گیرد، گر چه به آن تصریح نمی‌کند، اما وقتی به محکم در کلام خدا می‌رسد می‌گوید: «‌کلامی که مانع از ایجاد شبهه و تردید در لفظ و معنای آن باشد‌»<ref>راغب، مفردات القرآن، ص۲۴۹، «‌ماده حکم‌» تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالقلم</ref>
خط ۱۸: خط ۱۸:


اما اگر به موارد اشتقاق این ماده چون حکم (مُنِعَت مِن الظلم) و حُکام (الفاصل فی الامور) و حکمت (منع من الجهل) و حکیم (الاتقان و المانع فی الافساد) نگاه کنیم، ریشة منعی و سلبی آن ظاهرتر است و چون در احکام اراده دخیل است، بُعد سلبی آن ظهور می‌کند و نفی از خفا و شبهه در آن بارز می‌شود، به همین دلیل اکثر لغت پژوهان به اصل منعی این ریشه تأکید کرده‌اند.<ref>[[علامه طباطبایی]] به هر دو عنوان منع و اتقان توجه دارد، به این معنا واژه بر سلب و ایجاب دلالت دارد. نک: المیزان، ج۳، ص۲۰، چاپ بیروت، ۱۳۹۱ق</ref> و چنین نقشی را در برابر متشابه قایل شده‌اند گر چه بُعد ایجابی هم داشته باشد.
اما اگر به موارد اشتقاق این ماده چون حکم (مُنِعَت مِن الظلم) و حُکام (الفاصل فی الامور) و حکمت (منع من الجهل) و حکیم (الاتقان و المانع فی الافساد) نگاه کنیم، ریشة منعی و سلبی آن ظاهرتر است و چون در احکام اراده دخیل است، بُعد سلبی آن ظهور می‌کند و نفی از خفا و شبهه در آن بارز می‌شود، به همین دلیل اکثر لغت پژوهان به اصل منعی این ریشه تأکید کرده‌اند.<ref>[[علامه طباطبایی]] به هر دو عنوان منع و اتقان توجه دارد، به این معنا واژه بر سلب و ایجاب دلالت دارد. نک: المیزان، ج۳، ص۲۰، چاپ بیروت، ۱۳۹۱ق</ref> و چنین نقشی را در برابر متشابه قایل شده‌اند گر چه بُعد ایجابی هم داشته باشد.
{{پایان جمع شدن}}
 


=== متشابه در لغت ===
=== متشابه در لغت ===
کاربر ناشناس