Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مختصر در شناسه) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (لینکدهی و ویاریش صوری جزئی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''منع حدیث''' یا '''منع کتابت حدیث،''' به جلوگیری از نقل و نوشتن احادیث [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام(ص)]] گفته میشود. منع حدیث از دوره خلافت [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم|خلیفه دوم،]] آغاز شد و تا زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] یعنی حدود ۱۰۰ سال ادامه یافت. | '''منع حدیث''' یا '''منع کتابت حدیث،''' به جلوگیری از نقل و نوشتن احادیث [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام(ص)]] گفته میشود. منع حدیث از دوره خلافت [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم|خلیفه دوم،]] آغاز شد و تا زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] یعنی حدود ۱۰۰ سال ادامه یافت. | ||
علمای اهلسنت علت این سیاست | علمای اهلسنت علت این سیاست خلفای اول و دوم را جلوگیری از آمیختن [[حدیث]] با [[قرآن]]، پیشگیری از اختلاف مسلمانان، ترس از سرگرمشدن مردم با چیزی غیر از قرآن و عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت میدانند؛ اما از نظر عالمان [[شیعه]]، انگیزه آن جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] و تلاش در جهت تثبیت حاکمیت شرعی خلفا بوده است. | ||
بهباور شیعیان منع حدیث موجب [[جعل حدیث]]، نابودی نخستین متون حدیثی، پیدایش مذاهب و تغییر سنت پیامبر اسلام شده است. | بهباور شیعیان منع حدیث موجب [[جعل حدیث]]، نابودی نخستین متون حدیثی، پیدایش مذاهب و تغییر سنت پیامبر اسلام شده است. | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
منع حدیث به جلوگیری از نوشتن و نقل احادیث پیامبر گفته میشود. پیشینه | منع حدیث به جلوگیری از نوشتن و نقل [[حدیث|احادیث]] پیامبر گفته میشود. پیشینه رسمیتیافتن آن، به دوره خلافت [[شیخین]] برمیگردد.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵؛ طبری، تاريخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> پیش از آن، کتابت احادیث در میان مسلمانان رایج بود<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۳۶.</ref> و پیامبر اصحاب را به نوشتن و نقل احادیث تشویق میکرده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> | ||
ابوبکر در خلافت خود، نگارش احادیث را ممنوع کرد و احادیث زیادی را از بین برد.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref> همچنین بنابر متون تاریخی، [[خلیفه دوم]] فرمانداران خود را از نقل روایات پیامبر(ص) بر حذر میداشت و به توجه به قرآن دعوت میکرد.<ref>طبری، تاريخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> بهگزارش برخی منابع اهل | ابوبکر در خلافت خود، نگارش احادیث را ممنوع کرد و احادیث زیادی را از بین برد.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref> همچنین بنابر متون تاریخی، [[خلیفه دوم]] فرمانداران خود را از نقل روایات پیامبر(ص) بر حذر میداشت و به توجه به قرآن دعوت میکرد.<ref>طبری، تاريخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> بهگزارش برخی منابع [[اهل سنت]]، عمر بن خَطّاب ابتدا تصمیم داشت احادیث پیامبر را جمعآوری و نگارش کند؛ ولی پس از مدتی از این کار خودداری کرد و علت آن را احتمال مخلوطشدن روایات با قرآن اعلام کرد.<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴.</ref> | ||
===منع نقل حدیث=== | ===منع نقل حدیث=== | ||
پس از اعلام ممنوعیت کتابت حدیث، برخی از اصحاب پیامبر، احادیث نبوی را برای مردم نقل میکردند. ازاینرو خلیفه دوم، خروج بدون اجازه اصحاب از مدینه<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج ۱، ص۷۷.</ref> و نقل حدیث را ممنوع اعلام کرد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> او افرادی از صحابه همچون [[ابودرداء]] و [[ابن مسعود]] را به جرم نقل احادیث پیامبر زندانی نمود.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲.</ref> | پس از اعلام ممنوعیت کتابت حدیث، برخی از اصحاب پیامبر، احادیث نبوی را برای مردم نقل میکردند. ازاینرو خلیفه دوم، خروج بدون اجازه اصحاب از مدینه<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج ۱، ص۷۷.</ref> و نقل حدیث را ممنوع اعلام کرد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> او افرادی از صحابه همچون [[ابودرداء|ابودَرداء]] و [[ابن مسعود|ابنمسعود]] را به جرم نقل احادیث پیامبر زندانی نمود.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲.</ref> برخی از محققان احتمال دادهاند جلوگیری از کتابت حدیث، پس از منع از نقل احادیث صورت گرفته است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۳۱-۳۲.</ref> | ||
===لغو ممنوعیت=== | ===لغو ممنوعیت=== | ||
ممنوعیت کتابت حدیث تا دوره [[عمر بن عبدالعزیز|عُمَر بن عَبدالعَزیز]] (۶۳-۱۰۱ق) هشتمین خلیفه اموی ادامه داشت. او نامهای به [[ابوبکر بن حزم]] حاکم مدینه نوشت و از او خواست احادیث پیامبر را بنویسد؛ چراکه بیم آن میرود علم و اهل آن از میان برود.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳.</ref> | ممنوعیت کتابت حدیث تا دوره [[عمر بن عبدالعزیز|عُمَر بن عَبدالعَزیز]] (۶۳-۱۰۱ق) هشتمین خلیفه اموی ادامه داشت. او نامهای به [[ابوبکر بن حزم|ابوبکر بن حَزم]] حاکم مدینه نوشت و از او خواست احادیث پیامبر را بنویسد؛ چراکه بیم آن میرود علم و اهل آن از میان برود.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳.</ref> | ||
==موافقان و مخالفان== | ==موافقان و مخالفان== | ||
گفتهاند تعدادی از صحابه و تابعین ازجمله [[زید بن ثابت]]، ابوموسی، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]] و [[ابن عباس]] نگارش حدیث را [[مکروه]] میدانستند و افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار]] و [[سعید بن جبیر]] آن را جایز میدانستند.<ref> مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۴، به نقل از دیاری بیگدلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۳۸.</ref> | گفتهاند تعدادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] ازجمله [[زید بن ثابت]]، ابوموسی، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره|ابوهُرَیره]] و [[ابن عباس|ابنعباس]] نگارش حدیث را [[مکروه]] میدانستند و افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار|عطاء بن یَسار]] و [[سعید بن جبیر|سعید بن جُبَیر]] آن را جایز میدانستند.<ref> مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۴، به نقل از دیاری بیگدلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۳۸.</ref> | ||
== انگیزهها و عوامل== | == انگیزهها و عوامل== | ||
اهلسنت و شیعیان درخصوص علت جلوگیری از نوشتن حدیث اختلافنظر دارند. عالمان اهل سنت میگویند: علت منع حدیث بیم از مخلوطشدن احادیث با | [[اهلسنت]] و [[شیعه|شیعیان]] درخصوص علت جلوگیری از نوشتن حدیث اختلافنظر دارند. عالمان اهل سنت میگویند: علت منع حدیث بیم از مخلوطشدن [[حدیث|احادیث]] با [[قرآن]]،<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴.</ref>پیشگیری از اختلاف مسلمانان،<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> نگرانی از کمتوجهی به حفظ حدیث و اعتماد صِرف بر نوشتهها،<ref> ابوزهره، الحدیث و المحدثون، ۱۳۷۸ق، ص۱۳.</ref> ترس از سرگرمشدن مردم با چیزی غیر قرآن،<ref>غزالی، احیاء العلوم، ج۱۰، ص۷۹ به نقل از دیاری بیگدلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۴.</ref> جلوگیری از نشر احادیث غیرمعتبر، نگرانی از بهوجود آمدن کتابی در کنار [[قرآن|کتاب خدا]] و عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت بوده است.<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۰-۴۸.</ref> | ||
اما بهگفته شهرستانی در کتاب | اما بهگفته شهرستانی در کتاب منعُ تدوینِ الحدیث، بیشتر نویسندگان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۷.</ref> ازجمله شواهد آنها این است که نِسائی از نویسندگان [[صحاح سته|صِحاح سِتّه]]، از [[ابن عباس|ابنعباس]] نقل کرده که آنها بهجهت بغضی که از امام علی داشتند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> همچنین احاطهنداشتن خلفا به احکام دینی و تلاش آنها برای تثبیت حاکمیت شرعیشان در کنار حاکمیت سیاسی، از دیگر انگیزههای منع حدیث ذکر شده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۴، ۸۵-۱۲۶.</ref> | ||
== بدعت یا سنت؟== | == بدعت یا سنت؟== | ||
موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایتی از پیامبر(ص) استناد میکنند که میگوید: «هرکس چیزی جز قرآن را از من نوشته است، | موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایتی از پیامبر(ص) استناد میکنند که میگوید: «هرکس چیزی جز قرآن را از من نوشته است، آن را از بین ببرد.»<ref> مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء العربی، ج۴، ص۲۲۹۸، ح۳۰۰۴.</ref> در مقابل، مخالفان منع حدیث روایاتی از پیامبر نقل میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است؛ ازجمله روایتی که در آن به [[عبدالله بن عمر]] توصیه شده است احادیث را بنویسد. برپایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را بهجهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرد.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> همچنین این روایت: «هرکس علم یا [[حدیث|حدیثی]] از من نقل کند، تا زمانی که آن نوشته باقی است، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد بود.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> | ||
بهگفته برخی، در زمان حیات پیامبر بعضی از | بهگفته برخی، در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند؛ ازجمله [[صحیفه امام علی(ع)]] و صحیفه اُبَیّ بن رافع که نهتنها با نهی پیامبر مواجه نشد،<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه برخی از آنها با اجازه او انجام شد.<ref> ابنحبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | ||
===نظریه گلدزیهر=== | ===نظریه گلدزیهر=== | ||
گلدزیهر مستشرق | گلدزیهر مستشرق [[یهود|یهودی]]، به شکلگیری مجموعههای حدیثی اسلامی در نیمه دوم قرن دوم، باور دارد. او معتقد است روایات نهی از نوشتن حدیث و روایات اجازه نوشتن آن، هر دو جعلی و در واقع بازتاب اختلافنظرهای صدر اسلام است.<ref>اعظمی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۸۲.</ref> | ||
==پیامدها== | ==پیامدها== | ||
بهعقیده علمای شیعه، جلوگیری از نوشتن حدیث، پیامدهای منفی مهمی داشته که نابودی نخستین متون حدیثی، جعل حدیث، تغییر سنّت پیامبر و پدیدآمدن مذهبها از آن | بهعقیده علمای شیعه، جلوگیری از نوشتن حدیث، پیامدهای منفی مهمی داشته که نابودی نخستین متون حدیثی، جعل حدیث، تغییر سنّت پیامبر و پدیدآمدن مذهبها از آن جمله است: | ||
*'''نابودی نخستین متون حدیثی:''' گفتارهای نوشتهشده از [[پیامبر(ص)]] توسط [[اصحاب]] نزدیک وی، در این دوره نابود شد و از دسترس خارج گردید.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۱.</ref> بنابر آنچه | *'''نابودی نخستین متون حدیثی:''' گفتارهای نوشتهشده از [[پیامبر(ص)]] توسط [[اصحاب]] نزدیک وی، در این دوره نابود شد و از دسترس خارج گردید.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۱.</ref> بنابر آنچه [[عایشه]] نقل کرده، [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] ۵۰۰ حديث از رسول خدا(ص) را سوزاند.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref> همچنین برخی [[احادیث]] که در حافظه اصحاب بود، بهسبب ممنوعیت کتابت به رشته تحریر درنیامد و با مرگ حافظان از دسترس خارج گردید.<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۲.</ref> | ||
*'''جعل حدیث:''' با اجرای سیاست منع حدیث و از بین رفتن روایات پیامبر، نقل روایات ساختگی و انتساب آنها به [[پیامبر(ص)]] رایج شد.<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۲.</ref> برای نمونه با هدف فضیلتتراشی برای شخصیتهای سیاسی و مذهبی، روایاتی به پیامبر منسوب شد که حتی افرادی را شامل میشد که پس از وی به دنیا آمدند.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۵.</ref> کثرت جعل حدیث بهاندازی است که کتاب [[صحیح بخاری]] شامل ۲۷۶۱ حدیث غیرتکراری است که آنها را از میان حدود ۶۰۰ هزار [[روایت]] انتخاب کرده<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۴.</ref> و در [[صحیح مسلم]] چهار هزار حدیث غیرتکراری وجود دارد که | *'''جعل حدیث:''' با اجرای سیاست منع حدیث و از بین رفتن روایات پیامبر، نقل روایات ساختگی و انتساب آنها به [[پیامبر(ص)]] رایج شد.<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۲.</ref> برای نمونه با هدف فضیلتتراشی برای شخصیتهای سیاسی و مذهبی، روایاتی به پیامبر منسوب شد که حتی افرادی را شامل میشد که پس از وی به دنیا آمدند.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۵.</ref> کثرت جعل حدیث بهاندازی است که کتاب [[صحیح بخاری]] شامل ۲۷۶۱ حدیث غیرتکراری است که آنها را از میان حدود ۶۰۰ هزار [[روایت]] انتخاب کرده<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۴.</ref> و در [[صحیح مسلم]] چهار هزار حدیث غیرتکراری وجود دارد که بهگفته مؤلفش از میان ۳۰۰ هزار حدیث استخراج شده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۰۲.</ref> | ||
*'''تغییر سنّت پیامبر:''' عدهای گفتهاند ممنوعیت تدوین [[حدیث]] موجب شد [[سنت|سنّت]] پیامبر(ص) در جامعه تغییر کند.<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۷.</ref> برای اثبات | *'''تغییر سنّت پیامبر:''' عدهای گفتهاند ممنوعیت تدوین [[حدیث]] موجب شد [[سنت|سنّت]] پیامبر(ص) در جامعه تغییر کند.<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۷.</ref> برای اثبات این مسئله به برخی نقلهای تاریخی استناد شده است؛ ازجمله روایتی که [[شافعی]] پیشوای شافعیان، از وهب بن کیسان نقل کرده است که براساس آن تمام سنّتهای رسول خدا حتی [[نماز]] تغییر یافت.<ref>شافعی، الام، ۱۴۱۰ق، ج۱، کتاب الصلاة -کتاب صلاة العیدین- أن یبدأ بالصلاة قبل الخطبة، ص۲۶۹.</ref> | ||
* '''پدیدآمدن مذهبها:''' با ازبینرفتن [[سنت]] و افزایش شمار [[جعل حدیث|روایات جعلی]] و سلیقهای، بهمرور مذاهب مختلف و مشربهای [[کلام|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] متعدد پدیدار شد؛<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۸.</ref> چراکه هر | * '''پدیدآمدن مذهبها:''' با ازبینرفتن [[سنت]] و افزایش شمار [[جعل حدیث|روایات جعلی]] و سلیقهای، بهمرور مذاهب مختلف و مشربهای [[کلام|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] متعدد پدیدار شد؛<ref>حسینی، «پیامدهای منع نقل حدیث»، ص۶۸.</ref> چراکه هر اختلافسلیقهای با جعل حدیث همراه شده و موجب جدایی گروهی از افراد از جامعه اسلامی و تأسیس مذهبی جدید میشد.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج١، ص۹۱.</ref> | ||
== تکنگاری== | == تکنگاری== | ||
کتاب '''''مَنعُ تدوینِ الحدیث، اسباب و نتائج'''''، نوشته سیدعلی | کتاب '''''مَنعُ تدوینِ الحدیث، اسباب و نتائج'''''، نوشته سیدعلی شهرستانی، درباره علل و پیامدهای جلوگیری از نگارش احادیث پیامبر است. بهگفته مترجم کتاب، نویسنده در این کتاب اثبات میکند که شکلگیری «مکتب اجتهاد و رأی» ثمره منع حدیث بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین حدیث، ۱۳۹۰ش، مقدمه سید هادی حسینی (مترجم)، ص۱۹.</ref> این کتاب را که به زبان عربی تألیف شده، مؤسسه الاَعلمی للمطبوعات در سال ۱۴۱۸ق در بیروت منتشر کرده است. [[مجمع جهانی اهل بیت]] هم ترجمههای آن را به انگلیسی و فارسی چاپ کرده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین حدیث، ۱۳۹۰ش، مقدمه سیدهادی حسینی (مترجم)، ص۲۰.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |