۱۷٬۱۹۲
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←انگیزهها و عوامل: تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
منع نگارش حدیث با انگیزههایی انجام شده است. به گفته شهرستانی در کتاب منع تدوین الحدیث، اکثریت نویسندگان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۷.</ref> از جمله شواهد آنها این است که نسائی از نویسندگان [[صحاح سته]]، از [[ابن عباس]] نقل کرده که آنها به جهت بغضی که از امام علی داشتند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> همچنین احاطه نداشتن خلفا به احکام شریعت و تلاش در جهت تثبیت حاکمیت شرعی آنان در کنار حاکمیت سیاسیشان از دیگر انگیزههای منع حدیث ذکر شده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۴، ۸۵-۱۲۶.</ref> | منع نگارش حدیث با انگیزههایی انجام شده است. به گفته شهرستانی در کتاب منع تدوین الحدیث، اکثریت نویسندگان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۷.</ref> از جمله شواهد آنها این است که نسائی از نویسندگان [[صحاح سته]]، از [[ابن عباس]] نقل کرده که آنها به جهت بغضی که از امام علی داشتند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> همچنین احاطه نداشتن خلفا به احکام شریعت و تلاش در جهت تثبیت حاکمیت شرعی آنان در کنار حاکمیت سیاسیشان از دیگر انگیزههای منع حدیث ذکر شده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۴، ۸۵-۱۲۶.</ref> | ||
با این حال، عالمان اهل سنت، بیم از اختلاط حدیث با قرآن،<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴.</ref>پیشگیری از اختلاف مسلمانان،<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> نگرانی از کمتوجهی به حفظ حدیث و اعتماد صرف بر نوشتهها،<ref> ابوزهره، الحدیث و المحدثون، ۱۳۷۸ق، ص۱۳.</ref> ترس از سرگرم شدن مردم به غیر قرآن،<ref>غزالی، احیاء العلوم، ج۱۰، ص۷۹.</ref> جلوگیری از نشر احادیث غیرمعتبر، نگرانی از به وجود آمدن کتابی در کنار [[قرآن|کتاب خدا]] و عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت را از علل و انگیزههای منع حدیث دانستهاند.<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۰-۴۸.</ref> | با این حال، عالمان اهل سنت، بیم از اختلاط حدیث با قرآن،<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴.</ref>پیشگیری از اختلاف مسلمانان،<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> نگرانی از کمتوجهی به حفظ حدیث و اعتماد صرف بر نوشتهها،<ref> ابوزهره، الحدیث و المحدثون، ۱۳۷۸ق، ص۱۳.</ref> ترس از سرگرم شدن مردم به غیر قرآن،<ref>غزالی، احیاء العلوم، ج۱۰، ص۷۹ به نقل از دیاری بیگدلی.</ref> جلوگیری از نشر احادیث غیرمعتبر، نگرانی از به وجود آمدن کتابی در کنار [[قرآن|کتاب خدا]] و عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت را از علل و انگیزههای منع حدیث دانستهاند.<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۰-۴۸.</ref> | ||
== بدعت یا سنت؟== | == بدعت یا سنت؟== | ||
موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایت «هر کس جز قرآن را از من نوشته است، محوش کند.» <ref> مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء العربی، ج۴، ص۲۲۹۸، ح۳۰۰۴.</ref> استناد کردهاند، هرچند برخی از اهل سنت همچون بخاری در سند روایت مذکور تردید شده است.<ref>حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ص۲۹۰.</ref> گفته شده تعدادی از صحابه و تابعین از جمله [[زید بن ثابت]]، ابوموسی، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]] و [[ابن عباس]] نگارش حدیث را [[مکروه]] میدانستند و افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار]] و [[سعید بن جبیر]] آن را جایز میدانستند.<ref> مامقانی، | موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایت «هر کس جز قرآن را از من نوشته است، محوش کند.» <ref> مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء العربی، ج۴، ص۲۲۹۸، ح۳۰۰۴.</ref> استناد کردهاند، هرچند برخی از اهل سنت همچون بخاری در سند روایت مذکور تردید شده است.<ref>حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، بیتا، ص۲۹۰.</ref> گفته شده تعدادی از صحابه و تابعین از جمله [[زید بن ثابت]]، ابوموسی، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]] و [[ابن عباس]] نگارش حدیث را [[مکروه]] میدانستند و افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار]] و [[سعید بن جبیر]] آن را جایز میدانستند.<ref> مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۴، به نقل از دیاری بیگدلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، </ref> | ||
مخالفان منع حدیث به روایاتی از پیامبر استناد میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است از جمله روایتی که در آن پیامبر، [[عبدالله بن عمر]] را به نوشتن احادیث سفارش کرده است. برپایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را به جهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرده است.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> و نیز از پیامبر(ص) نقل شده که: «هر شخصی که علم یا [[حدیث|حدیثی]] را از من نقل کند؛ تا زمانی که آن نوشته باقی ماند، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد داشت.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> همچنین، به [[سیره]] پیامبر در مواجهه با نگارش و گردآوری حدیث استناد شده است چرا که در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب، مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند از جمله [[صحیفه امام علی(ع)]]، صحیفه اُبَیّ بن رافع و مانند آن و در مقابل نه تنها با نهی و بازداری مواجه نشدند<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه در برخی موارد برای آنها اجازه نیز از جانب پیامبر صادر شده است.<ref> ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | مخالفان منع حدیث به روایاتی از پیامبر استناد میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است از جمله روایتی که در آن پیامبر، [[عبدالله بن عمر]] را به نوشتن احادیث سفارش کرده است. برپایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را به جهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرده است.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> و نیز از پیامبر(ص) نقل شده که: «هر شخصی که علم یا [[حدیث|حدیثی]] را از من نقل کند؛ تا زمانی که آن نوشته باقی ماند، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد داشت.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> همچنین، به [[سیره]] پیامبر در مواجهه با نگارش و گردآوری حدیث استناد شده است چرا که در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب، مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند از جمله [[صحیفه امام علی(ع)]]، صحیفه اُبَیّ بن رافع و مانند آن و در مقابل نه تنها با نهی و بازداری مواجه نشدند<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه در برخی موارد برای آنها اجازه نیز از جانب پیامبر صادر شده است.<ref> ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==پیامدها== | ==پیامدها== | ||
منع حدیث را مبدأ اتفاقات و جریاناتی در تاریخ [[اسلام]] دانستهاند که برخی از آنها عبارتند از: | منع حدیث را مبدأ اتفاقات و جریاناتی در تاریخ [[اسلام]] دانستهاند که برخی از آنها عبارتند از: | ||
*'''نابودی نخستین متون حدیثی:''' گفتارهای نوشته شده از [[پیامبر(ص)]] توسط [[اصحاب]] نزدیک، در این دوره نابود شد و از دسترس خارج گردید.<ref> | *'''نابودی نخستین متون حدیثی:''' گفتارهای نوشته شده از [[پیامبر(ص)]] توسط [[اصحاب]] نزدیک، در این دوره نابود شد و از دسترس خارج گردید.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۱.</ref> بنابر آنچه که [[عایشه]] نقل کرده، ابوبکر ۵۰۰ حديث از رسول خدا(ص) را سوزانده است.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۲۸۵.</ref> همچنین برخی [[احادیث]] که در حافظه اصحاب بود، به سبب ممنوعیت کتابت به رشته تحریر درنیامده و با مرگ حافظان از دسترس خارج گردید.<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۲.</ref> | ||
*'''جعل حدیث:''' با اجرای سیاست منع حدیث و از بین رفتن روایات پیامبر، نقل روایات ساختگی و انتساب آنها به [[پیامبر(ص)]] رایج شد، بهعنوان مثال کتاب [[صحیح بخاری]] شامل ۲۷۶۱ حدیث غیرتکراری است که آنها را از میان حدود ۶۰۰ هزار [[روایت]] انتخاب کرده<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۴. </ref> و صحیح مسلم چهار هزار حدیث غیرتکراری دارد که به گفته مؤلفش از میان ۳۰۰ هزار حدیث استخراج شده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۰۲.</ref> همچنین با هدف فضیلتتراشی برای شخصیتهای سیاسی و مذهبی، روایاتی به پیامبر اکرم منسوب شد که حتی افرادی را شامل میشد که پس از وی به دنیا آمدند و هر فرقهاى براى پيشواى خود دست به [[جعل حدیث]] زد.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۵.</ref> | *'''جعل حدیث:''' با اجرای سیاست منع حدیث و از بین رفتن روایات پیامبر، نقل روایات ساختگی و انتساب آنها به [[پیامبر(ص)]] رایج شد، بهعنوان مثال کتاب [[صحیح بخاری]] شامل ۲۷۶۱ حدیث غیرتکراری است که آنها را از میان حدود ۶۰۰ هزار [[روایت]] انتخاب کرده<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۴. </ref> و صحیح مسلم چهار هزار حدیث غیرتکراری دارد که به گفته مؤلفش از میان ۳۰۰ هزار حدیث استخراج شده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۰۲.</ref> همچنین با هدف فضیلتتراشی برای شخصیتهای سیاسی و مذهبی، روایاتی به پیامبر اکرم منسوب شد که حتی افرادی را شامل میشد که پس از وی به دنیا آمدند و هر فرقهاى براى پيشواى خود دست به [[جعل حدیث]] زد.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج١، ص۹۵.</ref> | ||
* '''ورود اسرائلیات'''؛ گروهی از عالمان [[یهودی]] و [[مسیحی]] تازه [[مسلمان]] شده از قبیل [[کعب الاحبار]] و [[وهب بن منبه]]، از طرف خلیفه | * '''ورود اسرائلیات'''؛ گروهی از عالمان [[یهودی]] و [[مسیحی]] تازه [[مسلمان]] شده از قبیل [[کعب الاحبار]] و [[وهب بن منبه]]، از طرف خلیفه دوم مجاز به نقل حدیث شدند. عدهای بر این باورند که این مسأله موجب ورود پدیدهای به نام [[اسرائیلیات]] در حدیث گردید.<ref>رضوانی، شیعهشناسی، ۱۳۸۴ ش، ج۲، ص۵۱۴.</ref> | ||
*'''تغییر سنّت:''' عدهای گفتهاند ممنوعیت تدوین [[حدیث]] موجب شد [[سنت|سنّت]] پیامبر(ص) در جامعه تغییر کند. برای اثبات آن به برخی نقلهای تاریخی استناد کردهاند از جمله | *'''تغییر سنّت:''' عدهای گفتهاند ممنوعیت تدوین [[حدیث]] موجب شد [[سنت|سنّت]] پیامبر(ص) در جامعه تغییر کند. برای اثبات آن به برخی نقلهای تاریخی استناد کردهاند از جمله روایتی که [[شافعی]] پیشوای شافعیان، از وهب بن کیسان نقل کرده است که بر اساس آن تمام سنّتهای رسول خدا حتی نماز تغییر یافت.<ref>شافعی، الام، ۱۴۱۰ق، ج۱، کتاب الصلاة -کتاب صلاة العیدین- أن یبدأ بالصلاة قبل الخطبة، ص۲۶۹.</ref> | ||
* '''پدیدآمدن مذهبها:''' با از بین رفتن [[سنت]] و افزایش شمار [[جعل حدیث|روایات جعلی]] و سلیقهای به مرور مذاهب مختلف و مشربهای [[کلام|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] متعدد پدیدار شدند. اختلافات در جامعه [[اسلام|اسلامی]] گسترش یافت و هر اختلاف سلیقهای با جعل حدیث همراه شده و موجب جدایی گروهی از افراد از جامعه اسلامی و تاسیس گروهی جدید میشد.<ref> | * '''پدیدآمدن مذهبها:''' با از بین رفتن [[سنت]] و افزایش شمار [[جعل حدیث|روایات جعلی]] و سلیقهای به مرور مذاهب مختلف و مشربهای [[کلام|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] متعدد پدیدار شدند. اختلافات در جامعه [[اسلام|اسلامی]] گسترش یافت و هر اختلاف سلیقهای با جعل حدیث همراه شده و موجب جدایی گروهی از افراد از جامعه اسلامی و تاسیس گروهی جدید میشد.<ref> سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج١، ص۹۱.</ref> | ||
*'''ابهام در احکام:''' [[احکام شرعی]] در [[قرآن]] به صورت مختصر و کلی بیان شدهاند و راه شناخت جزییات احکام دسترسی به حدیث است. در چنین وضعیتی منع کتابت و بعد از آن حذف احادیث باعث مشکلاتی در عمل به احکام شد.<ref> مطهری، مجموعه آثار،۱۳۷۷ش، ج۴، ص۸۶۲.</ref> | *'''ابهام در احکام:''' [[احکام شرعی]] در [[قرآن]] به صورت مختصر و کلی بیان شدهاند و راه شناخت جزییات احکام دسترسی به حدیث است. در چنین وضعیتی منع کتابت و بعد از آن حذف احادیث باعث مشکلاتی در عمل به احکام شد.<ref> مطهری، مجموعه آثار،۱۳۷۷ش، ج۴، ص۸۶۲.</ref> | ||
ویرایش