۱۷٬۳۳۲
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←پیامدها: تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش منبع) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
منع حدیث به جلوگیری از نوشتن و نقل احادیث پیامبر گفته میشود که پیشینه آن به دوره خلافت [[شیخین]] برمیگردد،{{مدرک}} پیش از آن، کتابت احادیث در میان مسلمانان رایج بوده<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۳۶.</ref> و پیامبر، اصحاب را به نوشتن، ضبط و نقل احادیث تشویق میکرده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref>[[ابوبکر]] علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> همچنین بنابر متون تاریخی، [[خلیفه دوم]] فرمانداران خود را از نقل روایات پیامبر(ص) بر حذر داشته و به ممارست در قرآن دعوت میکرد.<ref>طبری، تاريخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> گفته شده، عمر بن خطاب تصمیم به جمعآوری و نگارش احادیث پیامبر داشت؛ ولی پس از مدتی از این کار خودداری کرده و علت آن را ترس از مخلوط شدن روایات با قرآن اعلام کرد.<ref> | منع حدیث به جلوگیری از نوشتن و نقل احادیث پیامبر گفته میشود که پیشینه آن به دوره خلافت [[شیخین]] برمیگردد،{{مدرک}} پیش از آن، کتابت احادیث در میان مسلمانان رایج بوده<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۳۶.</ref> و پیامبر، اصحاب را به نوشتن، ضبط و نقل احادیث تشویق میکرده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> [[ابوبکر]] علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> همچنین بنابر متون تاریخی، [[خلیفه دوم]] فرمانداران خود را از نقل روایات پیامبر(ص) بر حذر داشته و به ممارست در قرآن دعوت میکرد.<ref>طبری، تاريخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> گفته شده، عمر بن خطاب تصمیم به جمعآوری و نگارش احادیث پیامبر داشت؛ ولی پس از مدتی از این کار خودداری کرده و علت آن را ترس از مخلوط شدن روایات با قرآن اعلام کرد.<ref>[http://lib.efatwa.ir/43321/10/292 متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴].</ref> | ||
===منع نقل=== | ===منع نقل=== | ||
پس از اعلام ممنوعیت کتابت حدیث، عدهای احادیث نبوی را برای مردم نقل میکردند، از این رو خلیفه دوم، خروج بدون اجازه اصحاب از مدینه<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج ۱، ص۷۷.</ref> و نقل حدیث را ممنوع اعلام کرد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> و افرادی از صحابه همچون [[ابودرداء]] و [[ابن مسعود]] را به جرم نقل احادیث پیامبر، زندانی نمود.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲.</ref> | پس از اعلام ممنوعیت کتابت حدیث، عدهای احادیث نبوی را برای مردم نقل میکردند، از این رو خلیفه دوم، خروج بدون اجازه اصحاب از مدینه<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج ۱، ص۷۷.</ref> و نقل حدیث را ممنوع اعلام کرد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> و افرادی از صحابه همچون [[ابودرداء]] و [[ابن مسعود]] را به جرم نقل احادیث پیامبر، زندانی نمود.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲.</ref> هرچند برخی محققان احتمال دادهاند که جلوگیری از کتابت حدیث، پس از منع از نقل احادیث صورت گرفته است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ص۳۱-۳۲.</ref> | ||
===لغو ممنوعیت=== | ===لغو ممنوعیت=== | ||
منع کتابت حدیث | منع کتابت حدیث تا دوره [[عمر بن عبدالعزیز|عُمَر بن عَبدالعَزیز]] (۶۳-۱۰۱ق) هشتمین خلیفه اموی ادامه داشت. عمر بن عبدالعزیز نامهای به [[ابوبکر بن حزم]] حاکم مدینه نوشت و از او خواست احادیث پیامبر را بنویسد چرا که بیم آن میرود علم و اهل آن کهنه شود و از میان برود.<ref>میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ ق، ج۴، ص۳۱۹.</ref> | ||
== انگیزهها و عوامل== | == انگیزهها و عوامل== | ||
برخی از عواملی که برای منع کتابت حدیث ذکر شده، عبارتند از: | برخی از عواملی که برای منع کتابت حدیث ذکر شده، عبارتند از: | ||
{{ستون}} | {{ستون}} | ||
*بیم از اختلاط حدیث با قرآن<ref>[http://lib.efatwa.ir/43321/10/292 متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۱-۲۹۲، ح۲۹۴۷۴].</ref> | |||
*پیشگیری از اختلاف مردم<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹.</ref> | |||
*جلوگیری از نشر احادیث غیر معتبر | *جلوگیری از نشر احادیث غیر معتبر | ||
*نگرانی از کم یا زیاد شدن احادیث | *نگرانی از کم یا زیاد شدن احادیث | ||
*ترس از سرگرم شدن مردم به غیر قرآن | *ترس از سرگرم شدن مردم به غیر قرآن | ||
*ازدیاد و گسترش اوامر و نواهی [[شرع|شرعی]] | *ازدیاد و گسترش اوامر و نواهی [[شرع|شرعی]] | ||
*نگرانی از به وجود آمدن کتابی در کنار [[قرآن|کتاب خدا]] | *نگرانی از به وجود آمدن کتابی در کنار [[قرآن|کتاب خدا]] | ||
*نگرانی از کم توجهی به حفظ حدیث و اعتماد صرف بر نوشتهها | *نگرانی از کم توجهی به حفظ حدیث و اعتماد صرف بر نوشتهها<ref>[http://lib.efatwa.ir/43491/1/123 ابوزهره، الحدیث و المحدثون، ص۱۳.]</ref> | ||
*عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت.<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۰-۴۸.</ref> | *عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت.<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۴۰-۴۸.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
===دیدگاه نویسندگان شیعه=== | ===دیدگاه نویسندگان شیعه=== | ||
برخی از محققان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است.<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و برای این مطلب شواهدی از منابع [[اهل سنت]] نقل کردهاند:<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.</ref> از جمله نقلی که نسائی از [[ابن عباس]] آورده که آنها به جهت بغضی که از امام علی داشتند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> شهرستانی در کتاب منع تدوین الحدیث، این دیدگاه را به اکثریت نویسندگان شیعه نسبت داده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۷.</ref> و خود معتقد است که احاطه نداشتن خلفا به احکام شریعت و تلاش در جهت تثبیت حاکمیت شرعی آنان در کنار حاکمیت سیاسیشان از انگیزههای منع حدیث بوده است.<ref>شهرستاینی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، | برخی از محققان شیعه معتقدند یکی از عوامل منع حدیث جلوگیری از نشر فضایل [[امام علی(ع)]] بوده است.<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و برای این مطلب شواهدی از منابع [[اهل سنت]] نقل کردهاند:<ref>مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۹۹.</ref> از جمله نقلی که نسائی از [[ابن عباس]] آورده که آنها به جهت بغضی که از امام علی داشتند، [[سنت |سنت پیامبر]] را ترک کردند.<ref>نسائی، سنن نسائی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> شهرستانی در کتاب منع تدوین الحدیث، این دیدگاه را به اکثریت نویسندگان شیعه نسبت داده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۷.</ref> و خود معتقد است که احاطه نداشتن خلفا به احکام شریعت و تلاش در جهت تثبیت حاکمیت شرعی آنان در کنار حاکمیت سیاسیشان از انگیزههای منع حدیث بوده است.<ref>شهرستاینی، منع تدوین الحدیث، ۱۴۱۸ق، ص۵۴، ۸۵-۱۲۶.</ref> | ||
== بدعت یا سنت؟== | == بدعت یا سنت؟== | ||
موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایت | موافقان منع حدیث، برای اثبات نظریه خود به روایت «هر کس جز قرآن را از من نوشته است، محوش کند.» <ref>حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحيحين، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> استناد کردهاند، هرچند در سند و قابلیت استناد به روایت مذکور تردید شده است.<ref>دیاری بیدگلی، «نقد و بررسی علل و انگیزههای منع نگارش حدیث»، ص۳۹-۴۰.</ref> گفته شده تعدادی از صحابه و تابعین از جمله [[زید بن ثابت]]، ابوموسی، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]] و [[ابن عباس]] نگارش حدیث را [[مکروه]] میدانستند و افرادی همچون[[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[انس بن مالک]]، [[عطاء بن یسار]] و [[سعید بن جبیر]] آن را جایز میدانستند.<ref> مامقانی، مقباسالهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۴.</ref> | ||
مخالفان منع حدیث به روایاتی از پیامبر استناد میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است از جمله روایتی که در آن پیامبر، [[عبدالله بن عمر]] را به نوشتن احادیث سفارش کرده است. برپایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را به جهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرده است.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> و نیز از پیامبر(ص) نقل شده که: «هر شخصی که علم یا [[حدیث|حدیثی]] را از من نقل کند؛ تا زمانی که آن نوشته باقی ماند، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد داشت.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> همچنین، به [[سیره]] پیامبر در مواجهه با نگارش و گردآوری حدیث استناد شده است چرا که در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب، مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند از جمله [[صحیفه امام علی(ع)]]، صحیفه اُبَیّ بن رافع و مانند آن و در مقابل نه تنها با نهی و بازداری مواجه نشدند<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه در برخی موارد برای آنها اجازه نیز از جانب پیامبر صادر شده است.<ref> ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | مخالفان منع حدیث به روایاتی از پیامبر استناد میکنند که در آنها به نوشتن احادیث وی سفارش شده است از جمله روایتی که در آن پیامبر، [[عبدالله بن عمر]] را به نوشتن احادیث سفارش کرده است. برپایه این روایت، [[قریش]] عبدالله بن عمر را به جهت نوشتن و نگهداری سخنان [[پیامبر(ص)]] سرزنش میکردند، اما پیامبر او را به نوشتن احادیث تشویق کرده است.<ref>ابیداود، سنن ابیداود، المکتبه العصریه، ج۳، ص۳۱۸.</ref> و نیز از پیامبر(ص) نقل شده که: «هر شخصی که علم یا [[حدیث|حدیثی]] را از من نقل کند؛ تا زمانی که آن نوشته باقی ماند، برای او [[ثواب|اجر]] خواهد داشت.»<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۷۷.</ref> همچنین، به [[سیره]] پیامبر در مواجهه با نگارش و گردآوری حدیث استناد شده است چرا که در زمان حیات پیامبر بعضی از اصحاب، مجموعههای حدیثی با عنوان [[صحیفه]] جمعآوری میکردند از جمله [[صحیفه امام علی(ع)]]، صحیفه اُبَیّ بن رافع و مانند آن و در مقابل نه تنها با نهی و بازداری مواجه نشدند<ref>موسوی بیرجندی، «منع کتابت و انتشار حدیث»، ص۷۶.</ref> بلکه در برخی موارد برای آنها اجازه نیز از جانب پیامبر صادر شده است.<ref> ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== تکنگاری== | == تکنگاری== | ||
* منع تدوین الحدیث اسباب و نتایج، نوشته سید علی شهرستانی درباره علل و پیامدهای جلوگیری از نگارش احادیث پیامبر به زبان عربی. کتاب مذکور در سال ۱۴۱۸ق به وسیله مؤسسه الاعلمی للمطبوعات در بیروت منتشر شده و مجمع جهانی اهل بیت | * منع تدوین الحدیث اسباب و نتایج، نوشته سید علی شهرستانی درباره علل و پیامدهای جلوگیری از نگارش احادیث پیامبر به زبان عربی. به گفته مترجم کتاب، این کتاب اثبات میکند که شکلگیری «مکتب اجتهاد و رأی» ثمره منع حدیث بوده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین حدیث، ۱۳۹۰ش، مقدمه سید هادی حسینی (مترجم)، ص۱۹.</ref> کتاب مذکور در سال ۱۴۱۸ق به وسیله مؤسسه الاعلمی للمطبوعات در بیروت منتشر شده و [[مجمع جهانی اهل بیت]] ترجمههای آن را به انگلیسی و فارسی منتشر کرده است.<ref>شهرستانی، منع تدوین حدیث، ۱۳۹۰ش، مقدمه سید هادی حسینی (مترجم)، ص۲۰.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |
ویرایش