کاربر ناشناس
سید اسماعیل حمیری: تفاوت میان نسخهها
جز
←دیدار امام صادق(ع)
imported>Fayaz جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Fayaz جز (←دیدار امام صادق(ع)) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
===دیدار امام صادق(ع)=== | ===دیدار امام صادق(ع)=== | ||
[[مومن الطاق|محمد بن نعمان]]<ref> | [[مومن الطاق|محمد بن نعمان]]<ref>روضات الجنات، ص۲۹.</ref> روایت کرده سید حمیری را در کوفه دیدم، سخت بیمار شده و رویش سیاه و چشمانش کبود گشته و از عطش مینالید. نزد [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] رفتم که در [[کوفه]] بود و از نزد خلیفه برمیگشت. احوال حمیری را به او گفتم و به خانه سید رفتیم. جعفر بن محمد بر بالین او نشست و او را به اسم صدا کرد. سید چشمهای خود را گشود و به امام نگاه میکرد، اما نمیتوانست حرف بزند. آن حضرت لبهای او را لمس کرد و حرکت داد و فرمود:ای سید! سخن بگوی تا خدا بیماری تو را شفا دهد و تو را بیامرزد و به [[بهشت|بهشتی]] که به اولیای خود وعده نموده داخل کند. پس سید لب بگشود و اشعاری انشاء نمود که این دو بیت از آن است:<ref>رک: کشی، رجال، ص۲۸۸؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۵۰۴-۵۰۵، ۵۱۴؛ قهپایی، مجمع الرجال، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۵؛ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۸؛ ابوالفرج، الاغانی، ج۷، ص۱۶۸، ۱۷۱؛ حمیری، دیوان، صص۱۵-۱۶.</ref> | ||
{{شعر۲ | {{شعر۲ | ||
|تَجَعفَرتُ باسم الله و الله اکبر|و أیقنتُ انّ الله یعفو و یغفِر | |تَجَعفَرتُ باسم الله و الله اکبر|و أیقنتُ انّ الله یعفو و یغفِر | ||
خط ۴۶: | خط ۴۵: | ||
|و به دینی غیر از آنچه سابقاً معتقد بودم، عقیده پیدا کردم| سید همه مردم، جعفر مرا از دین سابق نهی فرمود.}} | |و به دینی غیر از آنچه سابقاً معتقد بودم، عقیده پیدا کردم| سید همه مردم، جعفر مرا از دین سابق نهی فرمود.}} | ||
برخی از قدمای [[اهل سنت]]، این قضیه و امثال آن را رد کرده، برخی از منکرات را به او نسبت دادهاند.<ref>ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، صص۶۷۵-۶۷۶.</ref> [[قاضی نورالله شوشتری]] در این باره | برخی از قدمای [[اهل سنت]]، این قضیه و امثال آن را رد کرده، برخی از منکرات را به او نسبت دادهاند.<ref>ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، صص۶۷۵-۶۷۶.</ref> [[قاضی نورالله شوشتری]] در این باره گفته قضیه سید حمیری نظیر آنچه صاحب کتاب استیعاب، از علمای اهل سنت، درباره نعیمان بن انصاری از صحابه پیامبر روایت کرده بود، است. نعیمان بن انصاری در صدر [[اسلام]] چند روزی [[شرابخواری|شرب خمر]] کرد و پیامبر(ص) او را تازیانه زد. چند باری که این فعل از او صادر شد، یکی از [[صحابه]] او را [[لعن|لعنت]] کرد، پیامبر خشمگین شد و او را از این کار منع کرد و فرمود: «چنین نگوی که او خدا و رسول را دوست میدارد.»<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۵۱۱۴.</ref> [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] در اکمال الدین<ref>صدوق، اکمال الدین، ص۲۰.</ref> و [[شیخ مفید]] در الفصول المختاره<ref>مفید، الفصول المختاره، ص۹۳.</ref> و مرزبانی در اخبار السید<ref>به نقل از الغدیر، ج۲، ۲۴۸.</ref> و ابن معتز در طبقات الشعراء و [[ابن شهر آشوب]] در [[مناقب آل ابی طالب]]<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۲۳.</ref> اخبار [[امامیه|امامی]] شدن سید را به دعوت امام صادق(ع) نقل نموده و به بقای او به این مذهب تا پایان زندگی تصریح کردهاند. {{محمد بن عمران مرزبانی در کتاب اخبار السید آورده است: | ||
::هر کس بگوید سید بر مذهب کیسانی باقی مانده بر او دروغ بسته و نسبت نادرست داده است. روشنترین دلیل بر بطلان این سخن، دعا و ثنای امام صادق(ع) بر او است. به امام گفتند سید شراب مینوشد، فرمود: اگر یک پای او لغزیده، پای دیگر ثابت و استوار مانده است... عباد بن صُهَیت به امام صادق(ع) عرض کرد: آیا به کسی دعا میکنی که شراب مینوشد و ابوبکر و عمر را دشنام میدهد و به رجعت یقین دارد؟... فرمود: دوستان آل محمد(ص) تا توبه نکنند، نمیمیرند.(شوشتری، مجالس المؤمنین، صص۵۱۱-۵۱۲.)}} | |||
==سیادت بر شعراء== | ==سیادت بر شعراء== | ||
[[کشی]] در رجال خود آورده است که [[امام صادق(ع)]] سید را دید و فرمود: ::مادرت اسم تو را سید گذاشته است، تو نیز موفق شدهای و اکنون سید شاعرانی.<ref>کشی، رجال، ص۲۸۸؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۰۶؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۵۰۳؛ قهپایی، مجمع الرجال، ج۳، صص۱۸۵؛ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۸.</ref> | [[کشی]] در رجال خود آورده است که [[امام صادق(ع)]] سید را دید و فرمود: ::مادرت اسم تو را سید گذاشته است، تو نیز موفق شدهای و اکنون سید شاعرانی.<ref>کشی، رجال، ص۲۸۸؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۰۶؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۵۰۳؛ قهپایی، مجمع الرجال، ج۳، صص۱۸۵؛ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۸.</ref> |