ماریه دختر شمعون: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
}} | }} | ||
{{همسران پیامبر}} | {{همسران پیامبر}} | ||
'''ماریه دختر شمعون''' | '''ماریه دختر شمعون''' (درگذشت: [[سال ۱۶ هجری قمری|۱۶ق]]) معروف به '''ماریه قبطیه'''، از همسران [[پیامبر(ص)]] که مقوقس، حاکم [[مصر]] و اسکندریه در پاسخ به نامه پیامبر، او را به همراه هدایایی برای پیامبر فرستاد. در میان [[همسران پیامبر]]، غیر از حضرت [[خدیجه]]، ماریه تنها زنی بود که از پیامبر صاحب فرزند شد. [[ابراهیم پسر پیامبر|ابراهیم]] پسر او از پیامبر بود که در کودکی درگذشت. | ||
==قبل از ازدواج با پیامبر== | ==قبل از ازدواج با پیامبر== | ||
ماریه دختر شمعون در روستای «حفن» در یکی از مناطق «انصنا» در [[مصر]] به دنیا آمد. در سال هفتم هجری، رسول خدا(ص) [[حاطب بن ابی بلتعه]] را به همراه نامهای به سوی مقوقس حاکم مصر و اسکندریه فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷</ref> مقوقس در پاسخ به دعوت پیامبر (ص) ماریه را که از دختران ملوک مصر بود به همراه خواهرش | ماریه دختر شمعون در روستای «حفن» در یکی از مناطق «انصنا» در [[مصر]] به دنیا آمد. در سال هفتم هجری، رسول خدا(ص) [[حاطب بن ابی بلتعه]] را به همراه نامهای به سوی مقوقس حاکم مصر و اسکندریه فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷</ref> مقوقس در پاسخ به دعوت پیامبر (ص) ماریه را که از دختران ملوک مصر بود به همراه خواهرش «سیرین»<ref> تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۷.</ref> و به نقلی «شیرین»<ref>انساب الاشراف، ج۱،ص۴۴۹.</ref> و همچنین هدایای بسیار، برای رسول خدا(ص) فرستاد. مقوقس همراه این هدایا نامهای نیز برای پیامبر نوشت که در بخشی از آن آمده است: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو، دو کنیز فرستادم که در سرزمین عظیم قبط، دارای منزلت هستند.»<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۰.</ref> روایت شده که حاطب بن ابی بلتعه در بین راه اسلام را بر آن دو عرضه کرد و آنان [[مسلمان]] شدند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۹ </ref> | ||
==ازدواج با پیامبر== | ==ازدواج با پیامبر== | ||
پس از ورود به [[مدینه]]، رسول خدا (ص) ماریه را برای خود برگزید و سیرین را به [[حسان بن ثابت]] بخشید.<ref>تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۷</ref> نخستین منزل [[ام المؤمنین]] | پس از ورود به [[مدینه]]، رسول خدا (ص) ماریه را برای خود برگزید و سیرین را به [[حسان بن ثابت]] بخشید.<ref>تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۷</ref> نخستین منزل [[ام المؤمنین]] ماریه، خانه [[حارثة بن نعمان]] بود. او یک سال در این منزل سکونت داشت. | ||
ماریه | شایستگیهای ماریه و توجه پیامبر به او، حسادت برخی از زنان پیامبر، بخصوص [[عایشه دختر ابوبکر بن ابی قحافه|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] را برانگیخت. | ||
ماریه، زنی پاک،<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۲.</ref> دیندار و از زنان صالح، نیکوکار، شایسته و مورد توجه و علاقه پیامبر (ص) بود<ref>البدایه و النهایه، ج۷، ص۷۴.</ref> و مورخان و سیرهنگاران او را به حسن دینش ستودهاند.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷.</ref> پیامبر (ص) در بیان علاقه خود به او فرمود: آنگاه که [[مصر]] را فتح کردید، با آنان به خوبی برخورد کنید، چون من داماد آنان هستم».<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۱۳۸.</ref> | |||
==نزول آیاتی از سوره تحریم== | ==نزول آیاتی از سوره تحریم== | ||
روزی حفصه در روز مخصوص خود نزد پیامبر (ص) رفت و از ایشان اجازه خواست جهت کاری نزد پدرش برود. حضرت به او اجازه داد. پس از رفتن حفصه، آن حضرت ماریه را به خود طلبیدند. وقتی حفصه به خانه برگشت، در بسته بود و بیرون در نشست. وقتی حفصه پیامبر را با ماریه دید ناراحت شد و با پیامبر درشتی کرد. رسول خدا (ص) برای رضایت او، ماریه را بر خود [[حرام]] کرد و از او خواست قضیه را مخفی | روزی حفصه در روز مخصوص خود نزد پیامبر (ص) رفت و از ایشان اجازه خواست جهت کاری نزد پدرش برود. حضرت به او اجازه داد. پس از رفتن حفصه، آن حضرت ماریه را به خود طلبیدند. وقتی حفصه به خانه برگشت، در بسته بود و بیرون در نشست. وقتی حفصه پیامبر را با ماریه دید ناراحت شد و با پیامبر درشتی کرد. رسول خدا (ص) برای رضایت او، ماریه را بر خود [[حرام]] کرد و از او خواست قضیه را مخفی کند، اما حفصه فوراً به عایشه خبر داد<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸۲</ref> و گفت: تو را بشارت میدهم که پیامبر کنیزش را بر خود حرام کرده و خداوند ما را از دست او راحت کرد.»<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۱</ref> | ||
در این هنگام آیات اول سوره تحریم نازل شد. در این آیات ضمن ملامت حفصه و عایشه، به پیامبر خطاب شد: | در این هنگام آیات اول سوره تحریم نازل شد. در این آیات ضمن ملامت حفصه و عایشه، به پیامبر خطاب شد: | ||
:::«یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِک ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» | :::«یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِک ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» | ||
:::«ای پیامبر، چرا برای خشنودی همسرانت، آنچه را خدا برای تو حلال گردانیده حرام میکنی؟ خدا[ست که] آمرزنده مهربان است.»<ref>تحریم، ۱</ref> | :::«ای پیامبر، چرا برای خشنودی همسرانت، آنچه را خدا برای تو حلال گردانیده حرام میکنی؟ خدا[ست که] آمرزنده مهربان است.»<ref>تحریم، ۱</ref> | ||
فرمان خدا به شکستن تحریم ماریه نشان از آن دارد که رابطه عاطفی پیامبر با ماریه به خودی خود، امر مطلوبی بوده است. در | فرمان خدا به شکستن تحریم ماریه نشان از آن دارد که رابطه عاطفی پیامبر با ماریه به خودی خود، امر مطلوبی بوده است. در نهایت، ماریه نزد رسول خدا(ص) ماند، اما توجه پیامبر به ماریه همچنان ناراحتی برخی زنان پیامبر (ص) را در پی داشت. این وضعیت با اعلان بارداری ماریه تشدید شد. از این رو پیامبر خدا (ص) ماریه را از [[مدینه]] خارج و در بخش بالای مدینه در نخلستان کوچکی به نام عالیه که در [[غزوه بنی نضیر]] به ایشان رسیده بود (و امروزه به [[مشربه ام ابراهیم]] معروف است) مسکن داد و برای دیدنش به آنجا میرفت.<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷</ref> | ||
اکنون این محل به صورت قبرستانی مخروبه است و قبر [[نجمه مادر امام رضا|نجمه مادر امام رضا(ع)]] و جمعی از امامزادگان و دوستداران [[اهل بیت]] (ع) | اکنون این محل به صورت قبرستانی مخروبه است و قبر [[نجمه مادر امام رضا|نجمه مادر امام رضا(ع)]] و جمعی از امامزادگان و دوستداران [[اهل بیت]] (ع) در آنجاست. از آنجا که ایرانیان گاهی برای زیارت به آنجا میرفتند در سالهای اخیر دیوارهای بلندی بر گرد آن ساخته شده و اجازه بازدید از آن را نمیدهند.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6527/75474 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]</ref> | ||
==تولد ابراهیم== | ==تولد ابراهیم== | ||
{{اصلی|ابراهیم پسر پیامبر}} | {{اصلی|ابراهیم پسر پیامبر}} | ||
گفتهاند که ماریه تنها زنی جز خدیجه بود که برای پیامبر اکرم(ص) فرزند آورد.<ref> الاستيعاب،ج1،ص:50.</ref> مدتی پس از استقرار ماریه در منزل جدید، ابراهیم فرزند رسول خدا (ص) در [[ذیحجه]] سال هشتم هجری به دنیا آمد و [[جبرئیل]] نازل شد و حضرت را با عنوان «اباابراهیم» سلام داد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰</ref> نقل است که بعد از تولد ابراهیم، پیامبر شاد شد و او را به عایشه نشان داد و فرمود: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!»<ref>نک: انساب الاشراف، ج۱،ص۴۵۰.</ref> | |||
ابراهیم در | ابراهیم در ۱۸ [[رجب]] سال دهم هجری، در سن ۱۸ ماهگی از دنیا رفت و در [[بقیع]] دفن شد. پیامبر(ص) در غم او اندوهگین شد و فرمود: «این غم، اشک را جاری میکند و قلب را اندوهناک؛ و من چیزی نمیگویم که باعث خشم پرورگار گردد.» | ||
==ماجرای افک== | ==ماجرای افک== | ||
{{اصلی|حادثه افک}} | {{اصلی|حادثه افک}} | ||
ماجرای افک به ماجرایی در تاریخ صدر اسلام گفته میشود که بخشی از آیات سوره نور (آیات ۱۱ تا ۲۶) بدان اشاره دارد. | ماجرای افک به ماجرایی در تاریخ صدر اسلام گفته میشود که بخشی از آیات سوره نور (آیات ۱۱ تا ۲۶) بدان اشاره دارد. برخی از روایاتی که درباره شان نزول این آیات نقل شده، مصداق آیات را عایشه میداند و بنا بر برخی دیگر از روایات، فردی که به او تهمت زده شد، ماریه قبطیه بود. | ||
برخی از روایاتی که درباره شان نزول این آیات نقل شده، مصداق آیات را عایشه میداند و بنا بر برخی دیگر از روایات، فردی که به او تهمت زده شد، ماریه قبطیه بود. | |||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
ماریه، پنج سال بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) در [[محرم]] سال ۱۶ هجری درگذشت و در بقیع دفن شد.<ref>تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۸</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== |