پرش به محتوا

تفسیر تطبیقی (مقارن): تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi
(اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۷: خط ۷:


== تطبیق ==
== تطبیق ==
تطبیق در زبان عربی و فارسی دو معنای متفاوت دارد. به تبع آن، عنوان تفسیر تطبیقی نیز در زبان فارسی معنایی متفاوت از معنای تفسیر تطبیقی در زبان عربی دارد، در عربی تطبیق از ماده «‌ط ـ ب ـ ق‌» به معنای اجرا، عملی کردن و منطبق ساختن است، بر این اساس تطبیقی یعنی کاربردی، عملی و اجرایی و تطبیق القانون یعنی عملی کردن قانون.<ref>فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ص۳۹۲ - ۳۹۳، «‌طبق‌»</ref> این ماده در اصل به معنای نهادن شیء گسترده‌ای بر چیزی مانند خودش است، به طوری که آن را کاملا بپوشاند<ref>ترتیب مقاییس اللغه، ص۵۶۸، «‌طبق‌»</ref> چنان که گویند: «‌طبّق السّحابُ الجَو‌» یعنی ابر تمام فضا را پوشاند و «‌طبّق الغَیمُ السماء‌» یعنی ابر آسمان را پوشاند و «‌طبّق الماءُ وجهَ الارضِ‌» آب همه روی زمین را فراگرفت.<ref>المعجم الوسیط، ج۲، ص۵۵۰، «‌طبق‌»</ref>
تطبیق در زبان عربی و فارسی دو معنای متفاوت دارد. به تبع آن، عنوان تفسیر تطبیقی نیز در زبان فارسی معنایی متفاوت از معنای تفسیر تطبیقی در زبان عربی دارد، در عربی تطبیق از ماده «‌ط ـ ب ـ ق‌» به معنای اجرا، عملی کردن و منطبق ساختن است، بر این اساس تطبیقی یعنی کاربردی، عملی و اجرایی و تطبیق القانون یعنی عملی کردن قانون.<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۱۳۸۳ش، ذیل واژه «‌طبق‌».</ref> این ماده در اصل به معنای نهادن شیء گسترده‌ای بر چیزی مانند خودش است، به طوری که آن را کاملا بپوشاند<ref>ابن فارس، ترتیب مقاییس اللغه، ۱۳۸۷ش، ذیل واژه «‌طبق‌».</ref> چنان که گویند: «‌طبّق السّحابُ الجَو‌» یعنی ابر تمام فضا را پوشاند و «‌طبّق الغَیمُ السماء‌» یعنی ابر آسمان را پوشاند و «‌طبّق الماءُ وجهَ الارضِ‌» آب همه روی زمین را فراگرفت.<ref>ابراهیم انیس، المعجم الوسیط، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۵۰.</ref>


بر همین اساس تطبیق به معنای آن است که مسائل و قضایا را تحت یک قاعده یا قانون کلی درآورند،<ref>همان</ref> زیرا وقتی قانون یا قاعده‌ای کلی بر مصادیق آن تطبیق می‌شود، در واقع همه آن‌ها را فراگرفته، زیر چتر خود می‌پوشاند؛ اما در فارسی تطبیق به معنای برابر کردن دو چیز با هم، و با هم مطابق ساختن به کار می‌رود.<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۰۹۵، «‌تطبیق‌»</ref>
بر همین اساس تطبیق به معنای آن است که مسائل و قضایا را تحت یک قاعده یا قانون کلی درآورند،<ref>ابراهیم انیس، المعجم الوسیط، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۵۰.</ref> زیرا وقتی قانون یا قاعده‌ای کلی بر مصادیق آن تطبیق می‌شود، در واقع همه آن‌ها را فراگرفته، زیر چتر خود می‌پوشاند؛ اما در فارسی تطبیق به معنای برابر کردن دو چیز با هم، و با هم مطابق ساختن به کار می‌رود.<ref>معین، فرهنگ فارسی، ۱۳۷۵ش،ذیل واژه «‌تطبیق‌».</ref>


== معنای تفسیر تطبیقی ==
== معنای تفسیر تطبیقی ==
هریک از این دو معنای تطبیق، نوعی تفسیر تطبیقی متفاوت با دیگری را موجب گشته است:
هریک از این دو معنای تطبیق، نوعی تفسیر تطبیقی متفاوت با دیگری را موجب گشته است:
۱. در حوزه زبان و فرهنگ عربی مراد از تفسیر تطبیقی، کاربردی کردن تعالیم [[قرآن]] و تطبیق و اجرای تعالیم و دستورات کلی آن در زندگی و منطبق ساختن آن‌ها بر قاعده‌های جزئی‌تر و مصادیق عینی است، چنان که غالب حسن، در کتاب ''مداخل جدیدة للتفسیر''، نخستین فصل کتاب را به تفسیر تطبیقی قرآن کریم اختصاص داده و در آن به تطبیق ۷ قاعده کلی از قواعد قرآنی بر قواعد جزئی‌تر بحث کرده است.<ref> مدخل جدیده، ص۱۱ - ۲۹</ref>{{جمع شدن}}
۱. در حوزه زبان و فرهنگ عربی مراد از تفسیر تطبیقی، کاربردی کردن تعالیم [[قرآن]] و تطبیق و اجرای تعالیم و دستورات کلی آن در زندگی و منطبق ساختن آن‌ها بر قاعده‌های جزئی‌تر و مصادیق عینی است، چنان که غالب حسن، در کتاب ''مداخل جدیدة للتفسیر''، نخستین فصل کتاب را به تفسیر تطبیقی قرآن کریم اختصاص داده و در آن به تطبیق ۷ قاعده کلی از قواعد قرآنی بر قواعد جزئی‌تر بحث کرده است.<ref> مدخل جدیده، ص۱۱ - ۲۹</ref>{{جمع شدن}}
بعضی از تفسیرپژوهان فارسی زبان نیز تفسیر تطبیقی را در همین معنا به کار برده، آن را روشی برای بیان پیام قرآن می‌دانند. اینان فایده تفسیر تطبیقی به این معنا را آماده کردن مخاطبان برای دریافت آن بخش از پیام‌های قرآن دانسته‌اند که مناسب با شرایط زمانی و مکانی خاص نوشته شده و تفسیر راهنما اثر اکبر هاشمی رفسنجانی و تفسیر نور اثر محسن قرائتی را از نمونه‌های بارز تفسیر تطبیقی معرفی کرده‌اند.<ref>دانشنامه قرآن، ج۱، ص۶۴۱</ref>
بعضی از تفسیرپژوهان فارسی زبان نیز تفسیر تطبیقی را در همین معنا به کار برده، آن را روشی برای بیان پیام قرآن می‌دانند. اینان فایده تفسیر تطبیقی به این معنا را آماده کردن مخاطبان برای دریافت آن بخش از پیام‌های قرآن دانسته‌اند که مناسب با شرایط زمانی و مکانی خاص نوشته شده و تفسیر راهنما اثر اکبر هاشمی رفسنجانی و تفسیر نور اثر محسن قرائتی را از نمونه‌های بارز تفسیر تطبیقی معرفی کرده‌اند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
مهم‌ترین اصول و مبانی این نوع تفسیر تطبیقی عبارت‌اند از:
مهم‌ترین اصول و مبانی این نوع تفسیر تطبیقی عبارت‌اند از:
* اصول و مبانی عملی حاکم بر عصر [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله و [[صحابه]] در همه عصرها جاری‌اند.
* اصول و مبانی عملی حاکم بر عصر [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله و [[صحابه]] در همه عصرها جاری‌اند.
* با وجود تحولات فزاینده در زندگی انسان و دگرگونی نیازها، رهنمودهای قرآن از بعد تربیتی، هدایتی و عمل، برای همه عصرها می‌توانند سازنده و برانگیزاننده باشند. شایان ذکر است که دسته بندی مطالب استنباط شده و نتیجه گیری از آن‌ها، به کار گرفتن جدول‌های موضوعی درباره [[آیه|آیات]] مربوط و تحلیل خصوصیات آیات و مضامین قصه‌ها، استفاده از نقشه‌های جغرافیایی و به کارگیری مثال برای جذابیت بیشتر از کارهای لازمی هستند که باید انجام شوند.<ref> همان، ص۶۴۱ - ۶۴۲</ref> تفسیر تطبیقی به تفسیر جهت داده، قرآن را در متن زندگی [[مسلمان]] قرار می‌دهد، تا همواره از هر آیه، پیام و رهنمود مناسب را دریابند.<ref>همان، ص۶۴۱</ref>
* با وجود تحولات فزاینده در زندگی انسان و دگرگونی نیازها، رهنمودهای قرآن از بعد تربیتی، هدایتی و عمل، برای همه عصرها می‌توانند سازنده و برانگیزاننده باشند. شایان ذکر است که دسته بندی مطالب استنباط شده و نتیجه گیری از آن‌ها، به کار گرفتن جدول‌های موضوعی درباره [[آیه|آیات]] مربوط و تحلیل خصوصیات آیات و مضامین قصه‌ها، استفاده از نقشه‌های جغرافیایی و به کارگیری مثال برای جذابیت بیشتر از کارهای لازمی هستند که باید انجام شوند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱ - ۶۴۲.</ref> تفسیر تطبیقی به تفسیر جهت داده، قرآن را در متن زندگی [[مسلمان]] قرار می‌دهد، تا همواره از هر آیه، پیام و رهنمود مناسب را دریابند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.</ref>
{{جمع شدن}}
{{جمع شدن}}
این نوع تفسیر تطبیقی یعنی کاربردی و اجرایی کردن تفسیر در میان پیروان کتب مقدس نیز سابقه دارد؛ به گفته ماسترمیدیا در کتابی که با عنوان ''التفسیر التطبیقی لکتاب المقدس'' به زبان عربی ترجمه شده گروهی از [[کشیش|کشیشان]] و معلمان طوایف مختلف [[مسیحی]] به تهیه تفسیر تطبیقی کتاب مقدس مبادرت کردند. در این تفسیر تطبیقی همه آنچه را که به فهم شرایط و ظروف زمانی و فضای عمومی حاکم مربوط می‌شود که فقره‌ای از [[کتاب مقدس]] در آن نوشته شده تقدیم مخاطب کرده و در کنار شرح کلمات و عبارات دشوار، معلومات و اطلاعات تاریخی فراوانی به مخاطب داده شده است؛ همچنین مخاطب را در کشف ارتباط بخشی از فقرات کتاب مقدس با بخش دیگر آن مدد می‌رساند. در عین حال تفسیر تطبیقی تنها به تقدیم اطلاعات ادبی و تفسیر آن‌ها بسنده نمی‌کند، بلکه مخاطب را به سمت تطبیق عملی و اجرا و پیاده کردن آن‌ها سوق می‌دهد.<ref>التفسیر التطبیقی، ص۲ - ۴</ref>
این نوع تفسیر تطبیقی یعنی کاربردی و اجرایی کردن تفسیر در میان پیروان کتب مقدس نیز سابقه دارد؛ به گفته ماسترمیدیا در کتابی که با عنوان ''التفسیر التطبیقی لکتاب المقدس'' به زبان عربی ترجمه شده گروهی از [[کشیش|کشیشان]] و معلمان طوایف مختلف [[مسیحی]] به تهیه تفسیر تطبیقی کتاب مقدس مبادرت کردند. در این تفسیر تطبیقی همه آنچه را که به فهم شرایط و ظروف زمانی و فضای عمومی حاکم مربوط می‌شود که فقره‌ای از [[کتاب مقدس]] در آن نوشته شده تقدیم مخاطب کرده و در کنار شرح کلمات و عبارات دشوار، معلومات و اطلاعات تاریخی فراوانی به مخاطب داده شده است؛ همچنین مخاطب را در کشف ارتباط بخشی از فقرات کتاب مقدس با بخش دیگر آن مدد می‌رساند. در عین حال تفسیر تطبیقی تنها به تقدیم اطلاعات ادبی و تفسیر آن‌ها بسنده نمی‌کند، بلکه مخاطب را به سمت تطبیق عملی و اجرا و پیاده کردن آن‌ها سوق می‌دهد.<ref>التفسیر التطبیقی، ص۲ - ۴</ref>
خط ۲۴: خط ۲۴:
۲. اما در حوزه زبان و فرهنگ فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی، مطالعه‌ای مقایسه‌ای در حوزه تفسیر است. این مقایسه می‌تواند در حوزه‌هایی متنوع از تفسیر آیات قرآن و نیز میان تفاسیر متنوع و مختلف اسلامی از قرآن کریم انجام گیرد.
۲. اما در حوزه زبان و فرهنگ فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی، مطالعه‌ای مقایسه‌ای در حوزه تفسیر است. این مقایسه می‌تواند در حوزه‌هایی متنوع از تفسیر آیات قرآن و نیز میان تفاسیر متنوع و مختلف اسلامی از قرآن کریم انجام گیرد.
{{جمع شدن}}
{{جمع شدن}}
به نظر می‌رسد تفسیر تطبیقی به این معنا ـ که با معنای تطبیق در کاربرد فارسیش قرابت دارد ـ متأثر از رواج اصطلاح تطبیق در ادبیات فارسی است که امروزه رشته مستقلی با نام ادبیات تطبیقی پدید آمده است. ادبیات تطبیقی برگردان «Litteratur Comparee» در زبان فرانسه است. این مبحث در اواسط قرن نوزدهم میلادی در فرانسه پدید آمد و از آن پس در حوزه ادبیات برای خود جایی باز کرد.<ref>جام جهان بین، ص۲۶۶</ref> ادبیات تطبیقی درباره ادبیات ملی و روابط تاریخی آن با ادبیات ملت‌های دیگر و بررسی چگونگی این ارتباط و اثرپذیری آن‌ها از یکدیگر بحث می‌کند.<ref>ادبیات تطبیقی، ندا، ص۱۰</ref> قلمرو ادبیات تطبیقی شامل بررسی موارد مشابه در کشورهای مختلف است و اختلاف در زبان، نخستین شرط مطالعه تطبیقی میان دو اثر است.<ref>جام جهان بین، ص۲۶۶</ref> پس از ادبیات، مطالعه و پژوهش تطبیقی در حوزه‌های دیگر علوم همچون [[فقه]]، [[اصول فقه]] و تفسیر نیز جای باز کرد. البته مفهوم تطبیق در [[تفسیر]] یا فقه تطبیقی عام‌تر از ادبیات تطبیقی است و به مطالعه تطبیقی میان دو زبان مختلف محدود نمی‌شود.
به نظر می‌رسد تفسیر تطبیقی به این معنا ـ که با معنای تطبیق در کاربرد فارسیش قرابت دارد ـ متأثر از رواج اصطلاح تطبیق در ادبیات فارسی است که امروزه رشته مستقلی با نام ادبیات تطبیقی پدید آمده است. ادبیات تطبیقی برگردان «Litteratur Comparee» در زبان فرانسه است. این مبحث در اواسط قرن نوزدهم میلادی در فرانسه پدید آمد و از آن پس در حوزه ادبیات برای خود جایی باز کرد.<ref>اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.</ref> ادبیات تطبیقی درباره ادبیات ملی و روابط تاریخی آن با ادبیات ملت‌های دیگر و بررسی چگونگی این ارتباط و اثرپذیری آن‌ها از یکدیگر بحث می‌کند.<ref>ادبیات تطبیقی، ندا، ص۱۰</ref> قلمرو ادبیات تطبیقی شامل بررسی موارد مشابه در کشورهای مختلف است و اختلاف در زبان، نخستین شرط مطالعه تطبیقی میان دو اثر است.<ref>اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.</ref> پس از ادبیات، مطالعه و پژوهش تطبیقی در حوزه‌های دیگر علوم همچون [[فقه]]، [[اصول فقه]] و تفسیر نیز جای باز کرد. البته مفهوم تطبیق در [[تفسیر]] یا فقه تطبیقی عام‌تر از ادبیات تطبیقی است و به مطالعه تطبیقی میان دو زبان مختلف محدود نمی‌شود.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
امروزه در فرهنگ فارسی همین معنا از «‌تفسیر تطبیقی‌» مقصود است نه معنای نخست. در زبان و فرهنگ عربی از این نوع تفسیر تطبیقی‌گاه به تفسیر مقارَن یا مقارنه‌ای و‌گاه به تفسیر موازَن یا موازنه‌ای تعبیر می‌شود.<ref>المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص۵۱</ref> البته تعبیر به موازنه صحیح‌تر و دقیق‌تر از مقارنه و حتی مقایسه است.<ref>ادبیات تطبیقی، هلال، ص۳۱ - ۳۲</ref>
امروزه در فرهنگ فارسی همین معنا از «‌تفسیر تطبیقی‌» مقصود است نه معنای نخست. در زبان و فرهنگ عربی از این نوع تفسیر تطبیقی‌گاه به تفسیر مقارَن یا مقارنه‌ای و‌گاه به تفسیر موازَن یا موازنه‌ای تعبیر می‌شود.<ref>ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.</ref> البته تعبیر به موازنه صحیح‌تر و دقیق‌تر از مقارنه و حتی مقایسه است.<ref>هلال، ادبیات تطبیقی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱ - ۳۲.</ref>


== اهمیت و فواید تفسیر تطبیقی ==
== اهمیت و فواید تفسیر تطبیقی ==
خط ۳۶: خط ۳۶:
# خارج کردن مفسر از حصرگرایی و فراهم سازی امکان وقوف بر ابعاد ناپیدای آیات و موضوعات مورد تفسیر؛<ref>همان</ref>
# خارج کردن مفسر از حصرگرایی و فراهم سازی امکان وقوف بر ابعاد ناپیدای آیات و موضوعات مورد تفسیر؛<ref>همان</ref>
# شناخت واقع و حقیقت از طریق مقایسه آرا و اندیشه‌ها و ادله مفسران؛
# شناخت واقع و حقیقت از طریق مقایسه آرا و اندیشه‌ها و ادله مفسران؛
# شناخت مفسرانی که متأثر از اختلاف مذهبی به [[تفسیر قرآن]] پرداخته‌اند و نیز مفسرانی که آرای آن‌ها نشان دهنده آرای فرقه مذهبی خاص‌اند؛<ref>ر.ک: المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص۵۱</ref>
# شناخت مفسرانی که متأثر از اختلاف مذهبی به [[تفسیر قرآن]] پرداخته‌اند و نیز مفسرانی که آرای آن‌ها نشان دهنده آرای فرقه مذهبی خاص‌اند؛<ref>ر.ک: ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.</ref>
# شناخت نقاط اشتراک و افتراق دو طرف مطالعه تطبیقی در مبانی و مفاهیم تفسیری؛
# شناخت نقاط اشتراک و افتراق دو طرف مطالعه تطبیقی در مبانی و مفاهیم تفسیری؛
# مرزبندی دقیق از اختلاف‌های مبنایی با تفاوت‌های بنایی و بررسی و نقد هریک در جای خود؛
# مرزبندی دقیق از اختلاف‌های مبنایی با تفاوت‌های بنایی و بررسی و نقد هریک در جای خود؛
خط ۴۶: خط ۴۶:


== گستره تفسیر تطبیقی ==
== گستره تفسیر تطبیقی ==
بعضی تفسیر تطبیقی را چنین تعریف کرده‌اند که [[تفسیر|مفسر]] آیاتی از [[قرآن]] را محور قرار داده، سپس به جست و جوی آرای مفسران ـ اعم از قدما و متأخران و اعم از اینکه روش تفسیری آن‌ها عقلی یا نقلی باشد ـ همراه با ذکر وجوه و احتمالات مطرح شده از سوی آنان برآمده، به مقایسه و ارزیابی میان آن‌ها بپردازد.<ref>المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص۵۱</ref> بعضی دیگر تفسیر تطبیقی یا مقارَن را به بررسی مقایسه‌ای میان دیدگاه‌های [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره مفاهیم قرآن محدود کرده، می‌گویند: مراد از این تطبیق، مقایسه میان دو مکتب از مکاتب تفسیری و روش‌های گوناگون تفسیری چون روش ادبی، [[روایت|روایی]] و [[کلام|کلامی]] نیست، بلکه بررسی تطبیقی تفسیر [[آیه|آیات]]، فارغ از روش‌ها و مکاتب تنها بر اساس دو منظر شیعی و اهل سنت است.<ref>تفسیر تطبیقی، ص۱۳</ref>
بعضی تفسیر تطبیقی را چنین تعریف کرده‌اند که [[تفسیر|مفسر]] آیاتی از [[قرآن]] را محور قرار داده، سپس به جست و جوی آرای مفسران ـ اعم از قدما و متأخران و اعم از اینکه روش تفسیری آن‌ها عقلی یا نقلی باشد ـ همراه با ذکر وجوه و احتمالات مطرح شده از سوی آنان برآمده، به مقایسه و ارزیابی میان آن‌ها بپردازد.<ref>ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.</ref> بعضی دیگر تفسیر تطبیقی یا مقارَن را به بررسی مقایسه‌ای میان دیدگاه‌های [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره مفاهیم قرآن محدود کرده، می‌گویند: مراد از این تطبیق، مقایسه میان دو مکتب از مکاتب تفسیری و روش‌های گوناگون تفسیری چون روش ادبی، [[روایت|روایی]] و [[کلام|کلامی]] نیست، بلکه بررسی تطبیقی تفسیر [[آیه|آیات]]، فارغ از روش‌ها و مکاتب تنها بر اساس دو منظر شیعی و اهل سنت است.<ref>تفسیر تطبیقی، ص۱۳</ref>


اما هر دو تعریف به ویژه تعریف دوم به صورت جزئی تنها به بعضی از ابعاد تفسیر تطبیقی نظر دارند، زیرا دامنه تفسیر تطبیقی می‌تواند بسیار فراتر از مطالعه تطبیقی آرای مفسران شیعه درباره مفاهیم قرآن یا حتی در محدوده بررسی آرای مفسران قدیم و جدید و ارزیابی آن بوده، به حوزه مطالعات تطبیقی میان قرآن و [[عهدین]] یا میان دو مکتب تفسیری یا دو روش تفسیری و... تعمیم داده شود.
اما هر دو تعریف به ویژه تعریف دوم به صورت جزئی تنها به بعضی از ابعاد تفسیر تطبیقی نظر دارند، زیرا دامنه تفسیر تطبیقی می‌تواند بسیار فراتر از مطالعه تطبیقی آرای مفسران شیعه درباره مفاهیم قرآن یا حتی در محدوده بررسی آرای مفسران قدیم و جدید و ارزیابی آن بوده، به حوزه مطالعات تطبیقی میان قرآن و [[عهدین]] یا میان دو مکتب تفسیری یا دو روش تفسیری و... تعمیم داده شود.
خط ۹۷: خط ۹۷:
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم
* قرآن کریم
* آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳ش؛
* آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳ش.
* ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ش؛
* ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ش.
* ابن فارس، ترتیب مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ش؛
* ابن فارس، احمد بن فارس، ترتیب مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ش.
* احد فرامرز قراملکی، روش شناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه رضوی، ۱۳۸۰ش؛
* احد فرامرز قراملکی، روش شناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه رضوی، ۱۳۸۰ش؛
* التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، شرکة ماستر میدیا، قاهره؛
* التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، شرکة ماستر میدیا، قاهره؛
* حسن غالب، مدخل جدیدة للتفسیر، دارالهادی، ۱۴۲۴ق؛
* حسن غالب، مدخل جدیدة للتفسیر، دارالهادی، ۱۴۲۴ق؛
* خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ش؛
* خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ش.
* سید محمد تقی الحکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، آل البیت (علیهم السلام) للطباعة والنشر، ۱۹۷۹م؛
* سید محمد تقی الحکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، آل البیت (علیهم السلام) للطباعة والنشر، ۱۹۷۹م؛
* سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق؛
* ایازی، سید محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق.
* صلاح عبدالفلاح الخالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق؛
* صلاح عبدالفلاح الخالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق؛
* طه ندا، ادبیات تطبیقی، ترجمه زهرا خسروی، تهران، فرزان روز، ۱۳۸۰ش؛
* طه ندا، ادبیات تطبیقی، ترجمه زهرا خسروی، تهران، فرزان روز، ۱۳۸۰ش؛
* عفت شرقاوی، الفکر الدینی فی مواجهة العصر، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶م؛
* عفت شرقاوی، الفکر الدینی فی مواجهة العصر، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶م؛
* فهد بن عبدالرحمن، بحوث فی اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۶ق؛
* فهد بن عبدالرحمن، بحوث فی اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۶ق؛
* محمد علی اسلامی، جام جهان بین، تهران، جام، ۱۳۷۴ش؛
* اسلامی، محمد علی، جام جهان بین، تهران، جام، ۱۳۷۴ش.
* محمد غنیمی هلال، ادبیات تطبیقی، ترجمه آیة الله زاده، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳ش؛
* هلال، محمد غنیمی، ادبیات تطبیقی، ترجمه آیة الله زاده، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳ش.
* معین، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش؛
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
* مولائی نیا و هاشم زاده، آشنایی با پایان نامه‌های قرآنی، تهران، فرهنگ سبز، ۱۳۸۶ش؛
* مولائی نیا و هاشم زاده، آشنایی با پایان نامه‌های قرآنی، تهران، فرهنگ سبز، ۱۳۸۶ش؛
* نجارزادگان، تفسیر تطبیقی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۳ش.
* نجارزادگان، تفسیر تطبیقی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۳ش.
کاربر ناشناس