پرش به محتوا

سربداران: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
←‏نهضت سربداران: ویرایش و تصحیح (جزئی)
imported>Naimi
(←‏لید: ویرایش و تصحیح (جزئی))
imported>Naimi
(←‏نهضت سربداران: ویرایش و تصحیح (جزئی))
خط ۹: خط ۹:
==نهضت سربداران==
==نهضت سربداران==
{{اصلی|نهضت سربداران}}
{{اصلی|نهضت سربداران}}
فصیح احمد خوافی مؤلف مجمل فصیحی درباره واقعه باشتین می‌نویسد: در نهم یا دوازدهم شعبان سال ۷۳۶ یا ۷۳۷ هجری پنج ایلچی [[مغول]] در خانه حسین حمزه و حسن حمزه از مردم قریه [[باشتین]] منزل کردند و از ایشان شراب و شاهد طلبیدند و لجاج کردند و بی حرمتی نمودند. یکی از دو برادر قدری شراب آورد، وقتی که ایلچیان مست شدند، شاهد طلبیدند و کار فضیحت را به‌جائی رساندند که عورات ایشان را خواستند. دو برادر گفتند دیگر تحمل این ننگ را نخواهیم کرد. بگذار «سرِ ما به دار» رود. شمشیر از نیام برکشیدند. هر پنج تن مغول را کشتند و از خانه بیرون رفتند و گفتند ما ( سربدار ) می‌دهیم. <ref>مجمل فصیح به تصحیح محمود فرخ خراسانی جلد سوم در ضمن وقایع سال ۷۳۶ هجری صفحه ۵۱-۵۰.</ref> غیاث الدین خواندمیر مؤلف تاریخ حبیب السیر که مأخذ نوشته‌های وی روضه الصفاء میرخواند است درباره واقعه تاریخی باشتین می‌نویسد:  
فصیح احمد خوافی مؤلف ''مجمل فصیحی'' درباره واقعه باشتین می‌نویسد: در نهم یا دوازدهم شعبان سال ۷۳۶ یا ۷۳۷ هجری پنج ایلچی [[مغول]] در خانه حسین حمزه و حسن حمزه از مردم قریه [[باشتین]] منزل کردند و از ایشان شراب و شاهد طلبیدند و لجاج کردند و بی حرمتی نمودند. یکی از دو برادر قدری شراب آورد، وقتی که ایلچیان مست شدند، شاهد طلبیدند و کار فضیحت را به‌جائی رساندند که عورات ایشان را خواستند. دو برادر گفتند دیگر تحمل این ننگ را نخواهیم کرد. بگذار «سرِ ما به دار» رود. شمشیر از نیام برکشیدند. هر پنج تن مغول را کشتند و از خانه بیرون رفتند و گفتند ما ( سربدار ) می‌دهیم. <ref>مجمل فصیح به تصحیح محمود فرخ خراسانی جلد سوم در ضمن وقایع سال ۷۳۶ هجری صفحه ۵۱-۵۰.</ref> غیاث الدین خواندمیر مؤلف تاریخ حبیب السیر درباره واقعه تاریخی باشتین می‌نویسد:  
:::«در آن اوقات ایلچی به باشتین فرود آمده از حسن حمزه و حسین حمزه که برادران بودند شراب و شاهد طلبید. حسن و حسین در باب شاهد عذری گفته ایلچی نشنید و خواست که متعرض عورات ایشان گردد، برادران شمشیرها کشیده گفتند ما سربداریم، تحمل این رسوائی نداریم، و ایلچی را به قتل رسانیدند.»<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص۳۵۷.</ref>
:::«در آن اوقات ایلچی به باشتین فرود آمده از حسن حمزه و حسین حمزه که برادران بودند شراب و شاهد طلبید. حسن و حسین در باب شاهد عذری گفته ایلچی نشنید و خواست که متعرض عورات ایشان گردد، برادران شمشیرها کشیده گفتند ما سربداریم، تحمل این رسوائی نداریم، و ایلچی را به قتل رسانیدند.»<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص۳۵۷.</ref>


کاربر ناشناس