Automoderated users، confirmed، مدیران
۱۳۷
ویرایش
imported>Rezataran بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
سمیه، دختر خباط و کنیز ابی حذیفة بن المغیره - رییس قبیله بنی مخزوم – بود.<ref>بحار الانوار، ج ۱۸، ص۲۴۱؛ معارف و معاریف، ج ۶، ص۳۳۴.</ref> همسرش [[یاسر]]، پسر عامر و از اعراب عنسی مذجحی قحطانی [[یمن]] بود که همراه دو برادرش «حارث» و «مالک» از [[یمن]] به [[مکه]] راه افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشک سالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره شده بود، پیدا کند. پس از آن که سه برادر از پیدا کردن برادر گمشده خود مایوس شدند، مالک و حارث بازگشتند، ولی یاسر در مکه ماند و با رییس قبیلۀ بنی مخزوم - ابی حذیفة بن مغیره - هم پیمان شد.<ref>منتهی الآمال، ص۱۶۰- ۱۶۱.</ref> | سمیه، دختر خباط و کنیز ابی حذیفة بن المغیره - رییس قبیله بنی مخزوم – بود.<ref>بحار الانوار، ج ۱۸، ص۲۴۱؛ معارف و معاریف، ج ۶، ص۳۳۴.</ref> همسرش [[یاسر]]، پسر عامر و از اعراب عنسی مذجحی قحطانی [[یمن]] بود که همراه دو برادرش «حارث» و «مالک» از [[یمن]] به [[مکه]] راه افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشک سالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره شده بود، پیدا کند. پس از آن که سه برادر از پیدا کردن برادر گمشده خود مایوس شدند، مالک و حارث بازگشتند، ولی یاسر در مکه ماند و با رییس قبیلۀ بنی مخزوم - ابی حذیفة بن مغیره - هم پیمان شد.<ref>منتهی الآمال، ص۱۶۰- ۱۶۱.</ref> | ||
ابو حذیفه سمیه دختر خباط را، که شریفترین و عفیفترین کنیز وی بود، به | ابو حذیفه سمیه دختر خباط را، که شریفترین و عفیفترین کنیز وی بود، به ازدواج یاسر درآورد و پس از آن سمیه را نیز آزاد کرد و مقرر داشت که فرزندان این زن و شوهر نیز جزو آزادگان (احرار) شناخته شوند. | ||
==اسلام آوردن سمیه== | ==اسلام آوردن سمیه== |