کاربر ناشناس
میرزا کوچکخان جنگلی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Roohish صفحهٔ میرزا کوچک خان جنگلی را به میرزا کوچکخان جنگلی منتقل کرد) |
imported>M.r.seifi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
|Soure_id = | |Soure_id = | ||
}} | }} | ||
'''میرزا یونس''' مشهور به '''میرزا کوچک خان جنگلی''' (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ه ش)، مشروطه خواه و رهبر جنبش جنگل بود که بدلیل نابسامانیهای داخلی بعد از [[مشروطه]] و تعرض و دخالتهای بیگانگان در [[ایران]] قیام و در [[رشت]] اعلام جمهوری کرد؛ اما با بروز اختلافات داخلی در دولت رشت، توافق قوای [[روسیه|روس]] و [[انگلیس]] و قدرت یافتن دولت مرکزی، شکست خورد و در برف و بوران گرفتار شد و بر اثر سرما درگذشت. | '''میرزا یونس''' مشهور به '''میرزا کوچک خان جنگلی''' (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ه ش)، مشروطه خواه و رهبر [[جنبش جنگل]] بود که بدلیل نابسامانیهای داخلی بعد از [[مشروطه]] و تعرض و دخالتهای بیگانگان در [[ایران]] قیام و در [[رشت]] اعلام جمهوری کرد؛ اما با بروز اختلافات داخلی در دولت رشت، توافق قوای [[روسیه|روس]] و [[انگلیس]] و قدرت یافتن دولت مرکزی، شکست خورد و در برف و بوران گرفتار شد و بر اثر سرما درگذشت. | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در عهد پادشاهی [[مظفر الدین شاه|مظفر الدین شاه]] که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. میرزا کوچک خان در رشت عدهای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد. | در عهد پادشاهی [[مظفر الدین شاه|مظفر الدین شاه]] که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. میرزا کوچک خان در رشت عدهای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد. | ||
مقارن تحصن علما در سفارت | مقارن تحصن علما در سفارت [[عثمانی]]، او نیز در شهبندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح [[قزوین]] شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا [[تهران]] و در تهران تا تحصن [[محمد علی شاه]] به سفارت [[روسیه|روس]] منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref> | ||
میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَنها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک [[ستارخان]] شتافت ولی به علت مریضی به [[تهران]] برگشت و با طغیان ترکمنها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود دواطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگها گلوله خورد و به بادکوبه و [[تفلیس]] برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیتهای آزادی خواهانهاش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به [[تهران]] آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگریهای روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref> | میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَنها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک [[ستارخان]] شتافت ولی به علت مریضی به [[تهران]] برگشت و با طغیان ترکمنها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود دواطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگها گلوله خورد و به بادکوبه و [[تفلیس]] برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیتهای آزادی خواهانهاش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به [[تهران]] آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگریهای [[روسیه|روسیه تزاری]] به فعالیت پرداخت.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref> | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
میرزا کوچک خان تحصیلات اولیه خود را در مدرسه حاج حسن، واقع در صالح آباد رشت و نیز مدرسه جامع گذراند. سپس به تهران عزیمت کرد و در مدرسه محمودیه حجرهای گرفت و به تحصیلات خویش ادامه داد. بنابر نقل رضا مظفری در کتاب مشاهیر گیلان او در آستانه نیل به مقام [[اجتهاد]] بود که تحولات ایران آن زمان مسیر زندگیاش را تغییر داد. شیخ یونس، عمده تحصیلات خود را نزد استادی به نام خلخالی گذراند. او شدیداً تحت تأثیر استاد و سخنان او قرار گرفت. خلخالی، مردی وارسته و نیک محضر بود، در کلاس، تنها به درس قناعت نمیکرد، در هر فرصتی سخن از مدینه فاضله به میان میآورد، از جامعه عاری از ظلم، جور، فقر و فساد، و از [[انسان کامل]] و کمالات و فضایل او صحبت میکرد.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5125/46374/ پایگاه خبری حوزه.]</ref><ref>نشریه نامه جامعه شماره ۳۹.</ref> | میرزا کوچک خان تحصیلات اولیه خود را در مدرسه حاج حسن، واقع در صالح آباد رشت و نیز مدرسه جامع گذراند. سپس به [[تهران]] عزیمت کرد و در مدرسه محمودیه حجرهای گرفت و به تحصیلات خویش ادامه داد. بنابر نقل رضا مظفری در کتاب مشاهیر گیلان او در آستانه نیل به مقام [[اجتهاد]] بود که تحولات [[ایران]] آن زمان مسیر زندگیاش را تغییر داد. شیخ یونس، عمده تحصیلات خود را نزد استادی به نام خلخالی گذراند. او شدیداً تحت تأثیر استاد و سخنان او قرار گرفت. خلخالی، مردی وارسته و نیک محضر بود، در کلاس، تنها به درس قناعت نمیکرد، در هر فرصتی سخن از مدینه فاضله به میان میآورد، از جامعه عاری از ظلم، جور، فقر و فساد، و از [[انسان کامل]] و کمالات و فضایل او صحبت میکرد.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5125/46374/ پایگاه خبری حوزه.]</ref><ref>نشریه نامه جامعه شماره ۳۹.</ref> | ||
==فعالیتهای سیاسی== | ==فعالیتهای سیاسی== | ||
===رهبری | ===رهبری هیأت اتحاد اسلام=== | ||
هم زمان با اوجگیری [[نهضت مشروطه]] در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند<ref>فصلنامه زمانه، شماره ۱۵.</ref> و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد. | هم زمان با اوجگیری [[نهضت مشروطه]] در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند<ref>فصلنامه زمانه، شماره ۱۵.</ref> و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد. | ||
در سال ۱۲۹۴ شمسی، به جای «''مجلس اتّحاد''» «''هیأت اتّحاد اسلام''» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند و میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به [[اسلام]] و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «''نهضت جنگل''» و «''حزب جنگل''» نیز نامیده شده است.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۳۷۰.</ref> | در سال ۱۲۹۴ شمسی، به جای «''مجلس اتّحاد''» «''هیأت اتّحاد اسلام''» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند و میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به [[اسلام]] و [[ایران]] اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «''نهضت جنگل''» و «''حزب جنگل''» نیز نامیده شده است.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۳۷۰.</ref> | ||
===فعالیتهای نهضت جنگل=== | ===فعالیتهای نهضت جنگل=== | ||
[[پرونده:یاران میرزا کوچک خان.jpg|بندانگشتی|میرزا کوچک خان در حلقه یاران خود]] | [[پرونده:یاران میرزا کوچک خان.jpg|بندانگشتی|میرزا کوچک خان در حلقه یاران خود]] | ||
در فروردین ۱۲۹۷، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد ۱۲۹۷، نیروی «''کلنل پیچراخوف''» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با «''ژنرال دانسترویل''» انگلیسی که او نیز میخواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «''کمیتۀ اتحاد اسلام''» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوشها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیتۀ اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوشها و هواپیماها رشت را تسخیر کردند. در [[۲۷ مرداد]] ۱۲۹۷، میان نمایندگان کمیتۀ اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیتۀ اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد در کمیتۀ انقلابی گیلان عضویت یافتند.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۳۷۰.</ref> | در فروردین ۱۲۹۷، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای [[بریتانیا|انگلیسی]] مواضع مهم راه [[رشت]] – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد ۱۲۹۷، نیروی «''کلنل پیچراخوف''» افسر روسی که قصد بازگشت از [[ایران]] را داشت با «''ژنرال دانسترویل''» انگلیسی که او نیز میخواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «''کمیتۀ اتحاد اسلام''» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوشها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیتۀ اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوشها و هواپیماها رشت را تسخیر کردند. در [[۲۷ مرداد]] ۱۲۹۷، میان نمایندگان کمیتۀ اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیتۀ اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد در کمیتۀ انقلابی گیلان عضویت یافتند.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۳۷۰.</ref> | ||
===واکنش حکومت و انگلستان=== | ===واکنش حکومت و انگلستان=== | ||
برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن ۱۲۹۷، به وسیلۀ سید محمد تدین، پیام صلحی برای کوچک خان فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد اما میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در [[۱۸ اسفند]] ۱۲۹۷، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد ۱۲۹۸، کلنل «''استاروسلسکی''» فرماندۀ نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حملۀ «''کلنل تکاچینکف''» از تهران نامۀ تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیریهای فراوان عدهای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطۀ خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «''نظام ملی''» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. | برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن ۱۲۹۷، به وسیلۀ سید محمد تدین، پیام صلحی برای کوچک خان فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد اما میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در [[۱۸ اسفند]] ۱۲۹۷، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد ۱۲۹۸، کلنل «''استاروسلسکی''» فرماندۀ نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حملۀ «''کلنل تکاچینکف''» از تهران نامۀ تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیریهای فراوان عدهای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطۀ خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در [[لاهیجان]] کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «''نظام ملی''» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. | ||
نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطۀ نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «''نظام ملی''» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در ۴ اردیبهشت ۱۲۹۸، محکوم به اعدام شد.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۳۷۰.</ref> | نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطۀ نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «''نظام ملی''» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در ۴ اردیبهشت ۱۲۹۸، محکوم به اعدام شد.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص۳۷۰.</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
===اعلام جمهوری در رشت=== | ===اعلام جمهوری در رشت=== | ||
[[۱۶ خرداد]] ۱۲۹۹ میرزا کوچک خان در شهر رشت، حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام درپی یک رشته | [[۱۶ خرداد]] ۱۲۹۹ میرزا کوچک خان در شهر رشت، حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام درپی یک رشته تماسها و گفتگوها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از این که نیروهای مداخلهگر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا، کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفته و میان طرفین توافقهایی حاصل شد. مهمترین مواد این توافق چنین است: | ||
*اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود. | *اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود. | ||
*حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزا برقرار شود. | *حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزا برقرار شود. | ||
*پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود. | *پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت [[روسیه]] ایجاد شود. | ||
*مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شورویها در ایران مداخله ننمایند. | *مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و [[روسیه|شورویها]] در ایران مداخله ننمایند. | ||
*هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند. | *هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند. | ||
*مخارج این قشون به عهده ایران است. | *مخارج این قشون به عهده ایران است. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
===شکست نهضت جنگل=== | ===شکست نهضت جنگل=== | ||
پس از کودتای۱۲۹۹ ش، دولت سیدضیاءالدین طباطبایی نمایندگانی را به جنگل اعزام کرد، ولی میرزا که سیدضیاء را خائن و عامل انگلیس میدانست، از همکاری با وی امتناع کرد. در [[۱۳ مرداد]] ۱۳۰۰ سران نهضت، دولت جمهوری شورایی گیلان را تشکیل دادند. با وجود تشکیل دولت جدید، اختلافاتی بین اعضا ایجاد شد. | پس از کودتای۱۲۹۹ ش، دولت [[سیدضیاءالدین طباطبایی]] نمایندگانی را به جنگل اعزام کرد، ولی میرزا که سیدضیاء را خائن و عامل [[بریتانیا|انگلیس]] میدانست، از همکاری با وی امتناع کرد. در [[۱۳ مرداد]] ۱۳۰۰ سران نهضت، دولت جمهوری شورایی گیلان را تشکیل دادند. با وجود تشکیل دولت جدید، اختلافاتی بین اعضا ایجاد شد. | ||
روتشتاین در اجرای سیاست دولت شوروی در نامهای به میرزا خواستار پایان دادن به نهضت شد. میرزا مسئله را منوط به در نظر گرفتن منافع مردم و دفاع از استقلال ایران به وسیله دولت مرکزی دانست ولی در ملاقات نمایندگان میرزا با روتشتاین، معلوم شد که هدف دولت شوروی از خاتمه دادن به جنبش جنگل اجرای موافقتها با دولت انگلستان بوده است. | روتشتاین در اجرای سیاست دولت شوروی در نامهای به میرزا خواستار پایان دادن به نهضت شد. میرزا مسئله را منوط به در نظر گرفتن منافع مردم و دفاع از استقلال ایران به وسیله دولت مرکزی دانست ولی در ملاقات نمایندگان میرزا با روتشتاین، معلوم شد که هدف دولت شوروی از خاتمه دادن به جنبش جنگل اجرای موافقتها با دولت انگلستان بوده است. |