کاربر ناشناس
ذوالقرنین: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani |
imported>Hasaninasab جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''ذوالقرنین'''، لقب شخصیتی در [[قرآن]] که اختلافهای اساسی درباره هویت، دوره تاریخی و جزئیات سرگذشت او بحثهای پردامنهای را در منابع اسلامی در پی داشتهاست. چون از دیرباز باور عمومی بر آن بوده که ذوالقرنین اسکندر مقدونی (حک : ۳۵۶ـ۳۲۳قم) است، بخشی از مطالب مربوط به ذوالقرنین در منابع اسلامی و ایرانی، بهویژه اسکندرنامهها، چیزی جز اطلاعات منابع تاریخی و افسانهها و اسطورهها درباره اسکندر نیست. | '''ذوالقرنین'''، لقب شخصیتی در [[قرآن]] که اختلافهای اساسی درباره هویت، دوره تاریخی و جزئیات سرگذشت او بحثهای پردامنهای را در منابع اسلامی در پی داشتهاست. چون از دیرباز باور عمومی بر آن بوده که ذوالقرنین اسکندر مقدونی (حک : ۳۵۶ـ۳۲۳قم) است، بخشی از مطالب مربوط به ذوالقرنین در منابع اسلامی و ایرانی، بهویژه اسکندرنامهها، چیزی جز اطلاعات منابع تاریخی و افسانهها و اسطورهها درباره اسکندر نیست. | ||
همچنین در دوره اخیر برخی کوروش هخامنشی (حک : ۵۹۹ـ۵۳۰قم) را ذوالقرنین | همچنین در دوره اخیر برخی کوروش هخامنشی (حک : ۵۹۹ـ۵۳۰قم) را ذوالقرنین دانستهاند. افزونبراین، در برخی منابع هویت [[یأجوج و مأجوج]] و تعیین محل جغرافیایی سد ساخته ذوالقرنین در برابر آنها یکی از مسائل اصلی مرتبط با ذوالقرنین بوده است. | ||
ماهیت رازآمیز و موجز پاسخ پیامبر به پرسشکنندگان درباره ذوالقرنین و نیز کنجکاوی مسلمانان برای آگاهی از جزئیات داستان و بهویژه هویت ذوالقرنین به بحثهای مفصّل و اختلافات جدّی میان عالمان اسلامی دامن زد. آنچه بیش از هر چیز ذهن عالمان مسلمان را مشغول کرد، تطبیق ذوالقرنین بر شخصیتی تاریخی بود که اقوال و آرای متفاوت و گاه متناقضی را درباره مسائل مرتبط با ذوالقرنین پدید آورد. | ماهیت رازآمیز و موجز پاسخ پیامبر به پرسشکنندگان درباره ذوالقرنین و نیز کنجکاوی مسلمانان برای آگاهی از جزئیات داستان و بهویژه هویت ذوالقرنین به بحثهای مفصّل و اختلافات جدّی میان عالمان اسلامی دامن زد. آنچه بیش از هر چیز ذهن عالمان مسلمان را مشغول کرد، تطبیق ذوالقرنین بر شخصیتی تاریخی بود که اقوال و آرای متفاوت و گاه متناقضی را درباره مسائل مرتبط با ذوالقرنین پدید آورد. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== در متون مقدس == | == در متون مقدس == | ||
بحث درباره ذوالقرنین در فرهنگ اسلامی از قرآن سرچشمه میگیرد که این نام سه بار در داستان او در قرآن آمده است؛ هرچند پیش از قرآن مفهوم ذوالقرنین بهمعنای «صاحب دو شاخ» با لفظ عبری «قرانئیم» در متون مقدس یهودیان سابقه داشته و در یکی از رؤیاهای دانیالنبی از قوچی با دو شاخ سخن رفته است.<ref>باب هشتم کتاب دانیالنبی (۳ـ۷)، او در رؤیا میبیند که قوچی با دو شاخ بلندش به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ میزند و هیچ حیوان وحشی نمیتواند در برابر او مقاومت کند؛ ناگهان بز نری با تکشاخی میان چشمانش به او حمله میکند، هر دو شاخش را میشکند و او را از بین میبرد. جبرئیل رؤیای دانیال را این گونه تعبیر میکند که آن قوچ پادشاهان ماد و پارس است و آن بز نر پادشاه یونان .باب هشتم کتاب دانیال نبی، ۲۰:۸ـ ۲۱؛ برای تفصیل بیشتر ← فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۰ـ۳۲</ref> همچنین در شعر عربی پیش از اسلام، تعبیر ذوالقرنین در اشاره به برخی پادشاهان یمن و حیره بهکار رفته، چنانکه مُنذربن ماء السماء لَخمی، ملقب به صَعب، ذوالقرنین خوانده شده است. <ref>ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۶۵ـ۳۶۶؛ نیز ← د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «الاسکندر» و در شعر امرؤالقیس ذوالقرنین ظاهراً در اشاره به همین صعب بهکار رفته است:ابنمنظور، ذیل قرن</ref> | بحث درباره ذوالقرنین در فرهنگ اسلامی از [[قرآن]] سرچشمه میگیرد که این نام سه بار در داستان او در قرآن آمده است؛ هرچند پیش از قرآن مفهوم ذوالقرنین بهمعنای «صاحب دو شاخ» با لفظ عبری «قرانئیم» در متون مقدس یهودیان سابقه داشته و در یکی از رؤیاهای دانیالنبی از قوچی با دو شاخ سخن رفته است.<ref>باب هشتم کتاب دانیالنبی (۳ـ۷)، او در رؤیا میبیند که قوچی با دو شاخ بلندش به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ میزند و هیچ حیوان وحشی نمیتواند در برابر او مقاومت کند؛ ناگهان بز نری با تکشاخی میان چشمانش به او حمله میکند، هر دو شاخش را میشکند و او را از بین میبرد. جبرئیل رؤیای دانیال را این گونه تعبیر میکند که آن قوچ پادشاهان ماد و پارس است و آن بز نر پادشاه یونان .باب هشتم کتاب دانیال نبی، ۲۰:۸ـ ۲۱؛ برای تفصیل بیشتر ← فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۰ـ۳۲</ref> همچنین در شعر عربی پیش از اسلام، تعبیر ذوالقرنین در اشاره به برخی پادشاهان یمن و حیره بهکار رفته، چنانکه مُنذربن ماء السماء لَخمی، ملقب به صَعب، ذوالقرنین خوانده شده است. <ref>ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۶۵ـ۳۶۶؛ نیز ← د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «الاسکندر» و در شعر امرؤالقیس ذوالقرنین ظاهراً در اشاره به همین صعب بهکار رفته است:ابنمنظور، ذیل قرن</ref> | ||
روایت نسبتاً کوتاه قرآن از سرگذشت ذوالقرنین از داستانهای اسرارآمیز قرآن است که در پی دو داستان دیگر با همین ویژگی یعنی داستان [[اصحاب کهف]] و داستان [[موسی بن عمران|موسی]] و [[خضر]] در [[سوره کهف]] قرار دارد. تصویر قرآن از ذوالقرنین فردی مؤمن به خدا و [[روز قیامت]] است که حکومتی عظیم داشته و خداوند اسباب پیشرفت را در اختیار او گذاشته است. براساس این آیات <ref>کهف: ۸۳ـ۱۰۲</ref>، گروهی از مردم از پیامبر درباره ذوالقرنین سؤال میکنند که خلاصه مضمون پاسخ پیامبر این است که: | روایت نسبتاً کوتاه قرآن از سرگذشت ذوالقرنین از داستانهای اسرارآمیز قرآن است که در پی دو داستان دیگر با همین ویژگی یعنی داستان [[اصحاب کهف]] و داستان [[موسی بن عمران|موسی]] و [[خضر]] در [[سوره کهف]] قرار دارد. تصویر قرآن از ذوالقرنین فردی مؤمن به خدا و [[روز قیامت]] است که حکومتی عظیم داشته و خداوند اسباب پیشرفت را در اختیار او گذاشته است. براساس این آیات <ref>کهف: ۸۳ـ۱۰۲</ref>، گروهی از مردم از پیامبر درباره ذوالقرنین سؤال میکنند که خلاصه مضمون پاسخ پیامبر این است که: | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
بنابر روایتی، [[پیامبر اسلام]] از نبی بودن یا نبودن ذوالقرنین اظهار بیاطلاعی کرده است.<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴؛ عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۳</ref>. ثعلبی<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴</ref> پس از نقل این حدیث نوشته است که چنانچه این حدیث صحیح باشد، پرداختن به این مسئله کاری بیهوده است، اما بعدها درباره این مسئله اختلاف پدید آمد و گروهی او را نبی غیرمرسل دانستند ـ که بهنظر ثعلبی قول صحیح است ـ و گروهی دیگر او را نه نبی که بندهای صالح و پادشاهی عادل شمردند. فخررازی <ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳ـ۸۵ </ref>نیز از اختلاف درباره نبوت ذوالقرنین خبر داده و اگرچه خودش در این باره اظهارنظری صریح نکرده، قول به نبوت ذوالقرنین را با استناد به سه فقره از آیات مربوط به او<ref> مثلاً «قُلنا یا ذَا القَرنَین ...»</ref> مدلّل ساختهاست، و به نظر میرسد که متمایل به همین دیدگاه است. قرطبی<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳ـ۹۱</ref> در ضمن نقل اقوال مرتبط با این مسئله نوشته است که گفتهاند ذوالقرنین پیامبری برگزیده است که خداوند بهدست او زمین را فتح کرد و گفتهاند که او با فرشتهای به نام رباقیل ملاقات میکرد. | بنابر روایتی، [[پیامبر اسلام]] از نبی بودن یا نبودن ذوالقرنین اظهار بیاطلاعی کرده است.<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴؛ عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۳</ref>. ثعلبی<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴</ref> پس از نقل این حدیث نوشته است که چنانچه این حدیث صحیح باشد، پرداختن به این مسئله کاری بیهوده است، اما بعدها درباره این مسئله اختلاف پدید آمد و گروهی او را نبی غیرمرسل دانستند ـ که بهنظر ثعلبی قول صحیح است ـ و گروهی دیگر او را نه نبی که بندهای صالح و پادشاهی عادل شمردند. فخررازی <ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳ـ۸۵ </ref>نیز از اختلاف درباره نبوت ذوالقرنین خبر داده و اگرچه خودش در این باره اظهارنظری صریح نکرده، قول به نبوت ذوالقرنین را با استناد به سه فقره از آیات مربوط به او<ref> مثلاً «قُلنا یا ذَا القَرنَین ...»</ref> مدلّل ساختهاست، و به نظر میرسد که متمایل به همین دیدگاه است. قرطبی<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳ـ۹۱</ref> در ضمن نقل اقوال مرتبط با این مسئله نوشته است که گفتهاند ذوالقرنین پیامبری برگزیده است که خداوند بهدست او زمین را فتح کرد و گفتهاند که او با فرشتهای به نام رباقیل ملاقات میکرد. | ||
در احادیث شیعی نیز اقوال گوناگونی در این باره نقل شده است. ذوالقرنین در مواردی پیامبر و پادشاه <ref>ابوحمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰؛ عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰</ref> و در جایی فقط پادشاهی مؤمن معرفی شده است <ref>ابنبابویه، الخصال، ج ۱، ص ۲۵۵؛ نیز برای روایتی از امامعلی | در احادیث شیعی نیز اقوال گوناگونی در این باره نقل شده است. ذوالقرنین در مواردی پیامبر و پادشاه <ref>ابوحمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰؛ عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰</ref> و در جایی فقط پادشاهی مؤمن معرفی شده است <ref>ابنبابویه، الخصال، ج ۱، ص ۲۵۵؛ نیز برای روایتی از [[امامعلی (ع)]] در منابع اهلسنّت ← عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۱، ص ۱۸۸</ref>؛ در جایی نیز صرفاً بنده محبوب خدا <ref>ابنبابویه، الخصال، ج ۲، ص ۳۹۳ـ۳۹۴ </ref>و در جایی فقط فردی عالم <ref>کلینی، ج ۱، ص ۲۶۹ </ref> دانسته شده است. مجلسی که گزیدهای از اخبار و احادیث منابع شیعی را در اینباره گرد آورده <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۱۷۲ـ۲۱۵</ref>، در پایان نقل آنها مینویسد که ذوالقرنین نخستین پادشاه بعد از نوح و بنده صالح خدا بوده است. | ||
==وجه نامگذاری== | ==وجه نامگذاری== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
افراد دیگری را نیز از مصادیق احتمالی ذوالقرنین مطرح کردهاند، ازجمله: اسکندروس مردی از اسکندریه <ref>ابنقتیبه، ص ۵۴</ref>؛ هرمس یا هردیس <ref>ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۹۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶</ref>؛ مرزبانبن مدربه یونانی، مردی مصری از نسل یافثبن نوح <ref>ابنهشام، سیرةالنبی، ج ۱، ص ۲۰۲؛ احمدبن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، ج ۴، ص ۲۸۴؛ مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعیکدکنی، ج ۱، ص ۴۵۷، همگی به نقل از محمدبن اسحاق</ref>؛ عیاش و عبداللّهبن ضحاک <ref> عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰؛ ابنجوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۵، ص ۱۸۳</ref>. گذشته از کوروش، در پارهای منابع، گاه احتمال ذوالقرنین بودن برخی دیگر از پادشاهان ایران نظیر فریدون <ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶۴؛ محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۸</ref>، خشایارشا <ref> عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۰ـ۲۸۱؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیـة عن القرون الخالیة، ص ۴۰</ref> و داریوش سوم <ref>بدره ای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، ص ۱۵۷ـ۱۵۹</ref> مطرح شده است <ref>همچنین برای اقوال و منابع بیشتر درباره مصادیق احتمالی ذوالقرنین ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰، ش ۵ ص ۶ـ۹</ref>. | افراد دیگری را نیز از مصادیق احتمالی ذوالقرنین مطرح کردهاند، ازجمله: اسکندروس مردی از اسکندریه <ref>ابنقتیبه، ص ۵۴</ref>؛ هرمس یا هردیس <ref>ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۹۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶</ref>؛ مرزبانبن مدربه یونانی، مردی مصری از نسل یافثبن نوح <ref>ابنهشام، سیرةالنبی، ج ۱، ص ۲۰۲؛ احمدبن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، ج ۴، ص ۲۸۴؛ مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعیکدکنی، ج ۱، ص ۴۵۷، همگی به نقل از محمدبن اسحاق</ref>؛ عیاش و عبداللّهبن ضحاک <ref> عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰؛ ابنجوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۵، ص ۱۸۳</ref>. گذشته از کوروش، در پارهای منابع، گاه احتمال ذوالقرنین بودن برخی دیگر از پادشاهان ایران نظیر فریدون <ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶۴؛ محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۸</ref>، خشایارشا <ref> عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۰ـ۲۸۱؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیـة عن القرون الخالیة، ص ۴۰</ref> و داریوش سوم <ref>بدره ای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، ص ۱۵۷ـ۱۵۹</ref> مطرح شده است <ref>همچنین برای اقوال و منابع بیشتر درباره مصادیق احتمالی ذوالقرنین ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰، ش ۵ ص ۶ـ۹</ref>. | ||
گذشته از همه اینها، از نظرگاهی متفاوت، ذوالقرنین فردی گمنام است که نه پیامبر و نه پادشاه بلکه تنها بندهای از بندگان محبوب خدا بوده است. مبنای این دیدگاه حدیثی از امامعلی | گذشته از همه اینها، از نظرگاهی متفاوت، ذوالقرنین فردی گمنام است که نه پیامبر و نه پادشاه بلکه تنها بندهای از بندگان محبوب خدا بوده است. مبنای این دیدگاه حدیثی از [[امامعلی (ع)]] است <ref>ابنبابویه، کمالالدین و تمام النعمة،ج ۲، ص ۳۹۳ـ ۳۹۴</ref> که بعدها به دیدگاهی شناختهشده در منابع تبدیل شد <ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۴</ref>. به نظر میرسد مفسران شیعه با نظر به این روایت بیشتر متمایل به این نظر بودهاند و کمتر درصدد کنجکاوی و در پی گمانهزنی درباره هویت ذوالقرنین برآمدهاند <ref>برای نمونه ← طبرسی؛ ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات</ref>. از میان مفسران معاصر اهلسنّت، سید قطب <ref> سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج ۵، جزء۱۶، ص ۴۰۸</ref> در تفسیر آیات از ذوالقرنین تنها با همین نام قرآنی یاد کرده و چون معتقد است که هیچ منبع یقینی جز قرآن در اختیار نیست و اقوال تفاسیر آمیخته با افسانهها و اسرائیلیات است، به خلاف بسیاری از مفسران، هیچ تلاشی برای تعیین هویت ذوالقرنین نکردهاست <ref>نیز ← جعفربن حسین موسوی خوانساری، مناهج المعارف، یا، فرهنگ عقائد شیعه، ص ۵۹، ۵۴۸ـ۵۵۰، پانویس</ref>. | ||
در پژوهشهای غربیان درباره ذوالقرنین تصور غالب آن است که ذوالقرنین اسکندر مقدونی است <ref> فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۲ـ۳۳</ref>، چنانکه هم در د. اسلام <ref>دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم، همانجا</ref> و هم در دایرةالمعارف قرآن <ref>ذیل "Alexander"</ref> مطالب مربوط به ذوالقرنین ذیل مدخل اسکندر آمده و عبارات آغازین مدخلهای این دو دایرةالمعارف نیز حاکی از چنین تصوری است.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «اسکندرنامه»</ref>. | در پژوهشهای غربیان درباره ذوالقرنین تصور غالب آن است که ذوالقرنین اسکندر مقدونی است <ref> فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۲ـ۳۳</ref>، چنانکه هم در د. اسلام <ref>دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم، همانجا</ref> و هم در دایرةالمعارف قرآن <ref>ذیل "Alexander"</ref> مطالب مربوط به ذوالقرنین ذیل مدخل اسکندر آمده و عبارات آغازین مدخلهای این دو دایرةالمعارف نیز حاکی از چنین تصوری است.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «اسکندرنامه»</ref>. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
# ابن ابیزینب نعمانی، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲؛ | # ابن ابیزینب نعمانی، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲؛ | ||
# ابراهیمبن منصور نیشابوری، قصصالانبیاء، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش؛ | # ابراهیمبن منصور نیشابوری، قصصالانبیاء، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش؛ | ||
* | * | ||
# EI۱, s.v. "Iskandar-na(ma"; EI۲, s.v. "Al-Iskandar" (by W. Montgomery Watt); | # EI۱, s.v. "Iskandar-na(ma"; EI۲, s.v. "Al-Iskandar" (by W. Montgomery Watt); | ||
# Encyclopaedia of the Qur'a(n, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, ۲۰۰۱-۲۰۰۶, s.v. "Alexander" (by John Renard); | # Encyclopaedia of the Qur'a(n, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, ۲۰۰۱-۲۰۰۶, s.v. "Alexander" (by John Renard); |