کاربر ناشناس
عزرائیل: تفاوت میان نسخهها
جز
ویراست صوری
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Movahhed جز (ویراست صوری) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== صفات و ویژگیها == | == صفات و ویژگیها == | ||
عزرائیل فرشته مرگ است. در [[قرآن کریم]] از عزرائیل با کلمه ملکالموت یاد شده (قُلْ يَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذي وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلي رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)که مامور [[قبض روح]] و گرفتن جان همه موجودات زنده است.<ref>سوره سجده، آیه۱۱.</ref> در [[روایت|روایاتی]] که در مورد ملکالموت وجود دارد از او با عنوان «قابضالارواح» و «هادمالذات»<ref> این دو کلمه در فارسی به معنی گیرندهی جانها و از بین برندهی ذاتهاست</ref> نیز یاد شده است. | عزرائیل فرشته مرگ است. در [[قرآن کریم]] از عزرائیل با کلمه ملکالموت یاد شده (قُلْ يَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذي وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلي رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)<ref>«بگو فرشته مرگ که بر شما مأمور شده روح شما را میگیرد سپس شما را به سوی پروردگارتان بازمیگرداند».</ref> | ||
که مامور [[قبض روح]] و گرفتن جان همه موجودات زنده است.<ref>سوره سجده، آیه۱۱.</ref> در [[روایت|روایاتی]] که در مورد ملکالموت وجود دارد از او با عنوان «قابضالارواح» و «هادمالذات»<ref> این دو کلمه در فارسی به معنی گیرندهی جانها و از بین برندهی ذاتهاست.</ref> نیز یاد شده است. | |||
<ref>شفیعی، «ملکالموت»، ۱۳۹۰ش، ج۱۴، ص۴۹۰.</ref> عزرائیل واژه عبری است که از دو جزء «عزرا» به معنی خداوند و «ئیل» به معنی بنده تشکیل شده و ترکیب هر دو جزء به معنی بنده خداست. این واژه از زبان سریانی به زبان عربی راه یافته است.<ref>دهخدا، ج۳، ۱۳۴۱ش، ص۲۲۴.</ref> | <ref>شفیعی، «ملکالموت»، ۱۳۹۰ش، ج۱۴، ص۴۹۰.</ref> عزرائیل واژه عبری است که از دو جزء «عزرا» به معنی خداوند و «ئیل» به معنی بنده تشکیل شده و ترکیب هر دو جزء به معنی بنده خداست. این واژه از زبان سریانی به زبان عربی راه یافته است.<ref>دهخدا، ج۳، ۱۳۴۱ش، ص۲۲۴.</ref> | ||
عزرائیل مظهر و نمایانگر دو اسم «القابض» و «الممیت» <ref> این دو کلمه در فارسی به معنی گیرنده و میراننده جانها هستند</ref> در خداوند تعالی است،<ref>حسینی طهرانی، معادشناسی، ۱۳۶۱ش، ج۶، ص۲۱۱.</ref> زیرا در واقع و حقیقت [[خدا|خداوند]] روح انسانها را بسط میدهد یا قبض میکند، هرچند این امور با اسباب و وسیلههایی همانند فرشتگان و عزرائیل به انجام برسد.<ref> شجاعی، ملائکه، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.</ref> در میان فرشتگان الهی، چهار فرشته از مقربین درگاه الهی بوده و از آنها به رئوس ملائکه تعبیر میشود که عزرائیل، [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و [[جبرئیل]] هستند.<ref>رجالی تهرانی، فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.</ref> همچنین در روایات وارد شده که [[لوح محفوظ]] از چهار رکن( علم، حیات اراده و قدرت) تشکیل شده است و عزرائیل مظهر رکن قدرت آن است.<ref>ابن فناری، ۱۳۷۴ش، مصباحالانس، ۱۳۷۴،ص۴۰۳.</ref> | عزرائیل مظهر و نمایانگر دو اسم «القابض» و «الممیت» <ref> این دو کلمه در فارسی به معنی گیرنده و میراننده جانها هستند.</ref> در خداوند تعالی است،<ref>حسینی طهرانی، معادشناسی، ۱۳۶۱ش، ج۶، ص۲۱۱.</ref> زیرا در واقع و حقیقت [[خدا|خداوند]] روح انسانها را بسط میدهد یا قبض میکند، هرچند این امور با اسباب و وسیلههایی همانند فرشتگان و عزرائیل به انجام برسد.<ref> شجاعی، ملائکه، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.</ref> در میان فرشتگان الهی، چهار فرشته از مقربین درگاه الهی بوده و از آنها به رئوس ملائکه تعبیر میشود که عزرائیل، [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و [[جبرئیل]] هستند.<ref>رجالی تهرانی، فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.</ref> همچنین در روایات وارد شده که [[لوح محفوظ]] از چهار رکن( علم، حیات اراده و قدرت) تشکیل شده است و عزرائیل مظهر رکن قدرت آن است.<ref>ابن فناری، ۱۳۷۴ش، مصباحالانس، ۱۳۷۴،ص۴۰۳.</ref> | ||
در بعضی از منابع روایی صفات جسمانی برای عزرائیل ذکر شده است که چهار بال دارد به گونهای که چهار طرف عالم را فراگرفتهاند و پاهای وی در عالم پایین و سر او در آسمان بالا قرار دارد،<ref>شفیعی، «ملکالموت»، ۱۳۹۰ش، ج۱۵، ص۴۹۰.</ref> اما باید دانست که بال فرشتگان شبیه بال پرندگان نیست و با آن فرق دارد زیرا فرشتگان موجوداتی غیر مادی هستند و وجود و صفات آنها در روایات به گونهای برای مردم بیان و توصیف شده که قابل فهم و درک برای عموم مردم باشد.<ref>طباطبایی،المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۷۰.</ref> | در بعضی از منابع روایی صفات جسمانی برای عزرائیل ذکر شده است که چهار بال دارد به گونهای که چهار طرف عالم را فراگرفتهاند و پاهای وی در عالم پایین و سر او در آسمان بالا قرار دارد،<ref>شفیعی، «ملکالموت»، ۱۳۹۰ش، ج۱۵، ص۴۹۰.</ref> اما باید دانست که بال فرشتگان شبیه بال پرندگان نیست و با آن فرق دارد زیرا فرشتگان موجوداتی غیر مادی هستند و وجود و صفات آنها در روایات به گونهای برای مردم بیان و توصیف شده که قابل فهم و درک برای عموم مردم باشد.<ref>طباطبایی،المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۷۰.</ref> |