پرش به محتوا

دعائم الاسلام (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

imported>Lohrasbi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
خط ۷۳: خط ۷۳:
وی در کتاب طهارت، پس از آوردن دلیلهایی بر روا بودن انتقال مردگان به مشاهد مشرفه و پاسخ دادن به دلیلهای مخالف که روایتی از دعائم الاسلام نیز یکی از آنهاست، می‌نویسد: «‌خبر دعائم الاسلام، افزون بر این که نویسنده این کتاب مورد طعن است، چنانچه دانستی حمل بر کراهت می‌شود».<ref>جواهر الکلام، ۴ / ۳۴۸؛ به نقل از کلانتری</ref>
وی در کتاب طهارت، پس از آوردن دلیلهایی بر روا بودن انتقال مردگان به مشاهد مشرفه و پاسخ دادن به دلیلهای مخالف که روایتی از دعائم الاسلام نیز یکی از آنهاست، می‌نویسد: «‌خبر دعائم الاسلام، افزون بر این که نویسنده این کتاب مورد طعن است، چنانچه دانستی حمل بر کراهت می‌شود».<ref>جواهر الکلام، ۴ / ۳۴۸؛ به نقل از کلانتری</ref>


امام خمینی نیز در این باره دیدگاهی بسان صاحب جواهر دارد و این نکته را می‌توان از لابه لای بحثهای فقهی ایشان دریافت. از باب نمونه، هنگام بحث از روایی و ناروایی فروختن و نقل و انتقال مردار، می‌نویسد: اقوا، روا بودن این کار است؛ زیرا دلیلی بر ممنوع بودن آن جز روایت پیش، از دعائم الاسلام نیست و آن روایت به لحاظ سند ضعیف است.<ref>المکاسب المحرمه، ۱ / ۵۶</ref>
امام خمینی نیز در این باره دیدگاهی بسان صاحب جواهر دارد و این نکته را می‌توان از لابه لای بحثهای فقهی ایشان دریافت. از باب نمونه، هنگام بحث از روایی و ناروایی فروختن و نقل و انتقال مردار، می‌نویسد: اقوا، روا بودن این کار است؛ زیرا دلیلی بر ممنوع بودن آن جز روایت پیش، از دعائم الاسلام نیست و آن روایت به لحاظ سند ضعیف است.<ref>المکاسب المحرمه، ۱ / ۵۶؛ به نقل از کلانتری</ref>
همچنین در یکی از بحثهای کتاب طهارت, پس از آوردن روایتی از دعائم می‌نویسد: روایت دعائم الاسلام, به خاطر ضعف سند یا سستی متن, درخور اعتماد نیست.<ref>کتاب الطهارة، ۳ / ۴۳۲؛ به نقل از کلانتری</ref>
همچنین در یکی از بحثهای کتاب طهارت پس از آوردن روایتی از دعائم، می‌نویسد: روایت دعائم الاسلام، به خاطر ضعف سند یا سستی متن، درخور اعتماد نیست.<ref>کتاب الطهارة، ۳ / ۴۳۲؛ به نقل از کلانتری</ref>
مقصود ایشان از ضعف در این عبارتها، مورد اعتماد نبودن مؤلف کتاب دعائم است. در برخی عبارتها، افزون بر این سبب، مرسل بودن روایتهای کتاب را نیز موجب اعتماد نکردن بر آن می‌داند. از جمله: در یکی از مباحث کتاب بیع، پس از نقل روایتی از آن می‌نویسد:این روایت, افزون بر ارسال، سند در خور اعتمادی هم ندارد.<ref>البیع، ۵ / ۱۵۴؛ به نقل از کلانتری</ref>
مقصود ایشان از ضعف در این عبارتها، مورد اعتماد نبودن مؤلف کتاب دعائم است. در برخی عبارتها، افزون بر این سبب، مرسل بودن روایتهای کتاب را نیز موجب اعتماد نکردن بر آن می‌داند. از جمله: در یکی از مباحث کتاب بیع، پس از نقل روایتی از آن می‌نویسد:این روایت، افزون بر ارسال، سند در خور اعتمادی هم ندارد.<ref>البیع، ۵ / ۱۵۴؛ به نقل از کلانتری</ref>
از این روی، امام نیز تنها به عنوان تایید کننده و قرینه از روایات این کتاب استفاده می‌کند.
از این روی، امام نیز تنها به عنوان تایید کننده و قرینه از روایات این کتاب استفاده می‌کند.


آیت اللّه خویی نیز در معجم رجالی و همچنین در بحثهای فقهی خود, از شخصیت علمی قاضی نعمان وارزش و اعتبار کتاب او, بحث کرده است.
آیت اللّه خویی نیز در معجم رجالی و همچنین در بحثهای فقهی خود، از شخصیت علمی قاضی نعمان وارزش و اعتبار کتاب او، بحث کرده است.
ویژگی دیدگاه این فقیه درباره موضوع یاد شده این است که نویسنده کتاب دعائم را شخصیتی بزرگ و بلندمرتبه می‌داند و به حسب ظاهر وثاقت او را می‌پذیرد و تنها چیزی که کتاب دعائم را در دیدگاه او نامعتبر می‌سازد، ارسال روایات آن است و حال آن که صاحب جواهر و امام خمینی, افزون بر این اشکال, در خود قاضی نعمان و شخصیت روایی او هم اشکال داشتند.
ویژگی دیدگاه این فقیه درباره موضوع یاد شده این است که نویسنده کتاب دعائم را شخصیتی بزرگ و بلندمرتبه می‌داند و به حسب ظاهر وثاقت او را می‌پذیرد و تنها چیزی که کتاب دعائم را در دیدگاه او نامعتبر می‌سازد، ارسال روایات آن است و حال آن که صاحب جواهر و امام خمینی، افزون بر این اشکال، در خود قاضی نعمان و شخصیت روایی او هم اشکال داشتند.
وی در کتاب طهارت که به مناسبتی درباره تقیه بحث می‌کند، می‌گوید: روایتهای کتاب دعائم الاسلام، به سبب مرسله بودن آنها، درخور اعتماد نیستند، گرچه نویسنده آن شخصی جلیل القدر و بلند مرتبه است.<ref>التنقیح، کتاب الطهارة، ۴ / ۳۱۲ به نقل از کلانتری</ref>
وی در کتاب طهارت که به مناسبتی درباره تقیه بحث می‌کند، می‌گوید: روایتهای کتاب دعائم الاسلام، به سبب مرسله بودن آنها، درخور اعتماد نیستند، گرچه نویسنده آن شخصی جلیل القدر و بلند مرتبه است.<ref>التنقیح، کتاب الطهارة، ۴ / ۳۱۲ به نقل از کلانتری</ref>
همچنین، پس از نقل روایتی مرسله از راوندی و روایت مرسله دیگری از دعائم الاسلام در بحث آب جاری می‌نویسد: دردلالت این روایتها برمدعااشکالی نیست. ولی روایت راوندی به خاطر مرسله بودن ضعیف است و بر روایت دعائم الاسلام نیز نمی‌توان اعتماد کرد واین به خاطر ضعیف بودن مصنف کتاب قاضی نعمان مصری نیست؛ زیرااو مردی فاضل و جلیل القدراست. بلکه علت اعتماد نکردن به روایتهای کتاب یاد شده، مرسله بودن آنهاست.<ref>همان، ۱ / ۱۱۸؛ به نقل از کلانتری</ref>
همچنین، پس از نقل روایتی مرسله از راوندی و روایت مرسله دیگری از دعائم الاسلام در بحث آب جاری می‌نویسد: دردلالت این روایتها برمدعااشکالی نیست. ولی روایت راوندی به خاطر مرسله بودن ضعیف است و بر روایت دعائم الاسلام نیز نمی‌توان اعتماد کرد واین به خاطر ضعیف بودن مصنف کتاب قاضی نعمان مصری نیست؛ زیرااو مردی فاضل و جلیل القدراست. بلکه علت اعتماد نکردن به روایتهای کتاب یاد شده، مرسله بودن آنهاست.<ref>همان، ۱ / ۱۱۸؛ به نقل از کلانتری</ref>
کاربر ناشناس