پرش به محتوا

آیه سأل سائل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
خط ۱۲: خط ۱۲:
| سایر          =
| سایر          =
}}
}}
'''آیه عذاب''' ([[سوره معارج]]: ۱-۲) در مورد [[عذاب]] [[کافر|کافران]] است. بر اساس [[روایات]]، شأن نزول این آیه در مورد عذاب یکی از منکران [[ولایت]] و جانشینی [[امام علی(ع)]] است. طبق مفاد آیه، شخصی از کفار، عذابی که مخصوص کافران بود را از خداوند درخواست کرد که آن عذاب به او رسید؛ عذابی که هیچ دفع‌کننده‌ای برای آن نبود.
'''آیه عذاب''' ([[سوره معارج]]: ۱-۲) در مورد [[عذاب]] [[کافر|کافران]] است. بر اساس [[روایات]]، شأن نزول این آیه در مورد عذاب [[نعمان بن حارث فهری]] از منکران [[ولایت]] و جانشینی [[امام علی(ع)]] است. طبق مفاد آیه، شخصی از کفار، عذابی که مخصوص کافران بود را از خداوند درخواست کرد که آن عذاب به او رسید؛ عذابی که هیچ دفع‌کننده‌ای برای آن نبود.


==متن و ترجمه آیه==
==متن و ترجمه آیه==
خط ۲۹: خط ۲۹:


==شأن نزول==
==شأن نزول==
به نظر بسیاری از [[مفسران]] این آیه در مورد [[عذاب]] شخصی به‌نام «نعمان بن حارث فهری» است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۶.</ref> بسیاری عنوان کرده‌اند که وقتی خبر منصوب شدن [[حضرت علی(ع)]] به خلافت توسط [[پیامبر(ص)]] در [[غدیر خم|غدیرخم]] به این شخص رسید، عصبانی شد و خدمت پیامبر(ص) رفت. نعمان به پیامبر(ص) گفت که تو به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و اینکه تو فرستاده او هستى دهیم و ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به [[جهاد]]، [[حج]]، [[روزه]]، [[نماز]] و [[زکات]] دادى، ما همه این‌ها را نیز پذیرفتیم، اما با این‌ها راضى نشدى تا اینکه این جوان (حضرت علی(ع)) را به جانشینى خود منصوب کردى.<ref>آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۵، ص۶۲؛ مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱؛ شريف لاهيجى، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۵۷۴؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۰ش، ج۱۰، ص۴؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۲۹.</ref>
به نظر بسیاری از [[مفسران]] این آیه در مورد [[عذاب]] [[نعمان بن حارث فهری]] است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۶.</ref> بسیاری عنوان کرده‌اند که وقتی خبر منصوب شدن [[حضرت علی(ع)]] به خلافت توسط [[پیامبر(ص)]] در [[غدیر خم|غدیرخم]] به این شخص رسید، عصبانی شد و خدمت پیامبر(ص) رفت. نعمان به پیامبر(ص) گفت که تو به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و اینکه تو فرستاده او هستى دهیم و ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به [[جهاد]]، [[حج]]، [[روزه]]، [[نماز]] و [[زکات]] دادى، ما همه این‌ها را نیز پذیرفتیم، اما با این‌ها راضى نشدى تا اینکه این جوان (حضرت علی(ع)) را به جانشینى خود منصوب کردى.<ref>آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۵، ص۶۲؛ مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱؛ شريف لاهيجى، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۵۷۴؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۰ش، ج۱۰، ص۴؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۲۹.</ref>


او از پیامبر(ص) پرسید که این تصمیم خودت است یا [[خداوند]]؟ پیامبر(ص) فرمود «قسم به خدایى که معبودى جز او نیست این از طرف خدا است». نعمان زمانی که این سخن را شنید از حضرت روی برگرداند، در حالی که می‌گفت‌ «خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگى از آسمان بر ما بباران.»<ref>سوره انفال، آیه ۳۲.</ref>» در [[روایات]] آمده است که چیزی نگذشت که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و  این آیه نازل شد.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱.</ref>
او از پیامبر(ص) پرسید که این تصمیم خودت است یا [[خداوند]]؟ پیامبر(ص) فرمود «قسم به خدایى که معبودى جز او نیست این از طرف خدا است». نعمان زمانی که این سخن را شنید از حضرت روی برگرداند، در حالی که می‌گفت‌ «خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگى از آسمان بر ما بباران.»<ref>سوره انفال، آیه ۳۲.</ref>» در [[روایات]] آمده است که چیزی نگذشت که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و  این آیه نازل شد.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱.</ref>


به گزارش [[تفسیر نمونه]] مرحوم [[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]] این روایت تاریخی را از سی نفر از علمای معروف [[اهل سنت]] نقل‌ کرده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۷-۸.</ref> [[مکارم شیرازی]] همچنین عنوان کرده است؛ در مورد اینکه این شخص دقیقا چه شخصی بوده اختلاف است. <ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز نقل این روایت از علمای [[اهل سنت]] را تأیید کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱.</ref>
به گزارش [[تفسیر نمونه]]، [[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]] این روایت را از سی نفر از علمای معروف [[اهل سنت]] نقل‌ کرده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۷-۸.</ref> [[مکارم شیرازی]] همچنین عنوان کرده است؛ در مورد اینکه این شخص دقیقا چه شخصی بوده اختلاف است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز نقل این روایت از علمای [[اهل سنت]] را تأیید کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۱۱.</ref>


برخی از [[مفسران]] [[شأن نزول]] دیگری را نیز برای این آیه گزارش کرده‌اند، بر اساس این گزارش، نضر بن حارث بن کلده که از جمله مکذبان [[قرآن]] و معاندان [[پیامبر(ص)]] بود در [[مسجد الحرام]] با حالتی تمسخرآمیز و استهزاء خطاب به پیامبر(ص) گفت: « خدایا اگر محمّد بر حق است و آنچه می‌گوید از نزد توست، پس تو سنگى بر ما ببار یا ما را به عذاب الیم گرفتار کن.»<ref>سوره انفال، آیه ۳۲.</ref> این آیه بعد از این سخن حارث بر پیامبر(ص) نازل شد.<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۸، ص۲۳۵؛ قمی کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۰ش، ج۱۰، ص۳.</ref> برخی عنوان کرده‌اند که او بعد از [[جنگ بدر]] اسیر و سپس کشته شد.<ref>ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۱۰، ص۱۹۴.</ref>
برخی از [[مفسران]] [[شأن نزول]] دیگری را نیز برای این آیه گزارش کرده‌اند، بر اساس این گزارش، نضر بن حارث بن کلده که از جمله مکذبان [[قرآن]] و معاندان [[پیامبر(ص)]] بود در [[مسجد الحرام]] با حالتی تمسخرآمیز و استهزاء خطاب به پیامبر(ص) گفت: « خدایا اگر محمّد بر حق است و آنچه می‌گوید از نزد توست، پس تو سنگى بر ما ببار یا ما را به عذاب الیم گرفتار کن.»<ref>سوره انفال، آیه ۳۲.</ref> این آیه بعد از این سخن نضر بن حارث بر پیامبر(ص) نازل شد.<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۸، ص۲۳۵؛ قمی کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۰ش، ج۱۰، ص۳.</ref> برخی عنوان کرده‌اند که او بعد از [[جنگ بدر]] اسیر و سپس کشته شد.<ref>ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۱۰، ص۱۹۴.</ref>


==اشکالات ابن‌تیمیه بر شأن نزول ==
==اشکالات ابن‌تیمیه بر شأن نزول ==
[[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]] اشکلاتی از [[ابن‌تیمیه]] در مورد شأن نزول این [[آیه]] که در مورد [[فضائل امام علی(ع)]] است را نقل کرده و به آنها پاسخ داده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۱-۱۴.</ref> این اشکالات به شرح زیرند:  
[[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]] اشکلاتی از [[ابن‌تیمیه]] در مورد شأن نزول این [[آیه]] که در مورد [[فضائل امام علی(ع)]] است را نقل کرده و به آنها پاسخ داده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۱-۱۴.</ref> این اشکالات به شرح زیرند:  
* [[واقعه غدیر]] بعد از بازگشت [[پیامبر(ص)]] از [[حجة الوداع]] یعنى در [[سال دهم هجری]] اتفاق افتاده است، در حالی که [[سوره معارج]] یک [[سوره مکی]] است؛ یعنی قبل از [[هجرت به مدینه|هجرت]] نازل شده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۱.</ref>
* [[واقعه غدیر]] بعد از بازگشت [[پیامبر(ص)]] از [[حجة الوداع]] یعنى در [[سال دهم هجری]] اتفاق افتاده است، در حالی که [[سوره معارج]] یک [[سوره مکی]] است؛ یعنی قبل از [[هجرت به مدینه|هجرت]] نازل شده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۱.</ref>
'''پاسخ:''' بسیاری از [[مفسران]] معتقدند که درست است که این سوره، سوره‌های مکی است؛ اما آیات اولیه این سوره در [[مدینه]] نازل شده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز به این مطلب در ابتدای سوره معارج اشاره کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۵-۶.</ref>  
'''پاسخ:''' بسیاری از [[مفسران]] معتقدند که با اینکه این سوره از سوره‌های مکی است؛ اما آیات اولیه این سوره در [[مدینه]] نازل شده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۱.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز به این مطلب در ابتدای [[سوره معارج]] اشاره کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۵-۶.</ref>  


* بر اساس [[روایات]]، «حارث بن نعمان» در منطقه «ابطح» خدمت پیامبر(ص) رسید. با توجه به اینکه این منطقه در نزدیکی [[مکه]] است با [[واقعه غدیر]] که در منطقه [[غدیرخم]] اتفاق افتاده است مناسبت ندارد.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۲.</ref>
* بر اساس [[روایات]]، «حارث بن نعمان» در منطقه «[[ابطح]]» خدمت پیامبر(ص) رسید. با توجه به اینکه این منطقه در نزدیکی [[مکه]] است با [[واقعه غدیر]] که در منطقه [[غدیرخم]] اتفاق افتاده مناسبت ندارد.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۲.</ref>
'''پاسخ:''' تعبیر «ابطح» فقط در بعضى از روایات آمده است. علاوه بر این «ابطح» اشاره به منطقه خاصی ندارد، بلکه به‌معناى هر زمین شنزارى است که سیل از آن جارى مى‌شود که در سرزمین [[مدینه]] چنین مناطقى وجود داشته و در اشعار عرب و روایات به آن اشاره شده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۲.</ref>  
'''پاسخ:''' تعبیر «ابطح» فقط در بعضى از روایات آمده است. علاوه بر این «ابطح» اشاره به منطقه خاصی ندارد، بلکه به‌معناى هر زمین شنزارى است که سیل از آن جارى مى‌شود که در سرزمین [[مدینه]] چنین مناطقى وجود داشته و در اشعار عرب و روایات به آن اشاره شده است.<ref>مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۱۲.</ref>