Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۷۷۰
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|مرتبط = | |مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''علی مَزینانی''' ([[سال ۱۳۱۲ هجری شمسی|۱۳۱۲]]-[[سال ۱۳۵۶ هجری شمسی|۱۳۵۶]]ش) مشهور به '''علی شَریعَتی''' و '''دکتر شریعتی''' | '''علی مَزینانی''' ([[سال ۱۳۱۲ هجری شمسی|۱۳۱۲]]-[[سال ۱۳۵۶ هجری شمسی|۱۳۵۶]]ش) مشهور به '''علی شَریعَتی''' و '''دکتر شریعتی''' نویسنده و متفکر [[شیعه]] و جامعه شناس که آرا و اندیشههای او در شکلگیری [[انقلاب اسلامی ایران]] نقش داشت. سخنرانیهای شریعتی در [[حسینیه ارشاد تهران]] و برخی دانشگاهها که در فاصله سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۵ش، در جزوههایی در اختیار مخاطبان او قرار میگرفت، بعدها به صورت کتاب مستقل و سرانجام در مجموعه ۳۶ جلدی آثار شریعتی منتشر شد. | ||
نظرات و آرای شریعتی درباره اسلامشناسی، پروتستانتیسم اسلامی، روشنفکری دینی، شیعهشناسی، [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] و همچنین رابطه او با روحانیت، همواره مورد مخالفت یا نقد گروههای مختلف قرار گرفته است. برخی از محققان، منشأ شکلگیری و فعالیت گروههایی مانند فرقان را آراء شریعتی دانستهاند. | نظرات و آرای شریعتی درباره اسلامشناسی، پروتستانتیسم اسلامی، روشنفکری دینی، شیعهشناسی، [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] و همچنین رابطه او با روحانیت، همواره مورد مخالفت یا نقد گروههای مختلف قرار گرفته است. برخی از محققان، منشأ شکلگیری و فعالیت گروههایی مانند فرقان را آراء شریعتی دانستهاند. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==زندگی و تحصیلات== | ==زندگی و تحصیلات== | ||
علی مزینانی، مشهور به شریعتی و دکتر شریعتی، [[۲ آذر]] | علی مزینانی، مشهور به شریعتی و دکتر شریعتی، [[۲ آذر]] ۱۳۱۲ش در روستای کاهک از توابع [[سبزوار]] زاده شد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۰۴.</ref><ref>[http://www.shariati.com/farsi/negah.html دکتر علی شریعتی در یک نگاه]، در سایت دکتر شریعتی.</ref> پدرش [[محمدتقی شریعتی]]، موسس [[کانون نشر حقایق اسلامی]] و مفسر نوگرای قرآن، و جد پدریاش آخوند ملاقربانعلی، از شاگردان [[ملاهادی سبزواری]] بوده است.<ref>«استاد محمدتقی شریعتی مدافع...»، مصاحبه با عبدالکریم، محمود و محمدتقی شریعتی، در کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳، ص۷.</ref> | ||
شریعتی، تحصیلات دوره دبستان و دبیرستان را در [[مشهد]] گذراند و در سال ۱۳۳۱ش پس از پایان دوره دانشسرا، به معلمی پرداخت. دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۳۷ش در دانشگاه مشهد به اتمام رساند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | شریعتی، تحصیلات دوره دبستان و دبیرستان را در [[مشهد]] گذراند و در سال ۱۳۳۱ش پس از پایان دوره دانشسرا، به معلمی پرداخت. دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۳۷ش در دانشگاه مشهد به اتمام رساند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.</ref> سال ۱۳۳۸ش با استفاده از بورس دولتی، برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در سال ۱۳۴۲ش از دانشگاه پاریس، درجه دکترا گرفت. رساله دکترای علی شریعتی، ترجمه و حاشیه بر نسخهای خطی با عنوان «فضائل البلخ صفی الدین» بوده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.</ref> | ||
او در سال ۱۳۳۷ش و پیش از اتمام دوره کارشناسی در دانشگاه مشهد، با فاطمه (پوران) شریعت رضوی [[ازدواج]] کرد. شریعتی از سال | او در سال ۱۳۳۷ش و پیش از اتمام دوره کارشناسی در دانشگاه مشهد، با فاطمه (پوران) شریعت رضوی [[ازدواج]] کرد. شریعتی از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ صاحب چهار فرزند شد؛ احسان، سوسن، سارا، و مونا.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۰۷-۲۱۱.</ref> | ||
شریعتی در [[سال ۱۳۴۳ش]] به [[ایران]] بازگشت و به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه دولت پهلوی در خارج از ایران، شش ماه زندانی شد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | شریعتی در [[سال ۱۳۴۳ش]] به [[ایران]] بازگشت و به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه دولت پهلوی در خارج از ایران، شش ماه زندانی شد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.</ref> او در سال ۱۳۴۵ش با عنوان دانشیار تاریخ اسلام در دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.</ref> درسهای اسلامشناسی شریعتی، در همین مقطع ایراد شده است. از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ش یکی از اصلیترین سخنرانان [[حسینیه ارشاد]] در تهران بود و سخنرانیهای او با استقبال بسیار زیاد (و بر اساس برخی گزارشها، بیسابقه) جوانان و دانشجویان مواجه شد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۰.</ref> او سه بار به همراه کاروان حسینیه ارشاد، به سفر [[حج]] رفت.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> | ||
او پس از تعطیلی [[حسینیه ارشاد]] در سال ۱۳۵۱ش، چند ماه زندگی مخفیانه داشت<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، | او پس از تعطیلی [[حسینیه ارشاد]] در سال ۱۳۵۱ش، چند ماه زندگی مخفیانه داشت<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۴.</ref> و سپس با معرفی خود به زندان رفت.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۴.</ref> پس از آزادی در آخرین روزهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ش زیرنظر ساواک در [[تهران]] زندگی میکرد و امکان فعالیت، سخنرانی و انتشار کتابهایش را نداشت.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۶.</ref> | ||
علی شریعتی سرانجام [[۲۶ اردیبهشت]] ۱۳۵۶ از [[ایران]] خارج شد<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، | علی شریعتی سرانجام [[۲۶ اردیبهشت]] ۱۳۵۶ از [[ایران]] خارج شد<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۸.</ref> و [[۲۹ خرداد]] در [[لندن]] درگذشت.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۹.</ref> روزنامههای اطلاعات و کیهان، در [[۳۱ خرداد]] ۱۳۵۶ش، مرگ شریعتی را ناشی از سکته قلبی دانستند و اعلام کردند او برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی به [[انگلستان]] رفته است.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۹.</ref> نزدیکان شریعتی، هر گونه بیماری قلبی او را ردّ کردهاند.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۹.</ref> برخی نیروهای انقلابی، درگذشت شریعتی را شهادت خواندند و بسیاری او را معلم شهید خطاب میکردهاند.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۳-۱۹۶.</ref> | ||
شریعتی سرانجام [[۵ تیر]] ۱۳۵۶ش، با حضور [[امام موسی صدر]] و نزدیکانش در [[زینبیه دمشق]] و در نزدیکی [[حرم حضرت زینب (س)]] [[دفن]] شد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، | شریعتی سرانجام [[۵ تیر]] ۱۳۵۶ش، با حضور [[امام موسی صدر]] و نزدیکانش در [[زینبیه دمشق]] و در نزدیکی [[حرم حضرت زینب(س)]] [[دفن]] شد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۰.</ref> | ||
==استادان، چهرهها و جریانهای تاثیرگذار== | ==استادان، چهرهها و جریانهای تاثیرگذار== | ||
شریعتی از چهرهها و جریانهای متعددی تاثیر گرفته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | شریعتی از چهرهها و جریانهای متعددی تاثیر گرفته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۹.</ref> چنانکه خود او نوشته، تمام عمر فکری و اعتقادیاش، «همه در ایمان به مکتب علی و عشق به خاندان عزیز پیغمبر و تعهد در برابر نهضت آزادکننده و عدالتخواه تشیع انقلابی» گذشته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۹.</ref> همچنین گفته است که نهتنها حوادث بعد از درگذشت [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، بلکه اساسا مسیر تحولات تاریخ بشری را با بینش شیعی مینگرد و «فاطمه را واسطة العقد سلسله نبوت و امامت، دو مرحله اساسی در تقدیر تاریخی اندیشه نجات و نهضت عدالتطلبی» میشمارد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> | ||
شریعتی همچنین خود را در سالهای ابتدایی دهه سی شمسی، دستخوش افکار موریس مترلینگ، آرتور شوپنهاور، فرانتس کافکا و [[صادق هدایت]] دانسته و تصریح کرده که آشنایی با افکار آنان، او را «از آشیانه گرم و مأنوس و پریقین آرامبخش مذهب موروثه و دنیای معصومانه نوجوانی به سوی تندبادهای سهمناک و طوفانهای وحشی اقیانوسهای بیکرانه افکار سردرگم و خشن فلسفههای پس از دو جنگ جهانی اروپا» برده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | شریعتی همچنین خود را در سالهای ابتدایی دهه سی شمسی، دستخوش افکار موریس مترلینگ، آرتور شوپنهاور، فرانتس کافکا و [[صادق هدایت]] دانسته و تصریح کرده که آشنایی با افکار آنان، او را «از آشیانه گرم و مأنوس و پریقین آرامبخش مذهب موروثه و دنیای معصومانه نوجوانی به سوی تندبادهای سهمناک و طوفانهای وحشی اقیانوسهای بیکرانه افکار سردرگم و خشن فلسفههای پس از دو جنگ جهانی اروپا» برده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> او علاوه بر آنکه خود را تحت تعلیم علمای بزرگ اسلامی دانسته، از شاگردی جامعهشناسانی مانند گورویچ و آرون، و همچنین اسلامشناسانی مانند ماسینیون، ژاک برگ، برانشویک و هنری ماسه، سخن گفته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۲ و ۲۰۳.</ref> علاوه بر همه این موارد، تحلیلگران، شریعتی را تحت تاثیر جریانهای فکری زمانه دانسته و برخی موارد را ذکر کردهاند. از جمله: | ||
'''کانون نشر حقایق دینی'''{{سخ}} | '''کانون نشر حقایق دینی'''{{سخ}} | ||
علی شریعتی در ۱۵ سالگی عضو [[کانون نشر حقایق اسلامی]] شد و از این طریق با فرهنگ اسلامی و شیعی آشنایی جدی پیدا کرد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، | علی شریعتی در ۱۵ سالگی عضو [[کانون نشر حقایق اسلامی]] شد و از این طریق با فرهنگ اسلامی و شیعی آشنایی جدی پیدا کرد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۰۴.</ref> کانون نشر حقایق اسلامی، در سال ۱۳۲۳ش توسط [[محمدتقی شریعتی]]، پدر علی شریعتی تاسیس شد و علاوه بر آموزش تفسیر و معارف قرآن و آموزههای دینی، آثار اجتماعی گستردهای داشت.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۱.</ref> | ||
'''نهضت خداپرستان سوسیالیست'''{{سخ}} | '''نهضت خداپرستان سوسیالیست'''{{سخ}} | ||
علی شریعتی در دوران دانشجویی در [[مشهد]]، به [[نهضت خداپرستان سوسیالیست]] پیوست و تا پیش از خروج از ایران برای تحصیل در فرانسه، عضو حزب مردم ایران بود که انشعابی از نهضت خداپرستان سوسیالیست محسوب میشود.<ref>محمودی، «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، در ماهنامه اطلاعات حکمت و | علی شریعتی در دوران دانشجویی در [[مشهد]]، به [[نهضت خداپرستان سوسیالیست]] پیوست و تا پیش از خروج از ایران برای تحصیل در فرانسه، عضو حزب مردم ایران بود که انشعابی از نهضت خداپرستان سوسیالیست محسوب میشود.<ref>محمودی، «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، در ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت،ش ۴۱، ص۶۱</ref> معیارهای فکری او در این دوره، تحت تاثیر نهضت خداپرستان سوسیالیست و مخصوصا افکار محمد نَخشَب(فعال سیاسی مذهبی) بوده است.<ref>محمودی، «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، در ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت،ش ۴۱، ص۶۱</ref> شریعتی در همین دوره، [[ابوذر غفاری (کتاب)|کتاب ابوذر]]، نوشته [[عبدالحمید جودة السحار]] را به فارسی ترجمه کرده و در سال ۱۳۳۴ش با عنوان «ابوذر غفاری، خداپرست سوسیالیست»، به همراه اضافاتی منتشر کرد.<ref>رهنما، مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، ۱۳۸۰ش، ص۹۲.</ref> | ||
'''بازسازی اندیشه دینی: سید جمال'''{{سخ}} | '''بازسازی اندیشه دینی: سید جمال'''{{سخ}} | ||
یکی از جریانهای تاثیرگذار بر شریعتی، [[نهضت احیای دینی]] یا جریان بازسازی اندیشه دینی دانسته شده است که [[سید جمال الدین اسدآبادی]]، [[شیخ محمد عبده]]، [[سید قطب]]، و [[اقبال لاهوری]]، چهرههای شناختهشده آن هستند. شریعتی مانند این چهرهها، به دنبال بازگشت به قرآن، و دستیابی به تفسیری نو و متناسب با روزگار بود و اسلام انقلابی و اجتماعی را جایگزین اسلام متحجر میدانست.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | یکی از جریانهای تاثیرگذار بر شریعتی، [[نهضت احیای دینی]] یا جریان بازسازی اندیشه دینی دانسته شده است که [[سید جمال الدین اسدآبادی]]، [[شیخ محمد عبده]]، [[سید قطب]]، و [[اقبال لاهوری]]، چهرههای شناختهشده آن هستند. شریعتی مانند این چهرهها، به دنبال بازگشت به قرآن، و دستیابی به تفسیری نو و متناسب با روزگار بود و اسلام انقلابی و اجتماعی را جایگزین اسلام متحجر میدانست.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۳.</ref> او در کتابی با عنوان «ما و اقبال»، شناختن [[سید جمال الدین اسدآبادی]] و [[اقبال لاهوری]] را «شناختن اسلام و شناختن مسلمانان و شناختن زمان حال و آینده» دانسته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۴، به نقل از شریعتی، ما و اقبال، ص۲۵.</ref> | ||
'''گرایشهای فکری و فلسفی غربی'''{{سخ}} | '''گرایشهای فکری و فلسفی غربی'''{{سخ}} | ||
شریعتی در دوران دانشجویی در فرانسه در دهه ۱۳۴۰ شمسی، با اندیشههای ریمون آرون، ژاک برک، هانری کربن، فرانتز فانون، روژه گارودی، ژرژ گورویچ، لویی ماسینیون و ژان پل سارتر آشنا شد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | شریعتی در دوران دانشجویی در فرانسه در دهه ۱۳۴۰ شمسی، با اندیشههای ریمون آرون، ژاک برک، هانری کربن، فرانتز فانون، روژه گارودی، ژرژ گورویچ، لویی ماسینیون و ژان پل سارتر آشنا شد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۱.</ref> برخی معتقدند اشارههای پراکنده شریعتی به اندیشمندانی مانند هگل، مارکس، هوسرل، یاسپرس، هایدگر و مارکوزه، نشانه تاثیرپذیری او از سنت فکری آلمانی و فرانسوی است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۱.</ref> تاکید شریعتی بر تفاوت میان انسان و بشر، و همچنین استفاده از مفاهیمی مانند عصیانگری و انتخابگری، و سرانجام شاهد آوردن از سخنان سارتر، نیچه و هایدگر، نشانههایی بر گرایش او به مکتب اگزیستانسیالیسم دانسته شده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۱.</ref> | ||
'''مکتب تفکیک'''{{سخ}} | '''مکتب تفکیک'''{{سخ}} | ||
به باور برخی، مخالفت شریعتی با فلسفه یونانی و [[ابن سینا|سینایی]]، و گاه تعابیر تند درباره برخی فلاسفه، و همچنین تمسک به برخی جملات بنیانگذاران [[مکتب تفکیک]] مانند [[محمود حلبی|شیخ محمود حلبی]]، میتواند نشاندهنده تاثیرپذیری او از [[مکتب تفکیک]] باشد. دیدگاههای اقتصادی شریعتی در دهه چهل شمسی و گرایشهای سلبی او درباره اقتصاد خصوصی، علاوه بر تاثیرپذیری از مکتب سوسیالیسم، متأثر از مکتب تفکیک و اندیشههای دوست صمیمیاش [[محمدرضا حکیمی خراسانی]] عنوان شده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | به باور برخی، مخالفت شریعتی با فلسفه یونانی و [[ابن سینا|سینایی]]، و گاه تعابیر تند درباره برخی فلاسفه، و همچنین تمسک به برخی جملات بنیانگذاران [[مکتب تفکیک]] مانند [[محمود حلبی|شیخ محمود حلبی]]، میتواند نشاندهنده تاثیرپذیری او از [[مکتب تفکیک]] باشد. دیدگاههای اقتصادی شریعتی در دهه چهل شمسی و گرایشهای سلبی او درباره اقتصاد خصوصی، علاوه بر تاثیرپذیری از مکتب سوسیالیسم، متأثر از مکتب تفکیک و اندیشههای دوست صمیمیاش [[محمدرضا حکیمی خراسانی]] عنوان شده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۴.</ref> همان طور که دکتر علی شریعتی در تاریخ آذر ماه ۱۳۵۵ش. در مشهد نامهای خطاب به [[محمدرضا حکیمی]] به عنوان وصیت شرعی نوشت و مسئولیت تجدید نظر در آثارش را به او سپرد و به تعبیر خودش خواستار غلطگیری معنوی و لفظی و چاپی شد.<ref>[https://drshariati.org/?p=16225 نامه به محمدرضا حکیمی، وصیت شرعی (آذر ۱۳۵۵)]</ref> ولی حکیمی از آنجا که نوشتن کتاب [[الحیاة (کتاب)|الحیاة]] را لازمتر میدانست و نیز به دلیل کثرت آثار شریعتی و همچنین این که اشکالات آثار شریعتی را بنیادین نمیدانست، اقدام مهمی در این زمینه نکرد.<ref>[http://asriran.com/003MKu سایت عصر ایران. محمدرضا حکیمی از زبان خود او]. مرور خبر در ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ش</ref> | ||
==رویکردها و نظرات== | ==رویکردها و نظرات== | ||
شریعتی، در آثار و سخنان خود، رویکردها و آرای مختلفی داشته است؛ با این حال، عبدالحسین خسروپناه، دغدغه اصلی شریعتی را ابهامزدایی از معرفت دینی و کتاب و سنت دانسته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | شریعتی، در آثار و سخنان خود، رویکردها و آرای مختلفی داشته است؛ با این حال، عبدالحسین خسروپناه، دغدغه اصلی شریعتی را ابهامزدایی از معرفت دینی و کتاب و سنت دانسته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۳.</ref> برخی از موضوعات مورد توجه شریعتی و نظرات او عبارتند از: | ||
===اسلامشناسی و اسلام ایدئولوژیک=== | ===اسلامشناسی و اسلام ایدئولوژیک=== | ||
علی شریعتی در سالهای ۱۳۴۵- [[۱۳۴۶ش]]، درسهایی با عنوان اسلامشناسی را در دانشگاه مشهد ارائه میکرد که بیشتر به زندگی [[پیامبر اسلام]] و برخی از اصحاب وی میپرداخت.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | علی شریعتی در سالهای ۱۳۴۵- [[۱۳۴۶ش]]، درسهایی با عنوان اسلامشناسی را در دانشگاه مشهد ارائه میکرد که بیشتر به زندگی [[پیامبر اسلام]] و برخی از اصحاب وی میپرداخت.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۷.</ref> او در سالهای ۱۳۵۰-۱۳۵۱ش هم سلسلهسخنرانیهایی با عنوان اسلامشناسی در حسینیه ارشاد تهران داشت که در آن، دیدگاههای محوری خود درباره اسلام را تبیین کرد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۷.</ref> | ||
اسلام در نظر شریعتی، نه فقط وجوه فرهنگی آن و نه مجموعه علوم اسلامی از قبیل کلام، فقه و فلسفه است،<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۷، | اسلام در نظر شریعتی، نه فقط وجوه فرهنگی آن و نه مجموعه علوم اسلامی از قبیل کلام، فقه و فلسفه است،<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۷، ص۱۷۳.</ref> بلکه به باور او، رسالت اصلی دین، آزادی، برابری، نجات تودهها و عزتبخشیدن به مستضعفان است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۵.</ref> به نظر شریعتی، «مهمترین رویداد و درخشانترین موقعیتی» که در روزگار او به دست آمده، تبدیل اسلام از فرهنگ به ایدئولوژی بوده است.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲، ص۳۷.</ref> شریعتی، بازگشت به اسلام به عنوان یک ایدئولوژی را آرزوی خود دانسته و خود را در جستجوی آن دانسته<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۷، ص۱۷۳.</ref> و اسلام ایدئولوژیک را تجدید تولد روحی و یک رنسانس فکری معرفی کرده، نه بازگشت به گذشته.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۷، ص۱۷۳.</ref> | ||
ایدئولوژی، از نظر شریعتی، بینش، آگاهی ویژه و عقیدهای است که جهت اجتماعی، شکل زندگی و وضع ایدهآل فرد، جامعه | ایدئولوژی، از نظر شریعتی، بینش، آگاهی ویژه و عقیدهای است که جهت اجتماعی، شکل زندگی و وضع ایدهآل فرد، جامعه و حیات بشری را تفسیر میکند<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۲۸-۲۹.</ref> و راه طی کردن فاصله میان وضع موجود و وضع مطلوب را نشان میدهد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۱، ص۱۴۷.</ref> | ||
به باور برخی محققان، ایدئولوژیک کردن دین، یکی از مهمترین دستاوردهای علی شریعتی بوده که نقش مهمی در پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] داشته و بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی، حتی پس از پیروزی انقلاب هم تحت تاثیر اندیشههای او بودهاند.<ref>امامجمعهزاده و روحانی، «بررسی تحلیلی ایدئولوژیککردن دین...»، در فصلنامه پژوهشنامه علوم سیاسی، زمستان ۱۳۸۶، | به باور برخی محققان، ایدئولوژیک کردن دین، یکی از مهمترین دستاوردهای علی شریعتی بوده که نقش مهمی در پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] داشته و بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی، حتی پس از پیروزی انقلاب هم تحت تاثیر اندیشههای او بودهاند.<ref>امامجمعهزاده و روحانی، «بررسی تحلیلی ایدئولوژیککردن دین...»، در فصلنامه پژوهشنامه علوم سیاسی، زمستان ۱۳۸۶، ص۷.</ref> | ||
===پروتستانتیسم اسلامی=== | ===پروتستانتیسم اسلامی=== | ||
به باور شریعتی، روشنفکر باید به ایجاد یک پروتستانتیسم اسلامی بپردازد تا بتواند فورانی از اندیشه و حرکت تازه به جامعه ببخشد. او به پروتستانتیسم مسیحی اشاره میکرد که به گفته او، اروپای قرون وسطی را منفجر کرد و همه عواملی | به باور شریعتی، روشنفکر باید به ایجاد یک پروتستانتیسم اسلامی بپردازد تا بتواند فورانی از اندیشه و حرکت تازه به جامعه ببخشد. او به پروتستانتیسم مسیحی اشاره میکرد که به گفته او، اروپای قرون وسطی را منفجر کرد و همه عواملی کهاندیشه و سرنوشت جامعه را به نام دین متوقف کرده بود، از میان برداشت.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۹۴.</ref> شریعتی منتقد برداشتی از اسلام بود که به گفته او، «به ما تحرک نمیبخشد، بلکه به ما سکوت و سکون و قناعت میدهد و همه امیدها را به بعد از مرگ موکول میکند.»<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۵، ص۴۲، به نقل از خسروپناه،آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۳۷.</ref> | ||
پروتستانتیسم اسلامی {{یادداشت| پروتستانیسم (Protestanism) به معنای گرایش و اعتقاد به مذهب پروتستان (Pritestan) است. مذهب پروتستان، نام یکی از سه فرقه اصلی مسیحی است. از آن جهت که این مذهب در اعتراض به برخی عقاید کلیسای کاتولیک شکل گرفت، نام پروتستان به خود گرفت. پروتست (Protest) به معنای اعتراض و پروتستان (Protestan) به معنای معترض است. عقلگرایی بیشتر کلیسای پروتستان نسبت به کلیسای کاتولیک از | پروتستانتیسم اسلامی {{یادداشت| پروتستانیسم (Protestanism) به معنای گرایش و اعتقاد به مذهب پروتستان (Pritestan) است. مذهب پروتستان، نام یکی از سه فرقه اصلی مسیحی است. از آن جهت که این مذهب در اعتراض به برخی عقاید کلیسای کاتولیک شکل گرفت، نام پروتستان به خود گرفت. پروتست (Protest) به معنای اعتراض و پروتستان (Protestan) به معنای معترض است. عقلگرایی بیشتر کلیسای پروتستان نسبت به کلیسای کاتولیک از ویژگیهای شاخص آنهاست. {{مدرک}} }}در نظر شریعتی، اصلاح مذهب از طریق مبارزه با خرافات، جمود و تعصبهای کور است و نفی مطلق آن دسته از مفاهیم اسلامی و دینی که در توجیه نظام طبقاتی و استبدادی کاربرد دارند؛ به عبارت دیگر، بازگرداندن دین به سرچشمه اصلی و ایجاد نهضت و تحول فکری، اجتماعی و علمی، بر اساس [[قرآن]] و سنت.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص۴۷۲.</ref>در دیدگاه شریعتی، پروتستانتیسم اسلامی به معنای حذف دین از عرصه اجتماع نبود؛ بلکه به نظر او برای رسیدن به اسلامِ ایدئولوژیک، باید در اسلام شناسی انزواگرا تجدید نظر شود...شریعتی در چگونکی این رویکرد گاه دچار خطاهایی گشته از جمله این که در برخی از نگاشتههای خود، معرفت دینی را در سطح علوم تجربی محض تنزل میدهد.پروتستانتیسم شریعتی نقطه مقابل نظریه آخوندزاده{{یادداشت|میرزا فتحعلی آخوندزاده ۱۸۱۲ ۱۸۷۸، ۱۱۹۱ ۱۲۵۶ش) نمایشنامهنویس و آزادیخواه ایرانی در دورهٔ قاجار و بنیانگذار ادبیات نو در ایران. برخی آخوندزاده را یک سکولاریست مصمم و از مدافعان سرسخت قانون اساسی دنیوی و هوادار جدی تفکیک مطلق سیاست و دیانت از یکدیگر و مخالف نفوذ و دخالت شرعی و روحانی در حکومت و سیاست داستهاند. {{مدرک}} }} بود. مراد آخوندزاده از پروتستانتیسم، حذف ابعاد آسمانی و الهی دین و نفی شریعت و منشأ الهی حق، و قراردادن اعتبارات و قراردادهای بشری در مرکز حق است: «پروتستانتیسم، عبارت از مذهبی است که حقوق الله و تکالیف عبادالله، جمیعاً در آن ساقط بوده، فقط حقوق الناس باقی بماند».<ref>سایت پرسمان دانشگاهیان، نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هاjavascript:void(0)</ref> | ||
احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه تهران، معتقد است شریعتی میخواست مارتین لوتر ایران باشد تا نوعی مذهب پروتستان ایجاد کند و همانطور که لوتر در مقابل کلیسا ایستاد، او نیز میخواست در مقابل روحانیت بایستد. نقیبزاده معتقد است شریعتی در این راه شکست خورد.<ref>«به تاریخ پیوست»، در مصاحبه با احمد نقیبزاده، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۹۵، | احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه تهران، معتقد است شریعتی میخواست مارتین لوتر ایران باشد تا نوعی مذهب پروتستان ایجاد کند و همانطور که لوتر در مقابل کلیسا ایستاد، او نیز میخواست در مقابل روحانیت بایستد. نقیبزاده معتقد است شریعتی در این راه شکست خورد.<ref>«به تاریخ پیوست»، در مصاحبه با احمد نقیبزاده، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۹۵، ص۱۰.</ref> | ||
===روشنفکری=== | ===روشنفکری=== | ||
علی شریعتی، در سخنرانیها و آثار خود، روشنفکران را انسانهای آگاه و متعهد خوانده و بارها بر رسالت آنان تاکید کرده و وظایف متعددی برای آنها برشمرده است: | علی شریعتی، در سخنرانیها و آثار خود، روشنفکران را انسانهای آگاه و متعهد خوانده و بارها بر رسالت آنان تاکید کرده و وظایف متعددی برای آنها برشمرده است: | ||
#ارتباط مستقیم با جامعه: به گفته شریعتی، روشنفکر نباید تنها بر نظریات و فرضیات علمی متکی باشد، بلکه باید جامعه خود را مستقیم بشناسد، با تاریخ آن آشنا باشد و با اجتماع مردم در تماس مستقیم باشد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۴، | #ارتباط مستقیم با جامعه: به گفته شریعتی، روشنفکر نباید تنها بر نظریات و فرضیات علمی متکی باشد، بلکه باید جامعه خود را مستقیم بشناسد، با تاریخ آن آشنا باشد و با اجتماع مردم در تماس مستقیم باشد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۴، ص۳۳۵ به بعد، به نقل از خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۰۳.</ref> | ||
#آگاهی از جامعه، مذهب و فرهنگ اسلامی: به باور شریعتی، روشنفکر باید مواد و مصالح کارش را از جامعه و زمانه خود کسب کند و مخالفت روشنفکر با مذهب را موجب دور ماندن جامعه از آگاهی تلقی میکند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، | #آگاهی از جامعه، مذهب و فرهنگ اسلامی: به باور شریعتی، روشنفکر باید مواد و مصالح کارش را از جامعه و زمانه خود کسب کند و مخالفت روشنفکر با مذهب را موجب دور ماندن جامعه از آگاهی تلقی میکند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۹۲.</ref> شریعتی با اتکا به آیه چهارم سوره ابراهیم،<ref>«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ ۖ؛ ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد.» (بر اساس ترجمه مکارم شیرازی) </ref> معتقد است کسی که بیداری و هدایت مردم را تعهد کرده، باید با زبان آنان سخن بگوید.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۴، ص۳۱۱-۳۱۲.</ref> او برای روشنفکران، نقش هدایت و رهبری قائل است و تاکید میکند که آشنایی با زبان مردم، یعنی آشنایی با فرهنگ، حساسیتها، رنجها، آرزوها و جوّ فکری و اجتماعی؛ نه فقط ارادت ورزیدن به مردم و تعیین تکلیف برای آنها.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۴، ص۳۱۱-۳۱۲.</ref> | ||
#احیای دین اسلام: از نظر شریعتی، روشنفکر باید اسلام را مکتبی بداند که انسان و فرد و جامعه را احیا میکند و رسالت رهبری آینده بشریت را به عهده دارد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۸، | #احیای دین اسلام: از نظر شریعتی، روشنفکر باید اسلام را مکتبی بداند که انسان و فرد و جامعه را احیا میکند و رسالت رهبری آینده بشریت را به عهده دارد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۸، ص۷۰.</ref> روشنفکر وظیفه دارد در جامعهای که دچار جمود و انحطاط شده، به جامعه آگاهی بدهد و آن را بیدار کند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۳۷۶.</ref> | ||
#بازگشت به خویشتن: شریعتی، حیاتیترین رسالت روشنفکران کشورهای اسلامی را بازگشت به خویشتن و بازیافتن شخصیت خویش میدانست. به باور او، برای بازگشت به خویشتن، باید به [[قرآن]]، [[سیره پیامبر (ص)]] و اصحاب، و شخصیت [[امام علی (ع)]] و سخنان او، تاریخ اسلام و فرهنگ غنی آن رجوع کرد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۶، | #بازگشت به خویشتن: شریعتی، حیاتیترین رسالت روشنفکران کشورهای اسلامی را بازگشت به خویشتن و بازیافتن شخصیت خویش میدانست. به باور او، برای بازگشت به خویشتن، باید به [[قرآن]]، [[سیره پیامبر(ص)]] و اصحاب، و شخصیت [[امام علی(ع)]] و سخنان او، تاریخ اسلام و فرهنگ غنی آن رجوع کرد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۸۸.</ref> | ||
===شیعهشناسی=== | ===شیعهشناسی=== | ||
علی شریعتی، تشیع را حقیقت نخستین اسلام میداند<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۹، | علی شریعتی، تشیع را حقیقت نخستین اسلام میداند<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۹، ص۱۴۴.</ref> و معتقد است تشیع [[علی(ع)]]، بر دو پایه [[امامت]] و [[عدالت]] استوار است.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص۲۹۳-۲۹۵.</ref> مذهب [[شیعه]] در نظر شریعتی، یک حزب کامل است که علاوه بر جهانبینی، جهتگیریهای سیاسی و اقتصادی دارد<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۱.</ref> و دارای پشتوانه ۲۵۰ ساله مبارزه امامان شیعه است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۱.</ref> به باور او، تا ظهور [[دولت صفویه]]، تشیع رویکردی ضد ظلم داشته و عالمان، مجاهدان، واعظان، شاعران و مداحان شیعه، با تکیه بر اسلام اهل بیت، از آن پاسداری کردهاند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۹، ص۱۴۴.</ref> شریعتی معتقد است با ظهور [[صفویه]]، تشیع سرخ (انقلابی) به تشیع سیاه تبدیل شد و مذهب شهادت، تبدیل به مذهب عزا شد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۹، ص۱۲-۱۵.</ref> | ||
شریعتی، [[عزاداری]] و [[سوگواری]] در مذهب شیعه را یک سنت مترقی و انقلابی در عصر اختناق حاکمان ظالم توصیف میکند و آن را پرورشدهنده ایمان میداند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۹، | شریعتی، [[عزاداری]] و [[سوگواری]] در مذهب شیعه را یک سنت مترقی و انقلابی در عصر اختناق حاکمان ظالم توصیف میکند و آن را پرورشدهنده ایمان میداند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۹، ص۱۷۹.</ref> با این حال از برخی تاثیرپذیریهای عزاداری شیعیان از مسیحیت، انتقاد میکند<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۹، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> و به دنبال خرافهزدایی از دین است.<ref>جعفری، «جایگاه دکتر علی شریعتی...»، در یادواره نهمین سالگرد هجرت...، ص۴۵.</ref> او همچنین محدود کردن دایره [[امر به معروف و نهی از منکر]] را به مسائل فردی، مورد انتقاد قرار میدهد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۹.</ref> | ||
رویکرد شریعتی به مفاهیم و آموزههای شیعی، مبتنی بر [[اسلام]] و تشیع انقلابی، و همچنین در بافت دنیوی کردن دین و اجرای پروتستانتیسم اسلامی دانسته شده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | رویکرد شریعتی به مفاهیم و آموزههای شیعی، مبتنی بر [[اسلام]] و تشیع انقلابی، و همچنین در بافت دنیوی کردن دین و اجرای پروتستانتیسم اسلامی دانسته شده است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۵۱.</ref> برخی از این نظرات عبارتند از: | ||
'''امت و امامت'''{{سخ}} | '''امت و امامت'''{{سخ}} | ||
به باور شریعتی، امت و [[امامت]] تنها یک مقوله اعتقادی نیست، بلکه برجستهترین ویژگی آن، وجه اجتماعی آن است؛ چرا که امت در پرتو هدایت امام، حرکت و جهت حرکت خود را تشخیص میدهد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۳۶.</ref> او امام را یک انسان مافوق میداند، نه یک مافوق انسان.<ref>شریعتی، امت و امامت، | به باور شریعتی، امت و [[امامت]] تنها یک مقوله اعتقادی نیست، بلکه برجستهترین ویژگی آن، وجه اجتماعی آن است؛ چرا که امت در پرتو هدایت امام، حرکت و جهت حرکت خود را تشخیص میدهد.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۳۶.</ref> او امام را یک انسان مافوق میداند، نه یک مافوق انسان.<ref>شریعتی، امت و امامت، ص۱۱۰.</ref> امت به باور او، جامعهای انسانی است که همه افراد هدفی مشترک دارند و بر اساس یک رهبری مشترک به سوی ایدهآل خود حرکت میکنند<ref>شریعتی، امت و امامت، ص۴۴.</ref> و نهتنها در فکر و عقیده و مذهب اشتراک دارند، بلکه در عمل هم همراه یکدیگرند.<ref>شریعتی، امت و امامت، ص۷۴.</ref> | ||
امامت در آثار شریعتی، یک نظام انقلابی محدود (از نظر زمانی) و با هدف انتقال یک جامعه جاهلی عقبمانده به جامعهای دارای رشد فرهنگی، اعتقادی و سیاسی است. بر اساس نظریات شریعتی، جامعه پس از دوازده امام، به مرحلهای میرسد که احتیاجی به امام سیزدهم و چهاردهم ندارد و میتواند بر اساس بیعت، دموکراسی و شورا، رشد پیدا کند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۵، | امامت در آثار شریعتی، یک نظام انقلابی محدود (از نظر زمانی) و با هدف انتقال یک جامعه جاهلی عقبمانده به جامعهای دارای رشد فرهنگی، اعتقادی و سیاسی است. بر اساس نظریات شریعتی، جامعه پس از دوازده امام، به مرحلهای میرسد که احتیاجی به امام سیزدهم و چهاردهم ندارد و میتواند بر اساس بیعت، دموکراسی و شورا، رشد پیدا کند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۱۵، ص۴۲-۴۵، به نقل از خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۵۶.</ref> | ||
عبدالحسین خسروپناه، معتقد است شریعتی، وجوه الهی و [[ولایت تکوینی]] مقام امامت را کنار گذاشته و امامت را به یک رژیم سیاسی فروکاسته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، | عبدالحسین خسروپناه، معتقد است شریعتی، وجوه الهی و [[ولایت تکوینی]] مقام امامت را کنار گذاشته و امامت را به یک رژیم سیاسی فروکاسته است.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۶۹.</ref> خسروپناه همچنین به انکار همیشگی بودن امامت و محدود شدن آن به دوازده امام در تفکر شریعتی انتقاد میکند و یادآوری میکند که امامت، نظامی همیشگی است که حتی بعد از شهادت امام زمان هم با بازگشت دیگر امامان، ادامه مییابد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۶۹.</ref> به باور خسروپناه، نظریه شریعتی در باب امامت، به حذف ساحتهای مختلف اسلام و اتکای صرف به وجوه انقلابی آن میانجامد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۷۰.</ref> | ||
'''تشیع علوی و تشیع صفوی''' | '''تشیع علوی و تشیع صفوی''' | ||
{{اصلی|تشیع علوی و تشیع صفوی}} | {{اصلی|تشیع علوی و تشیع صفوی}} | ||
به باور شریعتی، [[تشیع]]، اعتراض علیه انحراف | به باور شریعتی، [[تشیع]]، اعتراض علیه انحراف از اسلام حقیقی بوده است و خود تشیع هم دچار سرنوشتی شده که همه مذاهب در طول تاریخ به آن گرفتار شدهاند<ref>قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در فصلنامه جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴،ش ۲۱، ص۲۵۳.</ref> و در کنار تشیع حقیقی علوی که اسلام راستین است، تشیعی دروغین به وجود آمده که آن را «تشیع صفوی» میخواند.<ref>قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در فصلنامه جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴،ش ۲۱، ص۲۵۳.</ref> تشیع علوی از نظر شریعتی، بر عدالت و ولایت و امامت [[امام علی(ع)]] متکی بود و خصومت آشتیناپذیر با قدرتطلبی و ظلم داشت و به دنبال دفاع از طبقات مظلوم و ملتهای محروم بوده است، اما [[تشیع صفوی]]، همراه و همکار سلاطین و پادشاهان بوده است.<ref>قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در فصلنامه جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴،ش ۲۱، ص۲۵۳.</ref> | ||
شریعتی، تشیع صفوی را زاییده دولت صفویه نمیداند و به باور او، تشیع صفوی همراه با تشیع علوی به وجود آمد، اما در [[دولت صفویه]]، رسمیت یافت.<ref>قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در فصلنامه جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز | شریعتی، تشیع صفوی را زاییده دولت صفویه نمیداند و به باور او، تشیع صفوی همراه با تشیع علوی به وجود آمد، اما در [[دولت صفویه]]، رسمیت یافت.<ref>قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در فصلنامه جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴،ش ۲۱، ص۲۵۳.</ref> شریعتی، معتقد است که تشیع صفوی، با تبدیل مذهب تشیع به یک مذهب دولتی، آن را به یک نهاد و وسیله بردگی سیاسی کرده و از هدف اولیهاش که جستجوی عدالت و انجام وظایف مقدس است دور ساخته است.<ref>قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در فصلنامه جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴،ش ۲۱، ص۲۵۳ و ۲۵۴.</ref> | ||
شریعتی اینگونه نظرات خود را در کتاب [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] آورده است. نظریه تشیع علوی و تشیع صفوی، به باور برخی محققان از جمله [[رسول جعفریان]]، منشأ ایجاد [[گروه فرقان]] بوده است.<ref>جعفریان، «فرقان؛ برکشیده نظریه تشیع علوی و صفوی»، در فصلنامه | شریعتی اینگونه نظرات خود را در کتاب [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] آورده است. نظریه تشیع علوی و تشیع صفوی، به باور برخی محققان از جمله [[رسول جعفریان]]، منشأ ایجاد [[گروه فرقان]] بوده است.<ref>جعفریان، «فرقان؛ برکشیده نظریه تشیع علوی و صفوی»، در فصلنامه یادآور،ش ۶، ۷ و ۸.</ref> | ||
===شریعتی و روحانیت=== | ===شریعتی و روحانیت=== | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
به باور شریعتی، علمای شیعه در طول تاریخ اسلام برخلاف علمای اهل سنت، همواره در میان مردم بودهاند و از نزدیک شدن به قدرتمندان پرهیز داشتهاند، اما در دوران [[صفویه]]، در کنار حکومت قرار گرفتهاند و تشیعی که همواره بر ضد وضع موجود بوده را تبدیل به تشیع همراه با وضع موجود کردهاند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۰.</ref> یکی از گلایههای شریعتی خطاب به روحانیت، این است که همه نبوغ و استعدادهای درون حوزههای علمیه، صرف فلسفه و کلام و فقه و اصول شده و رسالت حرف زدن با مردم و ابلاغ حقایق مذهبی و شناساندن سنت پیامبر و حکمت انقلاب کربلا، غالبا به افراد متفرقهای واگذار شده که استعداد مجتهد شدن نداشتهاند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۱۷، به نقل از خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۵۸.</ref> | به باور شریعتی، علمای شیعه در طول تاریخ اسلام برخلاف علمای اهل سنت، همواره در میان مردم بودهاند و از نزدیک شدن به قدرتمندان پرهیز داشتهاند، اما در دوران [[صفویه]]، در کنار حکومت قرار گرفتهاند و تشیعی که همواره بر ضد وضع موجود بوده را تبدیل به تشیع همراه با وضع موجود کردهاند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۰.</ref> یکی از گلایههای شریعتی خطاب به روحانیت، این است که همه نبوغ و استعدادهای درون حوزههای علمیه، صرف فلسفه و کلام و فقه و اصول شده و رسالت حرف زدن با مردم و ابلاغ حقایق مذهبی و شناساندن سنت پیامبر و حکمت انقلاب کربلا، غالبا به افراد متفرقهای واگذار شده که استعداد مجتهد شدن نداشتهاند.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۱۷، به نقل از خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۵۸.</ref> | ||
چنانکه شریعتی در کتاب «با مخاطبهای آشنا» آورده است، مخالفت او با روحانیت را میتوان مخالفت با عملکرد تقیهگونه در برابر حاکمان، و ریاکاری در برابر عوام دانست.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج۱، با مخاطبهای آشنا، ص۱۴.</ref> او گرچه به ستایش [[سید جمال الدین اسدآبادی]]، [[میرزای شیرازی]]، [[سید حسن مدرس]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی]]، [[شیخ محمد خیابانی]]، [[سید محمود طالقانی]] و بالاخره [[ | چنانکه شریعتی در کتاب «با مخاطبهای آشنا» آورده است، مخالفت او با روحانیت را میتوان مخالفت با عملکرد تقیهگونه در برابر حاکمان، و ریاکاری در برابر عوام دانست.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج۱، با مخاطبهای آشنا، ص۱۴.</ref> او گرچه به ستایش [[سید جمال الدین اسدآبادی]]، [[میرزای شیرازی]]، [[سید حسن مدرس]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی]]، [[شیخ محمد خیابانی]]، [[سید محمود طالقانی]] و بالاخره [[امام خمینی]] میپردازد، اما آنان را زاییده روح حاکم بر حوزه علمیه نمیداند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۲.</ref> | ||
رسول جعفریان، رابطه شریعتی با روحانیت شیعه را ناشی از باور او به مفهوم [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] میداند و معتقد است پایبندی شریعتی به این دوگانه مفهومی، باعث بدبین شدن شریعتی به روحانیت در زمان خود شده است. شریعتی گرچه از مرحوم [[محمد حسین کاشف الغطاء|کاشف الغطاء]]، [[ | رسول جعفریان، رابطه شریعتی با روحانیت شیعه را ناشی از باور او به مفهوم [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] میداند و معتقد است پایبندی شریعتی به این دوگانه مفهومی، باعث بدبین شدن شریعتی به روحانیت در زمان خود شده است. شریعتی گرچه از مرحوم [[محمد حسین کاشف الغطاء|کاشف الغطاء]]، [[آیتالله بروجردی]] و [[امام خمینی]] تجلیل کرده، در مقابل، چهرههایی مانند [[علامه مجلسی]] و [[محمدهادی میلانی]] را مورد انتقاد قرار میدهد و عباراتی درباره آنها به کار میبرد که از سوی محققان، تند و ناروا دانسته شده و برخی منابع، از او نقل کردهاند که برخورد تند خود درباره [[علامه مجلسی]] را پذیرفته است.<ref>جعفریان، شریعتی و روحانیت، ۱۳۷۶ش، ص۱۵-۱۹.</ref> | ||
==منتقدان و مخالفان== | ==منتقدان و مخالفان== | ||
علی شریعتی همواره منتقدان و مخالفانی از میان گرایشها ورویکردهای مختلف مذهبی و سیاسی داشته است؛<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴.</ref> برخی از این اشخاص و جریانها عبارتند از: | علی شریعتی همواره منتقدان و مخالفانی از میان گرایشها ورویکردهای مختلف مذهبی و سیاسی داشته است؛<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴.</ref> برخی از این اشخاص و جریانها عبارتند از: | ||
#[[مرتضی مطهری]]، آرا و اندیشههای شریعتی را ناسازگار با بنیادهای اندیشه دینی میدانست و گرچه خود معتقد به مبارزه بر مبنای اسلام بود، اما محوریکردن عنصر مبارزه و قربانی کردن دیگر وجوه دین را ناروا قلمداد میکرد و گاه این رویکرد شریعتی را مارکسیسمزدگی میخواند.<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت باشگاه اندیشه، ۹ خرداد ۱۳۸۴.]</ref> مطهری در نقدی که بر جزوه [[حسین وارث آدم (کتاب)|حسین وارث آدم]] نوشته، این جزوه را توجیه تاریخ بر اساس مارکسیسم دانسته و آن را روضه مارکسیستی برای [[امام حسین (ع)]] خوانده است.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، | #[[مرتضی مطهری]]، آرا و اندیشههای شریعتی را ناسازگار با بنیادهای اندیشه دینی میدانست و گرچه خود معتقد به مبارزه بر مبنای اسلام بود، اما محوریکردن عنصر مبارزه و قربانی کردن دیگر وجوه دین را ناروا قلمداد میکرد و گاه این رویکرد شریعتی را مارکسیسمزدگی میخواند.<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت باشگاه اندیشه، ۹ خرداد ۱۳۸۴.]</ref> مطهری در نقدی که بر جزوه [[حسین وارث آدم (کتاب)|حسین وارث آدم]] نوشته، این جزوه را توجیه تاریخ بر اساس مارکسیسم دانسته و آن را روضه مارکسیستی برای [[امام حسین(ع)]] خوانده است.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۶۷۱.</ref> | ||
#[[مهدی بازرگان]]، با رویکردی نزدیک به [[مرتضی مطهری|مطهری]]، معتقد بود که محدود کردن دین در عرصه فقه و اخلاق و عبادات، همان اندازه خیانت است که محدود کردن آن در کلاهخود و شمشیر و مبارزه و [[جهاد]].<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت باشگاه اندیشه، ۹ خرداد ۱۳۸۴.]</ref> همچنین [[سید حسین نصر]]، از سنتگرایان معاصر، حرکت شریعتی را آلاینده فضای قدسی سنت دانسته و آن را مخلّ آرامش روحانی دین تلقی کرده است.<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت | #[[مهدی بازرگان]]، با رویکردی نزدیک به [[مرتضی مطهری|مطهری]]، معتقد بود که محدود کردن دین در عرصه فقه و اخلاق و عبادات، همان اندازه خیانت است که محدود کردن آن در کلاهخود و شمشیر و مبارزه و [[جهاد]].<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت باشگاه اندیشه، ۹ خرداد ۱۳۸۴.]</ref> همچنین [[سید حسین نصر]]، از سنتگرایان معاصر، حرکت شریعتی را آلاینده فضای قدسی سنت دانسته و آن را مخلّ آرامش روحانی دین تلقی کرده است.<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت باشگاهاندیشه، ۹ خرداد ۱۳۸۴.]</ref> | ||
#برخی جریانهای حوزوی در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، مانند [[دارالتبلیغ اسلامی]] وابسته به [[ | #برخی جریانهای حوزوی در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، مانند [[دارالتبلیغ اسلامی]] وابسته به [[محمدکاظم شریعتمداری]]، [[مکتب اسلام (ماهنامه)|نشریه مکتب اسلام]]، و مخصوصا [[مکارم شیرازی]] و [[مصباح یزدی]]، [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی]] {{یادداشت|حسینی تهرانی در رابطه با داستان سالم پیدا شدن بدن شیخ صدوق در قبر پس از ۹۰۰ سال وانکار دکتر گفته است :آقای دکتر در کتابش مینویسد: «اینکه میگویند بدن صدوقتر و تازه است، برای آن است که ریاضت میکشید ؛ افرادی هم که چربی نخورند و گوشت نخورند بدنهای آنها خشک میشود، و اگر در محفظهای قرار دهند که با هوا و رطوبت تماس نداشته باشد ممکن است که چند صباحی بدن بماند.».آقا جان بیا ایمان بیاور به خدا و عالم غیب! صدوق اهل گوشت و چربی خوردن هم بود، ریاضت هم نمیکشید و چاق هم بود، قریب هزارسال است که مرده، بدنتر وتازه است، زیر زمین مرطوب هم هست. معادشناسی، ج۳، ص۱۹۶}} انتقاداتی به رویکردهای شریعتی وارد کردند. تفاسیر متفاوت شریعتی از برخی روایات تاریخی و مخصوصا آیات [[قرآن]]، منشأ این انتقادات بود که منتقدین مذکور، عدم انطباق آرای شریعتی با روایات اصیل دینی را مورد تاکید قرار میدادند. تفسیر او از داستان خلقت آدم و حوا، یکی از این موارد است.<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، سنخشناسی منتقدین شریعتی، سایت باشگاه اندیشه، ۹ خرداد ۱۳۸۴.]</ref> | ||
#[[علی ابوالحسنی]]، از تاریخنگاران معاصر، در کتابی با عنوان «شهید مطهری افشاگر توطئه» که در سال ۱۳۶۱ش منتشر شد،<ref>[http://mtif.org/p/book/2606/ شهید مطهری افشاگر توطئه]، بنیاد محقق طباطبایی.</ref> هدف شریعتی را تاویل ظاهر دیانت به باطن الحاد و مادیت دانست و با تکیه بر برخی دستنوشتههای [[مرتضی مطهری]]، شریعتی را روشنفکری وابسته خواند که در پی تحریف دین و ترویج الحاد به نام مذهب است.<ref>شکوهی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ص۱۶. </ref> | #[[علی ابوالحسنی]]، از تاریخنگاران معاصر، در کتابی با عنوان «شهید مطهری افشاگر توطئه» که در سال ۱۳۶۱ش منتشر شد،<ref>[http://mtif.org/p/book/2606/ شهید مطهری افشاگر توطئه]، بنیاد محقق طباطبایی.</ref> هدف شریعتی را تاویل ظاهر دیانت به باطن الحاد و مادیت دانست و با تکیه بر برخی دستنوشتههای [[مرتضی مطهری]]، شریعتی را روشنفکری وابسته خواند که در پی تحریف دین و ترویج الحاد به نام مذهب است.<ref>شکوهی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ص۱۶. </ref> | ||
#گروهی از روحانیان سنتی و محافل مذهبی غیرمبارز، نخستین کسانی دانسته شدهاند که به مخالفت با شریعتی پرداختند و معتقد بودند او شیعه نیست و در پی ضربه زدن به تشیع است. این دسته، شریعتی را به ضدیت با ولایت متهم میکردند و [[حسینیه ارشاد]] را که محل اصلی سخنرانیهای او بود، «یزیدیه اضلال» مینامیدند.<ref>شکوهی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، | #گروهی از روحانیان سنتی و محافل مذهبی غیرمبارز، نخستین کسانی دانسته شدهاند که به مخالفت با شریعتی پرداختند و معتقد بودند او شیعه نیست و در پی ضربه زدن به تشیع است. این دسته، شریعتی را به ضدیت با ولایت متهم میکردند و [[حسینیه ارشاد]] را که محل اصلی سخنرانیهای او بود، «یزیدیه اضلال» مینامیدند.<ref>شکوهی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ص۱۶. </ref> | ||
#سید حمید روحانی، از تاریخنگاران معاصر، پس از انقلاب، با استفاده از برخی مطالب، نامهها و همچنین گزارشهایی از ساواک، شریعتی را همکار ساواک دانست و نظرات خود درباره شریعتی را در جلد سوم کتاب [[نهضت امام خمینی (کتاب)|نهضت امام خمینی]] و نیز نشریه ۱۵ خرداد منتشر کرد. ادعای همکاری شریعتی با ساواک، با پاسخها و تحلیلهای فراوانی مواجه شد.<ref>شکوهی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ص۱۶. </ref> | #سید حمید روحانی، از تاریخنگاران معاصر، پس از انقلاب، با استفاده از برخی مطالب، نامهها و همچنین گزارشهایی از ساواک، شریعتی را همکار ساواک دانست و نظرات خود درباره شریعتی را در جلد سوم کتاب [[نهضت امام خمینی (کتاب)|نهضت امام خمینی]] و نیز نشریه ۱۵ خرداد منتشر کرد. ادعای همکاری شریعتی با ساواک، با پاسخها و تحلیلهای فراوانی مواجه شد.<ref>شکوهی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ص۱۶. </ref> | ||
==نقش شریعتی در انقلاب اسلامی== | ==نقش شریعتی در انقلاب اسلامی== | ||
به باور بسیاری از محققان، آراء و نظریات شریعتی، در شکلگیری انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ش نقش داشته است<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، | به باور بسیاری از محققان، آراء و نظریات شریعتی، در شکلگیری انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ش نقش داشته است<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۳.</ref><ref>نراقی، «ایرانشناسی؛ نقدی بر اندیشههای دکتر علی شریعتی...»، در مجله حافظ، شماره ۳۱، ص۲۴.</ref><ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۸ و ۱۹۹.</ref> و برخی، فضای فکری و ادبی دهه ۱۳۵۰ شمسی در ایران را، متعلق به شریعتی دانستهاند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۸.</ref> شریعتی را به همین دلیل، گاه «معلم انقلاب» خواندهاند.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۶.</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
علی شریعتی، سخنرانیها، کتابها و آثار نوشتاری دیگری داشته است که هم در زمان حیات او و هم پس از درگذشت او انتشار یافتهاند. بهعلاوه، آثار و کتابهایی درباره او یا علیه او هم چاپ و منتشر شدهاند. | علی شریعتی، سخنرانیها، کتابها و آثار نوشتاری دیگری داشته است که هم در زمان حیات او و هم پس از درگذشت او انتشار یافتهاند. بهعلاوه، آثار و کتابهایی درباره او یا علیه او هم چاپ و منتشر شدهاند. | ||
===سخنرانیها و کنفرانسها=== | ===سخنرانیها و کنفرانسها=== | ||
شریعتی در فاصله سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۵ش، علاوه بر سخنرانی در نشستهای خصوصی، سخنرانیهایی در [[حسینیه ارشاد]]، دانشگاههای [[تهران]]، [[شیراز]] و [[آبادان]] ایراد کرد که به ۶۶ عنوان میرسد و برخی از آنها مانند اسلامشناسی، تاریخ ادیان، و سخنرانیهای حج، در چند جلسه ایراد شده است.<ref>[http://drshariati.org/?p=95 فهرست سخنرانیهای شریعتی]، سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی.</ref> سخنرانیهای شریعتی در حسینیه ارشاد، علاوه بر آنکه به صورت نوارهای صوتی در اختیار مردم قرار میگرفته و همچنان هم قابل دسترسی است،<ref>[http://www.shariati.com/speech.html برای نمونه نگاه کنید به: سخنرانیهای دکتر علی شریعتی]، سایت دکتر شریعتی.</ref> در جزوههایی چاپ و منتشر میشده<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، | شریعتی در فاصله سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۵ش، علاوه بر سخنرانی در نشستهای خصوصی، سخنرانیهایی در [[حسینیه ارشاد]]، دانشگاههای [[تهران]]، [[شیراز]] و [[آبادان]] ایراد کرد که به ۶۶ عنوان میرسد و برخی از آنها مانند اسلامشناسی، تاریخ ادیان، و سخنرانیهای حج، در چند جلسه ایراد شده است.<ref>[http://drshariati.org/?p=95 فهرست سخنرانیهای شریعتی]، سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی.</ref> سخنرانیهای شریعتی در حسینیه ارشاد، علاوه بر آنکه به صورت نوارهای صوتی در اختیار مردم قرار میگرفته و همچنان هم قابل دسترسی است،<ref>[http://www.shariati.com/speech.html برای نمونه نگاه کنید به: سخنرانیهای دکتر علی شریعتی]، سایت دکتر شریعتی.</ref> در جزوههایی چاپ و منتشر میشده<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۵.</ref> و تا پیش از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ش، نزدیک به صد کتاب یا جزوه از او چاپ شد.<ref>اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۵.</ref> | ||
آثار شریعتی، پس از درگذشت او، به صورت مجموعه آثار هم چاپ و منتشر شده است. این مجموعه که تاکنون به ۳۶ جلد رسیده، در هر جلد حاوی چند نوشته، سخنرانی یا جزوه مرتبط از شریعتی است؛ برای نمونه، سخنرانیها، جزوهها و آثار مرتبط با [[مناسک حج]]، در جلد ششم، آثار مرتبط با تاریخ تمدن در جلد ۱۱ و ۱۲، و آثار مرتبط با امام حسین (ع) و شهادت، در جلد ۱۹ مجموعه آثار شریعتی چاپ شده است.<ref>[http://www.shariati.com/farsi/list.html فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی]، سایت دکتر شریعتی.</ref><ref>[http://drshariati.org/?cat=21&paged=2 کتابها]، سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی.</ref> | آثار شریعتی، پس از درگذشت او، به صورت مجموعه آثار هم چاپ و منتشر شده است. این مجموعه که تاکنون به ۳۶ جلد رسیده، در هر جلد حاوی چند نوشته، سخنرانی یا جزوه مرتبط از شریعتی است؛ برای نمونه، سخنرانیها، جزوهها و آثار مرتبط با [[مناسک حج]]، در جلد ششم، آثار مرتبط با تاریخ تمدن در جلد ۱۱ و ۱۲، و آثار مرتبط با امام حسین(ع) و شهادت، در جلد ۱۹ مجموعه آثار شریعتی چاپ شده است.<ref>[http://www.shariati.com/farsi/list.html فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی]، سایت دکتر شریعتی.</ref><ref>[http://drshariati.org/?cat=21&paged=2 کتابها]، سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی.</ref> | ||
برخی از آثار و کتابهای شریعتی عبارتند از [[حسین وارث آدم]]، [[فاطمه فاطمه است]]، پدر مادر ما متهمیم، سیمای محمد، علی (ع)، هبوط در کویر، [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] و...<ref>[http://www.shariati.com/farsi/list.html فهرست کلیات و مجموعه آثار | برخی از آثار و کتابهای شریعتی عبارتند از [[حسین وارث آدم]]، [[فاطمه فاطمه است]]، پدر مادر ما متهمیم، سیمای محمد، علی(ع)، هبوط در کویر، [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] و...<ref>[http://www.shariati.com/farsi/list.html فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی]، سایت دکتر شریعتی.</ref> | ||
===ترجمه=== | ===ترجمه=== | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
===درباره شریعتی=== | ===درباره شریعتی=== | ||
کتابهایی که در ایران و به زبان فارسی و عربی درباره شریعتی چاپ و منتشر شده، تا سال ۱۳۹۰ش، ۲۹۶ مورد بوده است. همچنین مجموع آثاری که بخشی از آن درباره شریعتی بوده، ۵۳۸ مورد است.<ref>امیر فریار، «کتابشناسی شریعتی»، در ماهنامه جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند | کتابهایی که در ایران و به زبان فارسی و عربی درباره شریعتی چاپ و منتشر شده، تا سال ۱۳۹۰ش، ۲۹۶ مورد بوده است. همچنین مجموع آثاری که بخشی از آن درباره شریعتی بوده، ۵۳۸ مورد است.<ref>امیر فریار، «کتابشناسی شریعتی»، در ماهنامه جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند ۱۳۹۰،ش ۲۷۲-۲۷۴، ص۲۲.</ref> | ||
کتابهایی که در ردّ نظریات شریعتی نوشته شده، نزدیک به سی جلد است و بیشتر آنها پس از پیروزی انقلاب نوشته شده و در یک مورد، نویسندهای به نام [[قاسم اسلامی]]، ۱۱ جلد کتاب در ردّ او نوشته است.<ref>امیر فریار، «کتابشناسی شریعتی»، در ماهنامه جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند | کتابهایی که در ردّ نظریات شریعتی نوشته شده، نزدیک به سی جلد است و بیشتر آنها پس از پیروزی انقلاب نوشته شده و در یک مورد، نویسندهای به نام [[قاسم اسلامی]]، ۱۱ جلد کتاب در ردّ او نوشته است.<ref>امیر فریار، «کتابشناسی شریعتی»، در ماهنامه جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند ۱۳۹۰،ش ۲۷۲-۲۷۴، ص۲۲.</ref> در میانه سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۸۹ش، به استثنای سال ۱۳۵۰، هر ساله کتابی درباره شریعتی منتشر شده و در سال ۱۳۵۹، چهل کتاب درباره او به چاپ رسیده است.<ref>امیر فریار، «کتابشناسی شریعتی»، در ماهنامه جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند ۱۳۹۰،ش ۲۷۲-۲۷۴، ص۲۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* «استاد محمد تقی شریعتی مدافع شریعت در برابر الحاد و طاغوت، مصاحبه با عبدالکریم، محمود و محمدتقی شریعتی، در مجله کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳، شماره ۱۱، | * «استاد محمد تقی شریعتی مدافع شریعت در برابر الحاد و طاغوت، مصاحبه با عبدالکریم، محمود و محمدتقی شریعتی، در مجله کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳، شماره ۱۱، ص۵-۱۹. | ||
* [http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، امیرحسین، «سنخشناسی منتقدین شریعتی»، در سایت | * [http://www.bashgah.net/fa/content/show/10402 ترکشدوز، امیرحسین، «سنخشناسی منتقدین شریعتی»، در سایت باشگاه اندیشه، منتشر شده در ۹ خرداد ۱۳۸۴، بازدید شده در: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ش.] | ||
* اسفندیاری، محمد، شعله بیقرار، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۰ش. | * اسفندیاری، محمد، شعله بیقرار، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۰ش. | ||
* امامجمعهزاده، جواد؛ روحانی، حسین، «بررسی تحلیلی ایدئولوژیک کردن دین از نگاه دکتر علی شریعتی»، در مجله پژوهشنامه علوم سیاسی، زمستان | * امامجمعهزاده، جواد؛ روحانی، حسین، «بررسی تحلیلی ایدئولوژیک کردن دین از نگاه دکتر علی شریعتی»، در مجله پژوهشنامه علوم سیاسی، زمستان ۱۳۸۶ش،ش ۹، ص۷-۳۴. | ||
* امیر فریار، فرخ، «کتابشناسی شریعتی»، در مجله جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند ۱۳۹۰، شماره ۲۷۲-۲۷۴. | * امیر فریار، فرخ، «کتابشناسی شریعتی»، در مجله جهان کتاب، دی، بهمن و اسفند ۱۳۹۰، شماره ۲۷۲-۲۷۴. | ||
* «به تاریخ پیوست»، مصاحبه با احمد نقیبزاده، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ش، | * «به تاریخ پیوست»، مصاحبه با احمد نقیبزاده، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ش، ص۱۰. | ||
* جعفریان، رسول، شریعتی و روحانیت، ۱۳۷۶ش. | * جعفریان، رسول، شریعتی و روحانیت، ۱۳۷۶ش. | ||
* خسروپناه، عبدالحسین، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹ش. | * خسروپناه، عبدالحسین، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹ش. | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
* شریعتی، علی، مجموعه آثار، ج ۲۹، میعاد با ابراهیم، انتشارات چاپخش، ۱۳۵۸ش. | * شریعتی، علی، مجموعه آثار، ج ۲۹، میعاد با ابراهیم، انتشارات چاپخش، ۱۳۵۸ش. | ||
* شریعتی، محمدتقی، یادواره نهمین سالگرد هجرت و شهادت دکتر علی شریعتی، تهران، چاپخش، ۱۳۶۵ش. | * شریعتی، محمدتقی، یادواره نهمین سالگرد هجرت و شهادت دکتر علی شریعتی، تهران، چاپخش، ۱۳۶۵ش. | ||
* شکوهی، علی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، | * شکوهی، علی، «مخالفان شریعتی از سنتی تا مدرن (۲)»، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ص۱۶. | ||
* «فرقان: برکشیده نظریه تشیع علوی و صفوی»، مصاحبه با رسول جعفریان، در فصلنامه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان ۱۳۸۸ و بهار | * «فرقان: برکشیده نظریه تشیع علوی و صفوی»، مصاحبه با رسول جعفریان، در فصلنامه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان ۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹ش،ش ۶ و ۷ و ۸، ص۸۵-۹۱. | ||
* قریشی، فردین، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در مجله جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴ش، شماره ۲۱، | * قریشی، فردین، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، در مجله جغرافیا و برنامهریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴ش، شماره ۲۱، ص۲۳۳-۲۵۶. | ||
* محمودی، حسن، «نهضت خداپرستان سوسیالیست«، در مجله اطلاعات حکمت و معرفت، مرداد | * محمودی، حسن، «نهضت خداپرستان سوسیالیست«، در مجله اطلاعات حکمت و معرفت، مرداد ۱۳۸۸ش،ش ۴۱، ص۵۸-۶۱. | ||
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران و قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش. | *مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران و قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش. | ||
* نراقی، احسان، «ایرانشناسی: نقدی بر اندیشههای دکتر علی شریعتی (شیعه صفوی و علوی)» در مجله حافظ، نیمه دوم تیر | * نراقی، احسان، «ایرانشناسی: نقدی بر اندیشههای دکتر علی شریعتی (شیعه صفوی و علوی)» در مجله حافظ، نیمه دوم تیر ۱۳۸۵،ش ۳۱، ص۲۴-۲۵. | ||
* فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، سایت دکتر شریعتی، بازدید شده در: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ش. | * فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، سایت دکتر شریعتی، بازدید شده در: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ش. | ||
* کتابها، سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، بازدید شده در: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ش. | * کتابها، سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، بازدید شده در: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ش. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
* انتشارات و ترجمههای کتب و سخنرانیهای دکتر علی شریعتی، سایت دکتر شریعتی، بازدید شده در: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵. | * انتشارات و ترجمههای کتب و سخنرانیهای دکتر علی شریعتی، سایت دکتر شریعتی، بازدید شده در: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{انقلاب اسلامی ایران}} | {{انقلاب اسلامی ایران}} | ||
<onlyinclude>{{درجهبندی | <onlyinclude>{{درجهبندی |