confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
===آیین و مذهب پیشین=== | ===آیین و مذهب پیشین=== | ||
[[شیخ صدوق]]، از [[حدیث|محدثان شیعه]]، بر این باور است که سلمان فارسی هیچگاه به غیر [[خدا]] [[سجده]] نکرد.<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> همچنین بر اساس روایتی از امام علی(ع) اگر چه سلمان ناچار بود به مشرک بودن خود وانمود کند، اما هیچگاه [[زرتشت]] نبوده است.<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۲۲۲.</ref> در حدیثی از پیامبر(ص) بر روحیه حقیقتجویی سلمان تاکید شده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۳۸.</ref> اگرچه در مصادری او را از تابعان دین | [[شیخ صدوق]]، از [[حدیث|محدثان شیعه]]، بر این باور است که سلمان فارسی هیچگاه به غیر [[خدا]] [[سجده]] نکرد.<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> همچنین بر اساس روایتی از امام علی(ع) اگر چه سلمان ناچار بود به مشرک بودن خود وانمود کند، اما هیچگاه [[زرتشت]] نبوده است.<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۲۲۲.</ref> در حدیثی از پیامبر(ص) بر روحیه حقیقتجویی سلمان تاکید شده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۳۸.</ref> اگرچه در مصادری او را از تابعان دین زرتشت معرفی کردهاند که بر روشن نگهداشتن آتش مواظبت داشته،<ref>ابناسحاق، سیره ابناسحاق، مکتب دراسات التاریخ، ص۸۷.</ref> اما بر اساس مستنداتی دیگر وی در همان زمان نیز آئین زرتشت را صحیح نمیدانسته است.<ref>ابونعیم، حلیة الاولیاء، دار امالقری، ج۱، ص۱۹۰.</ref> | ||
بنا به گزارش خطیب بغدادی، مورخ سده پنجم، سلمان فارسی به جهت علاقه شدید پدرش، مانند دختران جوان در خانه محبوس شده بود و به همین دلیل با ادیان دیگر آشنایی نداشت.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> روزی که پدرش او را به سرکشی از کارگرانش مامور ساخت، از خانه خارج شد و به یکی از کلیساهای مسیحیان برخورد کرد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> او با دیدن عبادت مسیحیان به دین آنها علاقهمند شد و از خانه فرار کرد.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۱۰.</ref> سلمان فارسی به شام، مرکز مسیحیان، سفر کرد و نزد اسقف آنجا به تعلیم و عبادت پرداخت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۱۰.</ref> سلمان مدتها در [[شام]] ماند و سپس به [[موصل]] و بعد به نَصیبِین و در نهایت به عَمُوریّه مهاجرت کرد و سالهای بسیاری را در کلیسای آن شهرها، نزد راهبان آنجا به عبادت گذرانید تا آنکه اسقف عموریه او را به ظهور پیامبری در [[حجاز]] بشارت داد.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۵۷ و ۵۸.</ref> | بنا به گزارش خطیب بغدادی، مورخ سده پنجم، سلمان فارسی به جهت علاقه شدید پدرش، مانند دختران جوان در خانه محبوس شده بود و به همین دلیل با ادیان دیگر آشنایی نداشت.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> روزی که پدرش او را به سرکشی از کارگرانش مامور ساخت، از خانه خارج شد و به یکی از کلیساهای مسیحیان برخورد کرد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> او با دیدن عبادت مسیحیان به دین آنها علاقهمند شد و از خانه فرار کرد.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۱۰.</ref> سلمان فارسی به شام، مرکز مسیحیان، سفر کرد و نزد اسقف آنجا به تعلیم و عبادت پرداخت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۱۰.</ref> سلمان مدتها در [[شام]] ماند و سپس به [[موصل]] و بعد به نَصیبِین و در نهایت به عَمُوریّه مهاجرت کرد و سالهای بسیاری را در کلیسای آن شهرها، نزد راهبان آنجا به عبادت گذرانید تا آنکه اسقف عموریه او را به ظهور پیامبری در [[حجاز]] بشارت داد.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۵۷ و ۵۸.</ref> |