۱۷٬۰۴۰
ویرایش
imported>M.r.seifi (←فلسفه اجازه پدر: اصلاح جزئی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''ازدواج دختر باکره''' یکی از مسائل اختلافی در بین فقیهان شیعه است که در آن از لزوم یا عدم لزوم [[اذن ولی]]، برای [[ازدواج]] دختران دوشیزه بحث میشود. طبق نظر [[شیخ صدوق]] و اکثر فقهای معاصر دختر دوشیزه برای [[ازدواج موقت]] یا [[ازدواج|دائم]]، باید از پدر و در صورت نبودن پدر از جد پدری خود اجازه بگیرد ولی برخی از فقهای گذشته از جمله [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]]، [[شیخ مفید]]، «اجازه ولی» را برای ازدواج دختر [[بلوغ|بالغه]] شرط نمیدانند. به باور برخی در گذشته این نظریه مشهور بوده است. | '''ازدواج دختر باکره''' یکی از مسائل اختلافی در بین فقیهان شیعه است که در آن از لزوم یا عدم لزوم [[اذن ولی]]، برای [[ازدواج]] دختران دوشیزه بحث میشود. طبق نظر [[شیخ صدوق]] و اکثر فقهای معاصر دختر دوشیزه برای [[ازدواج موقت]] یا [[ازدواج|دائم]]، باید از پدر و در صورت نبودن پدر از جد پدری خود اجازه بگیرد ولی برخی از فقهای گذشته از جمله [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]]، [[شیخ مفید]]، «اجازه ولی» را برای ازدواج دختر [[بلوغ|بالغه]] شرط نمیدانند. به باور برخی در گذشته این نظریه مشهور بوده است. | ||
فقهای شیعه معتقدند، اگر | فقهای شیعه معتقدند، اگر دختری پدر و جد پدری نداشت، برای ازدواج به اجازه فرد دیگری نیاز ندارد. همچنین به گفته گروهی از [[مجتهد|فقها]]، در صورتی که برای دختر دوشیزه مورد ازدواج مناسبی پیدا شده و عُرفاً همسنگ هم بودند، اجازه پدر و جد پدر لازم نیست. | ||
== نظرات == | == نظرات == | ||
ازدواج دختر باکره یا دوشیزه [[اصطلاحات فقهی|اصطلاحی فقهی]] که در [[حدیث|روایات]] و کتب فقهی در مورد آن بحث شدهاست.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۹۵ق، ج۲۹، ص۱۷۵؛ شیخ صدوق، الهدایه، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۰؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۱۲۰؛ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۱۱.</ref> پارهای از روایات موافق و برخی روایات مخالف اذن پدر در ازدواج دختر باکره است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۱۱؛ شیخ صدوق، من لایحضرالفقیه، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۱۱۹.</ref> در کتب فقهی [[شیعه]] در اینکه دختران دوشیزه برای [[ازدواج]] نیاز به اجازه ولی (پدر یا جد پدری) دارند یا نه، نظرات متفاوتی وجود دارد که مهمترین آن بدین شرح است: | ازدواج دختر باکره یا دوشیزه [[اصطلاحات فقهی|اصطلاحی فقهی]] که در [[حدیث|روایات]] و کتب فقهی در مورد آن بحث شدهاست.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۹۵ق، ج۲۹، ص۱۷۵؛ شیخ صدوق، الهدایه، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۰؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۱۲۰؛ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۱۱.</ref> پارهای از روایات موافق و برخی روایات مخالف اذن پدر در ازدواج دختر باکره است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۱۱؛ شیخ صدوق، من لایحضرالفقیه، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۱۱۹.</ref> در کتب فقهی [[شیعه]] در اینکه دختران دوشیزه برای [[ازدواج]] نیاز به اجازه ولی (پدر یا جد پدری) دارند یا نه، نظرات متفاوتی وجود دارد که مهمترین آن بدین شرح است: | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
همچنین برخی فقها از جمله [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] و [[سید روح الله موسوی خمینی|امام خمینی]] معتقدند، دختر و پدر هر دو باید به ازدواج راضی باشند.<ref>شیخ انصاری، کتاب النکاح، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۵و۱۲۶؛ موسوی خمینی، تحریر الوسیله، قم، ج۲، ص۲۵۴.</ref> این نظریه در کتب فقهی به «تشریک» شهرت دارد.<ref>شیخ انصاری، کتاب النکاح، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۵و۱۲۶؛ موسوی خمینی، تحریر الوسیله، قم، ج۲، ص۲۵۴.</ref> برخی نیز بین ازدواج موقت و دائم فرق قائل شدهاند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۱۷ق، ص۴۴۰.</ref> | همچنین برخی فقها از جمله [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] و [[سید روح الله موسوی خمینی|امام خمینی]] معتقدند، دختر و پدر هر دو باید به ازدواج راضی باشند.<ref>شیخ انصاری، کتاب النکاح، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۵و۱۲۶؛ موسوی خمینی، تحریر الوسیله، قم، ج۲، ص۲۵۴.</ref> این نظریه در کتب فقهی به «تشریک» شهرت دارد.<ref>شیخ انصاری، کتاب النکاح، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۵و۱۲۶؛ موسوی خمینی، تحریر الوسیله، قم، ج۲، ص۲۵۴.</ref> برخی نیز بین ازدواج موقت و دائم فرق قائل شدهاند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۱۷ق، ص۴۴۰.</ref> | ||
== عدم نیاز به اجازه == | == عدم نیاز به اجازه == | ||
دختری که قبلا ازدواج کرده یا پدر یا جد پدری او نباشند، نیاز به | دختری که قبلا ازدواج کرده یا پدر یا جد پدری او نباشند، نیاز به ا[[ذن ولی]] ندارد.<ref>رساله توضیح المسائل مراجع، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۵۹۰.</ref> همچنین به عقیده همه [[مجتهد|فقیهان شیعه]]، دختری که قصد ازدواج با شخصی دارد که شرعا و عرفا همسنگ و مناسب بوده و از طرفی مخالفت پدر بیجهت باشد، نیاز به اجاره پدر ندارد.<ref>رساله توضیح المسائل مراجع، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۵۹۰.</ref> همچنین برخی ازدواج دختر باکره «رشیده» را بدون إذن پدر جایز میداند.<ref>روحانی، استفتائات، ۱۳۸۲ش، ص۵۶.</ref> گروهی از علماء از جمله [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] رشیده را به معنای شخصی که بعد از [[بلوغ]] مصلحت خویش را تشخیص داده و به پختگی، عقل و فهم اجتماعی رسیده، دانستهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۲ش، ج۴۷، ص۲۷۴؛ روحانی، استفتائات، ۱۳۸۲ش، ص۵۶؛ امامیفر، «بررسی فقهی اجتماعی اذن پدر در ازدواج دختر»، ص۹۴.</ref> | ||
== فلسفه اجازه پدر== | == فلسفه اجازه پدر== | ||
به اعتقاد [[مرتضی مطهری]] زنان از قوه احساسات و عاطفه بالایی برخوردار بوده و در وجودشان محبت غلبه داشته، بر خلاف مردان که شهوت در آنها غلبه دارد. زنان با ابراز محبت مردان به سرعت جذب آنها شده و ممکن است به موضوع ازدواج به صورت عقلانی نگاه نکنند. همچنین از طرفی دختران نسبت به مردان کمتر در اجتماع حضور داشته و به همین دلیل شناخت کمتری نسبت به مردان دارند. به همین جهت به عقیده برخی مشورت و کسب اجازه از پدر در ازداج دختره باکره ضروری است.<ref>مطهری، مجموعه آثار مطهری، ۱۳۸۱ش، ج۱۹، ص۹۲.</ref> | به اعتقاد [[مرتضی مطهری]] زنان از قوه احساسات و عاطفه بالایی برخوردار بوده و در وجودشان محبت غلبه داشته، بر خلاف مردان که شهوت در آنها غلبه دارد. زنان با ابراز محبت مردان به سرعت جذب آنها شده و ممکن است به موضوع ازدواج به صورت عقلانی نگاه نکنند. همچنین از طرفی دختران نسبت به مردان کمتر در اجتماع حضور داشته و به همین دلیل شناخت کمتری نسبت به مردان دارند. به همین جهت به عقیده برخی مشورت و کسب اجازه از پدر در ازداج دختره باکره ضروری است.<ref>مطهری، مجموعه آثار مطهری، ۱۳۸۱ش، ج۱۹، ص۹۲.</ref> |
ویرایش