کاربر ناشناس
آیه تطهیر: تفاوت میان نسخهها
←معنای رجس
imported>Mashg |
imported>Mashg |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==معنای رجس== | ==معنای رجس== | ||
درباره معنای «رجس» [[مفسران]] اختلاف نظر دارند و برای آن معانی مختلفی ذکر کردهاند، از جمله: [[گناه]]، [[فسق]]، [[شیطان]]، [[شرک]]، شک، [[بخل]]، [[طمع]]، [[هوای نفس]] و [[بدعت]].<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۸.</ref> علامه طباطبايی بر آن است که رجس- به كسره را، و سكون جيم- صفتى است از ماده رجاست، يعنى پليدى و قذارت. پليدى و قذارت هياتى است در نفس آدمى، كه او را وادار به اجتناب و نفرت مىنمايد، مانند پليدى رذائل. چنان که در آیه شریفه: «وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ» امده است. و نيز هياتى است در ظاهر موجود پليد، كه باز آدمى از آن نفرت مىنمايد مانند پليدى خوك که فرمود:«أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ{{سوره=انعام|آیه=۱۴۵}} » | درباره معنای «رجس» [[مفسران]] اختلاف نظر دارند و برای آن معانی مختلفی ذکر کردهاند، از جمله: [[گناه]]، [[فسق]]، [[شیطان]]، [[شرک]]، شک، [[بخل]]، [[طمع]]، [[هوای نفس]] و [[بدعت]].<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۸.</ref> علامه طباطبايی بر آن است که رجس- به كسره را، و سكون جيم- صفتى است از ماده رجاست، يعنى پليدى و قذارت. پليدى و قذارت هياتى است در نفس آدمى، كه او را وادار به اجتناب و نفرت مىنمايد، مانند پليدى رذائل. چنان که در آیه شریفه: «وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ» امده است. و نيز هياتى است در ظاهر موجود پليد، كه باز آدمى از آن نفرت مىنمايد مانند پليدى خوك که فرمود:«أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ {{سوره=انعام|آیه=۱۴۵}} » | ||
عالمان و مفسران [[شیعه جعفری|شیعه]]، پاک کردن اهل بیت(ع) از رجس را به معنای [[عصمت]] از گناهان و توفیق طاعت دانستهاند.<ref>مفید، المسائل العُکبریة، ۱۴۱۳ق، ص۲۷؛ شوشتری، الصوارم المهرقة، ۱۳۸۵ش، ص۱۴۷، ۱۴۸؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۱۳.</ref> | عالمان و مفسران [[شیعه جعفری|شیعه]]، پاک کردن اهل بیت(ع) از رجس را به معنای [[عصمت]] از گناهان و توفیق طاعت دانستهاند.<ref>مفید، المسائل العُکبریة، ۱۴۱۳ق، ص۲۷؛ شوشتری، الصوارم المهرقة، ۱۳۸۵ش، ص۱۴۷، ۱۴۸؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۱۳.</ref> |