پرش به محتوا

زبیر بن عوام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹۴: خط ۹۴:


====ملاقات زبیر و علی(ع) در میان دو سپاه====
====ملاقات زبیر و علی(ع) در میان دو سپاه====
چون حضرت علی(ع) به نزدیک سپاه جمل رسید، اردو زد و زبیر را فرا خواند، ملاقات آن دو بین صفوف دو لشکر و بر روی مرکب‌هایشان صورت گرفت. امام به او گفت: اى ابا عبد الله ترا به خدا سوگند مى‌‏دهم آيا به خاطر دارى كه روزى دست من در دست تو بود و به حضور پيامبر (ص) رسيديم و آن حضرت به تو فرمود آيا على را دوست مى‌‏دارى؟ و تو گفتى آرى! و آن حضرت فرمود: ولى تو با او جنگ و نسبت به او ستم خواهى كرد.؟ زبير گفت آرى به ياد دارم.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۷</ref><ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۸، ص۴۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۲۳</ref> آن‌گاه على (ع) نزد لشكر خود برگشت و فرمود بر آنان حمله كنيد كه حجت بر ايشان تمام كرديم‏.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۷</ref> اکنون آمده‌ای با من بجنگی؟
چون حضرت علی(ع) به نزدیک سپاه جمل رسید، اردو زد و زبیر را فرا خواند، ملاقات آن دو بین صفوف دو لشکر و بر روی مرکب‌هایشان صورت گرفت. امام به او گفت: اى ابا عبد الله ترا به خدا سوگند مى‌‏دهم آيا به خاطر دارى كه روزى دست من در دست تو بود و به حضور پيامبر (ص) رسيديم و آن حضرت به تو فرمود آيا على را دوست مى‌‏دارى؟ و تو گفتى آرى! و آن حضرت فرمود: ولى تو با او جنگ و نسبت به او ستم خواهى كرد؟ زبير گفت آرى به ياد دارم.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۷</ref><ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۸، ص۴۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۲۳</ref> اکنون آمده‌ای با من بجنگی؟<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۳۰.</ref>
<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۳۰.</ref>
زبیر پس از این دیدار نزدیک پسرش عبدالله رفت و بدو گفت من از میدان جنگ می‌روم چه علی(ع) امری را به یادم آورد که از آن غافل بودم.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۸</ref> آن‌گاه على(ع) نزد لشكر خود برگشت و فرمود بر آنان حمله كنيد كه حجت بر ايشان تمام كرديم‏.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۷</ref>
زبیر پس از این دیدار نزدیک پسرش '''عبد الله''' رفت و بدو گفت من از میدان جنگ می‌روم چه '''علی''' امری را به یادم آورد که از آن غافل بودم.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۸</ref>


گفته شده است در این زمان زبیر می‌گفت وقتى آيه {{متن قرآن|وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً|سوره=انفال|آیه=۲۵}} نازل شد، همه متعجّب شديم كه چه فتنه‏‌اى فرا خواهد رسيد. و چه حادثه عجيبى رخ خواهد داد تا اين كه این فتنه را ديديم. عقبة به صهبان نیز می گوید از زبير بن عوّام شنيدم مى‏‌گفت: سال‌ها این آيه را قرائت مى‏ كردم امّا نمى‏‌دانستم كه من از جمله مصاديق آن هستم. <ref>حسكانى٬ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏٬ ۱۴۱۱ق٬ ج۱ ٬ ص۲۷۲</ref>
گفته شده است در این زمان زبیر می‌گفت وقتى آيه {{متن قرآن|وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً|سوره=انفال|آیه=۲۵}} نازل شد، همه متعجّب شديم كه چه فتنه‏‌اى فرا خواهد رسيد و چه حادثه عجيبى رخ خواهد داد تا اين كه این فتنه را ديديم. نقل شده زبير بن عوّام مى‏‌گفت: سال‌ها این آيه را قرائت مى‏ كردم؛ امّا نمى‏‌دانستم كه من از جمله مصاديق آن هستم. <ref>حسكانى، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۷۲</ref>


==کشته شدن زبیر==
==کشته شدن زبیر==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۲۶

ویرایش