confirmed، templateeditor
۱۱٬۹۰۰
ویرایش
imported>Foadian |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''محمد بن ابی بکر بن ابیقحافه''' ([[سال ۱۰ قمری|۱۰]]- [[سال ۳۸ قمری|۳۸ق]]) از نزدیکترین یاران [[امام علی | '''محمد بن ابی بکر بن ابیقحافه''' ([[سال ۱۰ قمری|۱۰]]- [[سال ۳۸ قمری|۳۸ق]]) از نزدیکترین یاران [[امام علی(ع)]] که از سوی ایشان به فرمانداری [[مصر]] منصوب شد. | ||
او فرزند [[خلیفه اول]] و [[اسماء بنت عمیس]] بود که بعد از درگذشت [[ابوبکر]] و [[ازدواج]] مادرش با امام علی(ع)، در خانه امام(ع) پرورش یافت. بین او و امام محبت دوجانبه وجود داشت و امام او را فرزند خویش میخواند. جایگاه او در نزد امام علی(ع) را همسنگ جایگاه [[ابوذر]] در نزد [[پیامبر(ص)]] دانستهاند. | او فرزند [[خلیفه اول]] و [[اسماء بنت عمیس]] بود که بعد از درگذشت [[ابوبکر]] و [[ازدواج]] مادرش با امام علی(ع)، در خانه امام(ع) پرورش یافت. بین او و امام محبت دوجانبه وجود داشت و امام او را فرزند خویش میخواند. جایگاه او در نزد امام علی(ع) را همسنگ جایگاه [[ابوذر]] در نزد [[پیامبر(ص)]] دانستهاند. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
|آدرس=[[نهج البلاغه]]، نامه ۳۵ | |آدرس=[[نهج البلاغه]]، نامه ۳۵ | ||
}} | }} | ||
پس از فوت ابوبکر، اسماء به ازدواج حضرت علی درآمد و بدین ترتیب محمد بن ابی بکر به خانه امام علی راه یافت.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ﻛﺘﺎﺏ ﻓﺮﻭﺷﻰ ﺍﺳﻼﻣﻴﻪ، ج۱، ص۲۷۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۳۱ و ج۴، ص۸۸؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۳۸.</ref> او تحت تربیت و پرورش ایشان قرار گرفت و از نزدیک با شیوه زندگی و سیره آن حضرت آشنا شد و این امر باعث شد که علاقه وافری به ایشان پیدا کند. حضرت علی(ع) نیز متقابلاً محمد را دوست داشت و او را «فرزند خود از صُلب ابوبکر» میخواند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۵۸.</ref> در [[نهج البلاغه]] نیز به نقل از آن حضرت آمده است: | پس از فوت ابوبکر، اسماء به [[ازدواج]] [[حضرت علی(ع)]] درآمد و بدین ترتیب محمد بن ابی بکر به خانه امام علی(ع) راه یافت.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ﻛﺘﺎﺏ ﻓﺮﻭﺷﻰ ﺍﺳﻼﻣﻴﻪ، ج۱، ص۲۷۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۳۱ و ج۴، ص۸۸؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۳۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۳۸.</ref> او تحت تربیت و پرورش ایشان قرار گرفت و از نزدیک با شیوه زندگی و سیره آن حضرت آشنا شد و این امر باعث شد که علاقه وافری به ایشان پیدا کند. حضرت علی(ع) نیز متقابلاً محمد را دوست داشت و او را «فرزند خود از صُلب ابوبکر» میخواند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۵۸.</ref> در [[نهج البلاغه]] نیز به نقل از آن حضرت آمده است: | ||
:::او (محمد) دوست من بود و چون فرزندم او را پرورش داده بودم.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۷</ref> | :::او (محمد) دوست من بود و چون فرزندم او را پرورش داده بودم.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۷</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
:::«خدا محمد را بیامرزد که هر چه توانست کوشید و تکلیف خویش را انجام داد.»<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۸۳.</ref> | :::«خدا محمد را بیامرزد که هر چه توانست کوشید و تکلیف خویش را انجام داد.»<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۸۳.</ref> | ||
مقام و منزلت محمد بن ابی بکر نزد امام علی را با مقام و منزلت [[ابوذر غفاری]] نزد [[رسول خدا]](ص) قابل مقایسه دانستهاند. او از حواریون امام علیهالسلام بهشمار میآمد.<ref>حرز الدین، مراقد المعارف، ج ۲، ص۲۴۶</ref> | مقام و منزلت محمد بن ابی بکر نزد امام علی(ع) را با مقام و منزلت [[ابوذر غفاری]] نزد [[رسول خدا]](ص) قابل مقایسه دانستهاند. او از حواریون امام علیهالسلام بهشمار میآمد.<ref>حرز الدین، مراقد المعارف، ج ۲، ص۲۴۶</ref> | ||
محمد بن ابوبکر در خصوص [[خلفای سه گانه]] معتقد بود که آنان حق امام علی را در احراز خلافت زیر پا گذاشتهاند و درباره [[عثمان]] معتقد بود او از احکام خدا و [[سنت]] [[پیامبر(ص)]] عدول کرده است.<ref>نصر ابن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۱۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۲.</ref> او علی(ع) را نخستین شخصی میدانست که به پیامبر ایمان آورد و در مراحل مختلف به یاری پیامبر شتافت و از جان خویش مایه گذاشت. در همان حال، [[معاویه]] و بنی سفیان را مردمی غاصب میدانست که با دروغ و ریا و زر و زور به جنگ اسلام شتافتهاند. وی جنگ در مقابل معاویه را جنگ در راه خدا میدانست.<ref>نصر ابن مزاحم منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۳ق، ص۱۱۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۲</ref> | محمد بن ابوبکر در خصوص [[خلفای سه گانه]] معتقد بود که آنان حق امام علی(ع) را در احراز خلافت زیر پا گذاشتهاند و درباره [[عثمان]] معتقد بود او از احکام خدا و [[سنت]] [[پیامبر(ص)]] عدول کرده است.<ref>نصر ابن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۱۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۲.</ref> او علی(ع) را نخستین شخصی میدانست که به پیامبر ایمان آورد و در مراحل مختلف به یاری پیامبر شتافت و از جان خویش مایه گذاشت. در همان حال، [[معاویه]] و بنی سفیان را مردمی غاصب میدانست که با دروغ و ریا و زر و زور به جنگ اسلام شتافتهاند. وی جنگ در مقابل معاویه را جنگ در راه خدا میدانست.<ref>نصر ابن مزاحم منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۳ق، ص۱۱۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۲</ref> | ||
==فعالیتهای سیاسی== | ==فعالیتهای سیاسی== | ||
===دوره خلافت عثمان=== | ===دوره خلافت عثمان=== | ||
آغاز حضور محمد بن ابی بکر در صحنه فعالیتهای سیاسی و نظامی در عَهد [[خلافت]] [[عثمان]] بود. هرچند برخی از نویسندگان غربی او را در زمره توطئهگران در قتل [[ | آغاز حضور محمد بن ابی بکر در صحنه فعالیتهای سیاسی و نظامی در عَهد [[خلافت]] [[عثمان]] بود. هرچند برخی از نویسندگان غربی او را در زمره توطئهگران در قتل [[خلیفه دوم]] ذکر کردهاند؛<ref>ویلفرد مادلونگ، جانشینی حضرت محمد، ص۱۰۱.</ref> ولی به دلایلی این نظر درست به نظر نمیرسد. از جمله اینکه وی در آن زمان تنها ۱۳ سال داشته و در منابع نخستین تاریخ صدر اسلام نیز اشارهای به این مطلب نشده است. | ||
محمد بن ابی بکر پس از طی دوره نوجوانی و رسیدن به سن بلوغ، به عنوان رزمنده در جنگهای دوره عثمان علیه غیر مسلمانان شرکت کرد و مخالفتهای وی با عثمان نیز در یکی از همین جنگها که به جنگ «صواری»<ref>در این جنگ که در سال ۳۱ یا به قولی ۳۴ق اتفاق افتاد، فرماندهی کل سپاه مسلمانان را معاویة بن ابی سفیان برعهده داشت. تعداد کشتیهای سپاه روم به فرماندهی «هرقل» یا «هراکلیوس» حدود هفتصد عدد بود، در حالی که تعداد کشتیهای مسلمانان از صد تجاوز نمیکرد و نتیجه نبرد به نفع مسلمانان رقم خورد. بنگرید به: حمال الدین یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، تحقیق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص۱۰۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، بیتا، ج ۳، ص۱۹۶؛ محمدیوسف کندی، ولاة مصر، تحقیق حسین نصار، بیروت،دار بیروت للطباعة و النشر ودار صادر للطباعة و النشر، ۱۳۷۹ق، ص۵۰.</ref> معروف است شروع شد. در این جنگ، عثمان فرماندهی نیروی دریایی مسلمانان را به [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]] داد، در حالی که پیامبر در زمانی ریختن خون این فرد را مباح شمرده و او را از سرزمین [[حجاز]] تبعید و [[قرآن]]<ref>سوره انعام، آیه ۹۳</ref> نیز به [[کفر]] وی تصریح کرده بود. محمد بر این اقدام عثمان و کنار گذاشته شدن [[صحابه]] پیامبر(ص) خرده میگرفت.<ref>حسینی، سید حسن، مجله مشکوه، شماره ۸۳، ص۶۳</ref> | محمد بن ابی بکر پس از طی دوره نوجوانی و رسیدن به سن بلوغ، به عنوان رزمنده در جنگهای دوره عثمان علیه غیر مسلمانان شرکت کرد و مخالفتهای وی با عثمان نیز در یکی از همین جنگها که به جنگ «صواری»<ref>در این جنگ که در [[سال ۳۱ قمری|سال ۳۱]] یا به قولی [[سال ۳۴ قمری|۳۴ق]] اتفاق افتاد، فرماندهی کل سپاه مسلمانان را معاویة بن ابی سفیان برعهده داشت. تعداد کشتیهای سپاه روم به فرماندهی «هرقل» یا «هراکلیوس» حدود هفتصد عدد بود، در حالی که تعداد کشتیهای مسلمانان از صد تجاوز نمیکرد و نتیجه نبرد به نفع مسلمانان رقم خورد. بنگرید به: حمال الدین یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، تحقیق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص۱۰۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، بیتا، ج ۳، ص۱۹۶؛ محمدیوسف کندی، ولاة مصر، تحقیق حسین نصار، بیروت،دار بیروت للطباعة و النشر ودار صادر للطباعة و النشر، ۱۳۷۹ق، ص۵۰.</ref> معروف است شروع شد. در این جنگ، عثمان فرماندهی نیروی دریایی مسلمانان را به [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]] داد، در حالی که پیامبر در زمانی ریختن خون این فرد را مباح شمرده و او را از سرزمین [[حجاز]] تبعید و [[قرآن]]<ref>سوره انعام، آیه ۹۳</ref> نیز به [[کفر]] وی تصریح کرده بود. محمد بر این اقدام عثمان و کنار گذاشته شدن [[صحابه]] پیامبر(ص) خرده میگرفت.<ref>حسینی، سید حسن، مجله مشکوه، شماره ۸۳، ص۶۳</ref> | ||
افزون بر آن، محمد در اواخر حکومت عثمان نیز به دلایل گوناگون با او مخالف بود. از جمله: رعایت نکردن عدالت در میان صحابه؛ زیرا عثمان بسیاری از اقوام خویش چون [[مروان بن حکم]] را بر مسند امور مهم قرار داده و صحابه بزرگ پیامبر را به کار نگرفته بود. همچنین کنار نهادن سنت پیامبر و دو خلیفه پیشین و بیتفاوتی نسبت به حکام و امرایی که در نقاط مختلف قلمرو اسلامی به دلخواه خود عمل میکردند. محمد در ملاقات خود با عثمان از این افراد به شدت انتقاد کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۰۵</ref> | افزون بر آن، محمد در اواخر حکومت [[عثمان]] نیز به دلایل گوناگون با او مخالف بود. از جمله: رعایت نکردن عدالت در میان صحابه؛ زیرا عثمان بسیاری از اقوام خویش چون [[مروان بن حکم]] را بر مسند امور مهم قرار داده و صحابه بزرگ پیامبر را به کار نگرفته بود. همچنین کنار نهادن سنت پیامبر و دو خلیفه پیشین و بیتفاوتی نسبت به حکام و امرایی که در نقاط مختلف قلمرو اسلامی به دلخواه خود عمل میکردند. محمد در ملاقات خود با عثمان از این افراد به شدت انتقاد کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۰۵</ref> | ||
====حضور در ماجرای قتل عثمان==== | ====حضور در ماجرای قتل عثمان==== | ||
{{اصلی|قتل عثمان}} | {{اصلی|قتل عثمان}} | ||
محمد بن ابی بکر در مدت چهل روز محاصره خانه عثمان که از | محمد بن ابی بکر در مدت چهل روز محاصره خانه عثمان که از [[۷ ذیالقعده]] تا [[۱۸ ذیالحجه]] [[سال ۳۵ هجری]] به طول انجامید<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۷۶</ref> از نزدیک امور را زیر نظر داشت و بر عقیده خود مبنی بر مخالفت با عثمان اصرار میورزید. در خصوص قتل عثمان و نقش محمد بن ابی بکر، نظریات مختلفی از سوی مورخان ذکر شده است: | ||
*برخی معتقدند او با چند نفر دیگر بر عثمان وارد شد و نخستین ضربه را وی بر عثمان وارد آورد و اشخاص دیگر ضربات نهایی را زده و عثمان را کشتند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص ۱۸۸</ref> | *برخی معتقدند او با چند نفر دیگر بر عثمان وارد شد و نخستین ضربه را وی بر عثمان وارد آورد و اشخاص دیگر ضربات نهایی را زده و عثمان را کشتند.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص ۱۸۸</ref> | ||
*نظریه دیگر معتقد است که محمد همراه سیزده نفر دیگر بر عثمان وارد شد و پس از اعتراض بر حکمرانانی که او بر مناطق مختلف گماشته بود، به یکی از آن سیزده نفر اشاره کرد که به عثمان حمله کند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص۴۰۵.</ref> | *نظریه دیگر معتقد است که محمد همراه سیزده نفر دیگر بر عثمان وارد شد و پس از اعتراض بر حکمرانانی که او بر مناطق مختلف گماشته بود، به یکی از آن سیزده نفر اشاره کرد که به عثمان حمله کند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص۴۰۵.</ref> | ||
*نظریه سومی نیز معتقد است اگر چه محمد بن ابیبکر در تحریک مردم علیه عثمان نقش داشت و در جریان محاصره او نیز به صورت فعال حاضر بود، ولی وی قاتل عثمان نیست، بلکه پس از بیرون رفتن محمد از نزد عثمان، قاتلان بر عثمان وارد شده، وی را به قتل رساندند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص۴۱۵؛ ابن شبه، تاریخ مدینة المنوره، ج ۴، ص۱۲۸۸.</ref> قراین و دلایلی نیز وجود دارد که نظریه سوم را تایید میکند.<ref>ر.ک: حسینی، سید حسن، نگاهی به زندگی و شخصیت محمد بن ابی بکر& مجله مشکوه، ش۸۳، ص۶۵-۶۶.</ref> | *نظریه سومی نیز معتقد است اگر چه محمد بن ابیبکر در تحریک مردم علیه عثمان نقش داشت و در جریان محاصره او نیز به صورت فعال حاضر بود، ولی وی قاتل عثمان نیست، بلکه پس از بیرون رفتن محمد از نزد عثمان، قاتلان بر عثمان وارد شده، وی را به قتل رساندند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص۴۱۵؛ ابن شبه، تاریخ مدینة المنوره، ج ۴، ص۱۲۸۸.</ref> قراین و دلایلی نیز وجود دارد که نظریه سوم را تایید میکند.<ref>ر.ک: حسینی، سید حسن، نگاهی به زندگی و شخصیت محمد بن ابی بکر& مجله مشکوه، ش۸۳، ص۶۵-۶۶.</ref> | ||
===دوره خلافت امام علی=== | ===دوره خلافت امام علی(ع)=== | ||
محمد در دوره خلافت امام علی(ع) در شمار [[شرطة الخمیس]] بود.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۳۰.</ref> | محمد در دوره خلافت امام علی(ع) در شمار [[شرطة الخمیس]] بود.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۳۰.</ref> | ||
====در جنگ جمل==== | ====در جنگ جمل==== | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
====در جنگ صفین==== | ====در جنگ صفین==== | ||
{{اصلی|جنگ صفین}} | {{اصلی|جنگ صفین}} | ||
هرچند محمد قبل از شروع [[جنگ صفین]]، از سوی امام علی(ع) به فرمانداری مصر منصوب شده بود، ولی شواهد دال بر این است که محمد بن ابیبکر در این جنگ در سپاه امام، علیه معاویه جنگید.<ref>حمد بن علی کنانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج ۶، ص۱۵۲.</ref> در روایتی از [[امام صادق(ع)]] نیز آمده است که در جنگ صفین، پنج نفر از [[قریش]] همراه امیرالمؤمنین علی(ع) بودند که محمد بن ابی بکر یکی از آنها بود.<ref>کشی، رجال کشی، ج۱، ص۲۸۱؛ تستری، قاموس الرجال، ج۹، ص۱۸؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۵۷ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۳۰.</ref> | هرچند محمد قبل از شروع [[جنگ صفین]]، از سوی امام علی(ع) به فرمانداری [[مصر]] منصوب شده بود، ولی شواهد دال بر این است که محمد بن ابیبکر در این جنگ در سپاه امام، علیه معاویه جنگید.<ref>حمد بن علی کنانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج ۶، ص۱۵۲.</ref> در روایتی از [[امام صادق(ع)]] نیز آمده است که در جنگ صفین، پنج نفر از [[قریش]] همراه امیرالمؤمنین علی(ع) بودند که محمد بن ابی بکر یکی از آنها بود.<ref>کشی، رجال کشی، ج۱، ص۲۸۱؛ تستری، قاموس الرجال، ج۹، ص۱۸؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۵۷ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۳۰.</ref> | ||
محمد در جریان جنگ همراه [[حسنین]] (علیهماالسلام) در رکاب امام علی قرار داشت و آنحضرت وی را فرمانده پیاده نظام، و به نقلی، فرمانده میسره سپاه خویش قرار داده بود.<ref>عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۹، ص۷۰</ref> یکی از شعرهایی که سپاه امام علی علیه [[شام|شامیان]] میسرودند این بود که: «هان پاک، پسر پاک، محمد بن ابیبکر همراه ماست.»<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۲۹۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۱۲.</ref> | محمد در جریان جنگ همراه [[حسنین]] (علیهماالسلام) در رکاب امام علی قرار داشت و آنحضرت وی را فرمانده پیاده نظام، و به نقلی، فرمانده میسره سپاه خویش قرار داده بود.<ref>عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۹، ص۷۰</ref> یکی از شعرهایی که سپاه امام علی علیه [[شام|شامیان]] میسرودند این بود که: «هان پاک، پسر پاک، محمد بن ابیبکر همراه ماست.»<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۲۹۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۱۲.</ref> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
|آدرس=مفید، الامالی، مجلس ۳۱، حدیث۳، صص۲۶۰-۲۶۹ | |آدرس=مفید، الامالی، مجلس ۳۱، حدیث۳، صص۲۶۰-۲۶۹ | ||
}} | }} | ||
امام علی(ع) در اول [[رمضان]] سال ۳۶ هجری محمد بن ابی بکر را به فرمانداری مصر منصوب کرد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱۳۹۵ق، ج ۱، ص۲۲۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۵۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۹۳.</ref> بیشتر منابع بر این عقیدهاند که محمد، قبل از [[مالک اشتر]] برای فرمانداری مصر فرستاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص۶۱۴؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج ۱، ص۸۲۸</ref> با توجه به دلایل و شواهد موجود، حکومت مصر در ابتدای [[خلافت]] امام | امام علی(ع) در اول [[رمضان]] [[سال ۳۶ هجری قمری]] محمد بن ابی بکر را به فرمانداری مصر منصوب کرد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱۳۹۵ق، ج ۱، ص۲۲۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۵۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۹۳.</ref> بیشتر منابع بر این عقیدهاند که محمد، قبل از [[مالک اشتر]] برای فرمانداری مصر فرستاده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص۶۱۴؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج ۱، ص۸۲۸</ref> با توجه به دلایل و شواهد موجود، حکومت مصر در ابتدای [[خلافت]] امام علی(ع)، به [[قیس بن سعد بن عباده]] و پس از وی به محمد بن ابی بکر رسید و هنگامی که اداره اوضاع مصر بر محمد مشکل شد، امام تصمیم گرفت مالک اشتر را بر مصر بگمارد.<ref>حسینی، سید حسن، نگاهی به زندگی و شخصیت محمد بن ابی بکر، مجله مشکوة، ش۸۳، ص۶۸</ref> | ||
*'''چالش در ساماندهی اوضاع مصر''' | *'''چالش در ساماندهی اوضاع مصر''' | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
از بازماندگان محمد بن ابی بکر میتوان از [[قاسم بن محمد بن ابی بکر]] (درگذشت ۹۲ یا ۱۰۸ق)، [[فقیه]] و عالم بزرگ [[مدینه]]<ref>مسعودی، تنبیه الاشراف، ص۲۶۴.</ref> یاد کرد که پس از [[شهادت]] محمد، سرپرستی او بر عهده عمهاش، [[عایشه]] گذاشته شد.<ref>عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۵.</ref> او از اصحاب و خواص [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] (ع) بود. قاسم دختری به نام [[ام فروة مادر امام صادق (ع)|ام فروه]] داشت که با [[امام محمد باقر]](ع) [[ازدواج]] کرد و [[امام جعفر صادق]](ع) از وی متولد شد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۹۰؛ حرزالدین، مراقد المعارف، ج۲، ص۲۴۹.</ref> | از بازماندگان محمد بن ابی بکر میتوان از [[قاسم بن محمد بن ابی بکر]] (درگذشت ۹۲ یا ۱۰۸ق)، [[فقیه]] و عالم بزرگ [[مدینه]]<ref>مسعودی، تنبیه الاشراف، ص۲۶۴.</ref> یاد کرد که پس از [[شهادت]] محمد، سرپرستی او بر عهده عمهاش، [[عایشه]] گذاشته شد.<ref>عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۵.</ref> او از اصحاب و خواص [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] (ع) بود. قاسم دختری به نام [[ام فروة مادر امام صادق (ع)|ام فروه]] داشت که با [[امام محمد باقر]](ع) [[ازدواج]] کرد و [[امام جعفر صادق]](ع) از وی متولد شد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۹۰؛ حرزالدین، مراقد المعارف، ج۲، ص۲۴۹.</ref> | ||
==مکاتبات او و امام علی== | ==مکاتبات او و امام علی(ع)== | ||
در دوره حکومت محمد بر مصر چندین مکاتبه میان او و [[امام علی(ع)]] انجام شد که دو فقره از نامههای آن حضرت به محمد، در [[نهج البلاغه]] آمده<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷ و ۳۴.</ref> و بقیه در کتب تاریخی و فقهی ذکر شده است. این نامهها در موضوعات گوناگونی همچون توصیههای اخلاقی و اجتماعی، مسائل [[فقه|فقهی]] و حقوقی و نیز مسائل سیاسی است. بافت اجتماعی مصر بهگونهای بود که فرقههای مختلف مذهبی با مسلمانان درآمیخته بودند و در برخی موارد در روابط اجتماعی آنان با یکدیگر مشکلاتی بروز میکرد و محمد مجبور بود برای حل آنها به امام متوسل گردد. | در دوره حکومت محمد بر مصر چندین مکاتبه میان او و [[امام علی(ع)]] انجام شد که دو فقره از نامههای آن حضرت به محمد، در [[نهج البلاغه]] آمده<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷ و ۳۴.</ref> و بقیه در کتب تاریخی و فقهی ذکر شده است. این نامهها در موضوعات گوناگونی همچون توصیههای اخلاقی و اجتماعی، مسائل [[فقه|فقهی]] و حقوقی و نیز مسائل سیاسی است. بافت اجتماعی مصر بهگونهای بود که فرقههای مختلف مذهبی با مسلمانان درآمیخته بودند و در برخی موارد در روابط اجتماعی آنان با یکدیگر مشکلاتی بروز میکرد و محمد مجبور بود برای حل آنها به امام متوسل گردد. | ||