confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بُخارا'''، شهری در آسیای میانه و [[ماوراء النهر]] و مشهور در تاریخ [[اسلام]] است که اینک به عنوان یک ولایت و یک شهر در قلمرو [[ازبکستان]] قرار دارد. پس از ورود [[مسلمانان]] به [[خراسان بزرگ|خراسان]] و فرا رود در اواخر [[قرن اول هجری قمری|قرن اول قمری]]، بخارا یکی از مراکز بزرگ اسلامی شد و نقش مهمی در نشر و گسترش فرهنگ اسلامی در طی قرون متوالی، ایفا کرد. از قرن اول تا قرن دوازدهم هجری، بخارا را «مهد اسلام» مینامیدند. | '''بُخارا'''، شهری در آسیای میانه و [[ماوراء النهر]] و مشهور در تاریخ [[اسلام]] است که اینک به عنوان یک ولایت و یک شهر در قلمرو [[ازبکستان]] قرار دارد. پس از ورود [[مسلمانان]] به [[خراسان بزرگ|خراسان]] و فرا رود در اواخر [[قرن اول هجری قمری|قرن اول قمری]]، بخارا یکی از مراکز بزرگ اسلامی شد و نقش مهمی در نشر و گسترش فرهنگ اسلامی در طی قرون متوالی، ایفا کرد. از [[قرن اول]] تا قرن دوازدهم هجری، بخارا را «مهد اسلام» مینامیدند. | ||
[[شیعیان]] از گذشتههای دور در بخارا حضور داشتهاند و اسنادی وجود دارد که نشان میدهد شیعیان بخارا با برخی از [[مرجع تقلید|مراجع]] [[نجف]] نیز در تماس بوده و از آنان برای مشکلات خود [[استفتاء]] میکردند. از نشانههای ماندگاری مذهب شیعه در بخارا انجام مراسم [[عزاداری محرم|عزاداری]] [[عاشورا]] در این منطقه است و شیعیان در این شهر [[مسجد]] و [[حسینیه]] دارند. | [[شیعیان]] از گذشتههای دور در بخارا حضور داشتهاند و اسنادی وجود دارد که نشان میدهد شیعیان بخارا با برخی از [[مرجع تقلید|مراجع]] [[نجف]] نیز در تماس بوده و از آنان برای مشکلات خود [[استفتاء]] میکردند. از نشانههای ماندگاری مذهب شیعه در بخارا انجام مراسم [[عزاداری محرم|عزاداری]] [[عاشورا]] در این منطقه است و شیعیان در این شهر [[مسجد]] و [[حسینیه]] دارند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
===ورود مسلمانان=== | ===ورود مسلمانان=== | ||
در | در [[سال ۵۳ قمری]]، در حکومت [[معاویه]]، اولین بار [[مسلمانان]] به فرماندهی [[عبیدالله بن زیاد]] با اهل بخارا که پادشاه آن خاتون، همسر بیدون (بخارا خدات)، به عنوان نایب السلطنه پسرش طُغشادِه در آنجا حکومت میکرد روبرو شدند اما جنگ آنان به مصالحه انجامید و عبیدالله با گرفتن اموال بسیار، عقب نشست.<ref>طبری، ج ۵، ص۲۹۷-۲۹۸؛ نرشخی، ص۵۲ ۵۳</ref> در ۸۹ق [[قتیبة بن مسلم]] (باهلی)، فرمانده منسوب از طرف [[حجاج بن یوسف|حَجّاج]] در [[خراسان بزرگ|خراسان]]، به جنگ بخارا رفت و آنجا را تصرف کرد.<ref>بلاذری، ص۵۸۵؛ گردیزی، ص۲۴۸</ref> در [[سال ۹۴ قمری]] قُتیبه مسجد جامع را در حصار بخارا در محل بتخانه بنا کرد.<ref>نرشخی، ص۶۷</ref> | ||
===سامانیان=== | ===سامانیان=== | ||
در زمان [[سامانیان]]، که نخستین سلسله پارسی مستقل و حاکم در [[خراسان قدیم]] و [[ماوراءالنهر]] بودند، شهر بخارا از لحاظ اجتماعی و علمی گسترش یافت. به نوشته جوینی<ref>جوینی، ج ۱، ص۷۵</ref> بخارا از بلاد شرقی اسلامی بوده و در آن نواحی مدینة السلام نامیده میشد.{{یادداشت|در ۲۵۰ق، در دوره سامانیان، به نوشته ابن خرداذبه<ref>ابن خرداذبه، ص۴۰</ref> به شاه بخارا، احتمالاً از دوره ساسانیان، «بخارا خدات» میگفتند؛ بخارا دارای کهندزی بود و رود بخارا (همان زرافشان یا رود سغد) در آن جریان داشت، و خراج آن به ۲۰۰، ۱۸۹، ۱ درهم غَطْریفی میرسید.<ref>ابن خرداذبه، ص۳۸</ref> در ۲۶۰ اسماعیل، جد سامانیان، به حکومت بخارا منصوب شد و پس از اندکی بخارا پایتخت سامانیان گردید. در ۲۹۰ به نوشته ابن رسته<ref>ابن رسته، ص۱۰۵</ref> بخارا در کوره (خوره)های [[خراسان بزرگ]] از قسمتهای ایرانشهر شمرده میشد.}} | در زمان [[سامانیان]]، که نخستین سلسله پارسی مستقل و حاکم در [[خراسان قدیم]] و [[ماوراءالنهر]] بودند، شهر بخارا از لحاظ اجتماعی و علمی گسترش یافت. به نوشته جوینی<ref>جوینی، ج ۱، ص۷۵</ref> بخارا از بلاد شرقی اسلامی بوده و در آن نواحی مدینة السلام نامیده میشد.{{یادداشت|در ۲۵۰ق، در دوره سامانیان، به نوشته ابن خرداذبه<ref>ابن خرداذبه، ص۴۰</ref> به شاه بخارا، احتمالاً از دوره ساسانیان، «بخارا خدات» میگفتند؛ بخارا دارای کهندزی بود و رود بخارا (همان زرافشان یا رود سغد) در آن جریان داشت، و خراج آن به ۲۰۰، ۱۸۹، ۱ درهم غَطْریفی میرسید.<ref>ابن خرداذبه، ص۳۸</ref> در ۲۶۰ اسماعیل، جد سامانیان، به حکومت بخارا منصوب شد و پس از اندکی بخارا پایتخت سامانیان گردید. در ۲۹۰ به نوشته ابن رسته<ref>ابن رسته، ص۱۰۵</ref> بخارا در کوره (خوره)های [[خراسان بزرگ]] از قسمتهای ایرانشهر شمرده میشد.}} | ||
پیش از حمله مغول، کتابخانههای بخارا در | پیش از حمله مغول، کتابخانههای بخارا در [[جهان اسلام]] مشهور بود، از جمله کتابخانه بلعمی (متوفی ۳۶۲)، و کتابخانه نوح بن منصور سامانی (۳۶۵-۳۸۷) که خانههای بسیار داشت و در هر خانه صندوقهای کتاب روی هم انباشته بودند. ظاهراً این کتابخانه پس از استفاده [[ابن سینا]] از آن، طعمه حریق شد.<ref>نیلاب رحیمی، ص۱۰۹-۱۱۱</ref> در دوره سامانیان بخارا مرکز علم و ادب شمرده میشد و شاعرانی مانند [[رودکی]]، شهید بلخی، دقیقی، [[کسایی مروزی]] در دربار سامانیان نشو و نما یافتند. وزیران سامانی که اهل فضل و ادب و مفاخر پارسی بودند، مانند ابوالفضل بلعمی، ابوعلی بلعمی و خانواده جیهانی، در بخارا میزیستند و [[ابنسینا]] نیز مدتی در بخارا به سر برده است. | ||
===گرایش به اسماعیلیه=== | ===گرایش به اسماعیلیه=== | ||
در اوایل قرن پنجم در سراسر [[ماوراءالنهر]] مردم از روی نارضایی، به [[اسماعیلیه]]، که از [[فرق شیعه]] بود و با خلفا مخالفت میکرد، گرایش پیدا کردند، تا جایی که در ۴۳۶ق بغراخان هارون، صاحب | در اوایل قرن پنجم در سراسر [[ماوراءالنهر]] مردم از روی نارضایی، به [[اسماعیلیه]]، که از [[فرق شیعه]] بود و با خلفا مخالفت میکرد، گرایش پیدا کردند، تا جایی که در ۴۳۶ق بغراخان هارون، صاحب ماوراء النهر، گروه بسیاری از آنان را کشت.<ref>ابن اثیر، ج ۹، ص۵۲۴</ref> | ||
===حمله چنگیز به بخارا=== | ===حمله چنگیز به بخارا=== | ||
در ۶۱۶ق چنگیزخان بخارا را تصرف کرد و ارگ بخارا پس از دوازده روز مقاومت سقوط کرد، چنگیزخان وارد شهر شد، اهالی شهر را بیرون راند و اموال مردم را غارت کرد، شهر را به آتش کشید، و مدافعان ارگ را قتل عام کرد.<ref>ابن اثیر، ج ۱۲، ص۳۶۵-۳۶۷</ref> در اوایل قرن هفتم مادر منکوقاآن (متوفی ۶۴۹) هزار بالش نقره هر بالش نقره معادلِ ۸ درم و دو دانگ نقره یا ۲۰۰ دینار داد تا در بخارا مدرسه بزرگی ساختند و دیهها خریدند و [[وقف]] آن مدرسه کردند. تولیت مدرسه را باخرزی به عهده داشت. در ۶۵۸ سیف الدین باخرزی درگذشت و در فتح آباد بخارا به خاک سپرده شد.<ref>بناکتی، ص۴۰۰۴۰۱؛ جوینی، ج ۳، ص۹؛ جامی، ص۴۳۲</ref> ظاهراً از این هنگام است که بخارا به یکی از مراکز [[تصوف]] تبدیل میشود. در ۶۷۱ آباقاخان، فرمانده مغولان (۶۶۳-۶۸۰)، جوی خون در شهر بخارا روان ساخت و مدرسه مسعودبیک را که معظمترین و معمورترین مدارس آنجا بود به آتش کشید و کتابخانه آنجا را آتش زد و مغولان یک هفته به قتل و غارت مشغول بودند.<ref>رشیدالدین فضل الله، ج ۳، ص۱۴۱۱۴۲</ref> | در ۶۱۶ق چنگیزخان بخارا را تصرف کرد و ارگ بخارا پس از دوازده روز مقاومت سقوط کرد، چنگیزخان وارد شهر شد، اهالی شهر را بیرون راند و اموال مردم را غارت کرد، شهر را به آتش کشید، و مدافعان ارگ را قتل عام کرد.<ref>ابن اثیر، ج ۱۲، ص۳۶۵-۳۶۷</ref> در اوایل قرن هفتم مادر منکوقاآن (متوفی ۶۴۹) هزار بالش نقره هر بالش نقره معادلِ ۸ درم و دو دانگ نقره یا ۲۰۰ دینار داد تا در بخارا مدرسه بزرگی ساختند و دیهها خریدند و [[وقف]] آن مدرسه کردند. تولیت مدرسه را باخرزی به عهده داشت. در ۶۵۸ سیف الدین باخرزی درگذشت و در فتح آباد بخارا به خاک سپرده شد.<ref>بناکتی، ص۴۰۰۴۰۱؛ جوینی، ج ۳، ص۹؛ جامی، ص۴۳۲</ref> ظاهراً از این هنگام است که بخارا به یکی از مراکز [[تصوف]] تبدیل میشود. در ۶۷۱ آباقاخان، فرمانده مغولان (۶۶۳-۶۸۰)، جوی خون در شهر بخارا روان ساخت و مدرسه مسعودبیک را که معظمترین و معمورترین مدارس آنجا بود به آتش کشید و کتابخانه آنجا را آتش زد و مغولان یک هفته به قتل و غارت مشغول بودند.<ref>رشیدالدین فضل الله، ج ۳، ص۱۴۱۱۴۲</ref> |