پرش به محتوا

ایوب (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۲۰
جز
افزایش مطلب
جز (تمیزکاری)
جز (افزایش مطلب)
خط ۳۰: خط ۳۰:


==نسب و خاندان==
==نسب و خاندان==
ایوب از [[پیامبران الهی]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> و از نسل حضرت ابراهیم است.<ref>سوره انعام، آیه ۸۴.</ref> نسبش از ناحیه پدر با چهار<ref>ابن حبیب، المحبر، دارآفاق الجدیده، ص۵.</ref> یا پنج<ref>مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۵؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۷.</ref> واسطه به [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] می‌رسد. او همچنین از سوی مادر، از نوادگان [[حضرت لوط(ع)]] است.<ref>مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۵؛ ثعلبی، الشکف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۷.</ref> به گفته [[علامه مجلسی]] درباره همسرش اختلاف است: مشهور او را نواده [[یوسف (پیامبر)|یوسف]] و برخی دیگر دختر [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب]] دانسته‌اند.<ref> مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۵.</ref> برخی [[ذوالکفل]] را همان بشر بن ایوب فرزند ایوب و از [[پیامبران]] دانسته‌اند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref>
ایوب از [[پیامبران الهی]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> و از نسل حضرت ابراهیم است.<ref>سوره انعام، آیه ۸۴.</ref> نسبش از ناحیه پدر با چهار<ref>ابن حبیب، المحبر، دارآفاق الجدیده، ص۵.</ref> یا پنج<ref>مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۵؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۷.</ref> واسطه به [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] می‌رسد. او همچنین از سوی مادر، از نوادگان [[حضرت لوط(ع)]] است.<ref>مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۵؛ ثعلبی، الشکف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۸۷.</ref> درباره همسرش اختلاف است: در روایات او دختر یوسف<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> و دختر یعقوب معرفی شده و به گفته [[علامه مجلسی]] مشهور او را نواده [[یوسف (پیامبر)|یوسف]] دانسته‌اند.<ref> مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۵.</ref> برخی [[ذوالکفل]] را همان بشر بن ایوب فرزند ایوب و از [[پیامبران]] دانسته‌اند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref>
{| class="wikitable" style="text-align:center; margin:auto"
{| class="wikitable" style="text-align:center; margin:auto"
|-
|-
خط ۴۷: خط ۴۷:
{{اصلی|صبر ایوب}}
{{اصلی|صبر ایوب}}


بر اساس آیات، ایوب با از دست دادن فرزندانش و نیز مبتلا شدن به بیماری مورد [[امتحان الهی]] قرار گرفت و در برابر امتحانات الهی صبر کرد<ref>سوره صاد، آيه ۴۴.</ref> و فرزندان و سلامتی‌اش به او بازگردانده شد.<ref>سوره انبیاء، آیه۸۴.</ref> همچنین بنا بر روایات او اموال زیادی داشت و همه آنها را در برابر امتحان الهی از دست داد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به:‌ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> از این‌رو قرآن از وی با عنوان عبدَنا، نِعم العبد، صابر و اوّاب<ref>سوره ص، آیات ۴۱-۴۴.</ref> یاد کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> اَیوب در لغت به معنای بازگشت‌کننده به سوی خدا است.<ref> خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۳۵.</ref> برپایه روایتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده [[روز قیامت]] در برابر شخصی که در دنیا بر اثر آن به فتنه و گمراهی افتاده، به [[صبر ایوب]] احتجاج می‌شود.<ref> مجلسی، بحارالأنوار،۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۵.</ref>  
بر اساس آیات، ایوب با از دست دادن فرزندانش و نیز مبتلا شدن به بیماری مورد [[امتحان الهی]] قرار گرفت و در برابر امتحانات الهی صبر کرد<ref>سوره صاد، آيه ۴۴.</ref> و فرزندان و سلامتی‌اش به او بازگردانده شد.<ref>سوره انبیاء، آیه۸۴.</ref> همچنین بنا بر روایات او اموال زیادی داشت و همه آنها را در برابر امتحان الهی از دست داد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به:‌ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> از این‌رو قرآن از وی با عنوان عبدَنا، نِعم العبد، صابر و اوّاب<ref>سوره ص، آیات ۴۱-۴۴.</ref> یاد کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> اوّاب به معنای بازگشت‌کننده به سوی خداوند است.<ref>جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸.</ref> برپایه روایتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده [[روز قیامت]] در برابر شخصی که در دنیا بر اثر آن به فتنه و گمراهی افتاده، به [[صبر ایوب]] احتجاج می‌شود.<ref> مجلسی، بحارالأنوار،۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۵.</ref>  


نام ایوب در [[تورات]]<ref>عهد قدیم، کتاب ایوب، ۱،۱.</ref> و [[انجیل]]<ref>عهد جدید، حزقیال ۴۰،۱۴؛ عهد جدید، یعقوب ۱۱،۵.</ref> از کتاب‌های آسمانی ذکر شده است.  
نام ایوب در [[تورات]]<ref>عهد قدیم، کتاب ایوب، ۱،۱.</ref> و [[انجیل]]<ref>عهد جدید، حزقیال ۴۰،۱۴؛ عهد جدید، یعقوب ۱۱،۵.</ref> از کتاب‌های آسمانی ذکر شده است.  
خط ۵۵: خط ۵۵:
بر پایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای می‌آورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. از این‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعت و گوسفندانش از بین رفتند با زهم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخم‌های فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند، اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. همسرش از مردم صدقه مى‌گرفت و از این راه از او پذیرایى مى‌کرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به ما گمان این بلایى که تو بدان مبتلا شده‌اى، به خاطر گناهی است که انجام داده‌ای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او از آن طعام شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref>
بر پایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای می‌آورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. از این‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعت و گوسفندانش از بین رفتند با زهم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخم‌های فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند، اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. همسرش از مردم صدقه مى‌گرفت و از این راه از او پذیرایى مى‌کرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به ما گمان این بلایى که تو بدان مبتلا شده‌اى، به خاطر گناهی است که انجام داده‌ای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او از آن طعام شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref>


[[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار می‌داند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود بلکه علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمى‌دانستند او به زودی شفا می‌گیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین روایت مذکور با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران گناه نمی‌کنند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه به اعتقاد مسلمانان پیامبران [[عصمت پیامبران|معصوم]] هستند واز مراتب [[عصمت]] آن است که در معصوم چیزی نباشد که سبب دورى گزیدن مردم از او شود چراکه انزجار مردم از پیامبر و دورى گزیدن از او، با هدف [[بعثت]] (ابلاغ رسالات الهى توسط پیامبر به آنان است) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> [[آیت الله سبحانی]] مرجع تقلید و متکلم شیعه قرن پانزدهم محتوای این روایت را بر خلاف حکم عقل هم می‌داند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴(پانویس۱)</ref>
[[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار می‌داند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۱.</ref> بلکه علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمى‌دانستند او به زودی شفا می‌گیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین روایت مذکور با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران گناه نمی‌کنند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه به اعتقاد مسلمانان پیامبران [[عصمت پیامبران|معصوم]] هستند واز مراتب [[عصمت]] آن است که در معصوم چیزی نباشد که سبب دورى گزیدن مردم از او شود چراکه انزجار مردم از پیامبر و دورى گزیدن از او، با هدف [[بعثت]] (ابلاغ رسالات الهى توسط پیامبر به آنان است) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> [[آیت الله سبحانی]] مرجع تقلید و متکلم شیعه قرن پانزدهم محتوای این روایت را بر خلاف حکم عقل هم می‌داند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴(پانویس۱)</ref>


===فلسفه ابتلای ایوب===
===فلسفه ابتلای ایوب===
خط ۶۱: خط ۶۱:


==سوگند ایوب==
==سوگند ایوب==
ایوب در دوره بیماری‌اش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه بهبود یافت ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفاداریی‌ها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از این‌رو به او [[وحی]] شد که دسته‌ای از ساقه‌های گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلاف‌نظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بوده‌ام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از این‌رو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند. برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج می‌برد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> همچنین بر پایه روایتی که در منابع شیعه از امام صادق(ع) نقل شده، ماجرای سوگند ایوب مربوط به پس از شفای او است: هنگامی که ایوب بیمار بود و در خارج از آبادی به سر می‌برد، همسرش برای تهیه نان به آبادی رفته بود و در برابر تهیه نان گیسوهای خود را فروخته بود، وقتی که نزد ایوب بازگشت او از بیماری شفا یافته بود و متوجه بریدن بودن گیسوهای همسرش شد به همین دلیل سوگند یاد کرد که به او صد تازیانه بزند، وقتی که از سبب آن اطلاع یافت از تصمیم خود پیشمان شد.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref> البته در معتبر بودن این روایت به جهت تناقض با باورهای شیعه درباره [[عصمت پیامبران]]<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> و دیگر روایات<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> تردید شده است.
ایوب در دوره بیماری‌اش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه بهبود یافت ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفاداریی‌ها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از این‌رو به او [[وحی]] شد که دسته‌ای از ساقه‌های گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلاف‌نظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بوده‌ام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از این‌رو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸.</ref> برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج می‌برد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> همچنین بر پایه روایتی که در منابع شیعه از امام صادق(ع) نقل شده، ماجرای سوگند ایوب مربوط به پس از شفای او است: هنگامی که ایوب بیمار بود و در خارج از آبادی به سر می‌برد، همسرش برای تهیه نان به آبادی رفته بود و در برابر تهیه نان گیسوهای خود را فروخته بود، وقتی که نزد ایوب بازگشت او از بیماری شفا یافته بود و متوجه بریدن بودن گیسوان همسرش شد به همین دلیل سوگند یاد کرد که به او صد تازیانه بزند، وقتی که از سبب آن اطلاع یافت از تصمیم خود پیشمان شد.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref> البته در معتبر بودن این روایت به جهت تناقض با باورهای شیعه درباره [[عصمت پیامبران]]<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> و دیگر روایات<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> تردید شده است.


==عصمت ایوب==
==عصمت ایوب==
خط ۷۱: خط ۷۱:


[[پرونده:مقبره منسوب به ایوب در ترکیه.jpg|220px|بندانگشتی|مقبره منسوب به ایوب در [[ترکیه]]]]
[[پرونده:مقبره منسوب به ایوب در ترکیه.jpg|220px|بندانگشتی|مقبره منسوب به ایوب در [[ترکیه]]]]
گفته‌اند ایوب ۲۰۰ سال عمر کرد<ref>ابن حبیب، المحبر، دارآفاق الجدیده، ص۵.</ref> مدت هفت یا ۱۲ سال<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۹۵.</ref>در رنج بود. او در کنار چشمه‌ای که شفا یافته بود، دفن شد.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵.</ref> درباره مزار او اطلاعات دقیقی در دست نیست با این حال مقبره‌هایی در کشورهای مختلف به او منسوب است. از جمله مقبره‌ای در منطقه الرّانْجِیَّه در ۱۰ کیلومتری جنوب [[حله]] در [[عراق]] قرار دارد، گفته شده این مقبره به دلیل نزدیک بودن به محل زندگی ایوب از شهرت بیشتری برخوردار است<ref> رامین‌نژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> همچنین در هفت کیلومتری بندر سلاله بر بلندای کوه اِتّین در [[عمان]]، در روستای گرماب در اطراف بجنورد ایران و در [[بخارا]] در [[ازبکستان]] نیز مزارهایی به وی منسوب است.<ref> رامین‌نژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> البته احتمال داده‌اند که مزار منسوب به وی در بخارا از ابدعات دروه تیموری و تیمورلنگ باشد.<ref> رامین‌نژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref>
گفته‌اند ایوب ۲۰۰ سال عمر کرد<ref>ابن حبیب، المحبر، دارآفاق الجدیده، ص۵.</ref> مدت هفت<ref> جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸و۲۰۰.</ref> یا ۱۲ سال<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۹۵.</ref>در رنج بود. او در کنار چشمه‌ای که شفا یافته بود، دفن شد.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵.</ref> درباره مزار او اطلاعات دقیقی در دست نیست با این حال مقبره‌هایی در کشورهای مختلف به او منسوب است. از جمله مقبره‌ای در منطقه الرّانْجِیَّه در ۱۰ کیلومتری جنوب [[حله]] در [[عراق]] قرار دارد، گفته شده این مقبره به دلیل نزدیک بودن به محل زندگی ایوب از شهرت بیشتری برخوردار است<ref> رامین‌نژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> همچنین در هفت کیلومتری بندر سلاله بر بلندای کوه اِتّین در [[عمان]]، در روستای گرماب در اطراف بجنورد ایران و در [[بخارا]] در [[ازبکستان]] نیز مزارهایی به وی منسوب است.<ref> رامین‌نژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> البته احتمال داده‌اند که مزار منسوب به وی در بخارا از ابدعات دروه تیموری و تیمورلنگ باشد.<ref> رامین‌نژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref>


==آثار هنری==
==آثار هنری==
خط ۸۵: خط ۸۵:
*منوچهری، «ایوب»، در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش.
*منوچهری، «ایوب»، در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش.
*بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم، باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۸۶ش.
*بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم، باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۸۶ش.
*خرمشاهی، بهاالدین، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، تهران، انتشارات ناهید و دوستان، ۱۳۷۷ش.
*رامین‌نژاد، رامین، مزار پیامبران، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷ش.
*رامین‌نژاد، رامین، مزار پیامبران، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷ش.
*سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق.
*سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق.
خط ۱۰۰: خط ۹۹:
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
*ثعلبی، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
*ثعلبی، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
*جزائری، نعمت‌الله بن عبدالله، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، قم، مکتبة آیة‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==