پرش به محتوا

سید محمدهاشم خوانساری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=اردیبهشت|روز=08|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=اردیبهشت|روز=08|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
میرزا محمد هاشم خوانساری، فقیه امامی قرن سیزدهم و چهاردهم.
میرزا محمد هاشم خوانساری، فقیه امامی قرن سیزدهم و چهاردهم.
 
==ولادت==
==ولادت==
او در سال 1235 در شهر [[خوانسار]] به دنیا آمد
او در سال 1235 در شهر [[خوانسار]] به دنیا آمد
درس‌های مقدماتی را در زادگاهش از پدرش، [[زین العابدین خوانساری]] و برادرس [[محمد باقر]] فراگرفت.
درس‌های مقدماتی را در زادگاهش از پدرش، [[زین العابدین خوانساری]] و برادرس [[محمد باقر]] فراگرفت.
پس از درگذشت پدر بزرگش، [[ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری]] مشهور به میر صغیر (د 1240)، همراه پدر و خانواده‌اش به اصفهان مهاجرت کرد.<ref>بخشی، ص191؛ روضاتی، ص113؛ابن الرضا، ج2، ص581-583 </ref>
پس از درگذشت پدر بزرگش، [[ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری]] مشهور به میر صغیر ( د 1240 ) ، همراه پدر و خانواده‌اش به اصفهان مهاجرت کرد.<ref>بخشی، ص191؛ روضاتی، ص113؛ابن الرضا، ج2، ص581-583 </ref>
بر اساس آنچه میرزا هاشم خوانساری در زندگی نامه خود آورده است، وی تحصیل [[فقه]] و [[اصول]] و دیگر علوم عقلی و نقلی را در [[اصفهان]] آغاز کرد. و عمده تحصیلات خود را نزد [[صدر الدین عاملی]] (د 1264)، که وی را پدر معنوی خویش خوانده و بعدها داماد او هم شد، گذراند. <ref>المقالات اللطیفة، ص312-313</ref> به گفته او صدرالدین عاملی در اوایل جوانی محمد هاشم به [[اجتهاد]] وی تصریح کرد و اولین فردی بود که به او اجازۀ اجتهاد داد.<ref>المقالات اللطیفة، ص313</ref>
بر اساس آنچه میرزا هاشم خوانساری در زندگی نامه خود آورده است، وی تحصیل [[فقه]] و [[اصول]] و دیگر علوم عقلی و نقلی را در [[اصفهان]] آغاز کرد. و عمده تحصیلات خود را نزد [[صدر الدین عاملی]] ( د 1264)، که وی را پدر معنوی خویش خوانده و بعدها داماد او هم شد، گذراند. <ref>المقالات اللطیفة، ص312-313</ref> به گفته او صدرالدین عاملی در اوایل جوانی محمد هاشم به [[اجتهاد]] وی تصریح کرد و اولین فردی بود که به او اجازۀ اجتهاد داد.<ref>المقالات اللطیفة، ص313</ref>
خوانساری همچنین ده سال در درس فقه و اصول [[سید حسن بن علی مدرس اصفهانی]] (د 1273) شرکت کرد و در 1261 از او نیز اجازه روایت و اجتهاد گرفت.<ref>المقالات اللطیفة، ص313</ref> این اجازه نامه در آخر کتاب [[حلُّ العسیر فی حِلِّ العَصیر]] خوانساری چاپ شده است. <ref>خوانساری، ص78</ref>
خوانساری همچنین ده سال در درس فقه و اصول [[سید حسن بن علی مدرس اصفهانی]] ( د 1273 ) شرکت کرد و در 1261 از او نیز اجازه روایت و اجتهاد گرفت.<ref>المقالات اللطیفة، ص313</ref> این اجازه نامه در آخر کتاب [[حلُّ العسیر فی حِلِّ العَصیر]] خوانساری چاپ شده است. <ref>خوانساری، ص۷۸</ref>




خوانساری پس از سالها تحصیل در اصفهان به [[نجف]] رفت و ضمن تدریس فقه و اصول، در درس [[شیخ مرتضی انصاری]] (د 1281) حاضر شد. شیخ انصاری توجه ویژه ای به او داشت و حتی به طور خصوصی با وی مذاکره علمی می کرد. و به او اجازۀ اجتهاد داد. <ref>روضاتی، ص114؛ حسینی یزدی و همکاران، ص496-497</ref>
خوانساری پس از سالها تحصیل در اصفهان به [[نجف]] رفت و ضمن تدریس فقه و اصول، در درس [[شیخ مرتضی انصاری]] (د ۱۲۸۱) حاضر شد. شیخ انصاری توجه ویژه ای به او داشت و حتی به طور خصوصی با وی مذاکره علمی می کرد. و به او اجازۀ اجتهاد داد. <ref>روضاتی، ص۱۱۴؛ حسینی یزدی و همکاران، ص۴۹۶-۴۹۷</ref>


برخی دیگر از استادان و مشایخ روایی وی، در اصفهان و نجف
برخی دیگر از استادان و مشایخ روایی وی، در اصفهان و نجف


[[ابراهیم بن محمد حسن کلباسی]] (د 1261)
[[ابراهیم بن محمد حسن کلباسی]] (د ۱۲۶۱)  
[[اسدالله بیدآبادی]]
[[اسدالله بیدآبادی]]
[[مهدی بن علی کاشف الغطاء]](د 1289).<ref>حرزالدین، ج3، ص276؛ روضاتی، ص 114؛ مهدوی، ص535-536</ref>
[[مهدی بن علی کاشف الغطاء]] (د ۱۲۸۹).<ref>حرزالدین، ج۳، ص۲۷۶؛ روضاتی، ص ۱۱۴؛ مهدوی، ص۵۳۵-۵۳۶</ref>




شاگردان در نجف و اصفهان
شاگردان در نجف و اصفهان
* [[سید محمد کاظم طباطبایی یزدی]](د 1337)
* [[سید محمد کاظم طباطبایی یزدی]] (د ۱۳۳۷)  
* [[ملا فتح الله شریعت اصفهانی]] معروف به شیخ الشریعه (د 1339)
* [[ملا فتح الله شریعت اصفهانی]] معروف به شیخ الشریعه (د ۱۳۳۹)  
* [[شیخ محمد هادی تهرانی]] (د 1321)
* [[شیخ محمد هادی تهرانی]] (د ۱۳۲۱)  
* [[حاج آقا رضا همدانی]] (د 1323)
* [[حاج آقا رضا همدانی]] (د ۱۳۲۳)  
* [[ابو تراب خوانساری]] (د 1346)
* [[ابو تراب خوانساری]] (د ۱۳۴۶)  
* برادر زاده هایش
* برادر زاده هایش
* [[محمد مهدی بن محمد باقر]]
* [[محمد مهدی بن محمد باقر]]
* [[محمد ابراهیم بن محمد صادق]]
* [[محمد ابراهیم بن محمد صادق]]
* [[محمد امین شوشتری]]
* [[محمد امین شوشتری]]
* [[محمد تقی شوشتری]] فرزندان [[اسدالله شوشتری]]<ref>تبریزی خیابانی، ص68-69؛ حسینی یزدی و همکاران، ص501-502</ref>
* [[محمد تقی شوشتری]] فرزندان [[اسدالله شوشتری]]<ref>تبریزی خیابانی، ص۶۸-۶۹؛ حسینی یزدی و همکاران، ص۵۰۱-۵۰۲</ref>
برخی چون میرزا حسن نوری (د 1320) صاحب مستدرک
برخی چون میرزا حسن نوری (د ۱۳۲۰) صاحب مستدرک
[[سید حسن صدر]] (د 1354)
[[سید حسن صدر]] (د ۱۳۵۴)  
محمد مرتضی کشمیری (1323)
محمد مرتضی کشمیری (۱۳۲۳)  
از او روایت نقل کرده‌اند.
از او روایت نقل کرده‌اند.
<ref>روضاتی، ص116-117؛ برای آگاهی از سایر شاگردان و راویان از او: نک، روضاتی، ص116-117؛ این الرضا، ج2، ص586-587؛ حسینی یزدی و همکاران، ص501-503</ref>
<ref>روضاتی، ص۱۱۶-۱۱۷؛ برای آگاهی از سایر شاگردان و راویان از او: نک، روضاتی، ص۱۱۶-۱۱۷؛ این الرضا، ج۲، ص۵۸۶-۵۸۷؛ حسینی یزدی و همکاران، ص۵۰۱-۵۰۳</ref>


وی در جوانی موضوعات فراوانی را به صورت منظوم به عربی و فارسی درآورده است. <ref>خوانساری، مبانی الاصول، ص257</ref>
وی در جوانی موضوعات فراوانی را به صورت منظوم به عربی و فارسی درآورده است. <ref>خوانساری، مبانی الاصول، ص۲۵۷</ref>


خوانساری را فقیهی عارف، زاهد، محقق و نویسنده ای کوشا دانسته‌اند.<ref> امینی، ج2، ص548؛ انصاری، ص372</ref> او حدود سی سال در بخشی مهمی از ایران مرجع شیعیان بود.<ref> حسینی یزدی و همکاران، ص494</ref>
خوانساری را فقیهی عارف، زاهد، محقق و نویسنده ای کوشا دانسته‌اند.<ref> امینی، ج۲، ص۵۴۸؛ انصاری، ص۳۷۲</ref> او حدود سی سال در بخشی مهمی از ایران مرجع شیعیان بود.<ref> حسینی یزدی و همکاران، ص۴۹۴</ref>


[[ناصر الدین شاه]] (حک: 1264-1313) نیز به وی توجه داشت و در بازگشت او از سفر [[مشهد]] به دستور شاه، مردم تهران از او استقبال کردند.<ref>موسوی اصفهانی، ج1، ص142</ref>
[[ناصر الدین شاه]] (حک: ۱۲۶۴-۱۳۱۳) نیز به وی توجه داشت و در بازگشت او از سفر [[مشهد]] به دستور شاه، مردم تهران از او استقبال کردند.<ref>موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۴۲</ref>
محمد حسن خان اعتماد السلطنة (صنیع الدوله)
محمد حسن خان اعتماد السلطنة (صنیع الدوله)  
که در دورۀ ناصر الدین شاه وزارت انطباعات و مناصبی دیگر را بر عهده داشت. از کسانی است که میرزا محمد هاشم را در تهران ملاقات کرده و او را ستوده است. <ref> اعتماد السلطنه، ص196؛ موسوی اصفهانی،ج1، ص142</ref>
که در دورۀ ناصر الدین شاه وزارت انطباعات و مناصبی دیگر را بر عهده داشت. از کسانی است که میرزا محمد هاشم را در تهران ملاقات کرده و او را ستوده است. <ref> اعتماد السلطنه، ص۱۹۶؛ موسوی اصفهانی،ج۱، ص۱۴۲</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==
خوانساری در 1338، هنگام رفتن به [[حج]] در شهر نجف درگذشت، و پس از تشییعی باشکوه در [[وادی السلام]] به خاک سپرده شد.
خوانساری در ۱۳۳۸، هنگام رفتن به [[حج]] در شهر نجف درگذشت، و پس از تشییعی باشکوه در [[وادی السلام]] به خاک سپرده شد.
در رثای او صیده های سروده‌اند. <ref>بخشی، ص187-189؛ روضاتی، ص117-118</ref>
در رثای او صیده های سروده‌اند. <ref>بخشی، ص۱۸۷-۱۸۹؛ روضاتی، ص۱۱۷-۱۱۸</ref>


خوانساری آثار بسیاری در فقه حدیث اصول کلام رجال و فلسفه دارد.
خوانساری آثار بسیاری در فقه حدیث اصول کلام رجال و فلسفه دارد.
رسالۀ الذّبیحیّه
رسالۀ الذّبیحیه
نخستین اثر فقهی او و درباره حکم ذبایح [[اهل کتاب]] است. که آن را به توصیۀ استادش ، صدر الدین عاملی تألیف کرد.
نخستین اثر فقهی او و درباره حکم ذبایح [[اهل کتاب]] است. که آن را به توصیۀ استادش ، صدر الدین عاملی تألیف کرد.


<ref>خوانساری، المقالات اللطیفیة، ص313؛ آقابزرگ، ج10، ص4</ref>
<ref>خوانساری، المقالات اللطیفیة، ص۳۱۳؛ آقابزرگ، ج۱۰، ص۴</ref>
احکام الایمان: رسالۀ عملیه اوست به فارسی درباره عبادات تا آخر مبحث [[رزوه]] که به درخواست ناصرالدین شاه نوشت. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج1، ص296</ref>
احکام الایمان: رسالۀ عملیه اوست به فارسی درباره عبادات تا آخر مبحث [[رزوه]] که به درخواست ناصرالدین شاه نوشت. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱، ص۲۹۶</ref>
 
رسالۀ عملیۀ دیگری نیز دارد که شامل عبادات و معاملات است این اثر در ۱۳۱۰ و ۱۳۱۷ ضمن مجموعه‌ای با عنوان شش رساله چاپ شد. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱۱، ص۲۱۹</ref> دراین مجموعه اثر کلامی مختصری به فارسی با نام اصول الدین <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۲، ص۱۹۶</ref> و رساله های فارسی صیغ العقود، و صوم و مناسک [[حج]] نیز چاپ شده است.<ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱۵، ص۱۰۰-۱۰۱، ۱۱۰، ج۲۲، ص۲۷۵</ref>
او بر برخی منابع فقهی از جمله [[ریاض المسائل]] حاشیه زده و شرحی بر الدرة النجفیة [[محمد مهدی بحر العلوم]] (د ۱۲۱۲) نگاشته است.<ref> خوانساری، مبانی الاصول، ص۵؛ آقا بزرگ طهرانی، ج۶، ص۱۰۲</ref>
 
 
خوانساری در جوانی برخی ابواب اصول فقه مانند اصل برائت، استصحاب، اجماع منقول و شهرت را به نظم در آورده که به نام منظومة لطیفة فی تحقیق المطالبالاصولیة منتشر شده است. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱،ص ۴۶۲، ج۲۳، ص۸۵</ref>
 
و کتابی به نام الاستصحاب نگاشته <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۲، ص۲۶</ref> و بر کتاب‌های معالم الدین حسین بن زین الدین و زبدة الاصول [[شیخ بهائی]] حاشیه یا شرح نوشته است. <ref>گزی برخواری، ص۴۷؛ بخشی، ص۱۹۰</ref>
مهمترین کتاب اصولی او مبانی الاصول است به نظر او بسیاری از مباحث اصول در منابع اصولی، طولانی و بی فایده بود، از این رو در صدد برآمد اثری فشرده و جامع دربارۀ اصول اجتهادی و اصول عملی بنگارد. <ref>مبانی الاصول، ص۳-۵</ref>
 
اثر دیگر او در این زمینه [[اصول آل الرسول]] است که وی در آن مجموعه ای از احادیث [[امامان علیهم السلام]] را دربارۀ قواعد فقهی و اصول فقه گرد آورده و به ترتیب مباحث اصولی تنظیم کرده است.
[[شیخ انصاری]] اتمام این کتاب را به وی توصیه کرد <ref>مبانی الاصول، ص۴-۵؛ آقا بزرگ ج۲، ۱۷۷؛ موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۴۴؛ حسینی یزدی و همکاران، ص۴۹۷</ref>
 
از آثار مهم خوانساری در باب [[حدیث]] و [[رجال]]، رساله‌ای دربارۀ اعتبار کتاب مشهور [[فقه الرضا]] منسوب به [[امام رضا علیه السلام]] است. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱۱، ص۱۳۹</ref>
میرزا هاشم در این رساله ابتدا سه قول را دربارۀ مؤلف فقه الرضا مطرح کرده و پس از طرح دلایل موافقان و مخالفان انتساب کتاب به امام، صحت انتساب را نپذیرفته است. <ref> ص۳-۴، ۹</ref>
به نظر او بسیاری از روایات این اثر با احکام و قواعد ضروری [[شیعه]] ناسازگار است. <ref>ص۲۴-۲۰</ref>
و ضعف سند آن با شهرت جبران نمی شود. <ref>ص ۳۷</ref>
 
اثر رجالی دیگر خوانساری دربارۀ اعتبار و وثاقت [[ابو بصیر مرادی]] است، او ابتدا احادیث دال بر عدم وثاقت ابو بصیر را نقل کرده و سپس به پاسخگویی و دفاع از وثاقت وی پرداخته است. <ref>رسالة معمولة فی حال ابی بصیر</ref>
تعدادی از آثار خوانساری از جمله کتاب مبانی الاصول و برخی رساله های یاد شده از جمله رساله اصولی منظومة لطیفة و رساله های حدیثی و رجالی فقه الرضا و حال ابی بصیر در مجموعه ای به نام مجمع الفوائد و مخزن الفرائد در تهران، ۱۳۱۷ چاپ سنگی شده است.
رساله‌ای فقهی با عنوان [[حلّ العسیر فی حلّ العصیر]] نیز در این مجموعه آمده است به علاوه مجموعه مقالاتی با نام المقالات الطیفة فی مطالب المنیفة به مجمع الفوائد ضمیمه شده که حاوی مقالاتی دربارۀ مسائل متفرقۀ اصولی، فقهی ، کلامی، حدیثی و رجالی است.
 
اربعون حدیثاً دیگر اثر حدیثی خوانساری است که آن را تألیف و شرح کرده است و نسخه ای خطی از آن در کتابخانۀ آیت الله گلپایگانی در قم وجود دارد. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱، ص۴۳۱؛ حسینی اشکوری، ج۱، ص۲۶۲</ref>
 
دیگر آثار حدیث و رجالی:
شرح مشیخة الفقیه
اجازاتی برای برخی علما از جمله [[میرزا ابوالهدی کلباسی]]
دو اثر رجالی الفوائد الرجالیة و الفلاحظ که دومی خلاصۀ دو کتاب نفائس الفنون و ازهار الجنان است <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱، ص۲۶۱؛ ج۱۰، ص۱۵۸، ۱۵۹، ج۱۴، ص ۶۸؛ ج۱۶، ص۳۰۲-۳۳۹</ref>
 
خوانساری در ۱۲۹۹ میزان الانساب را در شرح حال امامزاده های معتبر در اصفهان نگاشت <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۲۳، ص۳۰۷</ref>
که در سال ۱۳۳۲ ش در قم با مقدمه و حواشی احمد روضاتی به چاپ رسید. او همچنین بر الاسفار الاربعة صدرالدین شیرازی حاشیه زده است که با نام تنبیه الحکماء الابرار شناخته می شود. <ref>مدرس تبریزی، ج۲، ص۱۹۲؛ آقا بزرگ طهرانی، ج۴، ص۴۴۲</ref>
خوانساری علاوه بر سرودن منظومه های یاد شده، قصاید و منظومه هایی دیگر به فارسی و عربی سروده که برخی از آنها در دیوان الاکابر آمده است. تخلص او موسوی بود <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۹، قسم ۳، ص۱۱۱۹، ج۱۶، ص۳۳۹؛ روضاتی، ص۱۲۱؛ برای اطلاع از فهرست کامل آثار او نک: موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۶؛ ابن الرضا ج۲، ۶۲۱-۶۲۶</ref> خوانساری آثار موجود در کتابخانه شخصی خود را نیز فهرست کرده است <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱۶، ص۳۹۰</ref>


رسالۀ عملیۀ دیگری نیز دارد که شامل عبادات و معاملات است این اثر در 1310 و 1317 ضمن مجموعه ای با عنوان شش رساله چاپ شد. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج11، ص219</ref> دراین مجموعه اثر کلامی مختصری به فارسی با نام اصول الدین <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص196</ref> و رساله های فارسی صیغ العقود، و صوم و مناسک حج نیز چاپ شده است.<ref>آقا بزرگ طهرانی، ج15، ص100-101، 110، ج22، ص275</ref>
یکی از فرزندان او [[جمال الدین خوانساری|جمال الدین]]، از شاگردان او به شمار می رفت و او از خوانساری اجازۀ [[اجتهاد]] گرفت. جمال الدین چند رساله دبارۀ فقه و اصول تألیف کرد، او در سال ۱۳۳۹ در دنیا رفت و نخست در [[تخت فولاد اصفهان]] کنار عمویش [[محمد باقر]] به خاک سپرده شد و سپس در سال ۱۳۴۸ به نزدیک قبر پدرش در اصفهان منتقل شد. <ref>روضاتی، ص۱۱۹-۱۲۰؛ حسینی یزدی و همکاران، ص۳۳۷، ۵۰۵-۵۰۶</ref>
او بر برخی منابع فقهی از جمله [[ریاض المسائل]] حاشیه زده و شرحی بر الدرة النجفیة [[محمد مهدی بحر العلوم]] (د 1212) نگاشته است.<ref> خوانساری، مبانی الاصول، ص5؛ آقا بزرگ طهرانی، ج6، ص102</ref>


==پانویس==
{{پانویس|3}}


خوانساری در جوانی برخی ابواب اصول فقه مانند اصل برائت، استصحاب، اجماع منقول و شهرت را به نظم در آورده که به نام منظومة لطیفة فی تحقیق المطالبالاصولیة منتشر شده است. <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج1،ص 462، ج23، ص85</ref>


و کتابی به نام الاستصحاب نگاشته <ref>آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص26</ref> و ر کتاب های معالم الدین حسین بن زین الدین و زبدة الاصول شیخ بهائی حاشیه یا شرح نوشته است. <ref>گزی برخواری، ص47؛ بخشی، ص190</ref>
==منابع==
مهمترین کتاب اصولی او مبانی الاصول است به نظر او بسیاری از مباحث اصول در منابع اصولی، طولانی و بی فایده بود، از این رو در صدد برآمد اثری فشرده و جامع دربارۀ اصول اجتهادی و اصول عملی بنگارد. <ref>مبانی الاصول، ص3-5</ref>
{{ستون-شروع|3}}
* این مقاله از '''دانشنامه جهان اسلام'''، ج۱۶، ص۳۸۹-۳۹۱ اخذ شده است.
* [[آقا بزرگ طهرانی]].
* مهدی ابن الرضا، ضیاء الابصار فی ترجمةعلماء خوانسار، قم ۱۳۸۲ش.
* محمد حسن بن علی اعتماد السلطنه، المآثر و الآثار، در جهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج۱، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳ش.
* محمد هادی امینی، معجم الرجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف، ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
* مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت [[شیخ انصاری]] قدس سره، قم، ۱۳۷۳ش.
* یوسف بخشی، تذکرۀ شعرای خوانسار، تهران، ۱۳۳۶ش.
* علی تبریزی خیابانی، ، کتاب علماء معاصرین چاپ سنگی تهران، ۱۳۶ش.
* محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵.
* احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیت الله گلپایگانی، ج۱، قم، ۱۳۵۷ش.
* محمد علی حسینی یزدی، رسول علوی و علی اکبر زمانی نژاد، دانشمندان خوانسار، قم، ۱۳۷۸ش.
* محمد هاشم بن زین العابدین خوانساری، مجمع الفوائد و مخزن الفرائد، چاپ سنگی تهران، ۱۳۱۷ش.
* محمد علی روضاتی، زندگانی حضرت آیت الله چهار سوقی، حاوی شرح حال بیش از یکصد نفر قرون اخیره، اصفهان، ۱۳۳۲ش.
* عبدالکریم بن مهدی گزی برخواری، تذکرة القبور، چاپ ناصر باقر یبیدهندی، قم، ۱۳۷۱ش.
* محمد علی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران، ۱۳۶۹ش.
* محمد مهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیع فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او تتمیم روضات الجنات، بغداد، ۱۳۴۸.
* مصلح الدین مهدوی، تذکرة القبور، یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۸ش.


اثر دیگر او در این زمینه اصول آل الرسول است که وی در آن مجموعه ای از احادیث امامان علیهم السلام را دربارۀ قواعد فقهی و اصول فقه گرد آورده و به ترتیب مباحث اصولی تنظیم کرده است.
{{پایان}}
شیخ انصاری اتمام این کتاب را به وی توصیه کرد <ref>مبانی الاصول، ص4-5؛ آقا بزرگ ج2، 177؛ موسوی اصفهانی، ج1، ص144؛ حسینی یزدی و همکاران، ص497</ref>