Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۴۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←واژه شناسی) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==واژه شناسی== | ==واژه شناسی== | ||
بیشتر لغتدانان، واژه ابلیس را برگرفته از زبانهای غیر عربی میدانند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ۱۹۳۳م، ج۱۴، ص۵۱؛ هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۳۷۷ش، ص۵۴۵.</ref> وی پس از [[عجب|عُجب]]، ابلیس نامیده شد و پس از امتناع از سجده و راندهشدن از درگاه الهی، شیطان نام گرفت.<ref>حائری، دائرة المعارف الشیعیه العامه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹۹.</ref> | |||
برابر برخی [[حدیث|روایات]]، نام اصلی ابلیس، حارث (حَرَث) بوده است که به دلیل عبادت طولانی، او را عزازیل، یعنی عزیز خدا خطاب میکردند.{{یادداشت| اسمی است عِبری که معرب شده است، «ایل» در عبری به معنای خدا است وعزازیل هم به معنای عزیز خداست.}} نامهای دیگر او، «ضریس، سرحوب، المتکوّن و المتکوّز» است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۹.</ref> کنیه و القاب ابلیس عبارتند از: اَبومُرّه (ابوقره)، ابوکردوس، ابولبینی (نام دختر وی)<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۷۸؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۴۵.</ref> نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف، ابودجانه.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۳؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج ۸، ص ۲۰۹، ذیل واژه «بلس»؛ ابنفارس، مقاییس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۰.</ref> | برابر برخی [[حدیث|روایات]]، نام اصلی ابلیس، حارث (حَرَث) بوده است که به دلیل عبادت طولانی، او را عزازیل، یعنی عزیز خدا خطاب میکردند.{{یادداشت| اسمی است عِبری که معرب شده است، «ایل» در عبری به معنای خدا است وعزازیل هم به معنای عزیز خداست.}} نامهای دیگر او، «ضریس، سرحوب، المتکوّن و المتکوّز» است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۹.</ref> کنیه و القاب ابلیس عبارتند از: اَبومُرّه (ابوقره)، ابوکردوس، ابولبینی (نام دختر وی)<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۷۸؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۴۵.</ref> نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف، ابودجانه.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۳؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج ۸، ص ۲۰۹، ذیل واژه «بلس»؛ ابنفارس، مقاییس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۰.</ref> | ||
===ارتباط ابلیس و شیطان=== | ===ارتباط ابلیس و شیطان=== | ||
ابلیس در [[قرآن کریم]] یازده بار به کار رفته که نُه بار آن در ضمن داستان آفرینش [[حضرت آدم|آدم]] و فرمان [[سجده]] بر وی آمده است.<ref> بقره:۳۴؛ اعراف:۱۱؛ حجر:۳۱-۳۲؛ اسراء؛ کهف:۵۰ ؛ طه:۱۱۶؛ ص:۷۴-۷۵</ref> | ابلیس در [[قرآن کریم]] یازده بار به کار رفته که نُه بار آن در ضمن داستان آفرینش [[حضرت آدم|آدم]] و فرمان [[سجده]] بر وی آمده است.<ref> بقره:۳۴؛ اعراف:۱۱؛ حجر:۳۱-۳۲؛ اسراء؛ کهف:۵۰ ؛ طه:۱۱۶؛ ص:۷۴-۷۵</ref> واژه [[شیطان]] و شیاطین نیز ۸۸ بار در قرآن به کار رفته که در بسیاری از موارد به معنای ابلیس است.{{مدرک}} | ||
شیطان، اسم جنس و نامی فراگیر برای هر موجود شرور، متمرّد و فریبکار است. از بررسی موارد کاربرد واژه شیطان در قرآن و گفته [[مفسر|مفسّران]] برمیآید که در اغلب موارد، مقصود از شیطان یا دستکم، مصداق بارز آن، همان ابلیس است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۷، ص۳۲۱.</ref> برخی تصریح کردهاند که شیطان اغلب به معنای ابلیس به کار<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۰۲.</ref> رفته و به علت استعمال فراوان به عنوان اسم عَلَم برای ابلیس شناخته شده است.<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۸۳.</ref> | |||
==ابلیس، جن یا فرشته؟== | ==ابلیس، جن یا فرشته؟== |