ابلیس: تفاوت میان نسخهها
جز
←واژه شناسی
جز (←واژه شناسی) |
جز (←واژه شناسی) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
* برخی از لغتشناسان<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۳، ذیل واژه «بلس»؛ابن فارس، مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص ۳۰۰، ذیل واژه «بلس»؛ فراهیدی، العین، ۱۴۱۴ق، ص۹۳، ذیل واژه «بلس».</ref> و مفسّران،<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۶۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref> ابلیس را واژهای عربی بر وزن «افعیل» دانستهاند که از ریشه (ب ل س) اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنای یأس، حزن، درماندن، سکوت و حزن ناشی از یأس و ترس، پشیمانی و حیرت آمده و ابلیس، بدان روی بدین نام خوانده شده که از هر خیر یا از رحمت الهی مأیوس شد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج ۸، ص ۲۰۸، ذیل واژه «بلس».</ref> {{یادداشت| ابلاس به معنای نومیدی، ۵ بار در آیات قرآن کریم آمده است: سورههای روم آیات ۱۲(یُبلِس) و ۴۹(لَمُبلِسین)، انعام۴۴(مُبلسون)، مؤمنون۷۷(مُبلسون)، زخرف۷۵( مُبلسون) }} براساس این دیدگاه، غیرمنصرف{{یادداشت|اسم غیرمنصرف اسمی است که تنوین نمی پذیرد و وقتی که مضاف نباشد و یا الف و لام نداشته باشد، در مواضع جرّ( که باید با کسره خوانده بشود) با فتحه مجرور می شود. }} بودن ابلیس به دلیل آن است که در زبان عربی کمنظیر و به نامهای بیگانه شباهت دارد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۸۳، ذیل واژه «بلس».</ref> | * برخی از لغتشناسان<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۴۳، ذیل واژه «بلس»؛ابن فارس، مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص ۳۰۰، ذیل واژه «بلس»؛ فراهیدی، العین، ۱۴۱۴ق، ص۹۳، ذیل واژه «بلس».</ref> و مفسّران،<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۶۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref> ابلیس را واژهای عربی بر وزن «افعیل» دانستهاند که از ریشه (ب ل س) اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنای یأس، حزن، درماندن، سکوت و حزن ناشی از یأس و ترس، پشیمانی و حیرت آمده و ابلیس، بدان روی بدین نام خوانده شده که از هر خیر یا از رحمت الهی مأیوس شد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج ۸، ص ۲۰۸، ذیل واژه «بلس».</ref> {{یادداشت| ابلاس به معنای نومیدی، ۵ بار در آیات قرآن کریم آمده است: سورههای روم آیات ۱۲(یُبلِس) و ۴۹(لَمُبلِسین)، انعام۴۴(مُبلسون)، مؤمنون۷۷(مُبلسون)، زخرف۷۵( مُبلسون) }} براساس این دیدگاه، غیرمنصرف{{یادداشت|اسم غیرمنصرف اسمی است که تنوین نمی پذیرد و وقتی که مضاف نباشد و یا الف و لام نداشته باشد، در مواضع جرّ( که باید با کسره خوانده بشود) با فتحه مجرور می شود. }} بودن ابلیس به دلیل آن است که در زبان عربی کمنظیر و به نامهای بیگانه شباهت دارد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۸۳، ذیل واژه «بلس».</ref> | ||
بیشتر لغتدانان، واژه ابلیس را برگرفته از زبانهای بیگانه میدانند و علّت غیرمنصرف بودن آن را عَلَم و غیرعربی بودن ذکر میکنند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ۱۹۳۳م، ج۱۴، ص۵۱؛ هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۳۷۷ش، ص۵۴۵.</ref> | *بیشتر لغتدانان، واژه ابلیس را برگرفته از زبانهای بیگانه (غیر عربی)میدانند و علّت غیرمنصرف بودن آن را عَلَم و غیرعربی بودن ذکر میکنند.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ۱۹۳۳م، ج۱۴، ص۵۱؛ هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۳۷۷ش، ص۵۴۵.</ref> | ||
واژه ابلیس در [[قرآن]] کریم یازده بار به کار رفته که نُه بار آن در ضمن داستان آفرینش [[آدم]] و فرمان [[سجده]] بر وی آمده است.<ref>سوره بقره، آیه ۳۴؛ سوره اعراف، آیه ۱۱؛ سوره حجر، آیه ۳۱-۳۲؛ سوره اسراء، آیه ۶۱؛ سوره کهف، آیه ۵۰؛ سوره طه، آیه ۱۱۶؛ سوره ص، آیه ۷۴-۷۵.</ref> واژه شیطان و شیاطین نیز ۸۸ بار در قرآن به کار رفته که در بسیاری از موارد به معنای ابلیس است. | واژه ابلیس در [[قرآن]] کریم یازده بار به کار رفته که نُه بار آن در ضمن داستان آفرینش [[آدم]] و فرمان [[سجده]] بر وی آمده است.<ref>سوره بقره، آیه ۳۴؛ سوره اعراف، آیه ۱۱؛ سوره حجر، آیه ۳۱-۳۲؛ سوره اسراء، آیه ۶۱؛ سوره کهف، آیه ۵۰؛ سوره طه، آیه ۱۱۶؛ سوره ص، آیه ۷۴-۷۵.</ref> واژه شیطان و شیاطین نیز ۸۸ بار در قرآن به کار رفته که در بسیاری از موارد به معنای ابلیس است. |