پرش به محتوا

قصی بن کلاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۱۶
جز
ویرایش ناتمام متن.
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Sama
جز (ویرایش ناتمام متن.)
خط ۸: خط ۸:
نام فرزندان قصی را چنین ذکر کرده‌اند: [[عبد مناف]] یا مُغیره، عبدالله یا [[عبدالدار]]، عبدالعُزّی، عبد بن قصی.<ref>ابن کلبی، ص ۲۶؛ ابن هشام، ج ۱، ص ۱۱۰ـ ۱۱۱؛ قس بلاذری، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۵۹، ۶۵؛ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۹</ref>  
نام فرزندان قصی را چنین ذکر کرده‌اند: [[عبد مناف]] یا مُغیره، عبدالله یا [[عبدالدار]]، عبدالعُزّی، عبد بن قصی.<ref>ابن کلبی، ص ۲۶؛ ابن هشام، ج ۱، ص ۱۱۰ـ ۱۱۱؛ قس بلاذری، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۵۹، ۶۵؛ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۹</ref>  


گفته‌اند قصی همزمان با دوران سلطنت [[بهرام گور]]، پادشاه [[ساسانی]] (۴۳۸ یا ۴۳۹ میلادی) می‌زیسته است.<ref>رجوع کنید به ابوهلال عسکری، ص ۲۵؛ مقدسی، ج ۴، ص ۱۲۶</ref> بیشتر مورخان نام اصلی قصی را زید<ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج ۱، ص ۶۷؛ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۷؛ طبری، ج ۲، ص ۲۵۴</ref> نوشته‌اند.
گفته‌اند قصی همزمان با دوران سلطنت [[بهرام گور]]، پادشاه [[ساسانی]] (۴۳۸ یا ۴۳۹ میلادی) می‌زیسته است.<ref>رجوع کنید به ابوهلال عسکری، ص ۲۵؛ مقدسی، ج ۴، ص ۱۲۶</ref>
 
==وجه نامگذاری قصی==
==وجه نامگذاری قصی==
درباره علت «قُصَی» نامیده شدن او گفته‌اند که مادرش فاطمه، پس از وفات کلاب، با ربیعة بن حرام (از طایفۀ بنوعُذْره) – که برای انجام دادن اعمال [[حج]] به [[مکه]] آمده بود – ازدواج کرد و ربیعه، فاطمه و قصی شیرخوار را همراه خود به سرزمین قوم خویش در منطقۀ [[شام]] برد. قصی تا هنگام [[بلوغ]] یا نزدیک به آن در آنجا ماند، سپس با کاروانی از حاجیان قضاعه، در یکی از [[ماه‌های حرام]]، به مکه بازگشت.<ref>ابن هشام، ج ۱، ص ۱۲۴؛ ابن سعد، ج ۱، ص ۶۷؛ ازرقی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵</ref> چون زید در این مدت از وطنش مکه و قوم خویش دور شده بود، او را قصی خواندند، یعنی کسی که از شهر و وطن خویش دور است.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۵۵؛ یعقوبی، همانجا؛ سهیلی، ج ۲، ص ۳۳ـ ۳۴</ref>
بیشتر مورخان نام اصلی قصی را زید<ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج ۱، ص ۶۷؛ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۷؛ طبری، ج ۲، ص ۲۵۴</ref> نوشته‌اند. درباره علت «قُصَی» نامیده شدن او گفته‌اند که مادرش فاطمه، پس از وفات کلاب، با ربیعة بن حرام (از طایفۀ بنوعُذْره) – که برای انجام دادن اعمال [[حج]] به [[مکه]] آمده بود – ازدواج کرد و ربیعه، فاطمه و قصی شیرخوار را همراه خود به سرزمین قوم خویش در منطقۀ [[شام]] برد. قصی تا هنگام [[بلوغ]] یا نزدیک به آن در آنجا ماند، سپس با کاروانی از حاجیان قضاعه، در یکی از [[ماه‌های حرام]]، به مکه بازگشت.<ref>ابن هشام، ج ۱، ص ۱۲۴؛ ابن سعد، ج ۱، ص ۶۷؛ ازرقی، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵</ref> چون زید در این مدت از وطنش مکه و قوم خویش دور شده بود، او را قصی خواندند، یعنی کسی که از شهر و وطن خویش دور است.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۵۵؛ یعقوبی، همانجا؛ سهیلی، ج ۲، ص ۳۳ـ ۳۴</ref>


==القاب قصی==
==القاب قصی==
در وجه تسمیه [[قریش]] احتمالات مختلفی ذکر کرده‌اند. ابن جوزی شش احتمال در این باره آورده است.<ref>المنتظم، ج ۲، ص ۲۳۰</ref> یکی از احتمالات لقب قصی است، زیرا به او «‌قریش‌» یا «‌قرشی‌» می‌گفتند. درباره سبب این نامگذاری، تسلط قصی بر مکه و انجام دادن کارهای خوب و پسندیده را ذکر کرده‌اند یا به این علت که خصلت‌های نیک در قصی جمع بود، زیرا یکی از معانی قریش، جمع است.
* قریش: از القاب قصی، قریش بود. احتمال داده‌اند که نام قبیله قریش از لقب او اخذ شده باشد<ref>المنتظم، ج ۲، ص ۲۳۰</ref>. درباره سبب این نامگذاری، تسلط قصی بر مکه و انجام دادن کارهای خوب و پسندیده را ذکر کرده‌اند یا به این علت که خصلت‌های نیک در قصی جمع بود، زیرا یکی از معانی قریش، جمع است.


به قصی «‌مُجَمَّع »، به معنای جمع‌کننده و گردآورنده هم گفته‌اند، زیرا او بعد از مسلط شدن بر [[مکه]] و ریاست در آن ناحیه، [[قریش]] را از دره‌ها و کوه‌های اطراف مکه جمع کرد و در مکه سکنی داد.<ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج ۱، ص ۷۱ـ ۷۲؛ ابن قتیبه، ص ۱۱۷، ۶۴۱؛ طبری، ج ۲، ص ۲۵۶؛ سمعانی، ج ۴، ص ۴۸۵؛ ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۷</ref>
* مُجَمَّع:به قصی «‌مُجَمَّع »، به معنای جمع‌کننده و گردآورنده هم گفته‌اند، زیرا او بعد از مسلط شدن بر [[مکه]] و ریاست در آن ناحیه، [[قریش]] را از دره‌ها و کوه‌های اطراف مکه جمع کرد و در مکه سکنی داد.<ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج ۱، ص ۷۱ـ ۷۲؛ ابن قتیبه، ص ۱۱۷، ۶۴۱؛ طبری، ج ۲، ص ۲۵۶؛ سمعانی، ج ۴، ص ۴۸۵؛ ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۷</ref>


==جنگ با قبیله خزاعه==
==جنگ با قبیله خزاعه==
پس از آن که قصی در مکه اقامت گزید، از حُلَیل بن حُبشیه، آخرین امیرِ خُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگاری کرد. حلیل نیز، که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۲ـ ۱۲۳؛ ازرقی، ج۱، ص۱۰۵</ref>
پس از آن که قصی در مکه اقامت گزید، با دختر حُلَیل بن حُبشیه، آخرین امیرِ خُزاعی مکه و متولی کعبه ازدواج کرد.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۲ـ ۱۲۳؛ ازرقی، ج۱، ص۱۰۵</ref>


وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. <ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۳</ref> حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت [[کعبه|بیت الله الحرام]] و [[کلیدداری]] خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش، [[خزاعه]] کلید کعبه را، که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش، از قریش و [[بنی کنانه]] و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۴، ۱۳۰ـ ۱۳۱؛ ازرقی، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۰۷؛ سهیلی، ج۲، ص۲۸ـ ۲۹، ۳۲- ۳۳، ۴۵ـ ۴۶</ref>
وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. <ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۳</ref> حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت [[کعبه|بیت الله الحرام]] و [[کلیدداری]] خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش، [[خزاعه]] کلید کعبه را، که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش، از قریش و [[بنی کنانه]] و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۴، ۱۳۰ـ ۱۳۱؛ ازرقی، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۰۷؛ سهیلی، ج۲، ص۲۸ـ ۲۹، ۳۲- ۳۳، ۴۵ـ ۴۶</ref>


گفته شده است قصی در جنگ با خزاعه، از یاری [[قیصر روم]] برخوردار بود.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، ص۶۴۰ـ ۶۴۱؛ قس جوادعلی، ج۴، ص۳۹</ref> به قولی نیز، پس از مرگ حلیل، پسرش، ابوغُبْشان مُحتَرِش، ریاست یافت، اما خانه کعبه را در مقابل شتری مادّه و خیک شرابی به قصی واگذارد.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۶؛ قس مسعودی، ج۲، ص۱۷۵</ref>
گفته شده است قصی در جنگ با خزاعه، از یاری [[قیصر روم]] برخوردار بود.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، ص۶۴۰ـ ۶۴۱؛ قس جوادعلی، ج۴، ص۳۹</ref>
در روایتی دیگر، پس از مرگ حلیل، پسرش، ابوغُبْشان مُحتَرِش، ریاست یافت؛ اما خانه کعبه را در مقابل شتری مادّه و خیک شرابی به قصی واگذارد.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۶؛ قس مسعودی، ج۲، ص۱۷۵</ref>


==قصی و مناصب مکه==
==قصی و مناصب مکه==
قصی مناصب مهم آن روز مکه یعنی حجابت (پرده داری)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، رفادت (اطعام قریش از طریق اموالی که جمع آوری می‌شد)، [[دارالندوه]] و لوا (پرچم داری جنگ) را بر عهده گرفت و نخستین فرد از دودمان [[کعب بن لوی|کَعب بن لُؤَی]] بود که ریاست و فرمانروایی یافت و پس از او شرافت و ریاست قریش و این مناصب در دودمان قصی برقرار ماند.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲؛ ابن حبیب، ص۱۶۴ـ ۱۶۵</ref>
قصی مناصب مهم مکه یعنی حجابت (پرده داری)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، رفادت (اطعام قریش از طریق اموالی که جمع آوری می‌شد)، [[دارالندوه]] و لوا (پرچم داری جنگ) را بر عهده گرفت و نخستین فرد از دودمان [[کعب بن لوی|کَعب بن لُؤَی]] بود که ریاست و فرمانروایی یافت و پس از او شرافت و ریاست قریش و این مناصب در دودمان قصی برقرار ماند.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲؛ ابن حبیب، ص۱۶۴ـ ۱۶۵</ref>


==خدمات قصی==
==خدمات قصی==
خط ۳۷: خط ۳۷:


==احترام و منزلت قصی==
==احترام و منزلت قصی==
قریش در زمان حیات قصی و پس از مرگش چنان برای او احترام و منزلت قائل بودند که پیروی از کارهای او را همچون احکام دین واجب می‌دانستند.<ref>ابن سعد، ج۱، ص۷۰، یعقوبی، همانجا؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۹</ref>
قریش در زمان حیات قصی و پس از مرگش چنان برای او احترام و منزلت قائل بودند که پیروی از کارهای او را همچون احکام دین واجب می‌دانستند.<ref>ابن سعد، ج۱، ص۷۰، یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۹</ref>


حتی بعد از مرگ قصی و ظهور اسلام، که مشرکان مکه به مخالفت با [[پیامبر(ص)]] پرداختند، از آن حضرت خواستند قصی را زنده کند تا با وی دربارۀ صحت نبوت پیامبر و روز رستاخیز مشورت کنند.<ref>رجوع کنید به طبرسی و ابوحیان غَرناطی، ذیل دخان: ۳۶</ref> قصی، پیش از وفات، با تقسیم وظایف و مناصب حج و مکه میان فرزندانش، ادارۀ شهر و امور حج را که سامان داده بود، پس از خود به آنان واگذارکرد.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱؛ قس ابن هشام، ج۱، ص۱۳۶ـ ۱۳۷</ref>
حتی بعد از مرگ قصی و ظهور اسلام، که مشرکان مکه به مخالفت با [[پیامبر(ص)]] پرداختند، از آن حضرت خواستند قصی را زنده کند تا با وی دربارۀ صحت نبوت پیامبر و روز رستاخیز مشورت کنند.<ref>رجوع کنید به طبرسی و ابوحیان غَرناطی، ذیل دخان: ۳۶</ref> قصی، پیش از وفات، با تقسیم وظایف و مناصب حج و مکه میان فرزندانش، ادارۀ شهر و امور حج را که سامان داده بود، پس از خود به آنان واگذار کرد.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱؛ قس ابن هشام، ج۱، ص۱۳۶ـ ۱۳۷</ref>


==وفات ==
==وفات ==
خط ۴۵: خط ۴۵:


==ویژگی‌های قصی==
==ویژگی‌های قصی==
قصی در درایت و دقت نظر، راست گویی، سخاوت و عفت برتر از مردم زمان خویش بود <ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۵</ref> و به اعتقاد [[شیعه دوازده امامی]] همچون دیگر آباء و اجداد [[پیامبر اکرم]]، مؤمن و موحد بود.<ref>رجوع کنید به مفید، ص۱۳۹؛ مجلسی، ج۱۲، ص۴۹؛ ج۱۵، ص۱۱۷</ref> قصی به پروردگار یکتا ایمان داشت و از عبادت [[لات]] و [[عزی|عُزّی]] و دیگر بتها خودداری می‌کرد و مردم عرب را از پرستش غیرخدا بازمی داشت.<ref> رجوع کنید به شهرستانی، ج۲، ص۲۴۸</ref>
قصی در درایت و دقت نظر، راست گویی، سخاوت و عفت برتر از مردم زمان خویش بود <ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۵</ref> و به اعتقاد [[شیعه دوازده امامی]] همچون دیگر آباء و اجداد [[پیامبر اکرم]]، مؤمن و موحد بود.<ref>رجوع کنید به مفید، ص۱۳۹؛ مجلسی، ج۱۲، ص۴۹؛ ج۱۵، ص۱۱۷</ref> قصی به پروردگار یکتا ایمان داشت و از عبادت [[لات]] و [[عزی|عُزّی]] و دیگر بت‌ها خودداری می‌کرد و مردم عرب را از پرستش غیرخدا بازمی‌داشت.<ref> رجوع کنید به شهرستانی، ج۲، ص۲۴۸</ref>


در منابع، سخنان حکیمانه‌ای به او نسبت داده شده است. او به فرزندان خود می‌گفت هر کس فرومایه‌ای را بزرگ دارد، شریک پستی او گشته است و هر کس کار زشتی را نیکو پندارد، شریک زشتی آن شده است و هر که بزرگواری شما اصلاحش نکند، پس خواری‌اش را به او بنمایانید، که دارو ریشه درد را می‌کند.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱</ref>
در منابع، سخنان حکیمانه‌ای به او نسبت داده شده است. او به فرزندان خود می‌گفت هر کس فرومایه‌ای را بزرگ دارد، شریک پستی او گشته است و هر کس کار زشتی را نیکو پندارد، شریک زشتی آن شده است و هر که بزرگواری شما اصلاحش نکند، پس خواری‌اش را به او بنمایانید، که دارو ریشه درد را می‌کند.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱</ref>
کاربر ناشناس