پرش به محتوا

ثقلین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{درباره ۲|واژه ثقلین|آشنایی با حدیث ثقلین، مدخل |حدیث ثقلین| }}
{{درباره ۲|واژه ثقلین|آشنایی با حدیث ثقلین، مدخل |حدیث ثقلین| }}
'''ثَقَلین''' یا '''ثِقْلین'''، به معنای دو شیء گران‌بها است. [[پیامبر اکرم]] در حدیثی [[قرآن]] و [[اهل بیت]] خود را ثقلین خوانده و امتش را به تمسک از آنان سفارش کرده است، این حدیث به‌جهت دربرداشتن واژه ثقلین، به [[حدیث ثقلین]] مشهور شده است.
'''ثَقَلین''' یا '''ثِقْلین'''، به معنای دو شیء گران‌بها است. [[پیامبر اکرم]] در حدیثی [[قرآن]] و [[اهل بیت]] خود را ثقلین خوانده و امتش را به تمسک از آنان سفارش کرده است.


ثِقْل در لغت به معنای بار،<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۸۵.</ref> ثِقَل به معنای سنگینی،<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۸۵.</ref> و ثَقَل به معنای شیء ارزشمند است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰۷-۳۱۰.</ref> از این‌رو ثَقَلین را دو شیء گران‌بها و باارزش معنا می‌کنند.
ثِقْل در لغت به معنای بار،<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۸۵.</ref> ثِقَل به معنای سنگینی،<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۸۵.</ref> و ثَقَل به معنای شیء ارزشمند است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰۷-۳۱۰.</ref> از این‌رو ثَقَلین را دو شیء گران‌بها و باارزش معنا می‌کنند.


[[پیامبراسلام(ص)]] در [[حدیث|حدیثی]]، امت خود را به دستاویز قراردادنِ دو شیء گران‌بها که در میان آنها باقی می‌گذارد، سفارش کرده است.<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵؛ کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴.</ref> پیامبر، قرآن را [[ثقل اکبر]]، و اهل بیتش را [[ثقل اصغر]] معرفی کرده است.<ref>عیاشی، تفسیرالعیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۵.</ref> حدیث مذکور به‌سبب دربرداشتن واژه ثقلین، به حدیث ثَقَلَین یا حدیث ثِقْلَین مشهور شده است.
[[پیامبراسلام(ص)]] در [[حدیث|حدیثی]]، امت خود را به دستاویز قراردادنِ دو شیء گران‌بها که در میان آنها باقی می‌گذارد، سفارش کرده است.<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵؛ کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴.</ref> پیامبر، قرآن را [[ثقل اکبر]]، و اهل بیتش را [[ثقل اصغر]] معرفی کرده است.<ref>عیاشی، تفسیرالعیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۵.</ref> حدیث مذکور به‌سبب دربرداشتن واژه ثقلین، به [[حدیث ثقلین|حدیث ثَقَلَین]] یا حدیث ثِقْلَین مشهور شده است.


گفتنی است در آیه ۳۱ [[سوره الرحمن]] کلمه «ثَقَلان» به کار رفته که گرچه بیشتر [[تفسیر|مفسران]] مراد از آن را دو گروه [[جن]] و انس دانسته‌اند،<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۴۷؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۳۸۷ش، ج۱۰، ص۳۹۶.</ref> شماری از آنها هم مراد از ثقلان را قرآن و [[عترت]] (اهل بیت پیامبر) دانسته‌اند.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۴۵؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۳۴ق، ج۴، ص۲۶۷.</ref>
گفتنی است در آیه ۳۱ [[سوره الرحمن]] کلمه «ثَقَلان» به کار رفته که گرچه بیشتر [[تفسیر|مفسران]] مراد از آن را دو گروه [[جن]] و انس دانسته‌اند،<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۴۷؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۳۸۷ش، ج۱۰، ص۳۹۶.</ref> شماری از آنها هم مراد از ثقلان را قرآن و [[عترت]] (اهل بیت پیامبر) دانسته‌اند.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۴۵؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۳۴ق، ج۴، ص۲۶۷.</ref>

نسخهٔ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۲۲

ثَقَلین یا ثِقْلین، به معنای دو شیء گران‌بها است. پیامبر اکرم در حدیثی قرآن و اهل بیت خود را ثقلین خوانده و امتش را به تمسک از آنان سفارش کرده است.

ثِقْل در لغت به معنای بار،[۱] ثِقَل به معنای سنگینی،[۲] و ثَقَل به معنای شیء ارزشمند است.[۳] از این‌رو ثَقَلین را دو شیء گران‌بها و باارزش معنا می‌کنند.

پیامبراسلام(ص) در حدیثی، امت خود را به دستاویز قراردادنِ دو شیء گران‌بها که در میان آنها باقی می‌گذارد، سفارش کرده است.[۴] پیامبر، قرآن را ثقل اکبر، و اهل بیتش را ثقل اصغر معرفی کرده است.[۵] حدیث مذکور به‌سبب دربرداشتن واژه ثقلین، به حدیث ثَقَلَین یا حدیث ثِقْلَین مشهور شده است.

گفتنی است در آیه ۳۱ سوره الرحمن کلمه «ثَقَلان» به کار رفته که گرچه بیشتر مفسران مراد از آن را دو گروه جن و انس دانسته‌اند،[۶] شماری از آنها هم مراد از ثقلان را قرآن و عترت (اهل بیت پیامبر) دانسته‌اند.[۷]

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۸۵.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۸۵.
  3. قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰۷-۳۱۰.
  4. نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵؛ کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۲۹۴.
  5. عیاشی، تفسیرالعیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۵.
  6. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۴۷؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۳۸۷ش، ج۱۰، ص۳۹۶.
  7. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۴۵؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۳۴ق، ج۴، ص۲۶۷.

منابع

  • قرآن کریم
  • ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تصحیح: احمد فارس، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۴ق.
  • ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان و روح الجنان، تصحیح و تعلیق ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران، بی نا، ۱۳۸۷ش.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیرالقرآن، تصحیح محمود بن جعفر موسوی زرندی، تهران، چاپخانه آفتاب، ۱۳۳۴ش.
  • عیاشی،محمّد بن مسعود، تفسیرالعیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، چاپخانه علمیه، تهران، ۱۳۸۰ق.
  • قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، تصحیح طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • کلینی، محمد بن‌ یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.
  • نسائی، احمد بن‌شعیب، السنن الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.